back to top
خانهدیدگاه هادکتر سید علی اصغر غروی : عزاداریهای مرسوم بدعت یا سنت؟

دکتر سید علی اصغر غروی : عزاداریهای مرسوم بدعت یا سنت؟

Gharavi -Asghar

 

هر ساله با فرا رسیدن ماه محرم، عده کثیری از مردم به طور مستقیم یا غیرمستقیم و در قالب برگزارکننده یا مخاطب، زمان زیادی را صرف حضور در مراسمی با عنوان کلی «عزاداری امام حسین (ع)» می‌کنند. مراسمی که از دیر باز در ایران پس از اسلام و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برگزار میشده و ریشه‌ها، علل، کاربردها و پیامدهای خاص خود را دارد. در این نوشته سعی خواهد شد به توضیح موارد مذکور پرداخته و میزان انطباق آنها با اسلام حقیقی را از طریق آیات کتاب و روایات صحیحه مورد سنجش قرار داد. و بیان خواهد شد که عزاداری به این شکل مرسوم با یادآوری و بزرگداشت مقام امام حسین (ع) و تحلیل علل و شرایط این قیام و پرداختن به دست آوردها و نتایج آن متفاوت و شاید بتوان گفت متضاد است

 

تقابل خیر و شر، داد و بیداد، نیکی و بدی و…، همه، دوقلوهای متضادی هستند که جهان بینی سفید یا سیاه غالب ایرانیان را از گذشته تا به حال تشکیل می‌دهند. اهورا مزدا و اهریمن، ضحاک و کاوه، و نمونه‌های دیگر، تجلی این تقابل در کالبد اسطوره‌ها و شخصیت‌ها هستند. اینکه چرا جهان بینی ایرانیان این چنین است، ریشه در استبداد کهن حاکم بر این سرزمین دارد که در اینجا مجال بحث در مورد علل آن نیست. اما مهمترین پیامدش که به بحث ما مرتبط می‌شود ظلمی بوده که به مردم روا داشته می‌شده و در نتیجه، ساکنان سرزمین پارس، همیشه در انتظار شخصی بوده‌اند که برخیزد و حق پایمال شده‌ شان را از ظالم بازستاند

 

بر اساس قالب ذهنی شکل گرفته در ایرانیان، هر زمانی و در هر جایی از کره زمین که جدالی بین حق و باطل درگیر شود، ایرانیان با تعصب و علاقه خاصی طرفدار حق می‌شوند. البته حق خواهی و ظلم ستیزی مشخصه هر انسان آزاده‌ ای است،‌ اما در ایران، خاطره جمعی جامعه، مزید بر علت است. در حادثه عاشوراء نیز، این جهان بینی سیاه یا سفید، باطل مطلق یا حق مطلق، در کالبد یزید بن معاویه و حسین بن علی متجلی می‌شود و ایرانیان علی القاعده طرفدار امام حسین (ع) می‌گردند، به سه دلیل، اول آنکه در جبهه نیکی، عدالت و آزادگی است. در ثانی، نوه پیامبر اسلام است، و سوم آنکه، مظلوم است، یعنی مورد ستم قرار گرفته و حقش تباه گشته است

 

علت توجه خاص ایرانیان نسبت به حادثه کربلاء، در مقایسه با سایر تقابلات، حضور خاندان پیامبر اسلام در یک طرف جبهه، آن هم به عنوان طرف حق است. به هر حال شیعه بودن اکثر ایرانیان و علایق مذهبی ایشان، داستان این تقابل را از سایر رو در رویی‌های خیر و شر جدا می‌کند، و تقدس خاصی به آن می‌بخشد. تأثیر واقعه کربلاء بر شیعه شدن ایرانیان در طول تاریخ، پس از این ماجرا، خود مقوله‌ ای است که بحث مفصلی می‌طلبد

 

در ایران پس از اسلام، مراسم عزاداری کاربرد ویژه‌ ای پیدا کرده که بی‌ ارتباط با ریشه تاریخی ماجرا نمی‌باشد. مبارزه با حکومت ظالم از طریق برگزاری مراسم عزاداری امام حسین در دستور کار مردم قرار گرفت. روحانیون بر فراز منبرها ذکر مصیبت می‌گفتند و برانگیختن احساسات مردم، زمینه را برای فشار بر حکومت آماده می‌کرد. برای مثال، رضا شاه پهلوی، گرچه در ابتداء و برای اغفال مردم و روحانیون، در راستای عزل احمد شاه، در مراسم عزاداری شرکت می‌کرد و گِل بر سر می‌مالید، اما با اشرافی که بر این سلاح قوی در دست مخالفان خود داشت، پس از تحکیم پایه‌های حکومتش، دستور منع برگزاری چنین مراسمی را صادر کرد

 

کاربرد دیگر عزاداری، فرصت مناسبی بود که مردم برای عقده‌ گشایی بدست می‌آوردند. حکومتهای پس از اسلام و به خصوص از عباسیان تا ابتداء صفویان، تقریباً همگی سنی مذهب بودند و فشار زیادی را به شیعیان وارد می‌کردند. در دهه محرم، علیرغم وجود این تنگناها، شیعیان اندک مجالی برای بروز پیدا می‌کردند، و گریه‌های عزاداری، بار غم آنها را سبک می‌کرد. از صفویان به بعد نیز که قدرت غالب در دست حکومتهای ولو به ظاهر شیعی بود، باز هم مراسم عزاداری این کار کرد خود را حفظ کرد و مجالی شد برای خالی‌کردن اندوه درون از رنجها و غصه‌ های ناشی از جنگ، قحطی، غارت و ظلم. این کارکرد که امروزه نیز به شدت به چشم می‌خورد به جهت این نکته قابل اهمیت است که پس از گریه، حالت سبکی و راحتی به انسان دست می‌دهد و مردم از آن با عنوان «حس معنوی» یاد می‌کنند

 

مجال یافتن برای بروز نیروی سرکوب شده، و عرض اندام مردم در برابر حاکمیت، ویژگی دیگر عزاداری است که جلوه‌ گاه اصلی آن، دسته‌های عزاداری می‌باشد که در خیابانها و کوچه پس‌ کوچه‌ها حرکت می‌کنند. امعان نظر در شخصیت اشخاص تشکیل دهنده این دسته‌ها، و زد و خوردهای خونباری که بعضاً بین خود دسته‌ها یا بین آنها و عوامل حاکمیت رخ داده و می‌دهد، گواهی بر این مدعا است. به خصوص زمانی که حکومت، خود داعیه مذهب تشیع داشته باشد، مقابله با این دسته‌ها هزینه زیادی برای او خواهد داشت. ازینرو زمینه مساعد برای طغیان‌ گری اجتماعی در وقت مناسب فراهم می‌شود

 

اما مهمترین انگیزه و عاملی که به خصوص در ایران امروز باعث حضور مردم در مراسم عزاداری می‌شود، صرف نظر از ریشه‌ها، علل و سایر کاربردهای عزاداری، مسأله «شفاعت» است که به شدت از معنای اصلی و حقیقی خود منحرف شده است. در تصور عامه، شفاعت به این معنا است که شخص در طول سال، بی‌ توجه به امر و نهی الهی، هرآنچه می‌خواهد از گناه و تباهی و فسق و فجور و امثال اینها انجام دهد، و سپس با حضور در مراسم عزاداری و گریه برای امام حسین (ع) میانجی‌گری او را بدست آورده راهی بهشت شود. و حال آنکه این شق از شفاعت نزد تمامی علماء تراز اول شیعه مردود بوده، و اکثر آنها شفاعت را فقط در مورد لغزشهای اندک جایز می‌شمارند،‌ یا ائمه را فقط واسطه و مجرای ارتباط با خدا می‌دانند. اگر چه عده‌ ای نیز به هیچ یک از این دو شق اعتقاد ندارند و تفسیر دیگری از شفاعت ارائه می‌دهند که در این بحث نمی‌گنجد، در اینجا ما با فرض پذیرش وجود شفاعت از طریق ائمه، به بحث پیرامون نحوه دستیابی به آن، یا نیل به ابزار حصول آن می‌پردازیم

 

«دوستی و محبت اهل بیت» بارزترین ابزار کسب شفاعت آنها معرفی گردیده است. در ارتباط با موضوع مورد بحث ما، یعنی عزاداری، اعمالی همچون گریه‌ کردن، سینه زدن، زنجیر زدن و قمه زدن به عنوان شاخصه‌های اصلی جلب و کسب این دوستی و محبت مطرح می‌باشند. آیا واقعاً اینها شاخصهای محبت هستند؟! حضرت علی (ع) در کلمات قصار شماره 96 نهج البلاغه، دوست پیامبر را این‌ گونه معرفی می‌کند

 

«دوست محمد کسی است که خدا را اطاعت کند، اگر چه خویشاوندی با او نداشته باشد، و دشمن محمد کسی است که خدا را معصیت کند، اگرچه خویشاوندی نزدیک با پیامبر داشته باشد

 

حال باید دید گریه‌ کردن، سینه زدن، زنجیر زدن و قمه زدن، و کلاً عزاداری به نحو مرسوم ، جزء اوامر الهی است یا منهیات الهی؟ و آیا موجب جلب رضای خدا و محبت اهل بیت می‌گردد یا نه؟

 

خداوند در آیات 154 تا 156 سوره بقره خطاب به مومنین می‌گوید

 

آن کسی را که در راه خدا کشته شده مرده مپندارید، بلکه او زنده ابدی است و لکن همه شما این حقیقت را در نخواهید یافت. شما را با ترس، گرسنگی، نقصان اموال و نفوس و ثمرات می‌آزماییم، و مژده (آسایش از آن سختیها) برای صابران است، آنان که چون به حادثه ناگواری دچار شوند، گویند : ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم. الف

 

نقص نفس در آیات فوق اشاره به مرگ عزیزان دارد که با موضوع ما مرتبط است. آیا عزاداری به نحو مرسوم با دستور خدا منافات ندارد؟! سایر شاخصه‌ها چطور؟! در مورد به سر و صورت زدن، سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی، اشاره به چند حدیث از پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) تکلیف را روشن می‌کند

 

«از ما نیست کسی که در سوگواری به گونه خود زند، یا جامه بدرد، یا گفته‌های جاهلیت را که در مصیبتها می‌گفتند تکرار کند. مسند احمد، جلد 4، ص 396، 404

«

از ما نیست کسی که در مصیبت، فریاد و شیون کند، یا [سر] بتراشد، یا برگونه زند. (نهایه ابن اثیر

 

«به قدر مصیبت صبر نازل می‌شود و هرکس هنگام مصیبت دست روی پاهایش بزند، ثواب عملش بی‌ اثر می‌گردد. (نهج البلاغه، سخنان کوتاه، 144

 

البته راه برای حیله شرعی باز است و عده‌ ای می‌گویند چون در این احادیث ضربه زدن به سینه، شانه و کمر اشاره نشده، پس سینه زنی، زنجیر زنی و قمه زنی مجاز است

 

با عنایت به احادیث فوق به این نتیجه می‌رسیم که هر نوع شیون و فریاد و خود زنی و اعمالی که موجب خسارت شوند، مجاز نمی‌باشد. گر چه احادیثی نیز منسوب به ائمه در مدح عزاداری سالار شهیدان وجود دارد، ولی هیچ یک اعتبار روایات بالا را ندارد و اگر طبق فرمایش پیامبر با محک قرآن و عقل آنها را بسنجیم، جعلی بودن آنها معلوم می‌شود. با این حال هیچ یک از این روایات نیز مؤید شیون و خودزنی نمی‌باشد

 

اما آیا در هنگام مصیبت، مؤمنان مجاز هستند اندوهگین و ناراحت شوند؟! حضرت علی (ع) در موقع تسلیت دادن به اشعث بن قیس درباره مرگ فرزندش چنین فرموده

 

«ای اشعث! اگر بر فرزندت اندوهگین شوی، شایسته است، زیرا با تو پیوند خویشاوندی نزدیک دارد. و اگر شکیبا باشی، پس در مشیت خداوندی برای هر مصیبتی عوض و پاداشی است. ای اشعث! اگر صبر کنی قدر خداوندی بر تو جاری می‌گردد، و برای تو اجر و ثوابی است، و اگر بی‌ صبری کنی، باز قدر بر تو جاری می‌شود در حالی که بار گناه را باید متحمل شوی.» نهج البلاغه، سخنان کوتاه، 291

 

حضرت در جایی دیگر می‌فرماید

 

«هر کس از مصیبتی که بر او فرود آمده شکایت کند در حقیقت از پروردگارش شکایت کرده است. نهج البلاغه، سخنان کوتاه، 228

البته اندوه از مصیبتهای بزرگ و گریه‌ کردن بر مصیبت عزیزان، از جمله مسائل غریزی و عاطفی است. پیامبر اسلام نیز در رثاء از دست دادن فرزندش، ابراهیم، گریست. یکی از احادیثی که در بالا از قول پیامبر ذکر شد، مربوط به خودزنی و شیون زنان پس از شهادت حمزه، عموی پیامبر بود که حضرت به زنان دستور داد به خانه روند و فقط گریه کنند، به طوری که کسی صدای آنها را نشنود

 

اما باید بین تحریک احساسات و گریستن با شکایت از قضاء الهی تفاوت قائل شد. انسانها همان‌ گونه که در تقوی دارای مراتب هستند، در مقوله صبر و شکیبایی، درجات مختلفی دارند. تلاش آدمی در غلبه بر تمنیّات نفس، من جمله بی‌ صبری و حرکات نامتعارف هنگام مصیبت، در تعیین جایگاه او نزد باری تعالی دخیل است. ب

بنابراین، باید میان اندوه از یک طرف و عزاداریهای رایج برای مصائب اهل بیت (ع) از طرف دیگر تفاوت قائل شد. باید پرسید این عزاداریهای مرسوم برای امام حسین که فرزند و پیرو کسی است که در واپسین لحظات حیاتش گفت : قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم ، چه معنایی دارد؟! مرگ برای مردان خدا وصال محبوب است! و به گفته حضرت احدیت این مرگ برای آنها مقدمه حیات ابدی است. در ثانی، اگر ما مدعی هستیم قیام امام حسین (ع) قیام حق علیه باطل و شهادت او پیروزی حق بر باطل بوده، پس چگونه برای این پیروزی بزرگ، این‌گونه عزاداری می‌کنیم؟ ج

البته نفی این عزاداریها به معنای نفی یادآوری و بزرگداشت این قیام عظیم نیست. در کشورها و شهرها و در میان گروه‌های مختلف مردم با هرگونه جهان بینی و تفکری، اعم از دیندار یا بی‌دین یا وطن پرست، حوادثی از این دست که در مقیاس بسیار کوچکتری از حادثه عاشوراء بوده‌اند، جایگاه والایی دارند، و برگزاری مراسم مختلف به منظور یادآوری آنها جزء جدایی ناپذیر زندگی آنها است. در ایران باستان نیز مراسم سوگ سیاوش از این دست بوده و اتفاقاً برخی از اعمال مردم ما در عزاداریهای امروز، ریشه در آن مراسم دارد

 

نخست وزیر ژاپن هر سال، و علی‌رغم اعتراضات بین المللی، به معبد آرامگاه سربازان ژاپنی، که به زعم جهانیان جنایتکار جنگی هستند، می‌رود و خاطره آنها را گرامی می‌دارد. هر ساله در دنیا میلیونها دلار صرف ساختن فیلمهای وطن پرستانه می‌شود. بی‌ شک اهمیت و اثرگذاری قیام ابا عبدالله الحسین بسیار فراتر از آن است که بتوان آن را با این موارد مقایسه کرد. اگر خون سرخ حسین نبود، اثری از اسلام باقی نمانده بود. بزرگداشت این واقعه در محرم و مرور تاریخ اسلام، برنامه‌ ای است حتمی که باید در قالب مراسمی با عناوینی چون سالروز، بزرگداشت، نکوداشت، یادمان یا هر واژه دیگری که در مغایرت با دین نباشد، برگزار گردد

علماء ما نیز در عوض جلوگیری از این بدعتها، بیشترین کاری که انجام می‌دهند سکوت است. شاید علت، توجیه یک نظریه خاص باشد و تلقین اینکه ایشان ادامه دهنده خط سرخ امام حسین هستند. به اوج رساندن احساسات پاک جوانان در مراسم عزاداری و بعضاً سوء استفاده از این احساسات، از بزرگترین ظلم‌هایی است که می‌توان به حسین بن علی (ع) کرد

متأسفانه شیعیان به جای بزرگداشت این قیام و پرداختن به علل، نتایج، دستاوردها و نقش تاریخ ساز آن، بیشتر به حواشی ماجرا می‌پردازند، و در این میان، سخنرانان نیز بی‌ تقصیر نیستند، قصه‌ گویانی که از قرآن و نهج البلاغه اطلاع کمی دارند، یا اصلاً اطلاعی ندارند، و کمتر از آنها نقل می‌کنند، و این فرصت مغتنم را برای معرفی حقیقت دین به مردم از دست می‌دهند. بیش از نیمی از زمان هر مراسم، صرف عزاداری می‌شود! داستانهای بسیاری در مورد گلوی بریده حسین، دستان بریده و فرق شکافته ابوالفضل، گلوی شکافته علی اصغر و جوانی علی اکبر تعریف می‌شود، اما افسوس و صد افسوس که هیچ کس نمی‌گوید اینها همه برای چه بود! نمی‌گویند چون یزید ظالم بود و حسین بن علی می‌خواست احقاق حق کند، آن اتفاقات روی داد! چطور ممکن است جامعه‌ ای ادعای حب حسین داشته باشد ولی از اخلاق حسین و نوع دینداری او بی‌خبر باشد؟! اگر قبول داریم حسین بر حق بوده، پس مشکل در عدم شناخت صحیح حق و ناحق است! آن هم حق و ناحق امروز، نه 1400 سال پیش، که معما چو حل گشت آسان شود

 

می‌پنداریم که در مصیبت حسین گریه می‌کنیم، ولی در اصل به حال خودمان می‌گرییم و این داستان تکراری عزاداریهای ما در طول تاریخ بوده است! چون اساساً اکثر ما حق و باطل را نمی‌شناسیم یا اگر شناختیم منافعمان ما را وادار به سکوت می‌کند. با گفته‌های بعضاً شرک‌ و کفرآلود مداحان گریه می‌کنیم، بارها زیارت عاشوراء و دعاء کمیل می‌خوانیم، ولی حاضر نیستیم یک بار هم که شده به عنوان مسلمان، کتاب خدا را کامل بخوانیم! راحت طلبیم و می‌خواهیم با ریختن قطره اشکی راهی بهشت شویم، ولی زهی خیال باطل! کجای قرآن آمده که احساساتی شوید و بر سر و صورت و بدن خود بکوبید؟! کجای قرآن گفته انسانهای احساساتی که تعقل نمی‌کنند، رستگارند؟! حزنی در قرآن ستوده شده که از خوف الهیِ ناشی از تدبر و تفکر و تعقل در آیات خلقت باشد

 

عاشوراء حادثه‌ ای است که دارندگان بصیرت از آن عبرت می‌گیرند. «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ اما جای تأسف بسیار است که این بدعت آشکار در دین خدا تحت عنوان «عزاداری»، چراغ هدایت را خاموش کرده و کشتی نجات را غرق می‌کند! خدا را با گریه و زاری نمی‌توان فریفت که او عمل صالح می‌خواهد و بس! حسین نیاز به عزاداری ما ندارد و بر عکس هم اوست که باید به عزاء امتش بنشیند! امتی که دین جد او را چیزی جز سیاه پوشیدن و گریه و زاری و ظاهرسازی نمی‌بیند! حسینی که در حد خدا بزرگش می‌دارند و همه حاجات خود را از او می‌خواهند، کنیه‌اش ابا عبدالله است، و از معنای «عبدالله» غافلیم که یعنی بنده خدا! بندگی خدا همه چیز را از او خواستن و جز نام او نبردن و سر و تن فدای محبوب کردن است. د

کمینه شرط وفا، ترک سر بود حافظ     بـرو اگـر ز تـو ایـن کـار بـر نمی‌آید

 

   الف

ـ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ، وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ، الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ

   ب ـ «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»(حجرات 13)، همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا با تقوی‌ترین شماست

.ج ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 9، ص 207

.د ـ حشر 2 : پس عبرت گیرید ای اهل بصیرت

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید