back to top
خانهدیدگاه هاوحید فرخنده خوی فرد: دوازدهم فروردین، همه پرسی یا بیعت با خمینی!!

وحید فرخنده خوی فرد: دوازدهم فروردین، همه پرسی یا بیعت با خمینی!!

farkhondehKhoifar-Vahidدر اولین نوروز پس از انقلاب درایران و برچیده شدن نظام پادشاهی ، حال وهوای داخل کشور مانند سالهای گذشته سالِ نو، نبود و مردم همچنان در شور انقلابی بسر میبردند. خمینی که فرد تیزهوشی درامر سواستفاده از فضاهای سیاسی  به نفع خود بود، تصمیم به خفه کردن صدای مخالفان، لیبرالها و البته ملیون گرفت تا رفراندومی برای تعین نظام حاکم بر کشور برگزار کند. اگر چه آن چیزی که برگزار شد،بیشتر شبیه به بیعت بودتا همه پرسی و تمام شواهد حاکی از آن بود که اصول دمکراسی در این رفراندوم رعایت نشده است.امری که سیاسیون آن زمان هم بعدها به آن اعتراف کردند.
پیش از آن برخی گروهها و جریانات سیاسی ناهمسو با جریان عمومی مردم پیشنهادهای مختلفی مانند جمهوری ( بدون قید اسلامی ) و یا جمهوری دمکراتیک و … جهت نوع و شکل حکومت آینده می دادند. اما خمینی از مردم خواست که ” رای بدهید به جمهوری اسلامی ، نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر”. و در همین راستا بود که او، طی سخنانی گفت: «احتیاج به رفراندوم هم نیست؛ برای این که مردم آرای خودشان را در ایران اعلام کردند. با فریادها، با دادها اعلام کردند…» و در ادامه علت اعلام همه پرسی را رسمی کردن آن، اتمام حجت برای دیگران و بسته شدن راه اگرها و مگرها عنوان کرده و اضافه کرد: «اینجانب به جمهوری اسلامی رأی می دهم و از شما هم می خواهم که به آن رأی دهید».
ابراهیم یزدی می‌گوید:” که در زمان برگزاری همه پرسی، برخی بر این نظر بودند که باید همه گزینه‌های پیشنهادی، در پرسشنامه وارد شود، ولی شورای انقلاب و رهبری که تصمیم گیرنده اصلی و نهایی بودند، تصمیم گرفتند تنها درباره جمهوری اسلامی از مردم سؤال شود که تشتت آرا به وجود نیاید”.
همچنین دکتر محمد ملکی از دست اندرکاران برگزاری اولین انتخابات برگزار شده بعد از انقلاب که به همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران آری یا نه معروف شد، در آذر ماه سال نود طی نامه‌ای سر گشاده با طرح مسائل مختلفی که عمدتاً به میزان شرکت کنندگان و نحوه اعلام آرای به صندوق ریخته شده اشاره دارد، به انجام تقلب در اولین انتخابات برگزار شده پس از انقلاب ، در ایران، اشاره نمودند. “ایشان امکان اخذ رای از نودوهشت درصد ‘واجدین شرایط’ را که بعدها در ماده اول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز ذکر شد را غیر واقعی و دروغی بزرگ می‌داند”. درواقع مردم به شعاری که در طول مبارزات انقلابی خود سر داده بودند،آری گفتند. شعارِ استقلال،آزادی وجمهوری اسلامی!!
اماجمهوری اسلامی حاوی چه قوانینی بود!؟
کلاه بزرگی که برسر ملت ایران گذاشته شد این بود که هدیه ای دربسته را درمقابل ملت قراردادند که از محتویات داخلش چیزی مشخص نبود. هیچ گفتگو و بحثی حتی درجمع روشنفکران آن زمان درمورد ماهیت جمهوری اسلامی زده نمیشد. تنها خمینی بودکه سخنانی ایراد می داشت تا از محبوبیت خود برای اهداف بلند مدت نظام تازه تاسیسش استفاده کند. البته به دلیل نفوذ سخنان خمینی درآن سال ،مردم و تمامی احزاب، فریب او را خوردند. زیرا که درتصور همگان،خمینی یک پدرروحانی و معنوی برای ایران شناخته میشد. ملت میدانستند چه نمیخواهند،اما بعداز به ثمر رسیدن انقلاب، به طور واضح مشخص نبود چه می خواهند!!.
به همین روی این هدیه را ازطرف خمینی  باچشمانی بسته پذیرفتند،غافل ازاینکه درون آن هدیه زهری انباشته شده قرارداده بودند واین زهر برای نابودساختنِ چندنسل کافی بود.
.
علت تاکید خمینی به انتخاب نظام جمهوری اسلامی چه بود!؟
بزرگترین سودی که خمینی بعداز دوازده فروردین ماه آن سال بُرد،مشروعیت بخشیدن به نظام جمهوری اسلامی درسطح جهانی بود. او به تمام دنیا نشان داد که مردم ایران بااکثریت آراء، نظام مورد تایید وی راخواستارند. از طرفی هر زمان که مخالفان از عملکرد نظام انتقاد داشتند و یا مردم را سرکوب
میکردند،خمینی سریعاً از نام جمهوری اسلامی به عنوان ابزاری به نفع خود استفاده می‌کرد.
هیچ فردی، حتی خود خمینی، به درستی نمی دانست که ماهیت و محتوای جمهوری اسلامی چیست.این ابهام و روشن نبودن ماهیت و محتوا عملاً موجب شد که آیت الله خمینی پس از برگزاری همه پرسی و گرفتن رأی مردم، از آن به عنوان چک سفید امضاء استفاده کند و هربار که ماهیت و محتوا را تغییر می دهد، تلویحاً یا تصریحاً بگوید که این همان “جمهوری اسلامی” است که در دوازدهم فروردین به آن رأی داده اید! وصدالبته پس از این همه پرسی، خمینی شانه از زیر بار مسئولیت آنچه که در پاریس و زیر درخت سیب درباره ماهیت و محتوای “جمهوری اسلامی” گفته بود(مانند آزادی بیان،رسانه ها و مطبوعات یا حقوق شهروندی ) شانه خالی کرد و گفت: “خدعه کردم”!
یهرروی درآن زمان بسیاری سکوت اختیارکردند و بسیاری دیگرفریب خورده و باخمینی بیعت کردند. یکی از این افراد مهندس مهدی بازرگان بود که خطاب به مخالفان گفت که:” به اندازه دو درصدشان حرف بزنند”. چنین حرفی از شخصیت آزادیخواهی چون مهندس بازرگان بسیار بعید بود و نشان می داد که او خود نیز در فضای آشفته انقلاب جوگیر شده است. اگر آن جوگیر شدن نبود، مهندس بازرگان باید حتماً می دانست که دو رکن اساس مردم سالاری آزادی بیان و رعایت حقوق اقلّیت هستند و این حقوق را نمی توان به نسبت شمار اقلّیت محدود کرد.
دیگر نتیجه منفی همه پرسی دوازده فروردین این بود که مخالفان را دچار یأس و ناامیدی از نتیجه بخش بودن مخالفت کرد و در نتیجه در بزنگاه های حسّاسی چون گروگان گیری کارکنان سفارت امریکا، یا ادامه جنگ پس از بیرون راندن نیروهای مهاجم از خاک ایران، مخالفان نتوانستند خود را سازماندهی کنند و چنانکه باید و شاید در برابر تصمیم های نادرست و زیانبار آیت الله خمینی بایستند.
به عبارت دیگر، خمینی بااین روش والبته بعداز آن توسط کشتار و سرکوب مخالفان،تمامیت ارضی ایران را دراختیار گرفت تا نظامی بسته تر از حکومت های پیشین در کشور، شروع به کار کند. ازآن روز نزدیک به سی وهفت سال میگذرد و از جمهوریت نظام تنها انتخاباتی(انتصابات) باقی مانده که از درونش قاتلان مردم ایران مانند دری نجف آبادی ،علی فلاحیان و رفسنجانی ها بیرون می آیند. حاکمان ظلم به نام شریعت دراین سالها هر بلایی که دلشان خواست برسر ملت وکشور آوردند. اینها حتی شهامت ندارند که بار دیگر یک همه پرسی آزاد برقرار کنند. زیرا میدانند که جوانان امروز آگاهند و اگراین اتفاق بیفتد، با جواب نوددرصدی “نه” مواجه خواهند شد. به همین جهت افرادی را به نام اصلاح طلب وارد حوزه سیاست کرده اند تا با یک تیر ،دونشان بزنند. یک اینکه مردم را درمنگنه بدوبدتر قراردهند تا برای مشروعیت نظام،ازترس روی کار آمدن امثال احمدی نژادها ،مردم راخواسته یاناخواسته وادار به شرکت در انتصابات کنندو حضور مردم را به رخ جهانیان بکشانند .
دوم اینکه “نه” ای که ملت قرار است به نظام دهند،به لیست امیدی داده میشود که همگی از یاران همان خمینی سال‌های پسا انقلاب هستند.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید