back to top
خانهدیدگاه هاFrancois BURGAT -شورش سوريه از نگاه ايران نابينائي يکسان ايران و غرب...

Francois BURGAT -شورش سوریه از نگاه ایران نابینائی یکسان ایران و غرب در مورد اسلام سیاسی سُنی

لوموند دیپلماتیک فارسی اوریل Burgart 12016

به مناسبت یک دیدار دانشگاهی از تهران، فرانسوآ بورگا موفق به دیدار با مسئولان سیاسی و مذهبی این کشور شد و از جمله درباره بحران سوریه به گفتگو پرداخت. باوجود این، آیا نباید ایران مفهوم گفتمان غرب در مورد «اسلامِ از دیدگاه دیگری» را درک کند، یعنی همان چیزی که خود در گذشته قربانی اش بود؟

 

استقبال گرم در ایران از سوی محافل رسمی و شنیدن توضیحات آنان درباره بحران سوریه تجربه روشنگری است. شاید، به استثنای لحن بسیار سنجیده‌ی آن‌ها در مورد ترکیه، که روابط فیمابین به رغم توفان سوریه دوام آورده، گفتار آنان مایه‌ی شگفتی واقعی نشد. گفتمان رسمی ایران، خواه مذهبی و خواه سیاسی، درباره منشاء بحران که آنان «وارداتی غرب و متحدانش» می دانند، به غیر از یکسانی با دیدگاه های سوریه، به موضع هیچ کشوری شبیه نیست. در کشوری که به خاطر تحریم‌ها دچار خفگی است، احساس ناشی از طرد غرب که در اثرلاس‌زدن های آمریکا با عربستان سعودی مسموم شده، دلیلی می شود برای توجیه اولویتی که ایران با نادیده گرفتن آرمان‌های آزادی طلبی و ادعای «دفاع از ستمدیدگان»، برای مسائل امنیتی قائل شده است. روشن است که با توجه به اظهارات مصطفی ترک زهرانی مدیرکل دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، جای «اولویت منافع ملت ها بر منافع رژیم ها» به مثابه روح دیپلماسی ایران، را الزامات استراتژیکی منطقه‌ای گرفته است. به همین دلیل است که پیشگامان انقلابی مبارزه با خودکامگی، قهرمانان «انقلاب بزرگ اسلامی» سال ١٩٧٩، بی هیچ عذاب وجدانی با سرکوبگران رهروان سوری شان در راه انقلابی مشابه، همراه و متحد شده اند.

دفاعیه حسین امیرعبدالهیان، معاون وزارت خارجه و مسئول امور سوریه، بسیار گویاست: «شورش در درعا یعنی نزدیک مرز شروع شد، آیا این امر دلیلی بر واردات آن از خارج نیست؟ (…) آیا از همان روزهای نخست، با تفنگ‌های دوربین دار (اسنایپر) از بالای مناره‌ها به افراد پلیس تیراندازی نشد؟ (…) آیا آن گاه که سفیر فرانسه و آمریکا، تظاهراتی را هدایت کنند، آن کارزار می تواند مردمی باشد؟» (١)

ساز آشنا

در معرفی رسمی اپوزیسیون سوریه، اکثریت بزرگی از مخاطبان ما (کارمندان وزرات خارجه، دانشگاهیان، پژوهشگران دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی یا اعضای مدارس دینی) از بخش قابل ملاحظه‌ای از جامعه سوریه که هیچ قرابتی با جهادگری ندارند، کوچکترین حرفی به میان نیاوردند. در حالی که در سال ٢٠١١، ایران در ابتدا، «بهار عربی» را «بیداری اسلامی» نامید، اما کمی بعد، دیگر حاضر نیست معادل همان اسلام سیاسی را که در سال ١٩٧٩ انقلاب ایران را به پیش برده بود، در سوریه ببیند. از نگاه مسئولان ایرانی، اخوان‌المسلمین سوریه رادیکال‌تر از اخوان‌المسلمین مصر است. البته در مورد اخوان‌المسلمین مصر نیز معتقدند که آنان از جمله محمد مرُسی به خاطر فرقه گرائی فرضی شان بی اعتبار شده اند، گرچه می پذیرند که ایشان قربانی «کودتا» شدند [نویسنده اشاره دارد که واژه را به فارسی نیز کودتا می گویند].

مخاطبان رسمی ما در ایران به سختی می‌پذیرند که برای بازیگران اصلی اسلام سُنی احترامی قائل شوند، به جز مورد استثنائی نظیر راشد غنوشی (تونسی) که به عنوان نماینده جناح «معتزله جدید» («استدلال‌گرایان اسلامی») (٢) معرفی می شود یا حماس فلسطینی که به ‌رغم نزدیکی به اردوگاه اپوزیسیون سوری، هنوز ارتباط شان را با آنها حفظ کرده اند. در تهران، همه آن ها را به وهابیت دشمن مطلق یعنی عربستان منسوب می کنند. این وهابیت را به گونه‌ای نشان می دهند که در آن هیچ نشانه ای ازارتباط با اوضاع و احوال کنونی نیست و به طور حیرت‌آوری به گفتمان بخش های کم توقع‌تر نخبگان رسانه های غربی اروپا شباهت دارد. هنگامی که در مرکز مذهبی قُم یا در تهران از زبان قهرمانان انقلاب اسلامی ١٩٧٩ می‌شنوی که برای توضیح «اسلامِ آن دیگری» از همان ایجازی استفاده می کنند که در غرب به‌طور منظم برای ذاتی و جتایتکار نشان دادن مسیر این رهروان انقلاب اسلامی بکار رفته، دچار شگفتی می شویم.

امنیت برتر از دموکراسی

برعکس، برای توصیف کارائی دموکراتیک رئیس جمهوری سوریه، ظرافت و واقع‌بینی بکار می‌برند. هیچ‌کس در این زمینه توهم ندارد. گرچه برخی از مقامات از خود مایه گذاشته و بشار اسد را دارای محبوبیت استثنائی معرفی می کنند، اکثریت آنان واقعا انکار نمی‌کنند که او یک دیکتاتور است و نه صریحا، بلکه به‌طور ضمنی می‌پذیرند که تهران مجبور شده ملزومات دموکراتیک و انقلابی را قربانی امنیت منطقه ای خودش بکند.

بدون کم بها دادن به این نکته که ، این قرائت سود و زیانی که عمیقا خطرناک است موجب سرخوردگی بسیاری از جهان سُنی گرفته تا محافل چشمگیری از چپ‌گرایان غربی ای می شود که «پیروزی الهی» حزب الله لبنان، قهرمان ایران و شام در مقابل اسرائیل در سال ٢٠٠۶ را پیروزی خود شمرده بودند. اکنون همه شاهد آنند که پس از این که در سال ٢٠٠۶، ایران و حزب الله به‌طور گذرا ولی پیروزمندانه از گِتوی تعلقات شیعی بیرون آمدند ، باردیگر و به بهای حمایت ضدانقلابی از بشار اسد در آن محبوس می شوند. در تهران مرتبا تکرار می‌کنند که این سوری ها و فقط آن‌ها هستند که باید از طریق صندوق های رای برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند. بدون این‌که روی اعتبار و به‌ویژه تاثیر این صندوق های رای که به دلخواه پر می شوند، تاملی بکنند.

در مکتب معیارهای دوگانه

برعکس، هنگامی که صحبت از دوروئی سعودی‌ها و غربی‌ها به میان می‌آید، با گذاشتن انگشت بر بی اعتباری آن‌ها، آنگاه که از توسعه دموکراسی سخن می گویند، بیانات رسمی ایران تکیه گاه مستحکمی می یابد. حتی هنگامی‌که فهرست بی پایان خیانت‌ها و تجاوزهای پی در پی غربی ها را ردیف می کنند، استدلال شان قانع کننده تر می شود. از فردای انقلاب ١٩٧٩، در فهرست این «خیانت ها»، می توان از حمایت زیانبار از تجاوز عراق در سال ١٩٨٠ تا مخالفت های مصرانه فرانسه در مذاکرات اخیر هسته ای و پشتیبانی دائمی از توقعات متکبرانه اسرائیل یاد کرد. یکی از کارمندان عالی‌رتبه وزارت خارجه با لحنی خشمگین بیان کرد که «در مذاکرات هسته ای، جان کری از ما دفاع می کرد و لوران فابیوس [وزیرخارجه وقت فرانسه] مرتبا ما را منکوب می کرد!» هنگامی که کار به درد دل کشید، اوقات تلخی آن ها حدی نداشت: «دیپلماسی فرانسه؟! سی سال است که از ما طلبکارند…! و این دیپلماسی مرتبا تغییر می کند. حتی نمی دانیم به چه کسی مراجعه کنیم؟». در مورد دمدمی بودن موضعگیری فرانسوی‌ها درباره «حقوق انسانی»، اهدای مدال لژیون دونور به شاهزاده محمد بن نایف، ولیعهد و وزیرکشور عربستان سعودی را بهترین نمونه می دانند.

در این زمینه، در تاریخ طولانی دیپلماسی منطقه‌ای فرانسه، برای توجیه استدلالی جدی نمی‌توان یافت. و هنگامی که در مورد چشم‌انداز روابط دوجانبه آینده می‌پرسیم، برای او دشوار است که جز ظاهری فریبنده، موضع دیگری بگیرد: «البته پاریس و تهران، در کنارهم (گاهی با تنگ نظری مشابه) با دشمن مشترک جهادی نبرد می کنند». اما آیا واقعا این مورد، پایه پایداری برای بازسازی روابطی خواهدشد که مدت طولانی در اثر ناتوانی فرانسه از پذیرفتن تفاوت ایرانی ها نادیده گرفته شده است؟

پاورقی ها:

0- کنایه به دیدار جداگانه سفیران آمریکا و فرانسه در روز ٧ ژوئیه ٢٠١١ از حما بدون اجازه مقامات سوری ، هنگامی است که تظاهرات بزرگی در شهر به خون کیده کشده بود. وزارت خارجه فرانسه در آن زمان، دلیل این دیدار را «ابراز تعهدات فرانسه در کنار قربانیان و اهالی غیرنظامی شهر» اعلام کرد. 1- ٢ – معتزله در قرن هشتم در عراق ایجاد شد . غنوشی را ادامه دهنده مکتب فکری استدلال گرا می دانند که از جمله در مورد تفسیر موبه موی متون دینی از جریان سلفی کاملا تفکیک می شوند.

 

منبع / لوموند دیپلماتیک فارسی  اوریل 2016

نویسنده

Francois BURGAT

پژوهشگر امور سیاسی، مولف «اسلامیسم در دوران القاعده»، لادکوورت، پاریس، ۲۰۰۵

برگردان:
Behrouz AREFIبهروز عارفی

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید