back to top
خانهدیدگاه ها" ترور" در سایه ی شبکه سازی شیعه گری – شهاب آریائی

” ترور” در سایه ی شبکه سازی شیعه گری – شهاب آریائی

این فرضیه که مکتب ها و مذاهب منشاء پیدایش سلاخی کردن انسانها و در نهایت ترویج پدیده “تروریسم” در قرن بیستم و بیست و یکم بوده اند، نمی تواند منشاء واقعی داشته باشد. به عنوان نمونه “ناسیونالیسم- سوسیالیسم” به خودی خود منشاء ترویج “نژادپرستی” نیست، اما هنگامی که رهبری چون “آدولف هیتلر” می خواهد مروج این مکتب باشد، از دل آن “نازیسم” پدیدار می شود و میلیون ها یهودی قتل عام می شوند. در تاریخ نمونه های آشکار دیگری نیز برای اثبات این مسأله وجود دارد، از حکومت “کلیسا” در قرون وسطی تا “انقلاب خمینی” در سال های آخرین قرن بیستم.

آیا اصل ” مسیحیت ” به لحاظ حکومت کلیسا می بایست مورد اتهام قرار گیرد یا منش و جاه طلبی کیشیشان مسیحی؟! حزب بعث عراق بر پایه مکتب ” سوسیالیسم عربی ” بوجود آمد و همین مکتب باعث شد که جامعه طبقاتی در دوران حکومت حزب بعث به اضمحلال کشیده شود ، اما وجود رهبرانی که در رویای رهبری کشورهای عربی بودند از رهبران حزب هیولاهایی وحشتناک ساخت .

تا قبل از انقلاب خمینی که با بیرق ” اسلام انقلابی ” و در معنای سیاسی آن ” اسلام ارتجاعی” ظهور کرد ، هیچ نشانی از قدرت یافتن گروه های ترور با ایدئولوژی اسلامی در میان شیعیان و اهل سنت وجود نداشت ، اما آموزه های مکتب خمینی منشاء پدیدار شدن جنایات وحشتناکی شد که امروز دنیای غرب را با خطر مواجه ساخته است. نکته ظریف و حساس در این مقوله تفاوتهای اسلام بنیادگرای شیعی به رهبری رژیم ایران با اسلام بنیادگرای سنی به رهبری گروه های ترور از جمله ” القاعده ” ،

” داعش” ، ” بوکوحرام ” ، ” طالبان” و غیره است ، تفاوت این است که اسلام خمینی نزدیک به 4 دهه در ایران حاکم است و به لحاظ نیاز به روابط خارجی در ظاهر خود را وارد مجامع جهانی کرده و نمایش مضحکی از ” دیپلماسی ” به جهانیان ارائه می دهد ، حکومت ملاها در حالی که در خیابانها زنان را سنگسار می کرد ، همزمان دیپلمات های خود را – که هیچگونه شباهت ظاهری به نمایندگان سیاسی نداشتند – روانه سازمان ملل ، شورای حقوق بشر ، کنفرانس سران کشورهای اسلامی ، اوپک و ….می کرد و با وقاحت ادعا می کرد که در ایران هیچگونه زندانی سیاسی وجود ندارد! اما نمایندگان اسلام بنیاد گرای سنی نقاب را کنار گذاشته ، در دوران کوتاهی که ” طالبان ” در افغانستان حکومت می کرد ابایی از اینکه مردم را در استادیوم های ورزشی اعدام کند یا فوتبال و موسیقی را ممنوع اعلام نماید نداشت. در واقع تکلیف انسان با این جماعت روشن بود. تفکر و روش حاکمیت مرتجعین مذهبی که دارای مذهب به اصطلاح ” سنی ” یا به عبارتی ” وهابی” نامیده می شوند بسیار ساده بوده و اجرای احکام ضد ” حقوق بشر ” از سوی این گروه موجی از نفرت را در افکار عمومی مردم جهان بر می انگیزد ، به همین دلیل ساده ، مبارزه با این آفت ضد انسانی هم ساده تر خواهد بود ، هر چند این تفکر نیز در بسیاری از نقاط جهان ، حتی در کشورهایی که اکثریت مردم به ” مسیحیت” معتقد هستند ، ریشه دوانده و هر چند همین تفکر توانسته جوانان غربی را نیز به اردوگاههای خود بکشاند ، با این حال تکلیف دولتها و ملتها با این تفکر واضح و روشن است.

در سویی دیگر ، مبارزه با تفکری که حکومت ایران آن را نمایندگی می کند دشوارتر خواهد بود. علت این پیچیدگی به این دلایل است:

1-      حکومت اسلامی ایران قریب به 4 دهه در ایران حاکم بوده و توانسته پاشنه آشیل جامعه و خواسته های روانی مردم را ارزیابی نماید. لذا از همین اطلاعات داخلی در جهت بازی دادن و اجرای نمایشات انتخاباتی و ایجاد ” سوپاپ اطمینان” برای تنفس نسل عصیانگر استفاده کرده است. حاکمان ایران در سال چندین بار از کانالهای گوناگون شرایط اجتماعی را مورد سنجش قرار می دهند و در مقاطع حساس و برای کنترل اوضاع دست به ” آلترناتیو سازی ” می زنند.

2-      سرکوب ، برنده ترین عامل در بقای حکومت اسلامی می باشد. مجریان این سرکوب که در خیابانها و اکثرا در زندانها حضور دارند قشری کاملا مغزشویی شده و فاقد هرگونه منطق و درک از نظر علمی و دچار عقب افتادگی ذهنی می باشند ، بسیاری از عوامل سرکوب دچار بیماری های روانی بوده تا حدی که شکنجه و آزار دادن شخص زندانی نوعی ارضای روحی و روانی برای آنان می باشد. حس درنده خویی در عوامل سرکوب در حکومت شیعی در ایران دقیقا شبیه حس درنده خویی در گروه های داعش و القاعده بوده و آنها نیز به سادگی می توانند فرامین ” ولی فقیه ” را در زندانها یا در هر نقطه ای از جهان اجرا کنند. سلاخی کردن نویسندگان ، روشنفکران ، و مخالفان سیاسی که به ” قتل های زنجیره ای” معروف شد توسط همین گروه سرکوبگر در حکومت اسلامی اعمال گردید.

3-      اما مهمترین عاملی که تا امروز به دلیل تسامح دولت های غربی باعث رشد اسلام بنیادگرای شیعی به رهبری رژیم ایران شده ، روش ” شبکه سازی ” در اقصی نقاط جهان است. بسیاری از تحلیل گران به این مقوله کم توجه بوده اند و یا اطلاعات جامعی در دست ندارند. مساله این است که وقتی صحبت از گروه هایی می شود که مش تروریستی داشته و مورد حمایت ایران هستند فورا نام گروه حزب الله لبنان یا جهاد اسلامی و در مقاطعی گروه ” حماس” مطرح می شود ، در صورتی که مساله شبکه سازی بسیار فراتر از دو یا سه گروه مسلح در لبنان و فلسطین است. برای باز کردن بیشتر این موضوع به چند نمونه تقریبا محرمانه اشاره می شود :

الف:

رژیم ایران در داخل و خارج از خاک عربستان دارای هسته های ترور بوده و این هسته ها در کشورهای مجاور ، عربستان و ایران دار حال تردد هستند. مدیریت و کارگردانی این هسته ها ارتباطی با وزارت خارجه ، که می خواهد نماینده دیپلماسی رسمی رژیم باشد ندارد. این هسته ها زیر نظر سپاه پاسداران فعالیت می کنند و دستورات از این ارگان نظامی و زیر نظر ولی فقیه صادر می شود. تحرک یا سکوت این هسته ها بستگی به نوع روابط رژیم ایران با دولت عربستان دارد. در حال حاضر که این روابط قطع و خصمانه شده ، تحرک هسته های مخالف حکومت عربستان افزایش یافته است. یکی از رهبران مخالف دولت عربستان آخوندی به نام ” شیخ محمد عبدالله ” است. وی با عوامل بسیج دانشگاه امام صادق – یکی از بزرگترین مراکز بسیج وابسته به سپاه پاسداران- نشستی داشته و در این جلسه چنین گفته است:

” بیش از 20 سال است که رییس ” مرکز الحرمین” در لبنان و جمهوری اسلامی ایران و مسئول اپوزیسیون حجاز هستم. گروه هایی در داخل حجاز فعالیت می کردند که در تحریک جامعه تاثیر داشت مانند حزب الله حجاز که نقش بارز در اوایل دهه 1990 و خصوصا بعد از کشتار مکه که به دست آل سعود در زمان امام خمینی اتفاق افتاد داشت. این حزب یک بخش سیاسی دارد در قالب مرکز الحرمین و همچنین یک بخش امنیتی و نظامی که می توان در فرصتی دیگر راجع به ان صحبت کرد. ما امیدواریم مسئولان جمهوری اسلامی در جهت گسترش تفکرات انقلاب اسلامی تلاش بیشتری را مبذول دارند و این صورت نمی پذیرد مگر با ایجاد امکانات لازم و پیشرفته که متناسب و هماهنگ با این دوره و زمان باشد. ما آماده مرحله آینده ای هستیم که در آن دیگر این رژیم ( آل سعود) را نمی یابیم. رژیمی که در زباله دان تاریخ خواهد افتاد ، همان گونه که بر سر شاه ایران ، متجاوزان عراق ، حاکم مصر ، لیبی، تونس و یمن آمد”

اظهارات این آخوند به روشنی نشان از این دارد که اولا رژیم ایران از زمان حادثه مکه در دوره خمینی در سال 1366 هسته های خرابکاری را در عربستان ایجاد کرده و ثانیا وی از حکومت ایران امکانات بیشتری در جهت سرنگون کردن دولت عربستان طلب می کند. در زمستان 1393 پاسدار ” علی الهیاری” مدیر موسسه فجر ایثارگران در جلسه ای محرمانه به صراحت گفت که ما خودمان سلاح و مهمات به داخل خاک عربستان بردیم و نیروهای ما منتظر فرمان هستند تا اوضاع را از داخل بهم بریزند. الهیاری در صدد وارد کردن عمده یک نوع سیگار از ایتالیا و کالاهایی نیز از فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی است. وی دفتری در حوالی میدان اول آریاشهر ( صادقیه) دارد.

این گوشه کوچکی از برنامه ” شبکه سازی ” حکومت اسلامی در جهت ترویج و حاکمیت اسلام بنیادگرای شیعی در جهان است.

ب: ” عمار احمد آدم” یک طلبه دیگر و طرفدار خکومت اسلامی ایران است که کارهایش را در نیجریه متمرکز کرده است. او از هواداران ” شیخ ابراهیم زکزاکی” است که چندی قبل توسط دولت نیجریه بازداشت شد. وی در ایران و در نشستی با بسیج دانشگاه امام صادق شرکت کرده است. وی در این نشست چنین می گوید : ” ما یک آداب و رسوم خاصی داریم و باید به آن اعتقادات بازگردیم. اصل دعوت جنبش اسلامی ، بازگشت به آن تمدن اصیل است. وقتی خود شیخ ( ابراهیم زاکزاکی) مذهب اهل بیت را پذیرفت ، به عنوان یک جنبش ، دعوت به مذهب اهل بیت نکرد و آن را بروز نداد. اما خودش را با تفکر امام خمینی را به عنوان یک قهرمان با خود آورد ، که توانست در آن زمان در محور زمانی که اصلا اسلام مطرح نبود یا دموکراسی مطرح بود یا کمونیسم مطرح بود حرف جدیدی را بیان کند.”

این آخوند بعد از این مقدمه چینی به شخصیت ابراهیم زکزاکی می پردازد و در مورد وی چنین می گوید: ” یک شخصی می آید برای یک نفر دعایی می کند ، ظرف 30 سال همیشه برکات و اثرات این دعا را مشاهده کرده است. شیخ ذره ای در اقوال و افعالش عقب نشینی نکرده است. از غیب حرف می زند. درست می شود. دعا می کند درست می شود. خب طبیعی است که تاثیر بگذارد. نه یک سال نه دو سال نه سه سال ، 30 سال ما هر روز چیزی را می بینیم از ایشان. منتهی شیخ همیشه از قدرت معنوی خود صراحتا استفاده نمی کرد مگر در زمانی که نیاز بود و یا می خواست کسی را به دین جذب کند…. کل مردم آفریقا مقلد حضرت آقا ( ایت الله خامنه ای) هستند. ما اصلا اعتقادی به چند مرجع تقلید نداریم. وقتی از شیخ می پرسند که چرا با دیگر مراجع در ارتباط نیستید و با آنها همکاری نمی کنید ، شیخ می گوید که ما اسلام را از امام خمینی گرفتیم و حال مقلد آیت الله خامنه ای هستیم….. ما با دوستان سپاه و حزب الله در ارتباط هستیم و اگر لازم باشد و خطر ما را تهدید کند می توانیم مسلح نیز بشویم”

همانگونه که ملاحظه می کنید وی بر خلاف مراسم و مجامع رسمی ، در یک نشست تقریبا خصوصی صریحا از ارتباط با سپاه و حزب الله لبنان سخن می گوید و از شیخ زکزاکی یک قدیس می سازد که همه پیش بینی هایش درست در می آید و دعایش اجابت می شود و اتفاقا مقلد خامنه ای هم می باشد. قدیس ساختن این شیخ دقیقا شبیه قدیس ساختن خمینی در سال 1357 است که چهره اش را در ماه دیدند!

در این نشست یک طلبه سودانی هم به نام ” محمد زاکی” حضور داشته و چند جمله صحبت می کند. او در بخشی از سخنان خود می گوید : ” شما ایرانی ها کمتر به جنبه های عرفانی و معنوی امام ( خمینی) توجه می کنید. وقتی امام می گوید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، وقتی یک آفریقایی این را می شنود او فکر می کند که ایشان آن قدر با خدا متصل هست که احساس قدرت می کند که آمریکا با ان قدرتی که الان دارد ، نمی تواند هیچ غلطی بکند”

ج: حکومت اسلامی ایران فقط به چند کشور آفریقایی اکتفا نمی کند و برنامه شبکه سازی خود را به حدی گسترش می دهد که در مقطع “خطر” بتواند این نیروهای نیمه خاموش را به صحنه بیاورد و امنیت کشورهای دیگر را مختل سازد.در پاکستان گروهی به نام ” حزب وحدت مسلمین ” راه انداخته و آخوندی به نام ” راجه ناصر عباس جعفری” دبیر کل این به اصطلاح حزب است. جالب این است که این تشکیلات اگر برای منافع کشور پاکستان فعالیت می کند چرا از موضوع اعدام ” شیخ نمر ” در عربستان عصبانی می شود و رهبرش می گوید : ” اقدام وحشیانه علیه شیخ نمر چهره بزرگترین تروریست جهان اسلام را آشکار کرد” وی سپس با همان ادبیاتی که در مقامات حکومت اسلامی وجود دارد ، گویی فراموش کرده که تبعیت پاکستانی دارد و خود را در جایگاه مخالفان دولت عربستان قرار می دهد و می گوید : ” مردم عربستان به دلیل ظلم و خشونت نظام پادشاهی عربستان از حق آزادی بیان محروم اند و جامعه جهانی باید در این خصوص واکنش نشان دهد” البته حکومت اسلامی فقط به این حزب در پاکستان اکتفا نکرده و یک تشکل دیگر نیز مورد حمایت خود دارد. گروهی به نام : ” شورای علمای شیعه پاکستان ” نیز از جمله عوامل حکومت ایران است، یکی از اعضای ارشد این تشکل آخوندی به نام : ” علامه عارف واحدی ” می باشد. وی نیز در مقام یک کارشناس سیاسی و هوادار حکومت ایران چنین گفته است : ” اگر عربستان به جای لشگر کشی به یمن ، پشتیبانی از تروریست ها در سوریه و دخالت در امور عراق به برگزاری مراسم حج توجه می کرد از بروز چنین حادثه ناگواری جلوگیری به عمل می امد” منظور وی حادثه ای بوده که در سال گذشته در ” منا” اتفاق افتاد. در مصر نیز عامل دیگری در خدمت حکومت ایران است. وی ” راسم النفیس” نام دارد که به زعم خویش علمای الازهر را مورد انتقاد قرار داده و می گوید که علمای الازهر هیچگاه از آل سعود انتقاد نمی کنند….

متاسفانه سیاست های اشتباه دولت های ایالات متحده آمریکا در قبال حاکمان ایران و توجه به منافع اقتصادی از سوی رهبران کشورهای اروپایی در قبال عملیات تروریستی رژیم ایران در 37 سال گذشته ، رهبران حکومت اسلامی را بسیار گستاخ کرده ، تا جایی که امروز این رژیم نه تنها در قلب آمریکا بلکه در کشوری چون آرژانتین هم از هسته های وابسته برخوردار است. در آرژانتین فردی به نام : ” سهیل اسعد ” ساکن است که اتفاقا در حوزه علمیه قم نیز حضور دارد! یک نشریه وابسته به گروه چماقدار ” انصار حزب الله ” در ایران ، وی را فعال ترین مبلغ اسلام در آمریکای جنوبی توصیف کرده است. سهیل اسعد در سال گذشته به سیاست های آمریکا در آمریکای لاتین حمله کرده بود و ادعا کرد که سفارت خانه های آمریکا جاسوس خانه هستند. وی که چند مرکز دینی هم در آمریکای لاتین تاسیس کرده است در بخش دیگری از اظهاراتش می گوید: “باید بتوانیم بین حق و باطل تمایزی قائل شویم و بعد از آگاهی بایستی احساسی منفی به آمریکا را در خود به وجود آوریم”

مسلم است که شبکه سازی حکومت اسلامی ایران در جهت برقراری یک امپراتوری شیعی بر پایه گسترش ” تروریسم” فقط به کشورهای همسایه یا چند کشور در آمریکای لاتین خلاصه نمی شود. کشورهای شرق آسیا نیز از جمله مراکزی هستند که طی سالهای اخیر با پول و امکانات حکومت اسلامی ، شبکه سازی شده که توجه و تحلیل آن به فرصتی دیگر موکول می شود.

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید