ضریب هوشی چیست و اهمیت آن در چیست؟
ضریب هوشی یک نسبت است که از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضربدر صد به دست میآید. اگر سن عقلی با سن تقویمی یکسان باشد، ضریب هوشی صد میشود ولی در بعضی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر میشود که این فرد هوشی بیشتر از سایر افراد دارد.
برای به دست آوردن سن عقلی راههای زیادی وجود دارد و معمولا کارشناسان از تستهای خاصی استفاده میکنند که جنبههای مختلفی مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه کوتاه مدت، استفاده فرد از واژهها، سرعت محاسبه فرد، درک روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضیات، درک فضایی، منطق و املا را ارزیابی میکند.
به این ترتیب دستیابی به میانگین ضریب هوشی بالاتر یکی از ابزار توسعه و به طور هم زمان یکی از دستاوردهای مهم توسعه محسوب میگردد. ضریب هوشی اقوام و ملل مطالعات فراوانی روی تفاوت متوسط ضریب هوشی در کشورهای مختلف صورت گرفته است.
میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان حدود 100 است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کرهای، هنگ کنگی و تایوانی 105 و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین 78 و 90 و برای کشورهای آفریقایی پایین تر از صحرای آفریقا بین 65 تا 75 است. در این میان کشور ما ایران با ضریب هوشی متوسط 84 رتبه 97 را بین 185 کشور جهان دارا میباشد.
اما هنگامی که با تفاوت میانگین ضریب هوشی میان دو کشور یا دو نژاد مواجه میشویم قایل شدن به تفاوت ژنتیکی، به نوعی به معنای وجود نژاد برتر (ژن برتر) است.
جدای از عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی متعددی روی ضریب هوشی تاثیر میگذارد وضعیت تغذیهای به خصوص در دوران کودکی، استرسها و تروماهای روانی، فقر عاطفی و ارتباطی و کمیت و کیفیت تحصیلات همگی بر ضریب هوشی تاثیر میگذارند.
مهاجرت نخبگان و ضریب هوشی
مهاجرت انتخابی نخبگان اثری مخرب بر توسعه ملل میگذارد. بدیهی است که بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش هوشمندان و نخبگان هر جامعهای است. حال وقتی در یک جامعه شرایط به گونهای باشد که نخبگان در گذر زمان آن را ترک میکنند، نه تنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متاثر میکند، بلکه در دراز مدت، ذخیره ژنتیکی کشور را نیز فقیرتر میکند و در نسلهای آتی، روند انتقال ضرایب بالای هوشی به «نسلهای آینده» با اختلال مواجه میشود.
این امر در مورد کشور اسکاتلند طی بیش از نیم قرن به دقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد تحصیل کرده اسکاتلندی به انگلستان مهاجرت میکنند. درصد متوسط مهاجرت سالانه تحصیل کردگان دانشگاهی از اسکاتلند به انگلستان 17.2 درصد و ضریب هوشی متوسط این مهاجران 108.1 میباشد.
این موضوع سبب شده است که میانگین ضریب هوشی اسکاتلندیها به طور متوسط در هر نسل یک امتیاز نسبت به نسل قبل کاهش پیدا کند و اسکاتلندیها در اواسط قرن بیستم به کمهوشترین ملت اروپایی (با میانگین ضریب هوشی 97) تبدیل شدند.
بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت 15 درصد، رتبه اول را در میان 61 کشور توسعه نیافته و در حال توسعه دارا میباشد و میتوان تخمین زد که در طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی متوسط ایرانیها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پیدا کرده است.
مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش میانگین ضریب هوشی ملل نمیشود، بلکه این کشورها را از نوابغ تهی میسازد. با نگاهی به فهرست اسامی افرادی مانند لئوناردو داوینچی (ضریب هوشی220)، گوته(210)، پاسکال (195)، نیوتن (190)، لاپلاس (190)، ولتر (190)، دکارت (185)، گالیله (185)، کانت (175)، داروین (165)، موزارت (165)، بیل گیتس (160)، کوپرنیک (160) و اینشتین(160) به سادگی درمییابیم که توسعه دانش بشر در طول تاریخ بیش از هر چیز مرهون افراد نابغه میباشد. نوابغ همان کسانی هستند که توان حل پیچیدهترین مشکلات یک کشور را دارا میباشند و مسوولیت راهبری کشور را در وضعیتهای بحرانی بر عهده دارند.
تاثیر نوابغ روی توسعه جوامع به حدی است که میتوان عبارت معروف «ملتی که قهرمان ندارد، هیچ چیز ندارد» را با جمله «ملتی که نوابغ را در راس مدیریت خود ندارد، به هیچ جا نخواهد رسید» جایگزین کرد.
انقلاب اسلامی در هجرت: یکی از مشخصه های استبداد عدم تحمل استعداد بنا بر این استعداد کشی است از این رو در جامعه هایی که دچار استبداد هستند استعداد ها که فضای لازم برای ابراز را می جویند تن به مهاجرت می دهند که این عمل را اصطلاحا فرار مغز ها می خوانند . ایران نیز که نظام ولایت مطلقه ،رژیم استبدادی مافیای نظامی-مالی را به مردم تحمیل کرده است از این قاعده مستثنی نیست . آقای خمینی که علیرغم وعده و تعهدی که در سال 57 ، در گرما گرم انقلاب مبنی بر استقرار جمهوری و حکومت مردم بر مردم داد با تغییر رویه و نقض عهد تدارک استبداد مذهبی را می دید در آبانماه 58 گفت :« هی میگویند مغزها دارند فرار میکنند. به جهنم که فرار میکنند. این دانشگاه رفتهها، اینها که همه اش دم از علم و تمدن غرب میزنند، بگذارید بروند. ما این علم و دانش غرب را نمیخواهیم. اگر شما هم میدانید که اینجا جایتان نیست فرار کنید. راهتان باز است.» عدم تحمل استعدادها اعم از علمی یا هنری و فرهنگی بسیاری از این نخبگان را یا مجبور به مهاجرت و جلای وطن کرده است و یا در ایران در بند استبداد ،در شرایط سخت گرفتار زندانند و یا برخی نیز به قتل رسیدند. از این رو ،در امریکا و اروپا هر روز شاهد موفقیت ایرانیان مهاجر در حوزه های علمی و فرهنگی- هنری هستیم و در ایران خبر اسارت امثال امید کوکبی ها و اهالی رسانه و … را می شنویم.