back to top
خانهدیدگاه هایادی از ۲۵ خرداد سال۶۰- هوشنگ کردستانی

یادی از ۲۵ خرداد سال۶۰- هوشنگ کردستانی

kordestani houshang

     در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ جبهه ملی طی نامه ای از آیت الله مهدوی کنی وزیر کشور جمهوری اسلامی درخواست کرد که موافقت نمایند جبهه ملی در روز دوشنبه ۲۵ خرداد یک گردهم آیی در ورزشگاه امجدیه یا محمد نصیری برگزار نماید.

     به پیشنهاد نگارنده در نامه افزوده شد چنانچه ظرف مدت دو هفته پاسخی به این درخواست داده نشود، جبهه ملی خود رأساً میدان فردوسی را جهت گرد هم آیی تعیین و به آگاهی مردم خواهد رساند.

بیانیه دعوت جبهه ملی از مردم، در پایان نوشتار آورده شده است تا روشن شود دوران طلایی امام چگونه بوده است!

چون پس از گذشت دو هفته وزارت کشور پاسخی به نامه درخواستی نداد، جبهه ملی همانگونه که در نامه اشاره شده بود، محل گردهم آئی را میدان فردوسی تعیین و به آگاهی مردم رساند. از مردم مراکز استان ها و شهرهای بزرگ نیز درخواست شد که همان روز در میدان اصلی شهرهای شان گرد هم آیند.

     بسیاری از سازمان های سیاسی موافقت و همراهی شان را به جبهه ملی اطلاع دادند. از این رو قرار شد کمیته ای از نمایندگان جبهه ملی و نمایندگان آن سازمان ها تشکیل گردد و پیرامون نحوه همکاری و شرکت در گردهم آیی برنامه ریزی کنند.

     نمایندگی جبهه ملی در این کمیته با من بود و چند تن از اعضاء شورا و فعالان جبهه ملی نیز در آن کمیته حضور داشتند.

     در خارج از نشست رسمی شورای جبهه، از من خواسته شد که در صورت امکان با برخی از شخصیت های مذهبی و سیاسی تماس بگیرم و آنان را از موضع جبهه آگاه سازم.

     من در تهران، قم و اصفهان موفق شدم با برخی از روحانیان برجسته و مراجع تقلید که دید مساعدی نسبت به جبهه ملی داشتند دیدار و گفت و گو کنم.

     با هیچ یک از مسئولان احزاب و سازمان های سیاسی دیداری نداشتم، چون گمان داشتم که برخی از آنان با برگزاری گردهم آئی جبهه ملی موافق نیستند و سایر سازمان ها هم قول همکاری و شرکت در گرد هم آئی را داده اند.

     تنها دیدارم با رئیس جمهور وقت ابوالحسن بنی صدر بود، چند روز پیش از آنکه ناگزیر به ترک ساختمان ریاست جمهوری شود.

     در روزهای باقی مانده تا ۲۵ خرداد بسیاری از جوانان جبهه ملی و احزاب موافق با گردهم آئی، که بیانیه دعوت را میان همگان پخش می کردند، توسط عوامل امنیتی بازداشت گردیدند. متأسفانه برخی از آنان پس از تظاهرات سازمان مجاهدین خلق در سی ام خرداد همان سال، به دلیل یا بهانه عضویت در آن سازمان اعدام شدند.

     صبح روز ۲۵ خرداد رادیو ایران در برنامه همیشگی خبرهای صبحگاهی، نطقی از آیت الله خمینی پخش کرد. او در نطق خود وابستگان جبهه ملی را مرتد خواند و یادآور شد که در اسلام مرتد از کافر بدتر و خونش حلال است و از اُمت همیشه در صحنه خواست در محل گردهم آئی حاضر شوند و از اسلام عزیز دفاع نمایند. همچنین از سازمان‌های سیاسی خواست تا دیر نشده عدم شرکت شان را در گردهم آئی به اطلاع مردم برسانند و رادیو و تلویزیون را مأمور پخش اعلامیه های آن ها کرد.

     به دنبال پخش این نطق، بسیاری از سازمان های سیاسی که رهبرانشان سال ها، برای تحقق آزادی و استقرار مردم سالاری فعالیت و مبارزه کرده، بازداشت و زندانی شده بودند، طی بیانیه‌هایی عدم شرکت شان را در گردهم آئی اعلام کردند و نمایندگان سازمان هایی هم که تا روز پیش از آن در کمیته برگزاری شرکت داشتند، به استثنای نماینده حزب رنجبران در محل قرار حاضر نشدند.

     بی تردید تهدیدهای آیت الله خمینی بیشتر از ترس بود تا قدرت. دست اندرکاران جمهوری اسلامی برای کاستن از ترس خود، از مراجع تقلید هم یاری گرفتند. به دنبال نطق آیت الله خمینی، آیات عظام گلپایگانی، شیرازی و مرعشی طی بیانیه هایی جداگانه، مخالفت شان را با ملی گرایی و آزادیخواهی نشان دادند.

     شعارهایی که آن روز از رادیو ایران پخش می شد، عبارت بودند از: «مرگ بر ملی گرا، ملی‌گرا دق کرده یاد مصدق کرده«

   پیش از ساعت گردهم آئی، گروه های حزب اللهی که بعداً روشن شد از حزب الله حسن آباد قم، کرمانشاه و برخی دیگر از شهرستان ها تقویت شده بودند به اتفاق اعضاء و طرفداران حزب توده و فدائیان اکثریت بر ضد تظاهرات کنندگان و آزادیخواهانی که مخلف قانون قصاص بودند، شعار داده و تظاهرات می کردند.

     با توجه به سخنرانی خمینی و عدم پاسخ وزارت کشور بسیاری از پخش کنندگان بیانیه دعوت، توسط عوامل رژیم بازداشت و پراکنده شدند. با این وجود قطعنامه پایان گردهم آئی در میان مردم توزیع شده بود.

     چنانچه احزاب و سازمان های سیاسی آزادیخواه، دست کم بیانیه ای در رد دعوت جبهه ملی نمی‌دادند و فدائیان اکثریت و حزب توده که تا پیش از انقلاب اسلامی دین را افیون توده‌ها می‌دانستند- که از سرنوشت دردناکی که پس از آن تاریخ برای رهبرانشان پیش آمد همگان آگاهند- در برابر مردم ملی گرا و آزادیخواه که به دعوت جبهه ملی به خیابان ها آمده بودند به تظاهرات تحریک آمیز و شعار دادن و تهدید کردن نمی پرداختند. اگر سازمان هایی که قول شرکت در گرد هم آئی داده بودند، پس از نطق آیت الله خمینی که بیشتر از ترس بود تا قدرت عقب نشینی نمی کردند، آینده ایران آن چنان نمی شد که بعدها شد.

     شخصیت های سیاسی و سازمان هایی که – ساده لوحانه- به وعده و وعیدهای آیت الله خمینی در پاریس دل بسته بودند، اگر پیش بینی می کردند که در صورت «خلف وعده خمینی» چه باید کرد؟ و چگونه می توان جلوی یکه تازی او را گرفت، شاید می شد مانع تکرار خودکامگی در ایران شوند. متأسفانه چنین هوشیاری و توافقی میان رهبران و سازمان های سیاسی نبود بلکه بیشتر آن ها در برابر بی عدالتی، بی قانونی و اعدام های جاری ساکت ماندند و فکر نکردند که این شتری است که یک روز جلو در خانه آن ها هم خواهد خوابید.

     نکته قابل توجه آن است، خمینی و سایر سردمداران جمهوری اسلامی که در دوران دولت ملی مصدق جانب آیت الله کاشانی را گرفته و از انجام کودتای آمریکایی- انگلیسی بیست و هشت مرداد ۳۲، اظهار خرسندی کرده بودند، در ۲۵ خرداد سال ۶۰ جبهه ملی و پیروان مکتب مصدق را مرتد اعلام کردند، مانع رفتن مردم به خانه مصدق در احمد آباد می شوند، حساب بانکی را که برای یاری گرفتن از مردم و تعمیر خانه مصدق باز شده بود مسدود نمودند، اکنون به دلیل ضرورت، نیاز یا عوام فریبی، دولت آمریکا را به خاطر انجام کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت ملی مصدق محکوم می کنند. به تازگی هم برخی از نمایندگان مجلس اسلامی مدعای درخواست غرامت از دولت آمریکا شده‌اند – که البته نامی از درخواست غرامت از دولت انگلستان برده نشده است-.

     در این جا شاید مقایسه ای میان خواست های ۲۵ خرداد سال ۶۰ و ۲۵ خرداد سال ۸۸ بی مناسبت نبوده باشد.

     در ۲۵ خرداد سال ۶۰ هدف جلوگیری از اوج گیری و نهادینه شدن نظام فردی و خودکامگی بود. در ۲۵ خرداد سال ۸۸ هدف اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی و بازگشت به دوران طلایی امام – یعنی سیاه ترین روزهای تاریخ معاصر ایران– !

       در بندی از قطعنامه آمده بود که جمهوری اسلامی به دلیل بی قانونی ها و جنایت هایی که انجام داد فاقد حقانیت قانونی و پایگاه مردمی است و نظام آینده را مردم با رأی خود تعیین خواهند کرد.

     البته اعضای کنونی شورای جبهه ملی در تهران برای جلوگیری از خطرهایی که ممکن است جانشان را تهدید کند و یا مانع ادامه فعالیت های نیم بند سیاسی آنان شود، از بیان متن قطعنامه گردهم آئی 25 خرداد «برائت» کردند.

     غروب روز دوشنبه از دفتر شرکت ساختمانی یکی از وابستگان حزب ملت ایران به منزل اعضاء برجسته شورای مرکزی جبهه آقایان دکتر کریم سنجابی، دکتر اصغر پارسا، دکتر آذر، مهندس کاظم حسیبی، پرویز جاوند و علی اردلان، که بعداً شنیدم همان روز بازداشت شده است- زنگ زدم. چون موفق به گفت و گو و مشورت با هیچ یک از آنان نشدم تصمیم گرفتم طی بیانیه ای از طرف جبهه ملی از مردمی که در تهران و شهرستان ها با وجود همه خطرهایی که تهدیدشان

می کرد به ندای جبهه ملی پاسخ مثبت داده به خیابان ها آمده بودند، تشکر و سپاسگزاری شود.

     در تهیه متن بیانیه … آقای مقدم از هموندان دیرپای حزب ایران و در پخش آن چند تن از فعالان سازمان جوانان جبهه شرکت و همکاری داشتند.

     در این جا از چرائی خروج من از ایران و تلاش برای تشکیل شورای مرکزی جبهه ملی در خارج از کشور که با همکاری مهرداد ارفع زاده و مهندس حمید ذوالنور صورت گرفت و چاپ روزنامه پیام جبهه ملی در پاریس، که نیاز به فرصت و نوشتاری دیگر دارد، صرفنظر می شود.

    

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید