اتهام خیانت. مردم فریبی و نفرت. پناهگاه زیرزمینی برلن!!! هر چند در تمام دوران مبارزه انتخابا تی ترامپ برای ریاست جمهوری مقایسه وی با آدولف هیتلر همواره وسوسه انگیز بود اما نه به اندازه اوج جنون و ویرانگری که در آن قرار گرفته است.
چنین بنظر میرسد که مبارزه انتخاباتی جمهوریخواهان برای ریاست جمهوری در آمریکا مشابه آخرین روزهای امپراتوری رایش در آلمان است که رهبران دولت بر راویان اخبار نا خوشایند از جبهه های جنگ میخروشیدند، به لشگرهائی که وجود خارجی نداشتند فرمان صد حمله میدادند، و عاقبت نیز بر آن شدند تا همه چیز را به آتش کشند و همگان را با خود یه سوی نیستی رهسپار گردند. اما یک تفاوت وجود دارد، و آن اینکه به نظر میرسد، برخلاف دوران هیتلری، از شکست محتوم پیش رو و علل این شکست درک و آگاهی بسیار اندکی وجود دارد. در عوض رفتار ها مشابه رفتار آلمانی ها پس از جنگ اول جهانی است که راست افراطی حتی برای اسطوره خیانتشان نیز لقب خاصی ابداع کردند.
نظر سنجی ها حاکی از آن هستند که خانم هیلاری کلینتون از آقای ترامپ، حتی با اختلاف دو رقمی در برخی ایالات، پیشی گرفته است. دموکرات های سرمست حتی امیدوارند که در ایالات به اصطلاح “قرمز”،( ایالاتی که تقریبا همیشه دارای اکثریتی طرفدار حزب جمهوریخواه بوده اند)، همچون ویرجینیا و یوتا، نیز در انتخابات مجاس سنا و نمایندگان پیروز شوند و شاید حتی بتوانند اکثریت را در هر دو مجلس به دست آورند. در مقابل ستاد انتخاباتی ترامپ هم از آگهی های انتخاباتی و هم از تعداد کارمندان خود در ویرجینیا کاسته است و اهداگران مالی نیز کمک های خود را قطع کرده اند.
مایکل بارون، محقق موسسه آمریکن انترپرایز (یک اندیشکده محافظه کار)، این پرسش را مطرح میکند: ” پس آیا انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسیده است؟”. و خود پاسخ میدهد: ” تقریبا یه طور قطع آری”.
در ماه سپتامبر هنوز بنظر میرسید که ترامپ در صحنه رقابت خضور دارد. در ماه اکتبر او تقریبا فرو پاشید: پس از برملا شدن یک نوار ویدیوئی از سال 2005، که او در رابطه با دستمالیدن ناشایست به زنان لاف میزد و به خود میبالید، و متعاقبا تعداد زیادی اتهام در رابطه با تهاجم های جنسی، و این واقعیت که بیش از 160 تن از رهبران حزب حمایت خود را از او پس گرفتند. اما ترامپ بر علیه حزب خود اعلام جنگ کرد و یه پال رایان، سخنگوی مجلس نمایندگان (و ارشد ترین مقام رسمی حزب) تاخت و به صورت فزاینده ای سخنانی اقتدارگرایانه ، از جمله “خانم کلینتون باید زندانی شود”، بر زبان آورد.
اکنون بر جمهوریخواهان این ترس مستولی شده است که 8 نوامبر 2016 ( روز انتخابات ) نه روز پایان، که روز آغاز جنگ مدنی تمام عیاری باشد که حزب را فرا خواهد گرفت و از خود می پرسند آیا ترامپیسم ( رفتار ترامپ گرایانه) پس از ترامپ زنده خواهد ماند و حامیان وی پس از شکست او (در صحنه) باقی خواهند ماند؟ چه کسی قادر خواهد بود حزب جمهورخواه (حزب آبراهام لینکلن) را متحد کند؟ چه فردی خواهد توانست از یک واقعه تاریخی، یعنی چهار بار شکست پیاپی در انتخابات ریاست جمهوری، در سال 2020 جلوگیری کند؟
پاسخ همه این سوالات تا حد زیادی بستگی به این دارد که انتخابات پیش رو چه تاثیری بر ترکیب مجلس سنا، که دموکرات ها شانس زیادی برای په دست آوردن کنترل آن دارند، و نیز مجلس نمایندگان دارد.
بازرگان چموش ما تهدید کرده است که یه نتیجه انتخابات اعتراض خواهد کرد چون که انتخابات را مهندسی شده و دستکاری شده میداند و بر جمهوریخواهان میانه رو نیز خرده میگیرد که از او حملیت نمیکنند.
چارلی سایکس، یک برنامه ساز رادیوئی محافظه کار با نفوذ میگوید: ” هیچ کس نمیداند که در روز 9 نوامبر چه از حزب باقی خواهد ماند.” ” مقامات جمهوریخواهی که من با آنها صحبت کرده ام از مرحله عصبانیت گذشته و به احساس اضطراب و اندوه در باره آینده حزب دچار شده اند.” ” خسارتی که ترامپ زده است در 9 نوامبر پایان نخواهد گرفت. فکر نمیکنم هیچ کس بداند حزب در دوران پسا ترامپ چگونه خواهد بود. آنها (مقامات حزب) امیدوارند که این اتفاق اتفاقی ناماندگار باشد، اما من نمی بینم که جنگ داخلی حزب به این زودی ها تمام شدنی باشد.”
چارلی سایکس که پال رایان 46 ساله را، که از سال 1998 که به عضویت مجلس نمایندگان انتخاب شده بود ، میشناسد و یک کاتولیک خانواده دوست و از هواداران (فیلسوف روسی الاصل آمریکائی) عین راند میباشد، رهبر انتلکتوئل حزب میداند. ” اگر لازم باشد که از درون ویرانه های حزب فردی به عنوان رهبر ظهور کند پال رایان خواهد بود.”
پس از شکست میت رامنی (در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012)، مقامات حزب در یک “گزارش کالبدشناسانه” نتیجه گیری کرده بونند که برای بازپس گرفتن کاخ سفید لازم است حمایت جوانان، زنان و اقلیت ها را در انتخابات جذب کنند.
سایکس، با اشاره به اینکه ترامپ همه این اقشار را از خود رانده است مبگوید: ” آنها باید این واقعیت را درک کنند که اگر میخواهید یک حزب ملی (سراسری) باشید نمیتوانید بدون جذب زنان، سیاه پوستان، اسپانیول ها و جوانان در انتخابات پیروز شوید.” در عوض تظاهرات انتخاباتی ترامپ پر است از جمعیت سفیدپوستانی که طرفدار شعارهای خشمگینانه و ضد مهاجر ترامپ هستند. لانهی چن، مدیر سیاستگذاری ستاد اتنخاباتی میت رامنی، میگوید:” برنامه انتخاباتی ترامپ بر فعال کردن بخشی از جمعیت آمریکا قرار گرفته که در حال کوچک شدن است”. ” برای اینکه حزب بتواند موفق شود لازم است بر روی قشرهائی متمرکز شود که در واقع در حال گسترش هستند. فکر میکنم این چالش میتواند اندکی پس از انتخابات مورد توجه قرار گیرد”.
اما این قشر رو به تحلیل به آرامی کنار نخواهد کشید. هواداران سرسخت ترامپ ستیزه گرو پرسروصدا خواهند ماند و اکنون نیز خود را در محاصره میبینند. این هفته در یک میتینگ انتخاباتی در شهر سین سیناتی در اوهایو هواداران ترامپ با نفرت از ساختار حزبی که به باور آنها سعی میکند نامزد آنها را به زیر بکشد برانگیخته شده بودند. یکی از شرکت کنندگان بنام اسکات میگوید: ” آنها (ساختار حزبی) میترسند برای اینکه او (ترامپ) به تمام این چرندیات پایان خواهد داد.” او پال رایان را ” یک کودن ضعیف” خواند و از ترامپ دفاع کرد. او ائامه داد که ” هیلاری (کلینتون) کثافتکاری هائی کرده که مردم سال ها بخاطر آن زندانی شده اند، اما ترامپ صورت یک زن را 30 سال پیش میبوسد و پال رایان میگوید من دیگر از او حمایت نخواهم کرد. او از روز اول نمیخواست از ترامپ حمایت کند”. آنا ریگدان، که بر روی تی شرتش نوشته بود “ترامپ- پنس: گوربابای احساسات شما” ، همین احساسات را بیان کرد. او بر این نظر است که سیاستمدارانی که از حمایت ترامپ پا پس کشیدند باید “شرمنده باشند” و مشخصا از پال رایان و “خانواده بوش” نام برد. وی همچنین افزود اگر ترامپ ببازد ” من فکر میکنم تقصیر پال رایان و دیگر جمهورخواهانی است که در کنار ترامپ نایستادند.”
هواداران ترامپ همه نظرسنجی ها ئی را که بر شکست فاجعه بار نامزد جمهوریخواه دلالت میکنند یکجا رد میکنند. یک خانم اسپانیول تبار میگوید:” من این نظرسنجی ها را قبول ندارم. نظر من اینست که رسانه های گروهی لیبرال مغز همه را در کنترل دارند”.
خظری که جمهوریخواهان ، در صورت شکست ترامپ، با آن روبرو هستند این است که رای دهندگانی که نظرسنجی ها و رسانه ها را قبول نداشتند به این نتیجه برسند که در واقع حزب به آنها خیانت کرده است. و می ترسند که به عوض آموختن از این شکست، طرفداران ترامپ، همانگونه که او هم بطور ضمنی ادعا کرده است، بر این نظر باشند که حزب از پشت به آنها خنجر زده است.
لااقل سه جناح برای کنترل حزب به مبارزه خواهند پرداخت: ایدئولوگ ها به رهبری پال رایان، ساختار قدیمی حزب که در شخصیت هائی چون بوش پدر و بوش پسر ( که هیچیک از ترامپ حمایت نکردند)، و جناح سوم به اصطلاح ” شاخه بریتبارت”، به رهبری استیو بنون، برنامه ساز راستگرای رادیو و مدیر کل فعلی ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ.
ریک تایلر، تحلیلگر سیاسی و سخنگوی پیشین مبارزات انتخاباتی (سناتور) تد کروز بر این نظر است که : ” جنگی در پیش خواهد بود. شاخه بریت بار سعی خواهد کرد اراده خود را و جمهوریخواهی خاص خود را، که بدست آوردن پیروزی به هر بها و بدون هیج فلسفه (اندیشه) راهنمائی میباشد ، به حزب تحمیل کند.
ریک تایلر از پال رایان، مایک پنس، فرماندار ایالت ایندیانا و نامزد معاونت ریاست جمهوری ترامپ، و تام کاتن، سناتور ایالت آرکانزاس، به عنوان رهبران بالقوه نام میبرد. اما او اشاره میکند که: ” رونالد ریگان هم خیلی واضح نبود. رهبران ظهور میکنند. نمیدانی آنها چه کسانی هستند تا زمانی که پا جلو بگذارند. همان طور که در مورد وینستون چرچیل دیدیم رهبران بزرگ در دوران نابسامانی های بزرگ ظهور میکنند.” با این همه او نغمه ای خوشبینانه و کمیاب نیز سر میدهد: ” اکنون دوران هیجان آوری برای جمهوریخواه بودن است. همراه با هرج و مرج فرصت هم وجود دارد. حزب میتواند بر روی وجوه مشخصه ی دیگری کار کند و یک دسته رهبران جدید بیابد.”
اما دیگران هیچ آینده ای در پس ویرانی بزرگ نمی بینند. در پاسخ این سوال که حزب جمهوریخواه به کدامین سمت باید برود، تام تانکردو، نماینده جمهوریخواه پیشین مجلس از ایالت کلرادو، میگوید: ” به سوی جهنم. لااقل این امید من است. در آن صورت نابودی حزب جمهوریخواه تنها فایده ایست که حاصل میشود. دیگر از نظر فلسفی دلیلی برای ادامه وجود ندارد و سزاوار رفتن است.”… ” باید به فردای روز انتخابات و اینکه به عنوان محافظه کاران چه باید کرد بیاندیشیم. مانع بزرگ در شکل گیری جنبش (محافظه کار) در آمریکا کمبود رهبر است. باید فردی وجود داشته باشد که بتواند خواسته های مردم را به زبانی شیوا بیان کند و مردم را برانگیزاند. هیچ نمیدانم این شخص چه کسی میتواند باشد. حدس میزنم که هنوز چنین فردی ظهور نکرده است. میخواستم از تد کروز نام ببرم اما او خودش را بی اعتبار کرد و گذشته از آن دارای جذابیت هم نیست. فردی چون ریگان مورد نیاز است.”
وبلاگر مخافظه کار، اریک اریکسون، در مقاله ای در نیویورک تایمز نوشت: “پس از دفاع خیلی ها از ترامپ دفاع ناپذیر، کلید کار در بازیابی جهت یاب اخلاقی حزب قرار دارد. مهمترین مساله برای حزب جمهوریخواه تجدید عهد با اصول اساسی است… شخصیت فرد مهم است…”
اما در آنسوی تونل میتواند نور هم باشد. از یکسو (هیلاری) کلینتون، که خود نیز بسیار نامحبوب است، زمانی که برای چهارمین بار متوالی در انتخابات ریاست جمهوری 2020 شرکت کند، خلاف نیروی جاذبه سیاسی عمل خواهد کرد. از سوی دیگر جمهوریخواهان میتوانند از عملکرد سال 1992 دمکرات ها بیاموزند که پس از سه بار شکست خود را از نو آفریدند و همراه با بیل کلینتون به قدرت باز گشتند.
اما فرانک لونتز، نظر سنج جمهوریخواه، از تشابه تاریخی دیگری سخن میگوید: ” من در انتظار شورشی در میان حمهوریخواهان، مشابه آنچه که بر دمکراتها پس از شکست جرج مک گاورن در سال 1972 گذشت، هستم. تمامی اجزای خزب با یکدیگر در جنگ خواهند بود. برخی برای برکناری پال رایان تلاش خواهند کرد و صدای “من گفته بودم ها” ی تد کروز و جان کی سیک بلند خواهد شد. … مجلس نمایندگان، که بازهم در اختیار جمهوریخواهان است، با مجلس سنا، در جنگ خواهد بود جنگی جانفرسا، زشت و بسیار شخصی. و بسیار بیشتر از تلاش برای همگرائی شاهد یکدیگر را مقصر دانستن ها خواهیم بود.” اما علیرغم همه اینها، به باور لونتز جمهوریخواهان از این مهلکه جان بدر خواهند برد همانگونه که دمکرات ها در دهه هفتاد میلادی بدر بردند. “آنها همیشه جان بدر میبرند.”
اما بخشی از فرایند بازسازی بستگی به درک این واقعیت دارد که صعود خصومت آمیز ترامپ در خلاء صورت نگرفت. منتقدین میگویند که ترامپ ، با زبانی گستاخ و صریح، همان حرف هائی را به زبان آورد که بسیاری از جمهوریخواهان افراطی سال ها بود با زبان اشاره به کار میبردند که خود را در عصبیت های نزادی، نر مانع تراشی در عملکرد کنگره، و در سرطانی که پیکره سیاسی را فرا گرفته است مشاهده میکنیم.
باراک اوباما، که تنها چند ماهی به پایان حکومتش مانده، اخیرا در مصاحبه ای با مجله نیویورکر با فصاحت این مطلب را شکافته است: ” من خط مستقیمی میان اعلان نامزدی سارا پی لین، به عنوان نامزد معاونت ریاست جمهوری از طرف جمهوریخواهان (در سال 2008)، با آنچه امروز در دونالد ترامپ شاهد هستیم، و با “فراکسیون آزادی” و “تی پارتی” و دگرسوئی مرکز ثقل حزب جمهوریخواهان میبینم. تغییر این وضعیت تا اندازه ای به نتایج انتخابات پیش رو ، و بخشی نیز به میزان فرایند درون نگری در میان جمهوریخواهان بستگی دارد. لااقل یک دوبار دیگر نیز با اطمینان گفته ام که لازم است این تب قطع شود اما چنین به نظر میرسد که در حال وخیم تر شدن است.”
گاردین—15 اکتبر 2016
دیوید اسمیت/ بن جیکوبز