با پیدایش مناسبات سرمایه داری، طبقه ی نوینی پا به عرصه ی سیاسی تاریخ گذاشت که مجبور بود و هست که برای تامین حد اقل مخارج زندگی خود و خانواده اش، نیروی کار خود را عرضه کند و آنرا به سرمایه داران و صاحبان کارگاهها بفروشد وازآنها در مقابل نیروی کار خود مزد دریافت کند . کارگر با پولی که دریافت میکند یعنی نیروی کارش را در کارگاه باز تولید میکند.
ویژه گی اصلی طبقه کارگر آنگونه که در”مانیفست کمونیست”آورده شده است این است:
“از خود صاحب هیچگونه ابزار تولید نیست و برای آنکه زندگی کند، ناچاراست نیروی کار خود را به معرض فروش برساند.”
مارکس وانگلس در مانیفست برای مشخص کردن ویژه گیهای طبقه کارگر از واژه پرولتاریا نام بردند اما سوسیالیستهای مستقل و بر جسته ایرانی در ادبیات سوسیالیستی بجای واژه کارگر یا پرولتاریا از واژه زحمتکشان استفاده کرده و میکنند.
در قرن نوزده میلادی سرمایه داران از کارگران تا شانزده ساعت در روزدر کارگاهها کارمیکشیدند و حتی کارگران قادر نبودند با مزد دریافتی هزینه خوراک و پوشاک خود و خانواده خویش را تامین کنند، یعنی در حال داشتن کار ودرآمد، زندگیشان زیر خط فقربود و درکارخانه ها ازهیچگونه حقوقی بر خوردارنبودند وکارفرمایان درمقابل سانحه ها هیچگونه تعهدی نداشتند در آن دوران کارگران از هر گونه حقوقی محروم بودند و حتی هرگاه منافع کارفرمایان ایجاب میکرد آنهارا اخراج میکردند.
کمبود درآمد کارگران سبب آن شده بود که زنان وکودکان نیز به بازار کارکشیده شوند و در کارگاهها نیروی کار خود را به بهائی بسیار نازل بفروشند، باین جهت آن دوران از رشد سرمایه داری به دوران رقابت آزاد معروف شده بود، یعنی همه آحاد جامعه برای تامین هزینه زندگی نیروی کار خود را میفروختند.
پایان قرن نوزده میلادی مواجه است با زوال رقابت آزاد و پیدایش سرمایه انحصاری، وآغاز مطالبات کارگران دراروپا و آمریکا بطوریکه در اول ماه مه 1886 خواست هشت ساعت کار روزانه در کلیه شهرها ئی که کارگران اعتصاب کرده بودند مطرح شد.
در سال 1889 در آلمان نیز جنبش کارگری بخاطر تحقق کسب هشت ساعت کار روزانه اقدام به اعتصاب کردند و موفق به کسب هشت ساعت کار در روز شدند و درنخستین کنگره بین المللی کارگری که کنگره موسس بین الملل دوم بود در آن خواست هشت ساعت کار و اختصاص روزی را در سراسر جهان به روز کارگر شدند. و در این رابطه بود که در کنگره پاریس در اول ماه مه 1886 تصویب کردند که روز اول ماه مه به مثابه روز همبستگی جنبش بین المللی کارگران و مبارزه بخاطر رهائی طبقه ی کارگر از قید و بند های استثمار شناخته شود. باین ترتیب هر ساله روز اول ماه مه از سوی کارگران جهان ، این روز را گرامی میدارند، و جشن میگیرند.
و اما در ایران در دوران سلطنت، دولت محصول کودتای 28 مرداد از پیدایش سندیکاههای خودجوش و مستقل و با بر پائی “سندیکاههای زرد”دولتی از رشد و گسترش جنبش کارگری جلوگیری کردند و زمانیکه انقلاب 57 تحقق یافت جنبش کارگری ایران فاقد هرگونه بافت سازمان یافته مستقل بود، بهمین دلیل نتوانست در انقلاب نقش محوری و تعیین کننده داشته باشد.
و همچنین بعد از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی و حاکمیت استبداد سیاه از پیدایش هر گونه سازمان سیاسی و صنفی جلو گیری کردند، و بخاطر عقب ماندگی صنعتی در ایران جنبش سندیکالیستی نتوانست بمثابه جنبش مستقل بوجود بیاید. و حکومت اسلامی به مقابله با” شوراهای کارگری” که بوجود آمده بودند برخواست وباتبدیل کردن آنها به “انجمن های اسلامی” کارگران را وابسته به دولت کردند.
برای اپوزیسیون سوسیالیست و کمونیست ایران هر ساله اول ماه مه(11 اردیبهشت) امکانی بدست میدهد تا ازشرایط غیر قابل تحمل زحمتکشان، کارمندان وسندیکالیست های ایران، مستقیم سخن بگوئیم.
از طبقه ای سخن بگوئیم که بیش از اکثریت قریب به اتفاق کل جامعه را تشکیل میدهند، که در بدترین شرا یط بیرحمانه استثمار شده و تحت ستم قرار دارند. 2
در نظام سرمایه داری وابسته ایران زحمتکشان برای هر گونه فعالیتی و جهت بدست آوردن حقوق
اولیه خود، فورا به “مهر””ضداسلامی”ممهور شده دستگیر، زندانی و شکنجه میشوند.
کمونیستها و سوسیالیستها بمثابه عناصر آگاه تنها نیروئی هستند که درجهت تغییر آگاهانه ی جامعه میتوانند قدم بر دارند و در “تحقق برنامه” حد اقل کارگری آنهم باین دلیل که طبقه کارگر در ایران در حال حاضر قادر به انقلاب سوسیالیستی نیست. حد اقل برنامه یعنی اینکه کنار زدن نظام بورژوازی و استقرار یک حکومت دمکراتیک که ابزار اعمال اراده و حاکمیت زحمتکشان ایران باشد را تشکیل دهند. این حکومت باید ضامن آن دمکراسی وسیعی باشد که در آن مبارزه طبقاتی زحمتکشان علیه بورژوازی آزادانه، آشکار و به وسیعترین شکل ممکنه تکامل یابد.
قانون کار در قانون اساسی جمهوری اسلامی که روابط کارگر و کارفرما را بر طبق” روح قرآن”و “اسلام”بنا نهاده است و جامعه اسلامی را با اقتصاد اسلامی و روابط تولید اسلامی بر جامعه حکمفرما کرده است. این رژیم اقتصاد، مالکیت بر ابزار و وسائل تولید، رابطه تولید کننده و مصرف کننده را از طریق قوانین اسلامی توضیح میکنند. رژیمی که میخواست اقتصاد اسلامی را بر جامعه حکمفرما سازد در زیر پوشش اسلام از طریق “قانون کار”جدید بهترین زمینه را برای ارزش افزائی سرمایه فراهم آورده است.
نمیتوان یک جامعه ی سوسیالیستی را هر زمانیکه اراده کردیم، متحقق سازیم. شرط اول تحقق جامعه سوسیالیستی وجودجامعه سرمایه داریست برای اینکه شرط کافی تحقق جامعه سوسیالیستی مادیت اجتماعی بیابد، باید جامعه سرمایه داری مراحل رشد و انکشاف تاریخی خود را سپری کرده باشد. بهمین دلیل ساده نیروهای زحمتکشان باید مسائلی را در دستور کار سیاسی روز قرار دهند که قادر به حل مشکلات آن و تحقق آن در جامعه ایران امروز باشد.
بنا براین زمانیکه شرایط لازم وکافی در جامعه وجود داشته باشد و طبقه حامل مناسبات جدید، برای گرفتن قدرت سیاسی وارد میدان مبارزه اجتماعی میگردد و با یک جنبش عمومی قدرت را تصرف میکند دراین صورت است که میتوان از یک انقلاب اجتماعی سخن گفت. و اینجاست که قدرت از طبقه ای به طبقه دیگر منتقل میشود و درعین حال مناسبات تولیدی گذشته جای خود را به مناسبات جدید می سپارد. نمونه تاریخی این انقلاب اجتماعی را میتوان “انقلاب کبیر” فرانسه در سال 1792 نامبرد. تاریخ بشریت تا به امروز تنها با یک انقلاب اجتماعی آنهم در فرانسه روبرو بوده است با اینحال چنین انقلابی نتوانسته به سرعت حقوق دمکراتیک بورژوازی را در سطح عمومی حاکم کند و 70 سال بدرازا میکشد تا حق “رای”برای مردان و بیش از صد سال میگذرد تا فرصت برای حق “رای” زنان تحقق یابد. پس نمیتوان ادعا کرد که اگر طبقه کارگر ایران حتی اگر از درجه معینی از شعور و تشکیلات رسیده باشد میتواند انقلاب سوسیالیستی کند. زیرا بنظر مارکس انقلاب نتیجه تضاد مادی جامعه است که مابین نیروهای مولده و مناسبات تولیدی روی میدهد، یعنی انقلاب نتیجه ی درجه ی معینی از رشد این تضاد است. و به آگاهی تشکیلات کارگری چندان کاری ندارد. اگر شرایط اجتماعی آنچنان رشد و انکشاف یافته باشند که مناسبات تولیدی جلوی رشد نیروهای مولده را سد کرده باشد، در اینصورت تحقق انقلاب اجتماعی امری محتوم است، حال اینکه طبقه کارگر دارای رشد و آگاهی باشد یا نه، چنین انقلابی روی خواهد داد و قدرت را به طبقه ی کارگر خواهد سپرد و حتی اگر تشکیلات هم نداشته باشد و جامعه در روند انقلابی خود بسرعت انقلاب رو بنای اجتماعی را بوجود خواهد آورد همانطور که انقلاب اجتماعی بورژوازی چنین روبنائی را مبتنی با نیازهای مناسبات تولیدی و صورتبندی اجتماعی جدید بوجود آورد.
باید بررسی کرد که طبقه کارگر ایران در چه شرایطی قرار دارد و جامعه ی ایران دارای چگونه ساختاری است.
گفتیم که برای تحقق یک جامعه سوسیالیستی باید تضاد مابین نیروهای مولده و مناسبات تولیدی تا مرحله انفجار رشد کند و باید در سطح جامعه شرایطی حکمفرما باشد که طی آن امکان هر نوع انکشاف از نیروهای مولده سلب گردد. و در برابر جامعه راه حل دیگر جز از میان برداشتن مراوده و مناسبات موجود قرار نداشته باشد، میتواند پیشرط تحقق یک انقلاب کارگری باشد.
طی سی و هشت سال گذشته که از آغاز سیادت جمهوری اسلامی تا به امروز میگذرد نشان از آن دارد که وضعیت اقتصادی جامعه نسبت به دوران حکومت قبل بسیار و ده ها برابر بدتر شده است، بدلایل عدیده جنگ، فرار مغز ها و ثروتها، بحران در صنایع که اکثرا مونتاژ میباشندو وجود مخارج نظامی، تورم اقتصادی، تعطیل شدن صنایع خصوصی و حتی دولتی و محدود شدن امکانات سرمایه گذاری،بیکاری و …
3
از طرفی کشورهای امپریالیستی از جمله آمریکا و انگلیس و آلمان و…بهیچوجه نمیخواهند که بحران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کل جامعه را در هم بگیرد دلیل این امر نیز روشن است زیرا گسترش بحران اقتصادی و ناتوانی رژیم در پاسخگوئی به نیازهای مردم میتواند شرایطی را در جامعه بوجود بیاورد که نیروهای پشتیبان زحمتکشان بتوانند قدرت را بدست بیاورند.
برای امپریالیستها و بخصوص آمریکا و سایر کشورهای سرمایه داری متروپل هیچ چیزی خطر ناکتر ازآن نیست که قدرت در ایران بدست نیروهای وابسته به زحمتکشان بیفتد.
پس هر زمانیکه تحول انقلابی در جامعه سمت و سوی زحمتکشان داشته باشد، جهان امپریالیستی آرام نخواهد نشست و از طریق اقمار خود در ایران دخالت خواهد کرد و بهر شیوه ای که شده جلوی آنرا خواهد گرفت.
از آنجا که در رژیم قبلی یعنی شاه، بخش عظیمی از روستانشینان دهقانان بشهرها هجوم آوردند و باین ترتیب شهرها را با مشگل مسکن و کار روبرو ساختند و وجود این حرکت اجتماعی که از اوایل اصلاحات ارضی شروع شده بود، خود سرانجام به سرنگونی رژیم شاه وابسته به امپریالیسم آمریکا منجر شد، زیرا آن رژیم با توجه و تکیه بر اقتصاد درهای باز برای حل و کنترل این مشگل راه حلی نداشت، رژیم جمهوری اسلامی که هم اکنون در بحرانی عمیق اجتماعی سیاسی و اقتصادی بسر میبرد و بطور عمده در میان روستانشینان دارای تکیه گاه بزرگ اجتماعی است، نیز نتوانسته است برای حل این مشگل راه حلی بیابد، و بیشک به سرنوشت رژِم گذشته دچار خواهد شد.
به این ترتیب در می یابیم که انقلاب 57 شرایطی را بوجود آورده است که فضای فعالیت سیاسی برای کلیه نیروها و بخصوص کمونیستها بسیار مشگلتر شده است، جنبش کمونیستی ایران نمیتواند تکیه فعالیت خود را بر روی اختناق سیاسی موجود در جامعه بگذارد.
سوسیالیست و کمونیست مستقل ایرانی باید با ارائه راه حل های واقعی برای کارگران و هم برای دیگر اقشار تحت ستم و محروم آشکار سازد که نیروئی واقعا آینده نگراست، و “چپ”میهن ما باید نیروهای پراکنده ی خود را متحد سازد و با ایجاد سازمانی که اکثریت سازمانها و لایه های چپ را در بر بگیرد، بکوشد حد اکثر انرژی خود را در جهت بررسی علمی از جامعه گام بر دارد و خود را از عام گوئی و شعار دادن برهاند و با دامن زدن به دانش سوسیالیسم علمی از خود آن شایستگی را نشان دهد، واقعیت این است که ما در برابر شرایطی قرار گرفته ایم که میبایستی برای آن چاره اندیشی کنیم.
مسئله بر سر تغییر اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی جامعه ای است که38 سال است بدون توقف در راه سراشیبی میباشد، نیروهای مترقی و آزادیخواه و طرفدار سوسیالیسم در کنار مبارزه بخاطر استقرار آزادیها و حقوق دمکراتیک سیاسی یعنی حقوقی که در کشورهای جهان سوم بوجود آمده است بدون آنکه تضمین شده باشد میبایستی برای حل ریشه ای معضلات اقتصادی و اجتماعی زحمتکشان از جمله کار دائم، مسکن، آموزش همگانی و رایگان، بیمه اجتماعی و بطور کلی پیشرفت و توسعه اقتصادی، برنامه عملی و واقعی داشته باشد، بعبارت دیگر حقوق انسانی بدون هیچگونه پاسخگوئی به این هر دو جنبه مشگلات جوامع عقب مانده شعار توخالی است، و جای بسی تاسف است که عده ای از عناصر چپ ایران در اوج توهم نسبت به رژیم هوادار حفظ جمهوری اسلامی شدند، بخشی در اوج بحران هویت به “ملیون”پیوستند و طرفدار “مالکیت خصوصی”شدند، و بر صحت و سقم دینامیسم سرمایه داری پای فشردند.
در جامعه ایکه ملا همه را کارگر میداند و از این طریق روز جهانی کارگران را ممنوع اعلام میکنند چون همه روزهای سال روز کارگر است، بی محابا فعالین کارگری را تنها بدلیل اقداماتیکه جهت طرح خواستهائی که در مقیاس بین المللی از حقوق مسلم و شناخته شده و معمولی کارگران جهان محسوب میشود یعنی حق تشکل، حق تجمع و تظاهرات، حق ایمنی کار در خواست پرداخت حقوقهای پرداخت نشده و… که از طرف رژیم بطور مستمر نقض میشود زندانی میکند ، شکنجه میکند و محکوم میکند.
چپ ایران در بحران بسر میبرد و آنچه بعنوان اصل برای کمونیستها باید وجود داشته باشد مبارزه علیه سرمایه داری جهانی و لغو مالکیت خصوصی بر ابزار و وسائل تولید و ایجاد مالکیت اجتماعی است.
راه بر چیدن سایه شوم فاشیست مذهبی جمهوری اسلامی ایران در اتحاد وسیع همه نیروهای مترقی است که خواستار جامعه ای انسانی و آزاد میباشند، است. و در این ورطه از هر گونه سازشی با باز گشت سلطنت و یا حکومت مذهبی دیگری دوری جسته شرط پیروزی انقلاب را در ایجاد جمهوری دمکراتیکی میدانیم که معیار های استبدادی هزاران ساله را در این جامعه به تاریخ بسپاریم و زمینه رشد و تکامل و توسعه اجتماعی را فراهم کنیم، پیش شرط یک چنین اتحادی وسیع ما بین نیروهای سیاسی پذیرش آراء و عقاید متفاوت مابین آنهاست و هر نیروئی میتواند بدیلهای اجتماعی خویش را جهت تحقق یک جامعه دمکراتیک با آزادی کامل تبلیغ کند و نیروهای اجتماعی هوادار خود را بسیج کند.
در ایران زحمتکشان در شرایطی خود را برای بر گزاری روز جهانی کارگرآماده میکنند که سالی پر مشقت را پشت سر گذاشتند، رکود اقتصادی تداوم یافت، تعداد بیشماری از واحد های تولید ی بسته شدند، تعداد زیادی از کارگران بیکار شدند، فشار و تعرض دولتی بر کارگران بیشتر شد، باز داشت و محاکمه نمایندگان کارگران و فعالین کارگری بشدت ادامه یافت، دستمزد کارگران زیر خط فقر در جا زد، اما اعتراضات و اعتصابات در برابر سیایتهای ضد کارگری رژیم بطور چشمگیر رو به گسترش نهاد. امین بیات28.04.2017
Bayat.a@freenet.de
https:www.facebook.com/amin. bayat9