back to top
خانهدیدگاه هااسرار محرمانه کودتای ۲۸مرداد – امیر حسین لادن

اسرار محرمانه کودتای ۲۸مرداد – امیر حسین لادن

kudeta 28mordad1332

“روشنگری و پاسخگوئی”  

 

گزارش شماره 210 پایگاه سیا (تهران)

21 ماه می 1953

نزدیکان و محرمان شاه، چندین بار به آقای هندرسون، سفیر آمریکا در ایران گزارش داده اند که شاه در مورد نظر انگلیس نسبت به خودش خیلی نگران است. و مرتب می گوید:

“انگلیس ها قاجاریه را بیرون کردند؛ آنها پدرم را آوردند؛ و پدرم را بیرون انداختند؛ چنانچه بخواهند می توانند من را بیرون کنند و یا نگهدارند. اگر میخواهند من بمانم و سلطنت قانونی داشته باشم، باید به من بگویند. اگر انگلیس ها میخواهند من بروم، باید مرا سریع مطلع کنند که بتوانم بی سر و صدا بروم. آیا انگلیس میخواهد کس دیگری را بجای من بنشاند و یا سلطنت را ملغی کند؟ آیا انگلیس در پشت صحنه ی کنونی قصد دارد که قدرت و حیثیت مرا در ایران و خارج از بین ببرد؟” (1)

 

روشنگری و پاسخگوئیِ اسناد:

نخست اینکه واقعه ی 28 مرداد، یک کودتای انگلیسی – آمریکائی بود.

دوم، توطئه ی برنامه ریزی کردن کودتا، بلافاصله پس از انتخاب مصدق به نخست وزیری و

“ملی شدن صنعت نفت ایران” آغاز گردید.

سوم، بدون همکاری و شرکت گمراهانِ خود خواه، جاه طلب و فاسدِ ایرانی، کودتا انجام پذیر نبود.

 

سند گزارش شماره 26               واشنگتون 10 ماه می 1951

حاضران در جلسه: جرج مک گی، معاون وزارت خارجه؛ برتون بِری و ویلیام راندتری از وزارت امور خارجه، و

آلن دالسِ و کرمیت روزولت از سی آی اِ

1 – آقای دالِس در مورد اهمیت اضطراریِ اوضاع ایران برای سی آی اِ، به آقای مک گی تاکید کرد. او پیش بینی کرد که احتمال دارد در آینده نزدیکی شاه مجبور شود بین دفاع از تاج و تختش و تبعید، یکی را انتخاب کند. اگر تصمیم بگیرد بجنگد؛ نخست باید مجلس را منحل کند، سپس یکی از افراد مطیع خودش را جایگزین مصدق نماید و مانند پدرش با صدور “فرمان” حکومت کند. در چنین زمانی، شاه برای پیروزی نیاز به پشتیبانی گسترده و بی چون و چرایِ معنوی و عملی ما دارد.

2 – گفتگو دور حول و حوش این موضوع که یک شخصیت بر جسته آمریکائیِ مورد احترام و اعتماد شاه، برای راهنمائی و آماده سازی او فرستاده شود. نام اشخاص مختلف از جمله جرج آلن، نلسون راکفلر، سرهنگ سکسون، ژنرال گی رو، و دیگران مرور گردید.”    

 

نگارنده: اهمیت سند بالا، در تاریخ برگذاری جلسه، 10 ماه می 1951 می باشد؛ یعنی درست 9 روز پس از ملی شدن صنعت نفت، و روی کار آمدن دولت مصدق ، سی آی اِ و وزارت امور خارجه؛ سرنکونی و جایگزینی دولت او را بررسی می کنند.

 

دولت مصدق دو سال و سه ماه و پانزده روز خدمت کرد؛ (2)

و در تاریخ 28 مرداد 1332، بوسیله ی کودتای انگلیسی و آمریکائی سرنگون گردید؛ (3)

با استناد به اسناد محرمانه آمریکا، برنامه ی سرنگونی دولت مصدق – بلافاصله پس از تقبل مسئولیت و ملی کردن صنعت نفت آغاز گردید! زیرا دولت مصدق و ملی کردن صنعت نفت رابطه ی تنگاتنگی با هم دارند؛ زمانی که مجلس شورای ملی به مصدق پیشنهاد نخست وزیری کرد و تمایل نشان داد؛ شرط مصدق برای پذیرفتن این مسئولیت؛ “ملی کردن صنایع نفت ایران” بود.

 

سند شماره 1984     تهران، 28 نوامبر 1951، (7 ماه پس از ملی شدن نفت)

تلگراف سفیر آمریکا در تهران به وزات امور خارجه کشورش

1 – آقای میدلتون، کاردار سفارت انگلیس، گفتگوی بسیار محرمانه ای در مورد اوضاع سیاسی ایران با من داشت. او گفت ماموریت دارد که ظرف چند روز آینده با شاه ملاقات کند و به او گوشزد نماید که اطلاعات دست اول انگلیس نمایانگر آنستکه کمونیست ها و هواداران شان در برخی از ادارات دولتی و نظامی رخنه کرده اند. انگلیس بر این باور است که اگر از این روش جلوگیری نشود، خطر کودتای کمونیستی وجود دارد.  

2 – در مورد اوضاع سیاسی میدلتون گفت سفارت انگلیس میترسد که برنامه ی “انتخابات آزاد” دولت مصدق، باعث شود که نمایندگان میانه رو {عوامل انگلیس} حذف شوند و عده ای ملی گرای تند روی نادان انتخاب شوند و متمایل به شوروی باشند.

 

نگارنده: مطلب آموزنده ی دیگر “پدیده ی دمکراسی” است که غرب برای کشورهای شرق تجویز میکند و چماق وار بر فرق مان می کوبد! حتمن ارمغان دموکراسی جرج بوش برای عراق را بخاطر دارید! این نوع دمکراسی، تنها تا زمانی دموکراسی است که منافع غرب را تامین کند! ولی چنانچه ” انتخابات آزاد” که کلید اساسی دمکراسی در غرب است، پارلمانی بوجود بیاورد که منافع غرب را تامین نکند، نمایندگان منتخب مردم در انتخابات آزاد، تبدیل می شوند به “ملی گراهای تندروی نادان”!

ادامه ی اسناد

انتخابات طی 10 روز آینده انجام میشود مگر آنکه کاری بکنیم که مصدق بر کنار گردد، در غیر اینصورت روی کار آوردن یک دولت متعادل غیر ممکن و یا بسیار مشکل خواهد بود. گفت، آینده با این دولت بسیار تاریک است و او قصد دارد به شاه بگوید زمان آن فرارسیده که برای جایگزینی مصدق دست بکار شود. او گفت پیش از آنکه از ایدن تلگرافی بخواهد که اختیار چنین کاری را باو بدهد، میخواهد دید و نظر آمریکا را بداند. او فکر میکند که شاه ممکن است تردید کند، مگر آنکه آمریکا و انگلیس هر دو بر این باور باشند. آیا من حاضرم از این برنامه پشتیبانی کنم؟  

3 – در پاسخ به پرسشی که مطرح کردم گفت، با اینکه انگلیس چندان اشتیاقی به قوام ندارد، او شخصی با تجربه و دارای گروه منظمی است و شانس او از سیاستمداران دیگر در جایگزین کردن مصدق بهتر است.

4 – به میدلتون گفتم که مطمئن نیستم که منافع مشترکمان در این باشد که آمریکا با انگلیس همراه شود، و به شاه برای تعویض دولت فشار بیاورد. چنانچه چنین حرکتی با موفقیت صورت بگیرد، مخالفت ملی گراها با دولت جدید با احساسات ضد انگلیسی و ضد آمریکائی توام خواهد بود. زمینه ی فعالیت برای کمونیست ها نیز گسترده تر می گردد. و امکان دارد که ماموریت نظا می و غیرنظامی مان در معرض تعرض قرار گیرند و یا حتی اقامت آنان در ایران به مخاطره بیافتد. و چنانچه تحت فشار ما، حرکت شاه با ناکامی روبرو گردد، سلطنت موقعیت ویژه ی خودش را به عنوان عامل اتحاد از دست می دهد و آمریکا نیز وجهه متعادل بودن خود را در نظر جبهه ملی.  

5 – میدلتون گفت منظور من این نیست که شاه خارج از قانون اساسی رفتار کند. بلکه منظورم این بود که خصوصی به حکمت، رئیس مجلس بگوید که زمان آن فرا رسیده که مصدق برود و از حکمت بخواهد که تمایل اکثریت نمایندگان مجلس را برای جایگزینی مصدق کتبن بگیرد. شاید خودش بتواند دولت جدید را تشکیل بدهد. من در پاسخ گفتم، حکمت را به قوام ترجیح میدهم. گفتم البته نمیدانم که آیا حکمت توانائی تشکیل دولت در زمان کمی که دارد را خواهد داشت و قادر است در مقابل مخالفت ملی گراها ایستادگی کند. میدلتون گفت او نیز نمی داند که حکمت می تواند یا نه؛ ولی آن مشکل او و شاه می باشد که باید بین خودشان رفع و رجوع نمایند. میدلتون میخواهد بداند که آیا آمریکا با این عمل انگیس همراه است و یا حد اقل مخالف نیست؟

 

نگارنده: سه مطلب مهم از گفتگوی کاردار انگلیس و سفیر آمریکا بدست میاوریم: نخست،، برنامه ریزی و توطئه برای براندازی و جایگزینی مصدق، با در اختیار داشتن شاه، و نفوذ در مجلس همراه بود. دوم، کاردار انگلیس رّک و بی تعارف می گوید تغییراتی را که انگلیس میخواهد، اجرا بشود؛ بقیه مسائل، مشکل خودشان (شاه و مجلس) است!؟ سوم، اقرار روشن و شفاف که شاه حق تعیین و عزل نخست وزیر را طبق قانون اساسی ندارد؛ و این حق مجلس شورای ملی است.

مصدق در اینمورد می نویسد: “وقتی احمدشاه صمصام السلطنه را عزل نمود و بجای او وثوق الدوله را نصب کرد راجع باین امر آنقدر در محافل سیاسی تهران صحبت شده بود که هر کس میدانست که در مملکت مشروطه مسئولیت وزرا در مقابل مجلسین و جزو الفبای مشروطیت است و شاه حق نداشت صمصام السلطنه را عزل کند و آن مرحوم هم باستناد بقانون اساسی تا افتتاح دوره ی چهارم تقنینیه خود را نخست وزیر قانونی میدانست.”

مصدق در ادامه می نویسد: ” … دستخط ملوکانه بعزل من صادر گردید. … خصوصن اینکه اعلیحضرت حق نداشتند بدلایلی که در فصل اول لایحه ی فرجامی 14 شهریور 1333 مندرج است نخست وزیر را عزل کنند.” (4)

 

ادامه اسناد

7 – سپاسگزار میشوم اگر وزارت امور خارجه اطلاع بدهد که آیا پاسخم به میدلتون مورد تائیدشان می باشد. اوضاع کنونی بسیار وخیم است. از یکسو، بی تردید “انتخابات آزاد” دولت مصدق، می تواند مجلسی با عوامل نامطلوب بوجود بیاورد. از سوی دیگر، در ظاهر بی طرف و پشت صحنه در تکاپوی سرنگونی مصدق بودن می تواند ما را مورد تنفر قرار دهد؛ چه عملیات ما پیروزمندان باشند و چه با ناکامی روبرو شوند. رفتار متضاد ما می تواند وجهه مان را خدشه دار نماید.

 

سند شماره 46 شورای امنیت   4 فوریه 1952 (9 ماه پس از ملی شدن نفت)

توسعه و پیشرفت در ایران، بدون درآمد نفت

نتیجه و جمع بندی  

احتمال ادامه یِ نخست وزیری مصدق و یا یکی از افراد جبهه ملی بسیار قوی است. موقعیت پارلمانی او و جبهه ملی پس از انتخابات، تقویت می شود و افزایش می یابد. و بنظر نمی آید که شاه در آینده ی نزدیک از نفوذی برخوردار باشد.

موقعیت کنونی  

نخست وزیر مصدق و جبهه ملی بر صحنه سیاست ایران مسلط هستند. از پشتیبانی پُر شور مردم، بویژه در تهران برخوردارند، کارگران، کاسب کاران، آموزگاران، دانش آموزان و دانشجویان، کارمندان دولت، و مذهبیون در دولت مصدق گوی سیاسی را از ثروتمندان و تجار و زمینداران ربوده اند. با اینکه جبهه ملی یک حزب منسجم و شکل گرفته نیست، و برخی از آنان جاه طلب و خود شیفته هستند مانند آیت اله کاشانی و حسین مکی؛ به احتمال زیاد مصدق قادر خواهد بود جلوی انشعابات در آینده ی نزدیک را بگیرد.

بحران نفت هیچ تاثیر قابل ملاحظه ای روی سطح زندگی مردم نداشته، و تنها اخیرن دولت کمی فشار برای پرداخت ها حس میکند. با اینکه صنعت نفت ده ماه است که تعطیل و راکد می باشد و درآمدی برای کشور نداشته، مصدق موفق شده تا بامروز از درهم شکستن اوضاع مالی جلوگیری نماید. هیچ تاخیر غیرعادی در پرداخت حقوق کارمندان دولت، ارتش، و نیروی های امنیتی بوجود نیامده است. با اینکه اکثریت کارمندان و کارگران شرکت سابق نفت بیکار هستند، حقوق و دستمزد هایشان، مرتب پرداخت شده است. در مورد محصولات نفتی، نیازهای داخلی کشور از طریق پالایشگاه کرمانشاه که مشغول فعالیت است، تامین میشود. بحران اقتصادی، کوچکترین تاثیری بر زندگی کشاورزان و روستائیان نداشته و تولیدات کشاورزی بصورت معمول و پا برجا بوده اند؛ و هیچ کمبودی در واردات چای و شکر نیز پدید نیامده است.

 

نگارنده: این اسناد گواهی میدهند که دولت مصدق، با گذشت ده ماه محاصره ی اقتصادی، هم از پشتیبانی ملت برخوردار است و هم از همکاری مجلس شورای ملی.

و با نداشتن درآمدی از نفت، هم حقوق و دستمزدها پرداخت می شوند، و هم محصولات نفتی مهیا هستند.

 

سند گزارش شماره 256          واشنگتون، 18 جولای 1952 (14 ماه پس از ملی شدن نفت)

“او آی آر” بر این باور است که طی یکسال گذشته یک انقلاب سیاسی و اجتماعی در کشور رویداده است. ولی برداشت “سیا” کمی متفاوت می باشد. سیا می گوید، ما بر این باور هستیم که این انقلاب هنور در شرف انجام می باشد. … و امکان باز گشت به دوران گذشته غیرمحتمل است.

مقایسه ی انقلاب سیاسی اجتماعی جبهه ملی با “قرار جدید” فرانکلین روزولت برای توسعه اقتصادی در آمریکا، بی مناسبت نیست. هدف جبهه ملی تنها ملی کردن صنایع نفت و کوتاه کردن دست انگلیس از ایران نبود؛ بلکه تلاشی در اصلاح انتخابات آزاد، سیستم مالیاتی قابل اجرا، و عدالت اجتماعی است. از این گذشته، حزب سوسیالیست ایران، به رهبری الهیار صالح و اعضایش که خیلی از آنان تحصیل کرده های خارج از کشور و از طبقه متوسط هستند؛ اهداف اجتماعی، سیاسی و اقتصادیِ روشنی دارند.

این برداشت که تنها هدف جبهه ملی، صنعتی کردن صنایع نفت و از بین بردن نفوذ انگلیس می باشد نادرست است. مصدق، صالح، فاطمی و مکی، پیش از این اعلام کرده و همواره در تلاش بوده اند که اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران را دگرگون و بهسازی کنند.  

بجز مصدق، اکثریت افراد جبهه ملی از میان مردم و طبقه متوسط هستند و نه از طبقه ی اشراف.

میخواستم به این دو اصطلاحی که مرتب در گزارش آمده، اشاره کنم: “نفوذ خارجی” و “ضدیت با سیاست بیگانه”. “نفوذ خارجی” مورد استقبال مردم است، مانند اصل چهار، و ضدیت با سیاست بیگانه که در رابطه با انگلیسی ها بکار برده میشود و مورد تنفر عمومی در ایران است.

نگارنده: دشمن اقرار میکند که برنامه عمرانی دولت مصدق را می توان با “قرارداد جدید” فرانکلین روزولت، محبوب ترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا، مقایسه کرد.

بودجه بی حساب و کتاب:

 

گزارش شماره 511 “سیا”                                     31 مارچ 1953      

کودتا بر ضد دولت مصدق

1 – پیرو گفتگوی 2 آپریل 1953، این عملیات نیاز به … این مبلغ … دلار {مبلغ فاش نشده} دارد:

الف. پول ها بتدریج و بنوبت پرداخت می شوند.  

2 – این بودجه شامل بررسی و مرور نمی شود و پنهانی است.  

3 – این پروژه نیاز به طبقه بندی “فوق پنهانی” دارد، از اینرو از هر نوع بررسی معاف است و رسید برای مخارج و مصارف وجود نخواهد داشت.

 

سند شماره 6708 سی اِس                                       6 آپریل 1953      

1 – یک توطئه ی پنهانی بزرگ بر علیه دولت ایران شکل گرفته و در شرف انجام است، و بنظر می رسد که گروه های مخالف قصد دارند بار دیگر دولت را به میدان زور آزمائی بکشند.

2 – {ا پاراگراف 6 خط فاش نشده} 3 – {2 خط فاش نشده} ب – پایگاه سیا در این راستا {3 پاراگراف 21 فاش نشده}

ج – توسعه جنگ روانی  ؛ 7 – برنامه های شبه نظامی {12 خط فاش نشده} 8 – {1 پاراگراف 3 خط فاش نشده}

 

گزارش شماره 192 پایگاه سیا در تهران             16 آپریل 1953

عواملی که در سرنگونی مصدق شرکت خواهند داشت

الف – ژنرال زاهدی   ؛ ب – شاه ؛   ج – نیروهائی که در سرنگونی نقش خواهند داشت:

ارتش، پلیس، مجلس، حزب توده، حزب زحمتکشان، حزب پان ایرانیست، حزب سومکا،    

د – آیت اله کاشانی، فدائیان اسلام ؛   م – عشایر

 

خلاصه

حفظ منافع آمریکا در سرنگونی مصدق می باشد. تمام نیروهای موجودمان باید در پشتیبانی از زاهدی برای جایگزینی مصدق بکار گرفته شوند. بدون شرکت پویایِ عوامل ایرانی، کودتا موفق نخواهد شد. (5)

نگارنده: جمله ی بالا تائید می کند که “بدون همکاری و شرکت گمراهانِ خود خواه، جاه طلب و فاسدِ ایرانی، کودتا انجام پذیر نبود”.

شاه می نویسد: “اعتقاد من این است که سرنگون کردن دستگاه مصدق کار مردم عادی کشور من بود که در دلشان بارقۀ مشیّت یزدانی میدرخشید.” (6)

مصدق در پاسخ می نویسد: “بارقۀ مشیّت یزدانی در دل آیزنهاور رئیس جمهوری درخشید که تصویب نمود یک ملتی را با 40 % از سهام کنسرسیوم مبادله کنندو برای اجرای این معاوضه در مرحلۀ اول دستخط عزل من صادر و کودتای شب 25 مرداد 1332 شروع گردید که چون به نتیجه نرسید مرحله ی دوم آن شروع شد و سیصد و نود هزار دلار بین بعضی از علمای فاسد و امراء و افسران بی ایمان تقسیم گردید و … .” (7)

 

نتیجه گیری نگارنده: برگ های این اسناد، هم باعث افتخار و هم سر افکندگی است!  

افتخار به ایرانیانی که برای برقراری عدالت اجتماعی، خوکفائی اقتصادی، و استقلال سیاسی میهنشان به پا خواستند. مبارزه حق طلبانه ی نخبگان، با تحصن در دربار و تشکیل جبهه ملی آغاز شد. با ملی کردن صنایع نفت به توانائی خود پی بُرد، و با کوتاه کردن دست اختاپوس انگلیس از گریبان ملت، نه تنها جان تازه ای در کالبد نیمه مرده ی ایران دمید؛ بل که امید ملت ها و الگوی آزادیخواهان و استقلال طلبان دیگر کشورها گردید.

سر افکندگی از کم دانی مدعیان، مسئولیت گریزیِ صاحب منصبان، و بی وطنی دست اندرکارانی که برای منافع شخصی، منافع ملی و میهنی را گرو گذاشتند، فروختند و فدا کردند!

اسناد تردیدی باقی نمیگذارد که انگلیس و آمریکا با توطئه و تبانی، تنها حکومت مردم سالار ایران را برای حفظ منافع خودشان سرنگون کردند تا کنترل منابع نفت و استقلال اقتصادی – سیاسی ایران را در دست داشته باشند. اینکه انگلیس و آمریکا که برای منافع کشورشان، ما را کوبیدند، قابل توجیه است؛ ولی شکست و سرافکندگی “ما”، از شرکت و همکاریِ گمراهانِ خود خواه، جاه طلب و فاسدِ ایرانی در کودتا می باشد.

باید از این فاجعه، بیاموزیم که منافع شخصی در حفظ منافع جمعی و ملی است؛

باید بیاموزیم که “ما” صاحبان اصلی ایران هستیم؛

سرنوشت تک تک ما، رابطه ی مستقیم با سرنوشت ایران دارد؛

بیآموزیم که پیروزی و سربلندی ایران، در بر پائی یک دولت مردمسالار است؛

و تشکیل دولت مردمسالار، در گروی دانش و بینش ملت می باشد.

 

امیرحسین لادن

ahladan@earthlink.net/

آگوست 2017    

 

(1) اسناد محرمانه کودتای 28 مرداد  

(2) خاطرات و تالمات مصدق    

(3) و (5) اسناد  

(4) و (7) مصدق

(6) ماموریت برای وطنم، شاه

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید