همه ی ما در سیستمهایی که زندگی میکنیم ، محدوده هایی را توسط خودمان و یا دیگران به عنوان مطلقها و یا سقفهای حرکتی و در همه ی مولفه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی داریم ، که یا خودمان رعایت میکنیم و یا مجبور به حرکت در این محدوده های حرکتی و فکری میباشیم که ناشی از مطلقهای ذهنی و عینی است،
در قرآن این محدوده ها به عنوان سقفها و سماء نامیده شده است و هر محدوده ی پایینتر ارض و هر محدوده و چارچوب بالاتر سماء نامیده شده است ، ارض زمینه ی ابتدایی رشد و مهد و شروع حرکت آماده سازی هر سیستم و سماء محدوده های بالاتر است ، که به وطر طبیعی هر سیستم زنده از زمینه شروع به زندگی و رشد میکند و با تکمیل شدن ظرفیتهای ابتدایی رشد شروع به رشد به بالا و مراحل بالاتر مینماید.
سوره ی انشقاق مفهوم رشد و درگذشتن از هر محدوده با رسیدن به نهایت ظرفیت های رشد در همه ی محدوده های پایین تر(ارض) و بالاتر(سماء) است ، و این با کوششی که هر انسان به سوی پرورش دهنده و هدف خود چه صحیح و چه ناصحیح انجام میدهد نمایش داده میشود و در صورت انتخاب و درنظر گیری رب و یا هدف صحیح ، انسان رشد مییابد ، و در غیر اینصورت به نابودی میرسد.
حال در سوره ی بروج این محدوده ها و بخصوص محدوده های بالاتر و رشد به انها و یا عدم رشد و ماندن در سیکل برتری طلبی و آتش بیان میشود.
سوره بروج
1- وَالسَّماءِ ذاتِ البُروجِ
سماء: سما سقف هر چیز است . هر چیز که بالای سر تو باشد و بر تو سایه افکند سماء توست هر محدوده و هرمحدود کننده و در هر وجه یک سقف و یک سما است . سماء محدوده رشد بالارونده است و حرکت رو به رشد تا خدا می باشد.
هر سمائی و هر سقفی یک مرحله است . هر مرحله از رشد دارای مشخصات حرکتی خاصی است ؛ به این معنی که هر پدیده ، سیستم حرکتی و تکاملی خود را دارد .
ذات: صاحب
البروج از ریشه برج به معنی آشکار شدن است. برج چیزی است که به واسطه بزرگ بودنش قابل رؤیت می باشد.
– قسم به آسمان دارنده ی بروج و مسیرهای آشکار کننده ی گذار از محدوده ها . قسم به سقفها و محدوده ها یی که دارای مراحل آشکار کننده ی گذر از محدوده ها هستند، این بروجی که بالا رفتن از آنها باعث آشکار شدن و آگاهی، و گذار به یک مرحله تکاملی دیگر است، توسط انسان و کمک سیستم تکاملی هستی به تدریج آشکار خواهد کرد، مسیر گشودن درهای جدید به عبور از محدوده ها را.
و انسان به کمک خداوند و سیستم توحیدی هستی، پی به وجود آنها و رشد از طریق آنها خواهد برد.
این در چه زمانی صورت خواهد پذیرفت؟
در زمان و حالت تکمیل ظرفیتهای ابتدایی و نهایتِ گسترشِ سطوحِ پایینترِ رشد ، و پر شدنِ ظرفیتهای ابتدایی و پایینتر ، حرکت به سطوح بالاتر در هر سمتی شروع میشود در این حالت این سقف ها شکسته خواهد شد
2- والیوم الموعُودِ
موعود (وعد : وعده به معنی خیر وشر به کار می رود.)
– و قسم به روزی که وعده داده شده است، زمانی که به مرحله بالا و گذر از برج ها برسی . در هر مرحله از گذرها روشنایی خواهی داشت و روز و روشنایی ای خواهی داشت که تکمیل و انجام مرحله ای از رشد و تکامل و گذر از محدوده های رشد است . تکمیل کردن حدود و ظرفیتهای ابتدایی و آغاز حرکت و رشد به بالا ، به روزِ گذار از برج و رسیدن به مراحل بالاتر میانجامد و
3- وَشاهِدٍ وَ مَشهودٍ
شهد: به معنی حضور ومعاینه است.
شاهد به معنی گواه و آگاه است وشهادت حداکثر انطباق در ارتفاعی است که به آن رسیده ایم .
– تو تطابق خودت را با رشد و قوانین آن در گذار از مراحل ابتدایی و رشد و تکامل می بینی، پس شاهدی برای رشد و بالا رفتن خود و مراحل پایینتر و نسبت به مرحله بالاتر از خودت مشهود هستی.
باید از هر مرحله ای که در آن قرار داری، اطلاع پیدا کنی تا بتوانی به مرحله بعدی رفته و رشد کنی. و در بینهایت این رشد و در آن روز به افق مبین یعنی به ارتفاعی می رسی که از آنجا قادر به دیدن همه چیز خواهی بود.
حال استفاده از طرحِ سطحی، و غیر رشد یابِ این روش حرکتی میتواند به شکل یک قطعه از حرکتِ محدود شده در یک مرحله ی حرکتی بیان شود،
یعنی به جای اینکه شما بالا بروی و دائم رشد کنی و دیگران را نیز کمک کنی تا بالا بیایند و همه در رشد و بالا رفتن و شاهد و مشهود بودن پشت سرهم در رشد باشند،
شما در یک مرحله ای بمانی ، آنوقت برای هر انسانی که در هرمرحله ای ماند و بالا نرفت، آن مرحله سقف نهایی حرکت است و مطلق اوست و نهایت حرکت و بعد دیگر سکون است و تضاد وتلاشی ، زیرا هر انسانی مطابق با باور ها و سقف ها و اعتقاداتش رفتار می کند و به همان میزان رشد پیدا می کند.
تو ای انسان کوشش کننده با تلاش بسیار هستی به سوی آن چیزی که تو را پرورش می دهد و در انتها با آن روبرو می شوی. و آنگاه اگر در هر مرحله ای ماندی و آن را مطلق کردی صاحب اخدود میشوی و چون رشد نمیکنی به تخریب خود و دیگران دست میزنی و در هر مرحله ای که مانده ای ، قرار میگیری و مانع رشد دیگران با ایجاد تضاد و تخریب دیگران خواهی شد .
4- قُتِل اَصحابُ الاُخدودِ
خدد: رخسار و چهره ، به معنی حفره نیز می باشد. اصحاب اخدود کسانی هستند که همواره دیگران را در تاریکی جهالت و نادانی می خواهند .
– کشته باد یاران چاله های اتش ، چاله ها و سیستم های ایجاد کننده ی تضاد و مشکلاتی را که ماندگان در مسیر تکامل با برتری طلبی ، و در جهتِ حفظ آن ، برای عدم رشد و سد کردن حرکت انسانها ایجاد میکنند.
5- النّارِ ذاتِ الوَقُودِ
وقد: افروخته شدن آتش، وسیله آتش سوزی
آتشی که ذات آن خودشان هستند. این آتش درون انسانهایی شکل می گیرد که خود رشد نمیکنند و در نتیجه خود و دیگران را تخریب کرده و رشد دیگران را نمی خواهند. این آتش ناشی از تضاد است. تضاد با فطرت پویا و تکاملی و خداجوی آدمی،تضاد با خود در نتیجه ی عدم رشدِ خود و تضاد با دیگر انسانها برای مانع شدن رشد آنها و در نهایت تضاد با سیستم توحیدی حاکم بر کل هستی.
6- اِذهُم عَلَیها قُعُودٌ
قعود: نشستن
اذ: ظرف زمان ماضی است و از گذشته خبر می دهد و معنای شرط ندارد مگر آن که کلمه ’ما‘ به آن اضافه شود.
– زمانی که بر آن آتش نشسته اند و بر آن تکیه میکنند و نه بر رشد و تکامل دائمی. بیحرکتی قعود است، برای موجودی که از ماء دافق ساخته شده است از رشد سریع و تکاملی بوجود آمده است،
بیحرکتی تضاد با خود و آتش، یعنی خود بی حرکت و بدون رشد و با آنتروپی مثبت و تضاد و تلاشی، بیحرکت شده اند ، و مانع حرکت دیگران نیز می شوند و آنها را نیز به آتش میکشند .
7- وَ هُم عَلی ما یَفعَلونَ بِالمُؤمِنینَ شُهُودٌ
مؤمنین (امن: ایمنی و آرامش قلب )
ایمان: تسلیم تؤام با اطمینان
– و بر آنچه که بر مؤمنین می کنند شاهد هستند.
8- وَ ما نَقَموا مِنهُم اِلّا اَن یُؤمِنوا بِاللهِ العَزیزِ الحَمیدِ
نقم: انکار شی است، اکراه
عزیز، توانا و قادری است که هیچ گاه مغلوب نمی شود ( عزز : به معنی توانایی و قدرت درمقابل ذلّت است و فقط مخصوص خداوند می باشد.)
حمد: ستایش و ستودن ، حمد به معنی استفاده صحیح از آن چیزهایی است که در اختیار داریم.
و از مردم و موحدین اکراه ندارند، مگر به این علت که آنها به خداوند شکست ناپذیر و ستایش شده ایمان دارند و این مردم ، به واسطه ی همین ایمان و نفی مطلقها و مراحل و سقفها میتوانند بالا بروند و محدوده ها را بشکافند و گذر کنند.
9- الَّذی لَهُ مُلکُ ا لسَّمواتِ وَ الاَرضِ وَاللهُ عَلی کُلِّ شَیءٍ شَهیدٌ
– کسی که بر آسمان ها و زمین فرمانروایی دارد و خداوندی که بر همه چیز شاهد و ناظر است.
10- ان الذین فتنو المومنین و المومنات ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحریق
فتنه: فتن : امتحان ، آن چیزی که توسط آن چیز دیگری امتحان شود.
عرش: تخت حکومت
شهید: به معنی بیننده و حافظ است. شهید آن است که هیچ چیز از علمش غایب نیست.
توب: رجوع و بر گشتن ، رجوع از عمل گذشته
عذاب (عذب:منع): شکنجه
جهنم: چاه عمیق، خصلت چاه عمیق بودن و به تبع آن دوری از روشنی است که استعاره از عمق جهالت و دوری از آگاهی و به معنی عدم رشد و تکامل فزاینده می باشد.
حریق (حرق: سوزان ،آتش): سوزاندن
– به درستی کسانی که چاله ها و سیستمهای ایجاد کننده ی تضاد و مشکلات را برای مومنین بوجود میاورند تا آنها بر اساس این تضادها و آتش رشد نکنند و بمانند ، و بعد از آن بر نگشتند از این عملشان ، پس برایشان احساس کمبودی ناشی از رشد نکردن و در محدوده ها ماندن و پایین رفتن است که این کمبودی عمیق و آتشی سوزاننده است.
11- اِنَّ الَّذینَ آمَنوُا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ لَهُم جَنّاتٌ تَجری مِن تَحتِها الاَنهارُ ذلِکَ الفَوزُ الکَبیرُ
عمل: کاری که از روی قصد باشد
صلح: مسالمت و سازش ،از بین بردن نفرت از میان مردم
جنات: پوشیده و مستور کردن ، باغ . ( درختان آنتروپی منفی دارند و رشد می کنند چون همواره درحال داد و ستد می باشند مثل سیستمهای باز که همیشه در حالتی از تعادل قرار دارند . در این سیستم ورودیها باز است . انسان نیز سیستمی است که می تواند به دو صورت باز و بسته عمل کند . )
جری: روان شدن
انهار (نهر:) انهار، اصولی است که همواره درجریان و جاری باشد ، در یک حرکت دائمی مثل رود . اصولی که دچار رخوت و سکون نمی شود و چون آب راکد ماهیت خود و محیط پیرامونش را فاسد نمی سازد .
فوز: عبور از بیابان بی آب و علف و رسیدن به زندگی رشد یاب و محیط سبز و تکاملی
کبیر: بزرگ
همانا کسانی که ایمان آوردند و در جهت از بین بردن نفرت از میان مردم کاری انجام دادند و صلح ایجاد نمودند تا همه بتوانند رشد کنند و از محدوده ها گذر نمایند ، برایشان سیستم های رشد یابنده و سبزی خواهد بود. همان جامعه ی توحیدی که آبشخور آن نهرهای اصول توحیدی می باشند که همواره در حال حرکت و رشد است و به همه چیز انرژی می بخشد ، و نتیجه ی آن عبور از بیابان بی آب و علف و رسیدن به زندگی رشد یاب و محیط سبز و تکاملی بزرگ است.
12- اِنَّ بَطشَ رَبِّکَ لَشَدیدٌ
بطش: اخذ به شدت ،انتقام وعذاب
شدد: به معنی محکم بستن است
– به درستی که اخذ و گرفتن پروردگار و برخورد او سخت و شدید است.
13- اِنَه’ هُوَ یُبدِئُ وَ یُعیدُ
بدء: شروع
عود: رجوع وبرگشتن
– به درستی که شروع و انتهای هر کاری با اوست.
14- وَ هُوَ الغَفورُ الوَدودُ
غفر: ایجاد سیستم رشد دهنده
ودد: دوست داشتن، دوست دارنده
و اوست ایجاد کننده سیستم و روش رشد دهنده ای که بر مبنای دوستی به صلح و رشد و تکامل میرسد.
15- ذوالعَرشِ المَجیدُ
عرش: خانه سقف دار، جای بالاتر و رفیع العَرْش: در اصل چیزى است که سرش پوشیده و سقف دارد، عرش سیستم رشد دهنده
مجید (مجد مَجْد بمعنى وسعت و گشایش در بخشندگى و بزرگى است،
صفت- مَجِید- در باره خداوند متعال براى اینست که فضل و بخشش بى- پایان ویژه اوست، در صفت قرآن گفته است:
ق، وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ- ق/ 1.
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ- البروج/ 21.
و ذُو الْعَرْشِ الْمَجِیدُ- البروج/ 15.
و اوست صاحب سیستم رشد دهنده ی گسترش یابنده ، صاحب سیستم و روش رشد دهنده ای که بر مبنای دوستی به صلح و رشد و تکامل میرسد ، و بر همین مبنا با دوستی و توحید با همه ی هستی، به بینهایت امکان و سطح تکاملی میرسد پس دارای سطوح تکاملی بینهایت زیادی می باشد.
16- فَعالٌ لِما یُریدُ
یرید (رود:رفت وآمد با مدارا در طلب چیزی): طلب کرد و خواست
و در این سیستم تکاملی بینهایت امکان ترکیب و دوست داشتن و انطباق بینهایت وجود دارد ، بنا بر این او کسی است که آن چه بخواهد انجام می دهد.
17- هَل أتکَ حَدیثُ الجُنودِ
اتی: آمدن و آوردن
حدیث (حدث:بوجود آمدن که قهراً توام با تازه بودن است): هر چیز تازه ای خواه فعل باشد یا قول و گفتار تازه
جند: سپاه، زمین سنگلاخ و سخت
آیا داستان سیستم ها و جریان های مطلق شده و سنگ شده را شنیده ای.
18- فِرعونَ وَ ثَمودَ
فرعون: به معنی تمساح و استعاره از سیستم تک بعدی و یک پایه می باشد.
ثمود: یکی از قبایل عرب ما قبل تاریخ در وادی القری، آب باران که در یک جا جمع شده باشد. در این آیه ثمود استعاره از سیستم چندپایه و دارای تضاد است.
فرعون و ثمود را که نماینده سیستم های سنگ شده و انعطاف ناپذیر تک پایه و تک قطبی و دو پایه و دو قطبی بودند.
19- بَلِ الَذینَ کَفَروا فی تَکذیبٍ
کفر: پوشاندن،کفر در شریعت عبارتست از انکار آن چه خدا شناخت آن را واجب دانسته است.
کذب: دروغ گفتن
– آنها کسانی بودند که پوشاندند سیستم رشد یاب و تکاملی مبتنی بر دوستی و اطلاق خداوند را و آن را به تدریج تکذیب کردند.
20- وَاللهُ مِن وَرائِهِم مُحیطُ
ورا: به معنی پس و پیش است اکثرا در اوقات به کار می رود زیرا وقت پس از انسان می آید و در ورائ انسان واقع می شود و اگر انسان آن را درک کند در پیش انسان واقع می شود.
محیط (محط: فرا گرفتن)
– و خداوند و قوانین توحیدی هستی در بالای همه ی این ها محیط و مسلط است.
21- بَل هُوَ قُرانٌ مَجیدٌ
قران (قرئ: جمع کردن، خواندن را از آن قرائت گویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم جمع می شوند.)
مَجْد بمعنى وسعت و گشایش در بخشندگى و بزرگى است،
ضرب المثلى است که میگویند- فی کل شجر نار و اسْتَمْجَدَ المرخ و الغفار «1».
صفت- مَجِید- در باره خداوند متعال براى اینست که فضل و بخشش بى- پایان ویژه اوست، در صفت قرآن گفته است:
ق، وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ- ق/ 1.
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ- البروج/ 21.
و ذُو الْعَرْشِ الْمَجِیدُ- البروج/ 15.
و بلکه آن همان روش و سیستم گسترش یابنده ی هدایت شونده است.
22- فی لوحٍ مَحفوظِ
لوح: در اصل به معنی آشکار کننده است.
محفوظ (حفظ: به حالتی از جان و نفس گفته می شود که حالت فهم و درک با آرامش به نفس جان می رسد و ثابت می ماند ،قدرت خود داری و ضبط نفس): اسم مفعول از حفظ
در آشکار کننده ای است که آن سیستم که در همه ی هستی حک شده ، و اصول هستی توحیدی است و قرآن مجید است را ، جاری و محفوظ نگاه میدارد.