عصرجدید: توافق ژنو چه وضعیتی را بوجود میآورد و شرایط آینده کشور و مردم ایران به چه سمتی خواهد رفت؟ آیا امکان بازسازی محیط زیست و فضای روانی و اقتصادی جامعه با این حاکمیت امکان پذیر است؟ این امید که پس از این توافق و توافق نهایی، کشور بسمت جنگ نخواهد رفت تا چه حد واقعیت دارد؟
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
بنی صدر: در پاسخ به سوال شما نخست یادآور می شوم که در 6 بهمن 1391 در مصاحبه با رادیوی شما گفتم: «آقای خامنه ای با کاخ سفید ارتباط محرمانه گرفته است و بنابر سازش دارد، منتظر است که آقای احمدی نژاد را مرخص کند و این سازش را به عمل دربیاورد.» بعد از توافق ژنو، نخست آسوشیتدپرس در 25 نوامبر گفت: «از ماه مارس گفتگوهای محرمانه ای بین ایران و آمریکا جریان داشت که به توافق اولیه ای در گفتگوهای 7 و 8 نوامبر منجر شد که بلحاظ مداخله فرانسه سر نگرفت». گزارش آسوشیتدپرس رسمیت پیدا کرد وقتی که وزیرخارجه به فرانسه در 26 نوامبر به لوموند گفت: «بین ایران و آمریکا گفتگوی محرمانه بود و آمریکایی ها اینرا به ما اطلاع داده بودند.» در همین روز (5 آذر 1392)، اکبر جباری از نزدیکان احمدی نژاد نوشت: «احمدی نژاد بعد از توافق استانبول، بدون امضای ترکمنچای سوم داشت کار را تمام می کرد که آقای خامنه ای توسط آقای جلیلی مانع شد بنابرین هرچه فحش است، آقای خامنه ای و آقای جلیلی را باد.» پس گروه احمدی نژاد هم تصدیق می کند که چنین قراری بوده. کیریستین ساینس مانیتور در 25 نوامبر نوشت: «واسطه نیز سلطان قابوس بوده است» که اسمش بعنوان واسطه در همان ایام در (شماره 822، مورخ 20 اسفند 1391) نشریه انقلاب اسلامی آمد. آن اطلاع(اطلاع 6 بهمن) به ترتیبی که عرض کردم، واقعیت یافت.
روز جمعه گذشته در گفتگو با شما ضمن وضعیت سنجی گفتم که سه راهکار به ایران پیشنهاد خواهد شد که ایران باید یکی از آنها را بپذیرد. در عمل عینا همان شد و ایران پذیرفت که همه چیز در داخل کشور بماند ولی فعالیتها متوقف شود، قبول کرد که غنی سازی 20 درصد و راکتور نیروگاه اراک را متوقف کند اما آنچه در مورد غنی سازی 3.5 درصد شد از آنچه گفته بودم، شدیدتر است بلحاظ اینکه برخلاف آنچه که آقای ظریف، آقای روحانی در نامه به خامنه ای و آقای خامنه ای در پاسخ می گویند در توافقنامه ای که برای اطلاع مردم انتشار نمی دهند، اجازه می دهد که ایران به غنی سازی 3.5 درصد اورانیوم ادامه دهد بشرطی که در پایان دوره شش ماهه، میزان اورانیوم غنی شده تغییری نکند و اگر مثقالی به میزان کنونی اضافه شود باید در پایان دوره شش ماهه اکسید شود پس اجازه ای است که این شش کشور به ایران می دهند و حق ایران را تصدیق نمی کنند. هموطنان من با توجه به اینکه رژیم استبدادی دارند، خوب می دانند که اجازه دادن یعنی اینکه این شش قدرت، قدرت مافوق هستند و به مادونی که این رژیم است، اجازه دادند. پس آقای جان کری راست می گوید که حق غنی سازی برای ایران برسمیت شناخته نشده و آقایان ظریف، روحانی و خامنه ای و دستگاه تبلیغاتی شان به مردم ایران دروغ می گویند.
افزون بر این، درباره توافقی که نتیجه آن گفتگوهای محرمانه بود و به توافق آمریکا معروف شد و رژیم هم با آن موافقت کرده بود، آقای فابیوس می گوید: «آن توافق پنج کمبود داشت و وقتی که آن پنج کمبود را طرح کردیم، ایران گفت امضا نمی کند!» پس خطوط قرمزی که آقای خامنه ای، 20 نوامبر در دور سوم گفتگوها گفت، آن پنج مورد بوده و فکر می کرد که داد و قال کردن، به اسرائیل ناسزا گفتن و توپ و تشر زدن به فرانسه که چرا دست نشانده اسرائیل هستی و … سبب می شود که طرف مقابل نرم شود و همان طرح آمریکا را قبول کند اما خیر، نه تنها نرم نشدند، همان پنج مورد را وارد طرح کردند و این طرح در ساعت 2 صبح روز یکشنبه از سوی ایران پذیرفته شد. در حالیکه ارگانهای تبلیغاتی آقای خامنه ای همان طرح آمریکا را ترکمنچای خوانده بودند، بدین جهت آنرا امضا نکرده بودند و ایشان از خطوط قرمز حرف زده بود که شامل “غنی سازی، غنی سازی 20 درصد، راکتور آب سنگین اراک، ذخیره اورانیوم 20 درصد و ذخیره اورانیوم 3.5 درصد” بود چون اگر این پنج مورد را قبول می کردند، همان زمان(دور دوم در 7 و 8 نوامبر) توافق امضا می شد و به دور سوم نمی رسید. باید از آقای خامنه ای پرسید که شما که از خطوط قرمز و قرارداد ترکمنچای سخن گفتید که از همه این خطوط قرمز عبور شد، چطور دروغهای آقای روحانی را قبول کردی و در جواب به نامه اش تبریک گفتی و حمایت کردی؟
آقای فابیوس پنج کمبود طرح آمریکا را اینطور می شمارد: «1- ذخیره اورانیوم 20 درصد باید به 3.5 درصد یا سوخت تبدیل شود. 2- راکتور اراک متوقف شود. 3- بازرسی کامل از تاسیسات اتمی ایران انجام شود و بازرسی آژانس از موارد مطرح شده را کافی ندیدند، کمیسیونی ضمیمه آن کردند. 4- ذخیره اورانیوم 3.5 درصد نباید تغییر کند. 5- ایران حق اضافه کردن بر تعداد سانتریفیوژهایش را ندارد، البته آنهایی که خراب شد را می تواند جایگزین کند.» و این موارد تصویب شد. حال باید از رژیم پرسید که آیا اینها بحران 10 ساله لازم داشت که این همه زیان به پای ملت بگذارد و بعد بیایید این تسلیم نامه را امضا کنید؟ شخصی بنام سردار باقرزاده در 7 آذر گفته است: «می خواهند در هر کوی و برزن ایران سرک بکشند، ایران پروتکل الحاقی را قبول نخواهد کرد!» در حالیکه از خطوط قرمزی که ارباب ایشان آقای خامنه ای وضع کرده بودند، عبور شد و ایشان هم اعتراضی نکرد، پروتکل الحاقی هم اکنون دوقبضه شده: “بازرسی کامل بعلاوه کمیسیونی برای مواردی که ممکن است آژانس نتواند بررسی کند” و این نیز خط قرمز است و در گفتگوهای نهایی خواهیم دید که به سرنوشت خط قرمزهای قبلی دچار می شود یا خیر؟ البته در ادامه توضیح خواهم داد که چرا آینده ای که در پیش داریم، وضعیتی قابل پیش بینی، تاریک و بد است؟
تا اینجا درباره اطلاع درباره گفتگوهای محرمانه و محتوای توافق صحبت شد؛ اطلاع درباره گفتگوهای محرمانه صحیح بود، در مورد دوم نیز وضعیتی که سنجیده شد، عینا واقعیت یافت. اینرا برای این عرض کردم که نه تنها مردم ایران مطلع شوند بلکه توجه کنند که برای اینکه کسی واقعیت را آنجور که هست ببیند و وضعیت را جوری بسنجد که واقعیت می یابد، عقلش نباید توجیه گر باشد، برای خوش آمدن یک طرف و بد آمدن طرف دیگری دلیل نتراشد. در مخالفت، نه تنها اطلاع را به ذهن نسپارد و بیان نکند، بلکه وضعیت را نیز به تصور درنیاورد. البته عقل توجیه گر اصلا نمی تواند وضعیت بسنجد و وضعیت را مشخص کند و بگوید که این واقع خواهد شد! اگر هم بگوید، غلط در می آید، می بینید که صبح می گویند، عصر غلط درمی آید! شنوندگان عزیز، هر وقت دیدند که وضعیت سنجی که برایشان می کنند، توجیه، بسود یک طرف و به زیان طرف دیگر است، بدانند که در آن دروغ است، او وضعیت را نمی سنجد بلکه دارد فریب می دهد وگرنه چطور شد که این همه حرف زدند فقط یکی از آنها راست درآمد که الان برایتان گفتم، بقیه چرا راست درنیامد؟
برای اینکه اگر بقیه می خواستند واقعیت را آنجور که واقع می شود، ببینند لازم بود که اطلاعات را آنجور هست، تناقض زدایی کنند، در رابطه با یکدیگر قرار دهند تا این اطلاعات در رابطه با یکدیگر بتواند وضعیتی را بگوید. وقتی این کار را نکردی، آن وضعیت را نمی بینی، بعد هم که واقع شد، باز این عقل توجیه گر شروع می کند، اول که تبریک می گوید چون کسی نمی داند محتوای توافق چیست، بعد که محتوا مشخص می شود، شروع به توجیه می کند که “از هرجای ضرر برگردیم، نفع است. بالاخره مانع وقوع جنگ شد. ممکن است تحریمها را بردارند و از این وضعیت بیرون بیاییم. در گذشته هم ضررهایی شد، شده دیگر! یا در ترکمنچای زمین دادیم، اینجا که زمینی ندادیم!”. قرارداد ترکمنچای بقول کسانی که آنزمان درباره آن نوشته اند، اساسش که بر ذهنیت جامعه ایرانی و در تاریخ ثبت و ضبط شد، تحقیرآمیز بودنش بود، اینکه می شود ملتی را تا اینحد تحقیر کرد. توافق ژنو هم همین ویژگی را دارد؛ توافقی بنویسند، از یک طرف 9 تعهد بگیرند که بعضی از این تعهدها، خود چندین تعهد است، بعد در ازایش به او اجازه دهند که 7 میلیارد دلار از پول این ملت را برای خرید از اینها استفاده کند، بقول آقای فابیوس 5 درصد از تحریمها برداشته می شود.
چه وضعیتی در انتظار ایران است؟ در گفتگوی دیگری با شما زیانهایی که از ممر بحران اتمی در 10 سال به ایران وارد شده را محاسبه کردم(گفتگو در 15 اردیبهشت 1391)؛ از باب غیرقابل بهره برداری شدن مخازن نفت ایران که ما از این مخازن 24 درصد برداشت می کنیم در حالیکه این میزان در دیگر کشورهای منطقه 48 درصد و در نروژ 63 درصد است، از باب فرار مغزها، از باب برداشت از منابع نفت مشترک میان ما و کشورهای همسایه عرب، از باب قاچاق، از باب فرار سرمایه ها و … که آنزمان 3625 میلیارد دلار محاسبه کردیم. بعد که این حکومت جدید آمد، آقای روحانی در مصاحبه اخیر صورتی را تکرار کرد و گفت: “در هشت سال اخیر 600 میلیارد دلار پول از ایران خارج شد” که اگر آنرا نیز اضافه کنید، ایران، حداقل سالی 422.5 میلیارد دلار زیان دیده است(10 سال اقلا 4225 میلیارد دلار). سوالی که برای نسل امروز و نسلهای آینده بسیار مهم است، این است که آیا از این پس این زیاد را خواهد دید یا نه؟ قرارداد ژنو پنج عامل را در رابطه با هم قرار می دهد:
1- عامل اول اقتصاد است، با این توافق خورد و برد کشورهای همسایه ادامه می یابد و آن زیان سرجایش است، همسایه جنوبی تنها نیست، همسایه شمالی هم در دریای مازندران می برد و می خورد. با وجود این رژیم استبدادی فرار مغزها، رانتخواری و قاچاق هم سرجایش است، بدلیل عامل دوم:
2- عامل دوم وجود روابط قوا در منطقه و سطح جهان است. ایرانی ها خوب توجه کنید؛ از دید من دم گاوی که رژیم با برنامه اتمی اش به دست قدرتهای خارجی داده است، اگر هم روزی بیاید بگوید: “ما کل برنامه اتمی را برمی چینیم”، اینها می گویند: “نه، اگر بخواهید برچینید، تحریم شما را تشدید می کنیم” چون اگر برچینند دیگر کنترل معنی نمی دهد، دیگر اتحاد عربستان، شیخهای خلیج فارس، اسرائیل و محافظه کاران جدید آمریکایی معنا نمی دهد، اینها همه منحل می شوند، خورد و برد نفت از منابع مشترک بی معنا می شود، زبان ایران دراز می شود و امکاناتی پیدا می کند تا نگذارد آنها ببرند و بخورند. پس آنها برای اینکه همه این کارها را بکنند، محتاج این هستند که بگویند: “تا برنامه اتمی هست، خطر ایران هست”. دوما خود آمریکا نیاز دارد که کشورهای منطقه هم از نظر اقتصادی ضعیف باشند، هم در تعادل ضعف باشند یعنی دولتهای ضعیف در رابطه با هم، مانع از قوت گرفتن یکدیگر بشوند. البته اگر این رژیم رابطه را با آمریکا عادی کند، وضعیت دیگری پیش می آید ولی چون می گوید رابطه را عادی نمی کنم، در وضعیت انزوا در رابطه با قدرتهای منطقه ای و جهانی برجا می ماند و چون برجا می ماند، آنها می گویند: “ما به این رژیم اعتماد نداریم، چشم برگردانیم، اینها بمب اتم می سازند”، پس
3-عامل سوم کنترل است و خود رژیم به آنها گفته که پروتکل الحاقی را در مرحله آخر می پذیرد اما این توافق می گوید که آنها به پروتکل الحاقی بسنده نخواهند کرد، می خواهند خود هم بطور مستقیم در این کنترل شرکت داشته باشند، بقول سردار باقرزاده، آنوقت هر کوی و برزن کشور باید تحت کنترل قدرتهای خارجی باشد. وقتی که آقایی با عنوان رئیس جمهور در تلویزیون می گوید که در دوره احمدی نژاد این بلاها سر اقتصاد ایران آمده و معاونش می گوید در پنجاه سال اخیر، چنین بلایی بر سر اقتصاد ایران نیامده، آمریکایی می داند دست تو خالی است، خزانه ات هم خالی است، اروپایی، سعودی ها و شیخهای خلیج فارس هم می داند، واضح است که اینها نمی گذارند شما موقعیتی پیدا کنید که از کنترل اینها بیرون بیایید، پس همانطور که گفتم عامل سوم کنترل است.
4- چرا این سه عامل هست؟ بلحاظ ولایت مطلقه فقیه. چون اگر ولایت مطلقه فقیه نباشد، دولت حقوقمداری باشد که از ملتی که شهروند و دارای حقوق شهروندی هستند، نمایندگی بکند، هیچکدام از اینهایی که گفتم معنا پیدا نمی کند. پس عامل چهارم؛ آن توافق با این رژیم است و در نتیجه کنترل و فشار اقتصادی لازم است.
5- عامل پنجم؛ چون این رژیم هست، فقر عمومی و خشونت هم لازم است وگرنه این بنا سرجایش نمی ماند، مردم باید خنثی باشند، هیچ حرکتی نداشته باشند، بعنوان عامل حذف باشند و الا اگر بخواهند عمل کنند چهار عامل فوق از میان برمی خیزد. نقش بزرگ یک ملت اگر بخواهد حرکت کند، این است. برای اینکه ملت حرکت نکند، فشار و خفقان باید باشد.
با وجود این رژیم و فشار و خفقان و عواملی که شمردم، نتیجه فقر عمومی و جا ماندن ایران از رشد می شود و این وضعیتی است که این توافقنامه جلوی چشم شما مردم ایران قرار می دهد. حالا خود بنشینید و ببینید اینکه گفتند: “توافق ژنو بدتر از ترکمنچای است”، حرف صحیحی بوده یا نه؟ آیا چشم انداز دیگری هست؟ بله، هست. آیا با وجود این رژیم، چشم انداز دیگری هست؟ نه، نیست. این فرض که آقای روحانی که بقول خودش منشور حقوق شهروندی ای انتشار داده که سرتا پا تناقض است، برخی از حقوق شهروندی را آورده ولی اساسش درست ضد همان حقوق هستند، خطی غیر از خط آقای خامنه ای دارد، اشتباه است و با این رژیم چشم انداز دیگری نمی تواند وجود داشته باشد، مگر اینکه مردم حرکتی کنند، فشاری بیاورند و تحولی را تحمیل کنند که امری علیهده و چشم انداز دوم است.
حال بیاییم وضعیت دیگری را بسنجیم؛ فرض کنیم که مردم حرکتی کردند، شهروند شدند و دولتی حقوقمدار پیدا کردند. آن دولت چون حقوقمدار است و تابع خواست و اراده مردم و برگزیده مردم است، برنامه اتمی اش کاملا شفاف می شود، این برنامه بررسی و مطالعه می شود، جامعه قشنگ می فهمد که چه بوده و چه هست، تصمیم می گیرد و چون آن تصمیم در شفافیت انجام می گیرد، آن دولت هم دولت شفافی می شود، مجوزی برای تحریمها و فشارهای سیاسی-اقتصادی نمی ماند، چون چنین دولتی است، نیازی به سرکوب ندارد و در خدمت رشد اقتصادی، علمی، فرهنگی و اجتماعی جامعه است در نتیجه ایران بعنوان الگوی جامعه مردمسالار برخوردار از جمهوری شهروندان برای منطقه و جهان می شود. آن اتحاد هم از هم می گسلد زیرا آن اتحاد بدلیل این رژیم و خطرش بخاطر مجهز شدنش به سلاح اتمی، تروریسیم و …. است، علیه دولت حقوقمدار نمی شود با این بهانه ها با اسرائیل متحد شد، آن اتحاد از هم می پاشد، بعکس ایران محور می شود، بر آسیای میانه و شرق و غرب کشور جاذبه قوی پیدا می کند، می شود وضعیت جامعه ای مستقل و آزاد.
برای چشم انداز دوم مردم باید عمل کنند، برای چشم انداز اول و منظره سیاه، مردم باید کاملا خنثی باشند، بدین دلیل است که سرکوب یکی از 5 عامل می شود. واقعیت این است منهای اینکه آدمی طرفدار یا ضد این امر، موافق یا مخالف این رژیم باشد، اگر بخواهد واقعیت را آنجور که هست، ببیند، همین می شود که برای هموطنان عزیزم توضیح دادم. ممکن است کسی بگوید اینها آینده دور است! نه، اینطور نیست، اگر کسی بنشیند متن توافقنامه را با دقت بخواند، در همین توافق آنچه گفتم، هست. خوب توجه کنید، نمی گویم در آینده اینجور می شود، بلکه می گویم خود این توافق گزارش می کند که این 5 عامل، وضعیت ایران در آینده دور و نزدیک می شود، بقیه را خود دانید!
شاد و پیروز باشید
گفتگو با رادیو عصرجدید در 8 آذر 1392
گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:
http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1