همنوا با غرش زجر زمین
زخم دیگر،پیکر مارا درید
سفره خون،
شیون ،مدفون ،خواهر زیرخاک
نعش زخمین برادرچاک چاک
صدکفن،ازغنچه های نارسیده
بوته گلهای،پدردرخون تپیده
شب صبور،بااشکوخون،همراه شد
وفلق،تصویر رنج ملتی!!!
اشک ما، ازظلم،چون ،
اب وطن خشکیده است
دین سوارانِ، عدوبرهرچه علم
روح عقل و،زورمطلق می کنند
دین را،برجهلِ توده،مستقر
باسبویِ اشک،برزخم کهن
سوززخمی مستمر
ملتی عاشق،دایم دربدر!!
پیشه ،اخاذی ،
زمین عشق ابترمی کنند!
هموطن؟
مازخم خورده
تیشه فرهاد بجای،
بیستون برجان
هلا ،نسل کبیرکورش وارش
صدای زندگی فریاد
نسیم ارزو برجان
سفیرعشق را،همت
نهیبِ دیگری ،برظلم،
زشوقِ رسم ازادی
وطن رازندگی بخشیم،
زیوق ِشب دلانِ تشنه قدرت
صلای ما،صلای،حق وازادیست
وشورِزندگی درمیهن آباد
روابط جزکلامِ حق،وزینِ ،
عاشقان ملک ایران نیست
بِیمنِ اشکهای شهربی باران
بِیادِبوستانی ،رنگ گلهایش،
همه خونین
رها رادرسپیده،سازجان باید
وماباعشقِ ازادی،
گره برتارک تاریخ،
ونجوا باشهیرِ ،احمد آبادی
سلام ،ای صبح آزادی
۹۶/۸/۲۵
طلوع: تهران