نوشته از روبرت پاری است و آن ر ا در 20 نوامبر 2013، انتشار داده است:
اتحاد جدید اسرائیل – دولت سعودی حکومت امریکا را به نزاع شیعه و سنی خواهد کشاند. کارشکنی برای جلوگیری از رسیدن به توافق با ایران و تشدید جنگ داخلی در سوریه به قصد براندازی رژیم اسد، دو هدف اول این اتحاد است:
● در برابر دوربین، یک شورشی سنی، در حالی که سربریده یک مظنون به شیعه بودن را در هوا تکان میداد، به جمعیت توضیح میداد که چرا سنیان سوریه و گروههای سنی که از کشورهای دیگر برای جنگ به سوریه آمدهاند، باید برای سرنگون کردن رژیم اسد به جنگ ادامه بدهند. زیرا میباید جبهه شیعه را از میان برداشت. شورشی میگفت: «شیعهها اگر بیایند، نخست به مردها تجاوز میکنند و آنگاه به زنان. خداوند ما را برآنان پیروز گرداند».
بعد معلوم شد مردی که سرش را بریده بودند، اسمش محمد فارس ماروش بوده و شیعه نیز نبوده است. بلکه یک شورشی سنی زخمی بوده که در بیمارستانی نزدیک حلب، محض جراحی، بیهوش شده بوده است. اسم او شبیه به اسامی شخصیتهای مذهبی شیعه بوده است.
بدین قرار، برخی از افراطیهای سنی، حتی در بیمارستانها نیز بدنبال شکارکردن شیعهها هستند. سبعانه آنها را میکشند و بقصد ارعاب، فیلم برداری میکنند و انتشار میدهند.
کینه میان شیعه و سنی سابقه 1400 ساله دارد و پیآمد جانشینی خونین پیامبر اسلام است. اینک فرقه گرائی وسیله مبارزه بر سر قدرت در منطقه شده است.
● در مورد سوریه، حکومت امریکا تحت فشار اسرائیل و دولت سعودی بوده، ثروتمندترین کشور سنی بوده است که در کنار شورشیان سنی، وارد جنگ سوریه بگردد. از دید آنها، سرنگون کردن رژیم اسد ضربه سختی به ایران وارد میکند. برای اینکه امریکا را به مداخله برانگیز ند، اسرائیلیها و سعودیها یک اتحاد ضد شیعه بوجود آورده اند که بنمایه آن نفرت از ایران است.
درحال حاضر، حکومت اوباما «بطور سری»، توسط سیا، به شورشیان به اصطلاح «میانهرو» سوریه اسلحه سبک میدهد. اما، بعد از بکار رفتن اسلحه شیمیائی در 21 اوت، پرزیدنت اوباما از تهدید سوریه به بمباران مراکز نظامی، عقب نشست. زیرا رژیم اسد پذیرفت زرادخانه اسلحه شیمیائیش نابود شوند.
● اما تهاجم اسرائیل – دولت سعودی به کشورهائی که «هلال شیعه» خوانده میشود و ایران و عراق و سوریه و حزب الله لبنان را دربر میگیرد، درچندین جبهه، از جمله در کنگره و وسائل ارتباط جمعی امریکا، در حال انجام است. محافظهکاران جدید درکار تدارک اسباب درگیری نظامی امریکا در سوریه هستند. اینان، همچنان میکوشند مانع از انجام توافق اولیه برسر پرونده اتمی ایران، میان کشورهای 5+1 و ایران بشوند.
● واشنگتن پست اوباما را به این خاطر که سبب ایجاد شکاف میان امریکا و اسرائیل برسر ایران شده است، سرزنش میکند. سرمقاله نویس روزنامه مینویسد: «حتی اگر توافق دائمی که اجرای برنامه اتمی ایران را ممنوع کند، وقتی برای اسرائیل مطلوب است که بمعنای آن نباشد که امریکا پای خود را از منازعه خاورمیانه که ناشی میشود از چند دهه کوشش ایران برای برقرارکردن هژمونی خود برخاورمیانه، بیرون میکشد. همانند عربستان سعودی و دیگر دولتهای عرب سنی، اسرائیل نمیخواهد تنها گذاشته شود پیشاروی تجاوز ایران در عراق و در سوریه و در لبنان و یا فعالیتهای تروریستیش در منطقه».
مشکل میتوان گفت کدامیک از دو، «شیعه، پیش از تجاوز به زنها، به مردها تجاوز میکنند» و «هژمونی ایران بر منطقه»، هزیانگوئی تر است. رژیم ایران در داخل کشور منش سرکوبگرانه دارد اما تا به حال به هیچ کشوری تجاوز نکرده است.
درحقیقت، ایران اغلب قربانی تهاجم خارجی بوده است. همین چهارشنبه، در بیروت، دربرابر سفارت ایران، دو عملیات انتحاری بعملآمدند و 22 تن، از جمله یک دیپلمات ایرانی را کشتند. از نظر تاریخی، این ایران و شیعههای منطقه بودهاند که اغلب مورد تهاجم نظامی قرار گرفتهاند. در 1980، یک سال بعد از انقلاب اسلامی ایران، پادشاهی سعودی و دیگر دولتهای نفتی ثروتمند از حمله نظامی قوای صدام، دیکتاتورعراق و یک سنی، به ایران حمایت کردند. از جنگی حمایت کردند که 8 سال بطول انجامید و، درآن، صدهاهزارتن ایرانی کشته شدند.
و نیز، قوت گرفتن حزبالله لبنان پیآمد تجاوز اسرائیل به لبنان و تصرف لبنان در سالهای 1980 است. و در سوریه، سلسله اسد که 42 سال است بر سوریه حکومت میکند، 8 سال پیش از انقلاب ایران در 1979، مستقر گشته بود. بنابراین، این ادعا که ایران با کمک به رژیم اسد، درپی برقرارکردن «هژمونی» خود برمنطقه است، دروغ است. حقیقت ایناست که ایران به یک متحد تحت محاصره و هجوم نظامی از هرسو کمک میکند. این سعودیها و دیگر رژیمهای سنی هستند که با همکاری با اسرائیل، میکوشند معادله ژئوپلیتیک منطقه را، با سرنگون کردن رژیم اسد، تغییر بدهند.
● ریشخند زمانه را ببین! تنها تهاجم جنگی که سبب بسط نفوذ ایران بر منطقه شدهاست، جنگی است که محافظهکاران جدید در 2003، به دست ژرژ دبلیو بوش، رئیس جمهوری وقت امریکا، برضد عراق، راه انداختند. رژیم صدام سرنگون شد و شیعههای عراق که اکثریت مردم عراق را تشکیل میدهند، بر دولت مسلط شدند. اینک نوری مالکی نخست وزیر عراق است.
ریشخند دیگر زمانه اینکه همین واشنگتن پست که حمله نظامی امریکا به عراق را خردمندانه میدانست، حالا از «تجاوز ایران به عراق» شکایت میکند. تجاوز واقعی را بوش کرد و سبب شد که شیعهها به حکومت برسند و سعودیها بهت زده و تلخ کام از محاسبه غلط بوش، شکوه کنند.
انقلاب اسلامی: غیرازاینکه رژیم عراق را باری دیگر بردوش مردم ایران کرده است، دولت عراق با استفاده از تحریم نفتی ایران، نه تنها در کار از آن خود کردن مشتریهای ایران است، بلکه در منطقه نفتی مشترک، بی اعتناء به حق مردم ایران، نفت استخراج میکند و میفروشد. درحال حاضر، عراق فاقد نیروی نظامی کارآمد است. برفرض که قرار بشود «هلال شیعه» (همان کمربند شیعه) در برابر جبهه عربستان و شیخها و اسرائیل و مصر و بخشی از اروپا و محافظه کاران جدید امریکا و لابیهای اسرائیل و عرب در غرب، مقابله کند، این ایران است که زیر بارسنگین جنگ همه گونه و همه جانبه کمر خم خواهد کرد.
٭ سلاح هسته ای و «خطر مجهز شدن ایران به آن»:
● در مورد اسلحه هستهای نیز، واشنگتن پست و نزدیک به تمام وسائل ارتباط جمعی امریکا، جانبدارانه و غیر حرفهای عمل میکنند. همواره، حتی هربار که اسرائیل تهدید میکند که تأسیسات اتمی ایران را بمباران میکند، بندرت، این وسائل یادآور میشوند که اسرائیل خود یک زرادخانه اتمی دارد بیآنکه اظهارشان کند و، بنابر گزارش سازمانهای اطلاعاتی امریکا، ایران یک دهه است که برنامه تولید سلاح هستهای را رها کرده است.
این روش جانبدارانه و تبعیض آمیز، زمانی شدت گرفت که شلدون آدلسون، میلیاردر امریکائی که کمکهای مالی بزرگ به حزب جمهوریخواه امریکا میکند و طرفدار دوآتشه نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل است، گفت: ارتش امریکا باید یک بمب اتمی را بر کویر ایران فرو ریزد و سپس به صراحت به ایران اخطار کند که «بمب بعدی بر وسط تهران، یک شهر 8 میلیون نفری، فروریخته خواهد شد».
همچنین، مطبوعات امریکا، وجود و اهمیت اتحاد جدید اسرائیل و سعودیها را، بکندی، بازشناخت. من در تابستانی که گذشت پرده از این اتحاد برداشتم اما اینک، برخی تحلیلگران، از جمله توماس فریدمن، از مدیران نیویورک تایمز، نیز، به شناختن و تحلیل این اتحاد میپردازند.
فریدمن تعجب خود را از اینکه میبیند «یهودیانی که بیت المقدس را کنترل میکنند با عرب سنی که کلیدار کعبه و حرم پیامبر اسلام در مدینه است، اتحاد ناآشکار برضد ایران شیعه تشکیل دادهاند»، ابراز میکند. او از خود میپرسد: «اما آیا این یک خبر خوبی است؟» و پاسخ میدهد: از جهاتی، بله. در ابوظبی، من در کنفرانسی پیرامون امنیت خلیج فارس، شرکت کردم. درآن، نمایندگان و کارشناسان دنیای عرب/ مسلمان شرکت داشتند. در جلسه افتتاحیه، توسط ماهواره و از دفتر کارخود، پرچم اسرائیل درکنارش، شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل، خطابهای ایراد کرد… اما این همکاری عرب سنی با اسرائیل نا آشکار، بر نوعی آشتی بنا نشده است. از این اصل که نزد قبایل معتبر است پیروی میکند: دشمن دشمن من، دوست من است. و دشمن، ایرانی است که اسباب تولید بمب اتمی را فراهم آوردهاست.
دیپلماتها و وزیران و لابی اسرائیل در کنگره امریکا کار میکنند و مقامات حکومتهای عرب خلیج فارس، بطور مستقیم، همان پیام را به حکومت اوباما میدهند که اسرائیل و لابی آن به کنگره امریکا: نباید توافق ابتدائی که بموجب آن، برخی تحریمها برداشته شوند و در ازایشان، ایران برنامه اتمی خود را محدود کند، بعملآید.
من هیچگاه ندیدهام که اسرائیل و متحدان عربش، به عمل مشترکی تا اینحد مشخص، برضد ابتکار مهم یک رئیس جمهوری امریکا، در سپهر سیاست خارجی، دست بزنند. و باز، هیچگاه ندیدهام که اعضای کنگره، دموکرات و جمهوریخواه – این اندازه جانب اسرائیل را بر ضد رئیس جمهوری امریکا گرفته باشند. من مطمئن هستم که این رفتار کمتر ناشی از بررسی دقیق امرهای واقع و بیشتر تمایل رو به قوت بسیاری از اعضای کنگره است به برخودار شدن از حمایتهای مالی لابی اسرائیل و آرای یهودیان امریکا».
٭ مسئول کیست؟:
● مسئلهای که پیش روی امریکا است، اینست: آیا این اتحاد جدید– جورکردن ماهرانه پروپاگاند و لابیگری بسود اسرائیل و بکارانداختن پول دولت سعودی و دیگر دولتهای نفتی عرب و سنی – میتواند مهار سیاست خارجی امریکا را از آن خود کند و ارتش امریکا را برضد به اصطلاح «هلال شیعه» بکار اندازد یا خیر؟
از قرار، پول عربستان حکومت فرانسه را خریده است و این حکومت عامل حکومتهای ثروتمند عرب در گروه کشورهای 5+1 گشته است. به موازات، اسرائیل بسیاری از اعضای کنگره را برآن داشتهاست که درپی به تصویب سنا رساندن مجازاتهای جدید برضد ایران شوند. درهمانحال، محافظهکاران جدید ذینفوذ روزنامهها از سرمقالهها و مقالههای خود پرکردهاند و تلویزونها را نیز به خدمت گرفتهاند . برای تبلیغ برضد ایران و توافق با ایران.
از اینرو، هشدار دادن به مردم امریکا، در باره خطر این اتحاد، ضرورت تمام یافتهاست.
انقلاب اسلامی: این اتحاد جدید نیست. درجنگ با ایران، برای اینکه ایران و عراق گرفتار یک جنگ فرسایشی بمانند و ناتوان شوند، عربستان و شیخهای خلیج فارس و اسرائیل و حکومت ریگان و بوش و نیز حکومت تاچر در انگلستان و حکومت بگین در اسرائیل، دراتحادی ناآشکار، همآهنگ، عمل میکردند. رژیمهای مستبد حاکم براین کشورها، بخصوص بعد از بهار عرب، نگران سرنوشت خویش هستند و به اسرائیل نیازمند شدهاند. به اسرائیلی نیازمند شدهاند که تجزیه کشورهای منطقه را برنامه دراز مدت خود کردهاست.
رژیم ولایت مطلقه فقیه بدینخاطر که به بقای خود تقدم مطلق بخشیدهاست، برغم هشدارها که از پیش از انقلاب تا امروز، بطور مستمر داده میشود، عامل تعیین کننده درایجاد این اتحاد شوم گشتهاست. تنها وقتی ایران دولتی حقوقمدار بجوید و جمهوری شهروندانی که برپا میکند الگوئی برای مردم منطقه و بقیه جهان بگردد، وضعیت منطقه دیگر خواهد شد. روشن است که تا وقتی بر ایران، مافیاها، با شبکه تارعنکبوتی که تشکیل دادهاند، حکومت میکنند، ایران زیر بار کمر شکن این رژیم و اتحاد شوم است. به یادآوردن خیانت گروگانگیری، بیدارکردن وجدان تاریخی است برای حساس شدن نسبت به تسلیم نامه ژنو:
انقلاب اسلامی در هجرت شمار ۸۴۲ از ۱۱ تا ۲۴ آذر