پایه اصلی جمهوری اسلامی مستضعفین و مستکبرین بودند.
در جریان ۹۶ و ۹۸، مستضعفین به خیابان ها آمدند و دل از اسلام ناب محمدی مدل ولایت فقیه کندند و با شعارهای خود خواهان برچیدن کل نظام اسلامی شدند. در واقع جنبش ۹۸ یک جنبش همگانی بود که گسترش نیافت. با سرازیر شدن گرسنگان و زحمتکشان در خیابان های شهرهای مختلف ایران، جمهوری اسلامی پایه اصلی خود را از دست داده بود و داده است.
می ماند مستکبران که اهل میدان می باشند که همین مافیاهای نظامی- مالی را تشکیل می دهند. آنان شاید در میدان رقمی باشند، ولی در جامعه عدد زیادی نیستند و اکثر آنان لباس میدان را بیرون آورده و با کت و شلوار به میدان انتخابات آمده اند و تلاش می کنند مردم را فریب دهند.
یک معمم خون آشام که جنایتکار تاریخی لقب گرفته است در میان آنان می باشد که او هم اهل میدان است و می خواهد به میدان “انتخابات” بیاید.
کنترل اوضاع از دست جمهوری اسلامی خارج شده است و هر کسی ساز خودش را می زند. هیچ چیزی در رژیم اسلامی برپا و برجا نیست. علی خامنه ای بازی را باخته است و دیگر انتخابی در اختیار، برای ممانعت از فروپاشی همه جانبه جمهوری اسلامی ندارد. از راه اتفاق نیست که مشتی پاسدار، نامزد “انتخابات” شده اند. او چیزی برای ارائه به مردم در بساط مارگیری خود ندارد تا بدینوسیله بخشی از مردم را فریب دهد. البته اکثریت جامعه به ماهیت ضد بشری رژیم پی برده اند و دیگر حاضر نیستند از آخوندهای با عمامه و بی عمامه، فریب بخورند و با وعده های سرخرمنی آنان، خود را فریب دهند.
آخوندهای جمهوری اسلامی از اولین انتخابات ریاست جمهوری که در آن آقای بنی صدر با بیش از ۷۶ درصد آرا، بعنوان رئیس جمهوری انتخاب شد تا به امروز، همواره بین ۴ تا ۵ درصد هوادار دو آتشه داشته اند.
جمهوری اسلامی بعد از جنگ و یک دهه کشتار سبعانه توسط خمینی و بخصوص بعد از کشتار در رستوران میکونوس در آلمان و ترک سفرای کشورهای اروپایی از ایران و قتل های زنجیره ای، تصمیم گرفت به اصطلاح چهره ای صلح جو و کمتر خشن تر در سطح داخل و خارج از خود نشان دهد. پس در آن زمان– در سال ۷۶-، عامدانه جریانی بنام اصلاح طلبی را علم کرد. بسیاری دل خوش شده بودند که استبداد دینی چهره عوض کرده و گورباچف ایران آمده و بسیاری در داخل و خارج زیر علم اصلاح طلبی سینه زدند. هر چه گفتیم و نوشتیم که استبداد، اصلاح پذیر نیست و نمی تواند خلاف محور خود عمل کند، اثر چندانی نبخشید.
بعد از هشت سال، سید محمد خاتمی علمدار اصلاحات آمد و گفت، بابا، والله ما یک تدارکاتچی بیشتر نبودیم. اصلاحات، بی اصلاحات. جامعه مدنی وعده داده شده هم، شد جامعه النبی، یعنی کشک. بعد هم با مهر تأیید بر “انتخابات” قلابی “مجلس” و “ریاست جمهوری”، کشور را گرفتار احمدی نژاد کرد و این شد نتیجه اصلاح طلبیِ جریانِ اصلاح طلبانِ حکومتی.
مردم، دلزده از اصلاح طلبان، به احمدی نژاد و وعده های پوپولیستی و دروغین او رو آوردند. او لباس پهلوان پنبه ها را پوشید و گفت، آمده ام تا مستکبران را ناک اوت کنم و پول نفت را بر روی سفره مردم بیاورم. در عرض ۸ سال، مستکبران، مستکبر تر شدند و چیزی هم که روی سفره مردم نیامد، پول نفت بود. تازه معلوم نشد درآمد ۸۰۰ میلیارد دلاری نفت در دوران زمامداریش کجا نفله شد. روابط با غرب در دوره احمدی نژاد رو به نابودی رفت. در سال ۲۰۱۰، شورای امنیت سازمان ملل متحد با وضع قطعنامه ۱۹۲۹، دور جدیدی از تحریم ها را علیه ایران به دلیل نگرانی از برنامه هسته ای تهران اعمال کرد. این قطعنامه نقطه آغاز رکود اقتصادی در کشور بود. اقتصاد کشور در دوران احمدی نژاد نابود شد.
بعد از احمدی نژاد و شکست جنبش سبز، جمهوری اسلامی توسط جناح اصلاح طلب خود، اینبار “انتخاب” بین بد و بدتر را در داخل و خارج، عَلَم کرد.
جمهوری اسلامی خواهانِ رنگارنگ در داخل و خارج، تز بین بد و بدتر را تئوریزه کردند. آنان روحانی را بالا بردند و گفتند که اگر به روحانی رأی ندهید، لولو خور خوره اصولگرایان می آید که چه ها که نخواهد کرد تا اینکه در این فضای فریبنده بد و بدتر، بخشی از مردم را به پای صندوق های رأی کشاندند. دو دور “انتخابات” هم با تئوری بد و بدتر با پشتیبانی گرم و بی مانند اصلاح طلبان از روحانی و دولت تدبیر و امید او گذشت.
این بار یعنی برای “انتخابات” خرداد امسال، دیگر هم دست اصلاح طلبان خالی است و تحفه ای برای فروش به مردم در بساط ندارند، و هم بساط اصولگرایان خالی بوده و خالی تر شده است، چون دیگر برای رهبر آنان یعنی سید علی خامنه ای، نه آبرویی مانده و نه مشروعیتی و نه کسی برای او تره خورد می کند. خود خامنه ای هم خمینی زدایی کرد و برای خمینی هم آبرویی نگذاشت. اینگونه است که هنوز کمتر از چهل روز به “انتخابات” مانده، ولی هر دو جناح هیچ شخصیت معتبری برای معرفی ندارند.
نتیجه بی آبرویی سرسپردگان جمهوری اسلامی، یعنی اصلاح طلبان و اصولگرایان در جامعه، در شعار زیر انعکاس یافت:
“اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تموم شد ماجرا”. این شعار با تحریم همگانی “انتخابات”، امروز از سوی مردم بعمل درآمده است.
واقعاً دیگر، ماجرا برای این دو بالی که جمهوری اسلامی را توانا به پرواز کرده بود، پایان یافته است.
امروز خوشبختانه توهمی بنام اصلاح نظام خریداری ندارد. در شرایط حاضر شعارِ رأی، بی رأی، و تحریم “انتخابات” و پشت کردن به صندوق های رأی در میان مردم، حتی اعتراضات روزانه، طنین انداخته است. لذا، نه به “انتخابات”، و اساساً، نه به جمهوری اسلامی و تحریم “انتخابات” به خواستی سرتاسری و وجدان همگانی جامعه مبدل گشته است. تحریم “انتخابات” وظیفه ای ملی است و بسیاری می دانند که هر رأی کارت سفیدی، به خامنه ای و سپاه سرکوبگر او جهت استمرار وضع فلاکت بار و سیاه کنونی، می باشد.
جنبش تحریم فعال “انتخابات” در راه است. “انتخابات” تحریم می شود، چون جمهوری اسلامی ناقص حقوق و حاکمیت ملی و ملت است. تحریم “انتخابات”، قدمی در راه تغییر اساسی و تغییر رژیم زورمدار و پر فساد کنونی، و تبدیل آن به رژیمی حقوق مدار می باشد. پس من بعد، وظیفه تمام کنشگران سیاسی ملی و هواداران استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی و تمام آنهایی که دل در گرو آزادی و دمکراسی دارند، سنگین و سنگین تر می شود. آنان باید متشکل تر و سازمان یافته تر با برنامه ای منسجم برای دوران گذار شوند و برای ارائه قانون اساسی پیشنهادی گام بردارند، تا در صورت هرگونه تغییر و تحول احتمالی، بعد از جمهوری اسلامی، بتوانند بعنوان نیروی جایگزینی، خود را بعنوان بدیل دمکراتیک در جامعه مطرح نمایند. برنامه عمل و قانون اساسی دوران گذار و قانون اساسی پیشنهادی برای دولت ملی و حق مدار موجود می باشد و باید به آنها رجوع نمود.
هیچ جنبشی، بدون اندیشه راهنما و هدف و برنامه عمل و تشکیلات سازمان یافته به ثمر نرسیده و نخواهد رسید. نمونه آن جنبش سبز و جنبش های بهار عربی، جنبش وال استریت و دیگر جنبش ها که در عراق و الجزایر و سودان در دو سال گذشته، جریان یافتند.
به باور من، “رئیس جمهور”، “انتخاب” شده است. او کسی است که باید بتواند در دوره تصدی “ریاست جمهوری” خود، مسئله جانشینی بعد از مرگ احتمالی آقای خامنه ای را راحت، یا به خودش، یا به مجتبی خامنه ای انجام و انتقال دهد. آنچه مسلم است، این فرد، نه از میان اصلاح طلبان “انتخاب” می شود، نه احمدی نژاد خواهد بود، و به احتمال زیاد از میان افراد سپاه هم “انتخاب” نخواهد شد.