١٣٩٢/٠٩/٣٠- جیبران خلیل جیبران: اکثر مذاهب از خداوند به شکل مذکر یاد میکنند. در چشم من، او همانقدر یک مادر است که یک پدر. او در عین حال پدر و مادر است. و زن نمونۀ خدای مادرانه. ما می توانیم “خدای پدرانه ” را با عقل و یا تخیل دریابیم، ولی برای ملاقات با “خدای مادرانه” باید از قلب عبور کنیم، از عشق….
بعضی ها می پندارند که هنر تقلیدی ست از طبیعت. ولی طبیعت آنچنان والاست که قابل تقلید نیست.
هنر حتی در اصیلترین و زیباترین شکل خود نیز قادر به تحقق بخشیدن یکی از معجزات طبیعت نمی باشد. و از طرفی تقلید چرا؟ در حالی که میتواند احساس شود… با وجودی که برخوردار از حس باشد…
هنر، در واقع برای فهمیدن طبیعت است، و انتقال این درک به کسانی که از آن بی خبرند. …مأموریت هنر انتقال روح درخت است و نه کشیدن یک تنه، شاخه ها و برگهائی که
شبیه به یک درخت باشند…
قصد هنر، آشکار نمودن باطن و هشیارئ دریاست، و نه کشیدن موجهای کف آلود و آب لاجوردی…
هنر، قدم برداشته شدۀ یک آشنای پیدا به سوی یک ناشناس پنهان است، از طبیعت به سوی بی کرانگی …
گفته های پراکنده از جیبران خلیل جیبران
منبع: زندگئ الهام گرفتۀ نویسندۀ “پیامبر”
نویسنده و محقق: ژان پی یر دهدا
مترجم: فروغ طاعتی
منبع: صفحه فیس بوک فروغ طاعتی