در 26 آذر 92، در رفسنجان، در سالروز درگذشت امام جمعه رفسنجان، هاشمی رفسنجانی گفتهاست: « خدا کمک کرد و تحریمهای جدید اعمال نشد و بعضیها فکر میکنند ما بودیم که این شرایط را به وجود آوردیم، اما اینطور نیست و مردم آگاهی زیادی دارند و فهمیدند در شرایط بدی قرار داریم یا باید تسلیم شویم و یا جنگ را بپذیریم. جنگ هم از نوع جنگ با عراق نیست. به میدان آمدند و آن کسی را که میخواستند انتخاب کردند و الان اعتدال در کشور ما حاکم است».
سخن هاشمی رفسنجانی واجد اطلاعات بسیار مهمی است:
1 – در خرداد 1392، رژیم ولایت مطلقه فقیه در بن بست «تسلیم یا جنگ» بوده است. به سخن دیگر، خامنهای بلحاظ سیاسی و اقتصادی، راه پس و پیش را بر رژیم بسته بوده است.
2 – ادعای او این است که «مردم به میدان آمدند» و بر کشور «اعتدال» حاکم است. اما اگر از او پرسیده شود بلحاظ رابطه با قدرتهای تحریم کننده، چه چیز عوض شده است، مگر نه روحانی گفت خزانه خالی است و حتی پول برای پرداخت حقوق کارکنان دولت نداشتیم؟ پاسخی جز این ندارد و نگفته است که مردم به میدان آمدند و الان اعتدال درکشور ما حاکم است. به سخن دیگر، چون مردم به میدان آمدند، خطر جنگ منتفی شد و تسلیم پذیرفته شد. بدین قرار، هاشمی رفسنجانی سخن عباسی را به زبان دیگری تکرار میکند:
3 – عباسی، رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: اگر جلیلی حاضر میشد یکدهم امتیازهائی را بدهد که بنابر توافق ژنو داده شده است، رئیس جمهوری بود. باوجود این، تفاوت مهمی میان این دو سخن وجود دارد و آن این است که جلیلی مأمور به امضای تسلیم نامه نبودهاست. چرا؟ زیرا:
4 – در 25 ژانویه 2013، یعنی 11 ماه پیش از اعتراف هاشمی رفسنجانی، بنیصدر در مصاحبه با رادیو عصر جدید گفته بود که بنابراطلاعی که به او رسیده است، خامنهای وارد گفتگوهای محرمانه با امریکا شده و منتظر است احمدی نژاد را مرخص کند و مسئله اتم را حل کند. مأمور او در گفتگو با امریکا، علی اکبر ولایتی بود.
واپسین اطلاع منتشره توسط لیبراسیون در باره گفتگوهای محرمانه نماینده خامنهای با نماینده اوباما، چندمین اطلاعی است که منتشر میشود و دال است بر صحت و دقت اطلاعی که به بنیصدر رسیده بود. اطلاع های منتشره تصدیق میکنند که احمدی نژاد از مسئله اتم و گفتگوهای محرمانه – ولو صالحی، وزیر خارجه او نیز در آن شرکت داشته است- کنار گذاشته شده بود. بدین قرار، خامنهای پس از آن که بحران را تا شکست ادامه داده، خود را ناگزیر دیده است از سرکشیدن جام زهر. احتیاج داشته است به «رئیس جمهوری» که «اعتدال را بر کشور حاکم کند»، یعنی تسلیم نامه را امضاء کند بیآنکه به پای خامنهای نوشته شود. در اینجا است، که هاشمی رفسنجانی «رندی آخوندی» بکار میبرد و تسلیم را به پای خامنهای مینویسد:
5 – او میگوید در این «انتخابات» رهبری فرمودند رأی مردم حق الناس است. یعنی اینکه کاری را که در انتخابات 88 کرد تکرار نکرد (این معنی مورد توجه ارگانهای تبلیغاتی خامنهای شده و به خاطر بر زبان آوردنش، به او اعتراض کردهاند). محمد رضا خاتمی نیز گفته است: به ما گفتند کاری که در انتخابات 88 شد، در این انتخابات تکرار نخواهد شد. بنابراین، هم «اصلاح طلبها» و هم ناطق نوری – نزدیک به ظهر جمعه 24 خرداد، گفت میداند چه کسی انتخاب میشود- میدانستند که قرار است اسم روحانی از صندوق بیرون بیاید. از 8 نامزد، هیچ کدام دیگر نمی توانستند هم تسلیم را امضاء کنند و هم تسلیم شدن به پای خامنهای نوشته نشود.
علاوه براین، هاشمی رفسنجانی، چند نوبت تکرار کرد که رهبری دهان مخالفان توافق ژنو را با حمایت از کار روحانی و ظریف بست.
6 – باوجود این همه، تناقض آشکاری در سخن او، وجود دارد که نمیتواند واقعیت را بپوشاند:
6/1. تعیین خطوط سیاست خارجی و اقتصادی کشور با «رهبر» است. در هر دو مورد، احمدی نژاد، خود را از مسئولیت مبّرا کرد، زیرا دستور رهبر اجرا شده است. در مورد اتم به صراحت گفت که در آن دخالتی ندارد. پس کسی که ایران را در مدار بسته تسلیم یا جنگ قرار داد، جز خامنهای نبود و نیست. حال اگر هم مردم کشور وارد میدان شده اند، از چه رو مسئول وارد کردن صدها میلیارد دلار زیان به کشور و قراردادن ایران در چنین مدار بستهای، همچنان ولایت مطلقه نباشد؟
6/2. از سخنان متناقض هاشمی یکی دیگر این است که میگوید ولایت فقیه بن بست را میگشاید و رهبر بن بست را گشود. اما هم او گفته است ایران در بن بست تسلیم و جنگ بود. پس «رهبر» بن بست را بوجود آورده است. پس، اولاً بن بست ساز، بن بست گشا نمیشود و نفس وجود بن بست، میگوید که رژیم سالم نیست. زیرا دولت حقوقمدار بن بست نمیسازد. سخن او تناقض دیگری در بردارد: اگر خامنهای بن بست را گشوده است، پس آمدن مردم به صحنه، چه اثری غیر از امضای تسلیم از ترس جنگ می توانسته است داشته باشد؟ تناقض گوئی او واقعیتی را عیان میکند: «مردم اجازه یافتهاند یکی از 8 نامزد رهبر را برای امضای تسلیم نامه، «انتخاب» کنند»!
6/3. بدینسان، مدار بسته بد و بدتر برجا است، مردمی که از بیم جنگ تن به تسلیم میدهند، از این پس، هم باید در شرائط تسلیم زندگی کنند و هم سایه شوم جنگ برسر آنها است و هم تحت رژیم ولایت مطلقه فقیه بسر برند. چنانکه سناتورهای امریکائی میگویند، برغم تهدید اوباما که مصوبه کنگره را وتو میکند، طرح مجازاتهای جدید را تصویب خواهند کرد. هرگاه چنین کنند، بنابر طرحی که قانون میشود، در صورت حمله اسرائیل، امریکا میباید از اسرائیل حمایت کند.
حل تناقض به این است که مردم برای خلع ید از خامنهای و مافیاهای نظامی- مالی و استقرار ولایت جمهور مردم و بنای جمهوری شهروندان، وارد میدان شوند.
شماره ۸۴۴ از ۸ تا ۲۲ دی ۱۳۹۲