این جمله را محمد حسین صفار هرندی وزیر ارشاد سابق بر زبان آورده است و به بهانه آن می توان چند نکته را یادآور شد:
– پرسش جدی این است که نحوه تشخیص اعتقاد داشتن یا نداشتن به نظام اسلامی چگونه است و میزان آن بر چه اساسی تعیین می شود؟ آیا کسی که انتقادی را مطرح می کند و مرور زمان نیز صحت نظر او را به ثبوت می رساند نامعتقد است اما دیگرانی که از سر فرصت طلبی و عافیت جویی کاستی ها را نمی گویند معتقدند؟ آیا در نظام اسلامی، سیستمی برای کشف اعتقاد افراد به موضوعات مختلف وجود دارد یا ممنوعیت تفتیش عقاید وجود دارد که همه ملزم به تبعیت از آن هستند؟!
– صفارهرندی از لفظ ” راندن” استفاده کرده . آیا منظور این است که در جایگاه خدا نشسته و مخالفان ودگراندیشان به مثابه ابلیس باید رانده شوند ؟راندن به کجا؟ آن هنرمندان و نویسندگان که در دوران وزارت اش راند و تاراند کافی نبود؟ سخن از دفع و راندن تا کی؟ متهم کردن وبرچسب زدن این و آن تا کجا؟!
– ممکن است بگویند منظور این نیست که حق شهروندی نداشته باشند این است که ” جایگاه، مسوولیت و مدیریت” نداشته باشند. یعنی اکثر مردم اعم از معتقد و غیر معتقد رای بدهند اما تنها بعضی افراد خاص مذهبی جایگاه و مسوولیت و مدیریت داشته باشند؟ آدم یاد آن داستان می افتد که شخصی میراثی را تقسیم می کرد و تا بام سقف خانه را برای خود برمی داشت و تا ثریا را برای دیگران می گذاشت!
از صحن خانه تا به لب بام از آنِ من از بام خانه تا به ثریا از آنِ تو!
– اندکی دقت اما روشن می کند ناخرسندی گوینده از کجاست. انگ ” بی اعتقادی به نظام” برای راندن حریف و مشخصا مخالفان ودگراندیشان از صحنه سیاسی ،اجتماعی ، فرهنگی و… یا حذف آنان ازهمه ارگان ها و مناصب است. ماندن و راندن را مردم تعیین می کنند و این امکان را نظام اسلامی سی وچهارسال است ازمردم گرفته است .
صفار هرندی وسایرجناینکاران تروریست در نظام مذهبی ، حق ندارند از جانب مردم سخن بگویند اگر قرار بر” راندن” است، مردم گزینه دیگری انتخاب می کردند.
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران
چهارده دی ۱۳۹۲ – 04 ژانویه ۲۰۱۴