گرایش اول متعلق به محافظه کاران جدید و لابی های اسرائیل و دست راستی های اسرائیل و دولت سعودی ها است. جانبداران این گرایش برآنند که باید جان ایران را به لب رساند. در آنچه به اسرائیل مربوط می شود، سیاست تجزیه ایران را نیز در دستور کار خود دارد.
گرایش دوم متعلق به آن بخش از دستگاه حاکم بر امریکا است که بر این است که ایران را باید نیمه جان نگاه داشت. هیلاری کلینتون و تمایلی از در حزب دموکرات و میانه روهای حزب جمهوریخواه دارای این تمایل هستند. و
همانطور که گزارش رویترز معلوم میکند، برنس متعلق به گرایشی است که تکیه یک جانبه بر اسرائیل و نیز بر عربستان سعودی را مساعد با سیاست امریکا نمی دانند و معتقد به تعادل قوا، گرچه نه میان چهار محور قدرت ایران و ترکیه و اسرائیل و عرب، بلکه چهار قدرت متوسط، می داند. اوباما و فرماندهان ارتش امریکا به این تمایل تعلق دارند. استدلال آنها نیز این است که تعادل عمومی قوا در سطح جهان، با توجه به قوت گرفتن روسیه و ابرقدرت شدن چین، نیاز به خاورمیانه ای دارد که بتواند در صلح زندگی کند و قادر به حفظ امنیت خود نیز باشد. تا این زمان، این تمایل با تمایل دوم همکاری داشته است و بنایش بر تعادل ضعف ها بوده است. رفتار با ترکیه، آشکار می کند که این تمایل نیز موافق با وجود « ابرقدرت» منطقه ای نیست.
تمایل چهارم متعلق به چپ امریکا است که در دستگاه حاکمه امریکا نفوذ ندارد. این تمایل معتقد به دموکراسی در منطقه و مهار کردن اسرائیل به ترتیبی است که فلسطینی ها کشور پیدا کنند و کشورهای دیگر منطقه نیز با یافتن دولت های دموکراتیک، توانائی زیست در صلح را پیدا کنند. این گرایش، با محافظه کاران جدید و اتحادشان با اسرائیل و دولت سعودی ها، رودر رو است. در زیر بخشی از این رویاروئی را در معرض مشاهده خوانندگان قرار میدهیم:
شماره ۸۴۵ از ۲۳ تا ۶ دی ۱۳۹۲