بیل برنس مرد نامرئی و گفتگوهای سری با ایران و چهار گرایش در دستگاه حاکمه امریکا؟
در 1 ژانویه 2014، رویترز گزارشی را درباره گفتگوهای پنهان امریکا و ایران انتشار داده است. خوانندگان بسا ترجمه آن را از جمله در سایت انقلاب اسلامی خوانده اند. باوجود این، کوتاه شده آن را درج می کنیم و به دنبال آن، گرایشهای سه گانه در دستگاه حاکمه امریکا را شناسائی می کنیم:
● شب پیش از گفتگوها با ایران در باره اتم، باراک اوباما به رئیس دفتر خود گفت: «من اعتماد کامل دارم. ما یک اکیپ خوبی داریم». او به اکیپ مأمور گفتگوهای علنی، به سرپرستی وندی شرمن، اشاره نمیکرد. منظورش جون کری، وزیر خارجهاش، که تل آویو بود نیز نبود. بلکه، به قول دنیس مک دونوق، رئیس دفترش، منظور او گروهی بودند که به سرپرستی بیل برنس، معاون جون کری و مردی راز دار و با نظم و انضباط، بود که گروه مأمور گفتگوهای پنهانی با ایران را رهبری میکرد.
● او با هواپیمای نظامی به مسقط میرفت و از درب جانبی وارد هتل میشد و از آسانسور سرویس استفاده میکرد تا حتی المقدور دیده و شناخته نشود. بدون تردید، او حساسترین مأموریت دیپلماتیک دوران ریاست جمهوری اوباما را تصدی میکرد. مأموریت او گفتگوی سری با ایران برای متقاعد کردن طرف خود به چشم پوشی از برنامه اتمیش بود.
برنس، از دید همقطارانش، یکی از مهمترین دیپلماتهای امریکائی نسل خویش است. او عربی و فرانسه و روسی صحبت میکند و مأمور شد به 34 سال، تیرگی روابط میان دو کشور پایان بدهد. هرگاه او ایران را متقاعد میکرد از ساختن بمب اتمی منصرف شود، این مأموریت سنگ پایه کاریر دیپلماتیک او میگشت. اگر شکست میخورد، امریکا و یا اسرائیل را به حمله نظامی به ایران نزدیک تر میکرد. انتقادها به اوباما و حکومت او را نیز برمیانگیخت. زبانها به انتقاد باز میشد که بهترین فرصت حل صلح آمیز مشکل اتمی ایران، از راه متقاعد کردن ایران را از دست داد و دست به اسلحه برد.
● مسئولان پیشین و کنونی امریکا، از جمله 4 وزیر خارجه پیشین، برنس را بهترین کسی یافتند که میتواند با ایرانیها گفتگو کند. او را کسی توصیف کردند که هم قادر به درک دیدگاه تهران است و هم حواسش جمع منافع امریکا است. هانری کیسینجر او را چنین توصیف میکند: «او مردمی با ثبات، قابل اعتماد، باهوش و منضبط است. به شیوه خود، رازدار و برخوردار از توانائی متقاعد کردن است». او به رویترز گفت: «دوست دارم ارزیابیها و داوریهای او را بشنوم و درس بگیرم. او کسی نیست که نظیرش را اغلب بتوان دید».
● حتی آنها که طرف گفتگوها با او بودند و هستند، از او خوب میگویند. یک مقام ارشد ایران، بقید اسم برده نشدن، میگوید: «او خوب ایران را میشناسد و فرهنگ ایران را نیک درک میکند. وضعیت منطقه و انتظارها را نیز اندرمییابد. در جریان گفتگوها، گاه مذاکره کنندههای ایرانی، خشمگین میشدند و او را تحت فشار قرارمیدادند اما او آرام و صبور میماند».
● برنس 57 سال دارد… در سال 2003 که امریکا به عراق حمله کرد، او مأموریتهای پرخطر که مأموریتها در منطقه خطر خیز خاورمیانه بودند را بر عهده میگرفت. در مأموریتهای خود همواره موفق بود…
● او حاضر به گفتگو در باره گزارشی که به خود او اختصاص دارد، نشد… مسئولان حکومت میگویند که در طول سالهای اخیر، او مأمور برقرار کردن ارتباط میان اوباما که با دستی آهنین سیاست خارجی امریکا را رهبری میکند و وزارت خارجه بودهاست. در این وزارت خانه، کارکنان دارای رتبههای متوسط، از اینکه دربیاطلاعی نگاهشان داشتهاند، شکایت دارند.
● در طول 9 ماه اخیر، برنس، به اتفاق جک سولیوان، مشاور امنیتی ژرژ بیدن، معاون رئیس جمهوری، 5 نوبت، در عمان و سوئیس، با مقامات ایرانی دیدار و گفتگو کردهاند.
مأموریت این دو وقتی از پرده بیرون انداخته شد که در 24 نوامبر 2013، توافق ژنو به امضای وزیران کشورهای 5+1 و ایران رسید. بنابراین توافق، ایران در ازای آزاد شدن 7 میلیارد دلار از دارائیهایش، فعالیتهای اتمی خود را به مدت 6 ماه، محدود میکند.
● انتقادها نه از برنس که از گفتگوهای محرمانه بعمل آمدند. برخی ادعا میکنند که سبک کردن مجازاتها اثری بیش از آن دارد که کاخ سفید میگوید. این تخفیفها کاستن از اثربخشی تحریمهای اقتصادی است.
ژرژ بوش، رئیس جمهوری پیشین امریکا، تردید داشت که درباره مسئله اتمی ایران صحبت کند. اما در سال 2008، سال آخر ریاست جمهوری خود، او برنس را مأمور گفتگو با ایران، در جمع نمایندگان 5 کشور دیگر کرد.
کندولزا رایس، وزیر خارجه اسبق امریکا به رویترز گفت: «در حکومت، برخی از کسان تردیدهائی نسبت به شرکت امریکا در گفتگوهای 5 کشور- که با شرکت امریکا شدند کشورهای 5+1 – داشتند. اما وقتی به رئیس جمهوری (بوش) گفتم که از طرف ما برنس شرکت میکند، گفت: او توانائی اینکار را دارد. وقتی از او پرسیدیم آیا او عیب و نقصی هم دارد؟ گفته نه. فوقالعاده تودار و راز دار است…
ژنرال پاول، وزیر خارجه اسبق امریکا نیز او را میستاید. ریچارد آرمیتاژ، معاون اسبق وزارت خارجه امریکا میگوید: در وزارت خارجه، برنس جزء گروهی از مدیران بود که با جنگ با عراق مخالف بودند و برای برکنار کردن صدام، جانبدار روشی کمتر یک جانبه بود. چون پرسیدیم آیا ناراضی بود؟ آرمیتاژ پاسخ داد: بله. ما همه از رفتن به جنگ به آن شیوه، ناراضی بودیم. پاول و برنس در تدارک صدور قطعنامه دومی از سوی شورای امنیت شدند که اجازه بکاربردن نیروی نظامی را در عراق میداد.
● جیم جفری، معاون مشاور امنیتی ژرژ بوش، میگوید: درحکومت بوش، در آنچه به سیاست امریکا در قبال تهران مربوط میشود، در خلاف جهت شنا میکرد. در سال 2008، سخت فشارآورد که باید با ایرانیها ارتباط برقرار کنیم. در همانحال که کندولزا رایس را به گفتگو با ایران برمیانگیخت، نزد شورای امنیت ملی امریکا، برای جلب موافقت با ارتباط گرفتن با ایران، لابی گری میکرد. ارتباطها که در سال 2008 برقرار شدند راه را بر توافق ژنو در 24 نوامبر، بازکردند. آن ارتباطها بودند که پایههای آنچه که امروز تحقق یافتهاست را گذاشتند. طراح و مجری ارتباط گرفتن با ایرانیان، برنس بود.
انقلاب اسلامی: بدینقرار، بنابرگزارش رویترز، ارتباطهای پنهانی سال 2008 و ادامه آنها تا امروز، به توافق ژنو انجامیدهاند. ارتباط رژیم با حکومت بوش، بخصوص از زمان تهیه طرح پیشنهادی صادق خرازی و سفیر وقت سوئیس در تهران، بدین سو، بطور مرتب، از موضوعهای نشریه انقلاب اسلامی بوده است. در شمارههای سال 2008، رابطه رژیم با امریکا نیز، مرتب بررسی شدهاست. عنوان عمومی مجموعه شماره 692، «تهاجم در درون و سازش با بیرون» است. از شماره 693 بدین سو، سپاه و تحولش به «حزب سیاسی مسلح»، در چند شماره به ایرانیان گزارش شدهاند. و چون به شمارههای 695 (14 تا 17 آوریل 2008) و 696 (28 مرداد تا 11 مه 2008 ) مراجعه شود، مشاهده میشود که انقلاب اسلامی نخستین نشریهای است که رابطه پنهانی را از پرده بیرون انداخته است. در آن تاریخ بود که وجود روابط پنهانی رژیم در غرب نیز بر ملاء شدند.
شماره ۸۴۵ از ۲۳ تا ۶ دی ۱۳۹۲