در نوشته اول مدار بسته خشونت، واژه ای که مبتکر آن ابوالحسن بنی صدر است، بنابر تعریف او، مورد شناسائی قرار گرفت. در نوشته دوم با آوردن مثالهای گوناگون از دیگر مناطق و کشورهای جهان، چگونگی ایجاد مدار بسته خشونت و استمرار آن توسط سلطه گران جهانی و حاکمان مستبد دست نشانده آنها در کشورهای زیر سلطه، تشریح گردید.
سپس مدلل گردید که یک سر مدار بسته خشونتی که بیش از هفتال سال است در خاورمیانه ایجاد گشته، صهونیستهای اسرائیلی با پشتیبانی آمریکا و دیگر کشورهای غربی است. سر دیگر این مدار را استبدادهای حاکم در کشورهای مسلمان نشین همراه با سازمانهای تروریستی دست ساخت و وابسته به آنها تشکیل میدهند.
کار اصلی این دو سر مدار بسته ایجاد جنگ و نا امنی جهت مهار ملتهای ساکن در منطقه خاورمیانه است. طوریکه در بیرون از این مدار بسته، هیچ بدیل حقی که منتخب واقعی ملتهای این منطقه باشد، توان حضور پیدا نکند.
برای مثال اگر ما ایرانیان سه انقلاب و جنبش که از اوایل تا اواخر قرن بیستم به همت ایرانیان وطن دوست انجام گرفتند را مطالعه کنیم، خواهیم دید که چگونه با سه کودتای پی در پی، اولی کودتای رضاخانی علیه انقلاب مشروطه، استبداد و مدار بسته خشونت را بوجود آوردند. پس از آن علیه جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری حکومت ملی دکتر محمد مصدق کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را، دو سر مدار بسته خشونت، یک سر در درون ایران و سر دیگر در خارج از ایران، سازماندهی و اجرا کردند.
در اواخر قرن بیستم نیز خمینی و یاران او « خمینیسم » با کمک « ریگانیسم » علیه انقلاب سال ۵۷ و رئیس جمهور منتخب مردم ایران، ابوالحسن بنی صدر، کودتای خرداد ۱۳۶۰ را انجام دادند و بار دیگر مدار بسته خشونتی را ایجاد کردند که در درون و برون ایران، خاصه در منطقه خاورمیانه، تا هم اکنون جنگ افروزی و ویرانگری میکند.
در واقع هدف اصلی هر سه کودتا در قرن بیستم میلادی اینها بودند:
اولاً بازسازی نظام استبدادی در ایران، ثانیاً بازگرداندن کشور و جامعه ایران در زندان روابط سلطه گر ـ زیر سلطه و ثالثاً بازماندن ایران در مدار بسته خشونت بود.
همانگونه که در بالا اشاره شد، دولت صهیو نیستی اسرائیل با حمایت پوشیده خویش از » خمینیسم « یکی از مسببین اصلی باز سازی استبداد ولایت مطلقه فقیه و ایجاد مدار بسته خشونت چه در درون ایران و خواه در منطقه خاورمیانه بود. این سیاست را اسرائیل و آمریکا هنوز نیز پیش میبرند.
در واقع پس از پیروزی انقلاب مردم ایران تلاش همه جانبه دولتهای اسرائیل و آمریکا بازسازی استبداد و باز گرداندن ایران به زندان روابط سلطه گر ـ زیر سلطه، و از این طریق پر کردن جای خالی نظام شاهنشاهی، در مدار بسته خشونت در ایران و منطقه خاورمیانه بود.
وقتی پس از کودتای خرداد سال شصت بنی صدر به فرانسه مهاجرت کرد، اولین مصاحبه مطبوعاتی را خبرنگار بی بی سی با او کرد. خبرنگار از بنی صدر سئوال کرد، « چرا به اروپا و فرانسه آمدی؟ » بنی صدر در جواب گفت: « آمده ام تا روابط ارگانیک میان خمینیسم و ریگانیسم را افشاء کنم. »
بنی صدر تا آخر عمر خویش بر سر گفته خود باقی ماند. حاصل استقامت و پایداری او در افشاء « روابط ارگانیک میان خمینیسم و ریگانیسم » تدوین سه جلد کتاب، « سیر تحول سیاست آمریکا در ایران » گردید. کتاب اول تحت عنوان « آمریکا و انقلاب »، کتاب دوم « اکتبر سور پرایز » و کتاب سوم « ایران گیت »، که در مجموع شامل نزدیک به هزار و صد صفحه میشوند.( ۱ )
این سه جلد کتاب بعلاوه پر شمار مقالات و مصاحبه ها با خبرنگاران و محققین ایرانی و خارجی حاصل کوشش بنی صدر در بیش از چهل سال پژوهش در مورد چگونگی ایجاد مدار بسته خشونت در ایران و منطقه، بازسازی استبداد ولایت مطلقه فقیه با پشتیبانی اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی، بعلاوه مستبدین حاکم در منطقه، و بیش از همه، دست نشاندگان فرومایه ایرانی در دخالت دادن قدرتهای بیگانه در امور سیاسی و اجتماعی مردم ایران است.
سه کتاب فوق اثری بسیار ارزشمند جهت توانا گشتن به شناسائی روابط سلطه گر ـ زیر سلطه، شیوه شکل گیری مدار بسته خشونت، و چگونگی انحراف اهداف واقعی انقلاب سال ۵۷ مردم ایران و دگردیسی آن به ضد انقلاب و استبداد کنونی حاکم در ایران است.
کم و کیف این دگردیسی را بیش از هر چیز دیگر، روابط پنهانی اسرائیل و آمریکا با سران رژیم ولایت مطلقه فقیه نشان میدهند. بهمین دلیل من در ذیل بخشهایی از کتاب « سیر تحول سیاست آمریکا در ایران، کتاب دوم، اکتبر سور پرایز » را میاورم:
از صفحه ۲۴۸ تا ۲۴۹ کتاب تحت عنوان « ناگفته ها در باره معامله بر سر گروگانگانهای آمریکائی یا شکل گیری خمینیسم ـ ریگانیسم » اینطور میخوانیم:
« بتازگی مجله پلی بوی Playboy مقاله مفصلی انتشار داده است با عکسی از خمینی و ریگان در حال دست دادن و با عنوان « ریگانیسم و خمینیسم ». در این مقاله نوشته است که وقتی در روزهای اول خروج از ایران، بنی صدر درباره رابطه پنهانی این دو دستگاه میگفت، تعبیر به این میشد که برکنار شده است و …، از روی عصبانیت میگوید. اما وقتی ریچارد آلن ( عضو حزب جمهوریخواهان آمریکا و فعال در انتخابات ریگان ) پذیرفت که در سال ۱۹۸۰ با فرستاده خمینی در باره به تأخیر انداختن آزادی گروگان ها گفتگو کرده است و اسرائیل اعتراف کرد که در سال ۱۹۸۱به ایران اسلحه فروخته است، همه دانستند که او ( بنی صدر ) راست می گفته است و حالا سخن او اعتبار دارد.
و در همین مقاله نامه ای از کارتر نقل کرده است حاکی از اینکه:
در تابستان ۱۹۸۰، گزارشهایی به من رسیدند مبنی بر اینکه همکاران ریگان در مبارزات انتخابی، با کسانی در درون رژیم خمینی تماس گرفته اند تا آزادی گروگان ها را تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری به تأخیر بیاندازند. بنی صدر رئیس جمهوری سابق ایران نیز در چند مصاحبه این تماسها را عنوان کرده است. من در صدد نشدم واقعیت مسلم داشتن این امر را تحقیق کنم و آنرا به تاریخ باز گذاشته ام. »
بنی صدر از صفحه ۳۲۳ همین کتاب، قسمتهایی از « کتاب گاری سیک، مسئول ایران در شورای امنیت آمریکا در زمان کارتر، » را ترجمه کرده است.
از صفحه ۳۳۹ تحت عنوان » بهشتی با اسرائیل رابطه بر قرار میکند»، از شخصی بنام « احمد حیدری » و چگونگی ارتباط او با بهشتی و اسرائیل آمده است.
من در ذیل خلاصه کوتاهی در مورد کارهای احمد حیدری در رابطه با « ملایان » و اسرائیل از کتاب گاری سیک را میآوردم:
« احمد حیدری در سالهای آخر سلطنت شاه کارمند وزارت دفاع بود و خوشنام نبود…او کار تحت امر طوفانیان را فرصت منحصر بفرد پول دار شدن میدانست. وقتی انقلاب شد طوفانیان به ترکیه گریخت. ولی حیدری دستگیر و زندانی شد….او زود از زندان آزاد شد و این به یمن کوششهای آیه الله محمد بهشتی بود…
بلافاصله بعد از آنکه احمد حیدری شرکت اینترپارتس ( جهت معامله با سلاحهای جنگی ) را در سال ۱۹۷۹ تشکیل داد، مردی با او تماس گرفت که به باور او، عامل اسرائیل بود…. حیدری اوضاع و احوال ( آن زمان ) را اینسان توصیف میکند:
« …. نخستین بار، یک شخص ایرانی ـ اسرائیلی بود که با من تماس گرفت. اولین رابطه را از طریق این شخص که برای موساد کار میکرد، برقرار کردیم. نخستین تماس که من با سفارت اسرائیل در پاریس گرفتم، از طریق این شخص بود. بعدها، من با تل آویو و سفارت اسرائیل در پاریس، رابطه مستقیم پیدا کردم. » ( این قسمت نظرات شخصی حیدری در کتاب گاری سیک است. ) و در ادامه اینطور می آید.
» حیدری نمیدانست که ارتباط با او، بخش کوچکی از فعالیتهای اسرائیل برای تجدید روابط پنهانی دیرینه با ایران بود. با وجود این، حیدری مقصود اسرائیل را بروشنی درک کرد. »
در این مورد حیدری اینطور میگوید.
« اسرائیل سخت علاقمند بود تا با رهبران روحانی مستقیم و نه بواسطه شخص ثالث، رابطه برقرار کند. هر بار که معامله از راه ارتباط مستقیم ( با ملایان ) انجام میگرفت، قیمتها را بسیار بسیار پائین، گاه نصف، معین میکردند. باورم اینست که من اول کس بودم که ملایان ایرانی را، در خارج، در ارتباط مستقیم با اسرائیل گذاشتم. …»
در حقیقت هدف روابط پنهانی « خمینیسم » با اسرائیل و آمریکا « ریگانیسم » اینها بودند: برکنار کردن بنی صدر، ابتدا از فرماندهی کل قوا به فرمان خمینی و سپس از مقام ریاست جمهوری، آنهم بوسیله نمایندگان مجلس « شورای اسلامی » که هفتاد درصد آنان با تقلب به مجلس راه یافته بودند، باز هم به دستور و توصیه خمینی، ادامه دادن به جنگ ایران و عراق به مدت هشت سال بود.
برکناری بنی صدر، اولین منتخب واقعی مردم، کودتایی بود علیه انقلاب مردم ایران، با این مقصود که با ادامه دادن جنگ ایران و عراق بار دیگر استبداد حاکم بر ایران تبدیل به یک سر مدار بسته خشونت، و اسرائیل و آمریکا سر دیگر آن در منطقه خاورمیانه گردند.
بنی صدر امر فوق را در بخش پایانی سخنرانی خویش در باشگاه ۴۴ در شهر شودو فون سوئیس اینطور بیان میکند:
« بدین قرار، راه حل نه ماندن در مدار بسته و افزودن بر خشونت، که گشودن این مدار است. یاد آور میشوم که با توجه به رابطه مرام با قدرت بود که، در پی تجاوز صدام به ایران، گفتم: من خود را در دو جبهه، درگیر با دو تجاوز منفور و نکبت بار می یابم: یکی تجاوز دشمنان استقلال و آزادی انسان در درون کشور، و دیگری تجاوز قوای صدام به ایران. تأکید میکردم که بسط آزادیها نه تنها برای دفاع از کشور زیانمند نیست، بلکه دفاع پیروز از وطن نیازمند خود انگیختگی شهروندان ایرانی است. به یمن برخورداری ایرانیان از استقلال و آزادی بود که انسان خلاق بر قدرت اسلحه پیروز آمد…. در ایران، ملاتاریا از رابطه استقلال و آزادی انسان با دفاع پیروز در برابر تجاوز، پند نیاموخت. پیروزی را از ایرانیان دزدید و به رژیم صدام و برانگیزندگان او به جنگ داد…
پیش و پس از آن تاریخ، در ایران و جهان، تجربه موفق دفاع از وطن و در همان حال، دفاع از استقلال و آزادی جامعه ملی و هر شهروند و دیگر حقوق او، تنها تجربه شد و ماند. زیرا اقلیتهای حاکم بر جامعه ها به دشمن برای حاکمیت بر اکثریت نیاز دارند. پس کاری را که دشمنی را بی محل کند و گستره خود انگیختگی را بیشتر و نظام اجتماعی را باز و تحول پذیر تر بگرداند، البته نمی کنند. » ( ۲ )
بنی صدر دو سر مدار بسته خشونت در ایران و منطقه خاورمیانه را در سخنان خویش با وضوح کامل معرفی میکند.
در نوشته بعدی به پیامدهای روانشناختی مدار بسته خشونت در منطقه خاورمیانه بر سطح جهان خواهم پرداخت.
منابع و مأخذ ها:
( ۱ )
ابوالحسن بنی صدر: سیر تحول سیاست آمریکا در ایران؛ کتاب اول، آمریکا و انقلاب، قسمت اول، تحول سیاست آمریکا از زبان اسناد در سالهای پیش از انقلاب؛ انتشارات انقلاب اسلامی
ابوالحسن بنی صدر: سیر تحول سیاست آمریکا در ایران؛ کتاب دوم « اکتبر سور پرایز »
انتشارات انقلاب اسلامی
ابوالحسن بنی صدر: سیر تحول سیاست آمریکا در ایران؛ کتاب سوم « ایران گیت »، انتشارات انقلاب اسلامی چاپ اول
( ۲ )
نگاه کنید به کتاب « انقلاب » نوشته ابوالحسن بنی صدر، تحت عنوان « رابطه قدرت با ایدئولوژی » صفحه 143 کتاب؛ تاریخ انتشار: خرداد ۱۳۹۶؛ انتشارات انقلاب اسلامی
: