شهرام غریب اظهار کرد: نیروی کار باید با دل خوش کار کند تا بتواند با حفظ انگیزه تمامی دقت خود را در درست اجرا شدن فرآیندهای کار بکار ببندد و اگر چنین نباشد، باید هر لحظه منتظر حادثهای باشیم که یا جان نیروی کار یا سرمایه را به مخاطره بیندازد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نقش معیشت و زندگی روزمره نیروی کار در عدم بروز و پیشگیری از وقوع چالشهای مختلف در زمان کار، موضوعی است که از گذشته درباره آن صحبت شده است. از تاثیر افزایش و بهبود درآمد کارگران بر بهرهوری و بالارفتن دقت کار تا موارد مشابه دیگر، همه از مواردی بودند که در موضوع تاثیر مزد بر فرآیند کار مورد بررسی قرار گرفتند. اما در این رابطه، بحث تاثیر درآمد و مزد نیروی کار بر کاهش یا افزایش حوادث کار، موضوعی است که به تازگی در میان کارشناسان مورد بحث واقع شده است.
شهرام غریب (مدیر ایمنی صنایع و مدرس تخصصی ایمنی و حوادث) در باره نسبت مزد دریافتی کارگران با وقوع حوادث شغلی با اشاره به موضوع افزایش مزد ۳۵ درصدی در عین وجود تورم ۴۵ درصدی، اظهار کرد: بنده مطلع نیستم که کسانی که تصمیم مزدی امسال را در شورای عالی کار گرفتند، آیا اطلاعی از وضعیت اقتصادی کشور و علم اقتصاد دارند. اما می دانم که کسانی که این تصمیم را گرفتند، فاقد دیدگاه اقتصادی بودند. ما کاری به این موضوع نداریم که چه کسانی دستمزد را در ایران با سایر کشورها مقایسه می کنند. اما اگر واقع بینانه نگاه کنیم، باید اعتراف کنیم که مایحتاج اولیه زندگی برای یک هفته با مبلغی بیش از ۵ میلیون تومان پس از رفتن به یک فروشگاه تمام خواهد شد.
وی افزود: این در حالی است که اکثریت قاطع کارگران مستاجر بوده و هزینه اجاره خانه را در سطوح مختلف می دهند. حداقل حقوق باید بتواند یک خانوار ٣ تا ۴ نفره را تا پایان سال به حدی منطقی برساند. اگر تورم بالا می رود، باید حقوق نیز به همین نسبت بالا برود. اتفاقی که در صورت عدم رعایت قوانین علم اقتصاد و قانون کار می افتد، این است که ما به اندازه ای که انتظار داریم، با مزد اندک بازدهی نخواهیم داشت.
غریب در مثالی مطرح کرد: وقتی ما به ورزش فوتبال نگاه می کنیم، متوجه می شویم در فوتبال حرفه ای بازیکنانی که دیر یا اندک حقوق می گیرند، بطور مشخص بازی بدتری از خود ارائه می دهند؛ در چنین شرایطی چه توقعی باید باشد که یک کارگر حقوق و مزد کافی نگرفته و در عین حال تعصبی به کار داشته باشد؟
این مختصص حوزه ایمنی کار تصریح کرد: در شرایطی که انگیزه شغلی به دلیل مزد نامکفی وجود داشته باشد، یک زنجیره بوجود خواهد آمد؛ عدم اهمیت و تعصب و توجه به کار ناشی از عدم انگیزه، به بی دقتی می انجامد و بی دقتی به خطا و اشتباه منتهی می شود و اشتباه نیز حادثه و آسیب را موجب می شود. پایان این زنجیره نیز مرگ نیروی کار است که یک فاجعه محسوب می شود. به عبارت بهتر، ما خودمان حادثه را به دست خود در یک زنجیره فرآیندی می سازیم.
وی تأکید کرد: باور بنده با بررسی و رصد میزان تغییرات و افزایش حوادث شغلی این است که این موضع تا حد قابل اعتنایی به وضعیت مالی و درآمدی نیروی کار ربط دارد. عمده دلایل بروز حادثه نبود آموزش و فقدان فرهنگ ایمنی و وضعیت مزدی نیروی کار است و به این اعتبار، درآمد و مزد ناکافی نیروی کار یکی از ارکان تولد و تشدید احتمال بروز حادثه در یک واحد تولیدی و خدماتی است.
این مدرس ایمنی کار افزود: اگر فرض بگیریم شما در یک واحد تولیدی پتروشیمی خاص در حال کار هستید، در صورت برخورداری از مشکلات مالی و درآمدی جسم شما در محیط کار است اما ذهن و روح شما در جایی است که مشکلات تان تلنبار شده است. شما دائماً به اقساط کالاهای خریداری شده و اجاره خانه خود فکر خواهید کرد و در میان انبوه افکار، دیگر جایی برای توجه به ایمنی باقی نمیماند.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی قطعاً احتمال بروز حادثه به حداکثر خواهد رسید. با این اوصاف مشخص نیست مسئولان چگونه بدون توجه به تبعات عدم افزایش مکفی مزد، چنین تصمیمی را برای سال جاری اتخاذ کردهاند و به آمارهای مختلف آسیبهای روانی و شغلی و حادثهای کارگران در سنوات اخیر توجه نکردند!
غریب با اشاره به تجربه خود در جلسات آموزشی و تدریس ایمنی و کلاسهای توجیهی در واحدهای مختلف اظهار کرد: اولین ضربهای که به تیم تدریس مدیریت ریسک شغلی و ایمنی و بهداشت حرفهای در جلسات ویژه واحدهای مختلف از سوی نیروی کار زده میشود این است که در حین جلسات و در حین آموزش نکات، پرسنل می گویند «مگر می توان با این مزد به همراه رعایت این مجموعه نکات کار کرد» و به زمان خودمانی بیان می شود که «نفس شما از جای گرم بلند می شود که در میان انبوه مشکلات مدیریتی و معیشتی نگران ایمنی هستید!». در چنین شرایطی طرح موضوع ایمنی و اقناع مخاطبان (نیروی کار) بسیار دشوار است.
این متخصص ایمنی صنایع تصریح کرد: کارگرانی که در واحدهای با درآمد و حقوق نامکفی در برابر آموزش های ایمنی قرار می گیرند، هیچ انگیزه ای برای فراگیری ندارند و در اولین تماس با مدرسان ایمنی، فقط نسبت به مشکلات خود درد و دل میکنند و مدرسین مجرب نیز با شناخت شرایط تنها میتوانند به آنها گوش داده و همدردی کنند و سپس با بکار گرفتن انواع روش های روانشناسی و توجیه پرسنل درباره اهمیت ایمنی، آنان را به بحث اصلی برگردانند تا شاید اندکی از آموزش ها برای کاهش احتمال بروز حوادث بهره ببرند.
وی ادامه داد: بویژه در شرکت های سطح بالای پتروشیمی و نفتی البته هستند شرکت هایی که نیروهای با درآمد بالا دارند که در جلسات آموزشی ایمنی آنها به طرز ملموسی میتوان توجه مخاطبان و نیروی کار را به نکات ایمنی دید و بیشتر مباحث علمی و تخصصی در حوزه ایمنی و حفاظت فنی میان مدرس و پرسنل رد و بدل می شود.
غریب تأکید کرد: گاهی در برخی محیط های کارگری ٢ ساعت از ٨ ساعت دوره آموزشی مربوط به ایمنی، به آرام کردن نیروی کار عاصی از وضعیت شغلی، رفاهی و درآمدی می گذرد. در چنین شرایطی اساساً طرح موضوع ایمنی نیروی کار اندکی بلاموضوع خواهد بود و شرط ورود به چنین موضوعاتی برای صیانت از سلامت و جان نیروی کار، وجود حداقل قابل اعتنایی از مزد دریافتی است. ما در چنین شرایطی معمولاً تلاش میکنیم که با مهارتهای ارتباطی مختلف یک انرژی کافی به مخاطبان بدهیم و بعد کلاس را شروع کنیم.
این مدرس ایمنی در صنایع مختلف کشور اظهار کرد: معمولاً باید با این استدلال در برابر بسیاری از واحدهای آموزش پذیر حاضر شویم که به کارگران بتوانیم بفهمانیم که در شرایط فعلی هیچ چیز مهمتر از جان نیروی کار نیست و اگر درآمد و معیشت کارگران دشوار است، مرگ و نقص عضو نه تنها زندگی شما که زندگی خانواده شما را نیز نابود می کند. در چنین شرایطی باید تلاش کنیم که مباحث ایمنی را به سمت مقولات روانشناسی سوق دهیم. همچنین مدیران را در جهت هدایت پرسنل به بحث «آرامش در محیط کار» باید سوق دهیم و این ما را از پرداختن به موضوعات اصلی ایمنی وا می دارد.
این متخصص ایمنی صنایع پتروشیمی و پالایشگاهی اظهار کرد: عدم توجه نیروی کار به نکات ایمنی تنها منجر به حادثه برای خود و همکاران وی نمیشود، بلکه اشتباه نیروی کار، بویژه در صنایع حساس، منجر به وقوع حوادثی برای دستگاه های فنی و سرمایه شرکت ها می شود و خسارات جبران ناپذیری به کل مجموعه وارد می آورد.
وی اضافه کرد: کارگری که اهتمام کافی را به دلیل مشکلات شخصی به کار ندارد، با نبستن صحیح و اصولی یک پیچ یا باز نکردن یک شیر فلکه، می تواند زیان های چندین میلیاردی را وارد کند که این نیز نوعی ریسک و حادثه شغلی محسوب می شود که ابعاد مستقیم فیزیکی ندارد. جابجایی های دائمی مدیران باعث می شود افرادی در رده های میانی و پایینی تنها نسبت به فرآیند های فنی آگاه باشند و وضعیت شغلی و درآمدی آنهاست که ناگهان ممکن است یک شرکت را از شرایط حساس نجات یا درگیر یک بحران جدی کند.
غریب تصریح کرد: اینکه برخی مسئولان فنی و ایمنی ملاحظه می کنند که در برخی صنایع خرابی های پی در پی دستگاه ها و فرآیندها رخ می دهد، به این دلیل است که به دلیل بی دقتی نیروی کاری که دچار مشکلات معیشتی است، صنعت را دچار مشکل و چالش کرده است. به هر روی، نیروی کار باید با دل خوش کار کند تا بتواند با حفظ انگیزه، تمامی دقت خود را در درست اجرا شدن فرآیندهای کار بکار ببندد و اگر چنین نباشد، باید هر لحظه منتظر حادثه ای باشیم که یا جان نیروی کار یا سرمایه را به مخاطره بیندازد.