نوشته از دنیس راس، مشاور پیشین اوباما در باره خاورمیانه است که در نوامبر 2011، از مقام خود کنارهگیری کرد. نوشته او در مجله پلیتیکو درج شده و ترجمه آن را سایت دیپلماسی ایرانی، در 8 بهمن، انتشار دادهاست:
موضع علنی آمریکا و متحدان اش این است که برنامه صلح آمیز و غیر نظامی هسته ای ایران را می پذیرند. ایران هم تاکید دارد که برنامه های هسته ای اش صلح آمیز است و حسن روحانی، رئیس جمهور ایران نیز می گوید کشورش آماده است شفافیت بیشتری در برنامه های هسته ای به خرج دهد. اما در آنچه در حرف آسان به نظر می رسد، در عمل دشوار است. به خصوص با میزان بی اعتمادی که وجود دارد و همچنین گسترده برنامه های هسته ای ایران.
ایرانیان هنوز باید به پرسش های مطرح از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد ماهیت برنامه های هسته ای خود پاسخ دهند. برخی تردید ها در مورد نظامی بودن اهداف هسته ای ایران مطرح است و از سوی دیگر ایران نزدیک به 20 هزار سانتریفوژ دارد که می تواند روند ساخت 5 تا 6 بمب هسته ای را آسان کند. همچنین زیر ساخت هسته ای ایران نیز شامل یک راکتور آب سنگین است که ضمن کمک به تولید برق می تواند پلوتونیوم تولید کند که در ساخت سلاح هسته ایی بکار میرود.
اما خواست دولت اوباما در زمینه به عقب راندن برنامه های هسته ای ایران چیست؟ باراک اوباما دست کم به دنبال تغییر کاربری راکتور آب سنگین اراک، برچیده شدن تاسیسات غنی سازی فردو و کاهش چشمگیری شمار سانتریفوژها در ایران است.
من یکی از آنهایی هستم که معتقدم آمریکا می تواند یک برنامه غنی سازی محدود در ایران را بپذیرد اما تعداد سانتریفوژها باید کم باشد (کمتر از 10 درصد تعداد کنونی). از سوی دیگر در این تعداد سانتریفوژ باقی مانده نیز نباید هیچ سانتریفوژ نسل جدیدی وجود داشته باشد. علاوه بر این، ایران باید حجم ذخایر اورانیوم غنی شده خود را کاهش دهد. این در حالی است که تمامی این خواسته ها به یک جام زهر برای ایران می ماند.
در واقع در اظهارات رهبری عالی جمهوری اسلامی، رئیس جمهور و وزیر خارجه ایران هیچ نشانه ای از احتمال محدود شدن برنامه های هسته ای ایران به حد و حدود ذکر شده به چشم نمی خورد. من و بسیاری دیگر از ناظران بر این باوریم که شکل کنونی برنامه های هسته ای ایران، از پتانسیل نظامی شدن برخودار است و این هدف ایران از مدت ها قبل بوده است.
پس اوباما چگونه می تواند این بن بست را بشکند؟ تنها شانس اوباما این است که به تهران نشان دهد هزینه دنبال کردن این نوع برنامه های هسته ای بسیار زیاد است. حسن روحانی می خواهد به انزوا و تحریم ایران پایان دهد و از حمایت رهبری عالی جمهوری اسلامی برخوردار است.
نباید فراموش کرد که فشار تحریم ها در بازگرداندن ایران پای میز مذاکره نقش داشته است و این شکاف بین کاخ سفید و کنگره را به تصویر می کشد. سناتورهایی مانند رابرت منندز و مارک کیرک بر این باورند که اگر هدف ترغیب تهران در زمینه به عقب بازگرداندن برنامه های هسته ای اش است، باید فشار تحریم ها را بیشتر کرد. اما رئیس جمهور آمریکا و وزیر خارجه اش می گویند تحریم های مضاعف در شرایط کنونی – دست کم به شکل طرح تحریم های جدید – روحانی را در ایران در موضع ضعف قرار می دهد و موجب می شود تندروها دست بالا را بگیرند و به بهانه تحریم های مضاعف اعمال شده، تهران میز مذاکره را ترک کند. برخی در کاخ سفید از این هم فراتر می روند و می گویند تحریم های جدید به منزله اعلام جنگ است که البته این تفکر در کاخ سفید طرفدار چندانی ندارد.
من شنیده ام که در کاخ سفید گروهی می گویند تصویب تحریم های بیشتر در حال حاضر به دیپلماسی پایان می دهد و جنگ را به عنوان تنها گزینه کنایه آمیز مطرح می کند. کنایه آمیز نه به این معنی که الزاما به تنها انتخاب نیز تبدیل می شود یا اینکه من مجاب شده ام که تحریم های بیشتر به منزله پایان دیپلماسی است، بلکه از این نظر که اغلب منتقدان دولت آمریکا – از جمله سعودی ها، اماراتی ها و اسرائیلی ها – اکنون به این نتیجه رسیده اند که اوباما تحت هیچ شرایطی از زور علیه برنامه های هسته ای ایران استفاده نمی کند.
البته این توجیه دولت اوباما نیست. دولت اوباما می گوید در صورتی که دیپلماسی دیگر کارآ نباشد، تصویب تحریم های جدید و آنگاه جنگ تنها گزینهها خواهند شد و از آنجایی که اوباما همواره بر روی میز بودن تمامی گزینه ها تاکید داشته، نمی خواهد تنها با یک گزینه روی میز مواجه شود.
برخی همچنان توصیه می کنند که آمریکا باید بر غنی سازی صفر در ایران و برچیده شدن تاسیسات هسته ای مربوط به آن پافشاری کند. شاید این یک نتیجه دلخواه از منظر منع اشاعه هسته ای باشد اما من به دو دلیل با مخالف دولت اوباما با این رویکرد موافق هستم. نخست، تردید دارم که ایران بدون حفظ وجهه یعنی دست کم مورد پذیرش قرار گرفتن فعالیت های غنی سازیش از سوی آمریکا، بخواهد امتیازی در مورد به عقب راندن برنامه های هسته ای خود ارایه کند. دوم، در صورتی که باوجود ارایه پیشنهادهای مورد قبول جامعه بین المللی به ایران، دیپلماسی به شکست برسد، آمریکا به اعتبار بیشتری برای افزایش تحریم ها یا حتی استفاده از گزینه نظامی یا هر دو آنها دست می یابد. پس حذف غنی سازی از پیشنهاد های ارایه شده به ایران می تواند به ضرر آمریکا باشد چرا که از این طریق می توان به نیت واقعی تهران پی برد. اگر پیشنهادی به ایران ارایه شود که شامل حق غنی سازی باشد – همان چیزی که تهران بر آن اصرار دارد – و باز هم دیپلماسی به شکست بیانجامد، تردیدی باقی نمی ماند که گزینه ساختن بمب اتمی مطرح است، نه یک برنامه هسته ای غیر نظامی.
دراینجا، نویسنده به امکان آشتی و همکاری کاخ سفید با کنگره میپردازد و چنین پیشنهاد میکند: کنگره تا زمانی که برنامه اقدام مشترک ژنو به حیات خود ادامه می دهد، تحریم های جدید را تصویب نمی کند اما در عین حال می داند که دولت در صورت شکست دیپلماسی با کنگره در جهت تشدید تحریم ها علیه ایران هماهنگ است. به این ترتیب یک فرصت در اختیار دیپلماسی قرار می گیرد بدون اینکه بهانه ای به دست ایران بیفتد.
در 29 ژانویه 2014، جیمز کلاپر، رییس جامعه اطلاعاتی امریکا، در مقام ارائه گزارش سالانه، همراه با مایک فلین رییس آژانس اطلاعات دفاعی امریکا (DIA) و جان برنان رییس سیا و رابرت مولر رییس اف بی آی، در کمیسیون اطلاعات سنا، حاضر شد. در گزارش 31 صفحهای خود، از جمله در باره برنامه اتمی کره شمالی و ایران، آوردهاست: ایران برای رسیدن به اهداف استراتژیک و بلندمدت خود و برای کسب امنیت، پرستیژ و نفوذ منطقهای به دنبال کسب قابلیتهایی است تا اهداف خود دست یابد. ایران میخواهد توانایی تولید بمب اتمی را بدست آورد تا در صورت لزوم، بتواند سلاح هستهای قابل حمل با موشک را بسازد.
پیشرفتهای فنی ایران، این ارزیابی ما را تقویت کردهاست که ایران قابلیت علمی، فنی و صنعتی برای تولید نهایی سلاح هستهای را دارد. این مساله خواست سیاسی را به موضوع محوری (در چنین هدفی) تبدیل میکند.
انقلاب اسلامی: گزارش سازمانهای اطلاعاتی امریکا موضعی را نقویت میکند که خواهان برچیده شدن تأسیسات اتمی ایران است. راهحلی هم که دنیس رایس پیشنهاد میکند، برچیدن واقعی تأسیسات با «حفظ ظاهر» است. زیرا 10درصد سانتریفوژها میشود 2000 و هرگاه در میان آنها سانتریفوژهای جدید نباشند و کاهش میزان اورانیوم غنی شده، مساوی است با برچیدن تأسیسات اتمی ایران.
و آیا این سخن که توافق بعمل آمدهاست، یعنی اینکه در جریان گفتگوهای محرمانه، توافق انجام گرفتهاست: