سفر اخیر جک استروا به سرعت و بدون ملاقات وی با مقامات عالی رژیم انجام گرفت. با توجه به روابط خوبی که او با روحانی از گذشته داشت، انتظار میرفت که به ایران سفر کند. رسانه های دولتی و احتمالا بعضی رسانههای خارجی بسیار سطحی به این سفر نگاه کردهاند. تصور کردهاند وی برای بهبود روابط دولت ایران با دولت انگلستان به ایران آمدهاست. حالآنکه سفر او انگیزه دیگر نیز میداشتهاست. انگیزه او میتواند عبارت باشد از:
1 – پیشنهاد سفر از محمود سریع القلم، از مشاوران در سایه روحانی است. واسطه نیز او بودهاست. سریع القلم همیشه ترجیح داده در پشت صحنه باشد و گفته میشود او روابط خوبی با برخی سیاستمداران انگلیسی دارد. او حامل پیام محرمانه برای روحانی بود. سخنان او در مراجعت نیز، روشن میکرد راهکاری را که او با نزدیکان روحانی درمیان گذاشتهاست. در ظاهر، او لابی رژیم در انگلستان است.
استرو، در سفرش، سیاست های سابق دولت انگلستان را به باد حمله گرفت. او حتی به جرج بوش تاخت و گفت: به دلیل سیاست های او در قبال ایران بود که پس از خاتمی، احمدی نژاد بقدرت رسید. روشن است که او با گفتن این سخن، به غربیها هشدار میدهد که اگر از روحانی حمایت نکنید فردی بدتر از احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران خواهد رسید.
استروا لابد باید به یادش مانده باشد که در آغاز ریاست جمهوری رفسنجانی، مقامات غرب، با بوق و کرنا، میگفتند رفسنجانی فردی پراگماتیسم است و باید از او حمایت کرد اما چند سال بعد و پس آنکه رفسنجانی به کمک عوامل خود چون ” نوربخش و عادلی” توانست از بانک جهانی وام بگیرد، عملیات گسترده ترورهای خارج شروع شد و نام او در پرونده ترور میکونوس و انفجار آرژانتین و غیره ثبت شد.
2 – استروا به ایران آمد تا شرایط و میزان قدرت و بقای روحانی و جناح موسوم به «اعتدال» را بررسی کند. حاصل بررسی او باید بکار سیاست سازان انگلیسی و امریکائی بیاید.
3 – روابط دولت ایران با انگلستان تغییر چندانی نکردهاست. سفارتخانه ها غیر فعال هستند. انگلستان منتظر پیامد توافقنامه هسته ای و حرکتهای بعدی حکومت روحانی است. روحانی هم فعلا عجلهای برای عادی سازی رابطه با انگلستان از خود نشان نمیدهد. ارزیابی استرو، برای حکومت انگلستان مهم است.
استرو در دوران خاتمی نقش فعالی در انجام توافق سعد آباد ایفا کرد و آن زمان به صراحت گفت: ما میوه عراق را در سعدآباد چیدیم!
احمدی نژاد و «وزیرانش» در ساختمانی واقع در ولنجک، مرتب جلسه دارند. طریقت منفرد، «وزیر» بهداشت در حکومت او میگوید این جلسه ها سیاسی نیستند و دیدارهای دوستانه هستند. احمدی نژاد خود را تنها سر «اصولگراها» میداند و خامنه ای نیز به او قول داده است در طول چهار سال حکومت روحانی از ناحیه او و هاشمی رفسنجانی گزندی به او نرسد. اطرافیانش این امید را دارند که اوضاع بحرانی شود و وضعیت اقتصادی بازهم بدتر شود و خامنه ای چاره ای جز برگرداندن او به ریاست جمهوری نداشتهباشد. الا اینکه او در بیت، مخالفان بسیار و موافقان کم شمار دارد.
گروه احمدی نژاد بر این باور است که حکومت روحانی در اقتصاد موفقیت بدست نمیآورد و وضعیت را از آنهم که هست بدتر میکند. وقتی عباس آخوندی، «وزیر» راه در حکومت روحانی گفت بانک مسکن صد در صد ورشکستهاست، این گروه ورشکست بانک را به حساب سوء مدیریت خود ننوشت و به پای ناتوانی حکومت روحانی از به سامان آوردن اقتصاد گذاشت. در حال حاضر، وضعیت بانکها از دولتی و خصوصی خراب است. بسیار از آنها پول دارند، به بانکها اعتماد نمیکنند و ترجیح میدهند پول خود را به ارز بدل کنند. بانکها همان نقش را یافته اند که در دوران شاه داشتند: صادر کردن سرمایه ها به خارج.
انقلاب اسلامی: اینک به سراغ ارزیابی هائی برویم که در امریکا، از سخنان جون کری و امکان توافق نهائی برسر اتم ایران و گربه رقصانی های اسرائیل، بعمل آمده اند: