۱۴۰۲.۰۹.۱۴- برای اولین بار کنفرانس طرفین در باره تغییرات اقلیمی، (COPمخففConference of the Parties ) در یک کشور تولید کننده نفت تشکیل شد. COP 28 در دبی، تحت ریاست سلطان جابر که رئیس شرکت ملی نفت امارات نیز می باشد محل تبادل نظر ٢٠٠ کشور جهان گشت. از روز اول، سئوال اصلی این بود که آیا در بیانیه پایانی کنفرانس، موضع ضرورت خروج از مصرف انرژی فسیلی اتخاذ می شود یا نه؟ سوخت فسیلی، زغال سنگ و نفت و گاز را شامل می شود. از اواخر قرن گذشته، موضوع گرمایش زمین بطور جدی توسط برخی از دانشمندان پیگیری شده است تا جایی که بعد از اولین هشدارها در آغاز قرن جدید، در سال ٢٠٠٠، یوجین اف. استورمر، Eugene F. Stoermer زیست شناس آمریکایی و یک شیمیدان هلندی بنام Paul Josef Crutzen پل جوزف کروتزن، برنده جایزه نوبل شیمی، برای اولین بار واژه «آنتروپوسن» Anthropocene را مطرح کردند. این کلمه که به صورت بداهه در برنامه بینالمللی ژئوسفر-زیست کره، در مکزیک مطرح شد، بتدریج جا افتاد و اکنون به طور گسترده رواج یافته است. آنتروپوسن بیانگر یک دوره زمینشناسی پیشنهادی جدید است که در آن کره خاکی متأثر از فعالیت های بشر در عصر صنعتی، دگرگون شده است. یعنی تا عصر صنعتی این طبیعت بود که بر زندگی بشر اثر می گذاشت اما بتدریج بشر، از جمله بخاطر فعالیت های صنعتی-اقتصادی، با ازدیاد میزان گاز دی اکسید کربن در اتمسفر، تأثیر مهمی بر طبیعت گذاشته است.
عامل اصلی گرم شدن کره زمین، استفاده از سوخت های فسیلی است. دی اکسید کربن با سوخت انرژی فسیلی برای گرم کردن یا استفاده در صنایع و یا رفت و آمد به اتمسفر فرستاده می شود. میزان مصرف سوخت های فسیلی بین دهه ۱۹۷۰ و ۲۰۱۹ بیش از دو برابر شده است. از سال ۱۹۸۸ یک گروه بین المللی در مورد تغییرات آب و هوا IPCC ایجاد شد که هدف آن ارزیابی علمی تأثیر انسان در تغییرات اقلیمی است. این گروه سنجش خطرات و استراتژی های سازگاری و کاهش میزان گرمایش زمین را هم در نظر می گیرد. از زمان تشکیل این گروه که مقر آن در شهر ژنو است، هر ساله آمار دهشتناک گرمایش زمین اعلام می شود. تاکنون درجه حرارت زمین نسبت یه سال ١٩٠٠ حدود یک درجه و نیم افزایش یافته است و اکنون تمامی تلاش این است که ازدیاد حرارت زمین، حداقل بیش از این افزایش نیابد. از اینرو در سال ١٩٩٢ در برزیل تصمیم به برگزاری کنفرانس طرفین COP با هدف ارزیابی پیشرفت کشورها در زمینه پیشبرد اهداف مرتبط با تغییرات اقلیمی و کاهش میزان تولید گازهای گلخانهای که از عوامل تغییرات اقلیمی هستند گرفته شد. اولین COP در سال ۱۹۹۵ در برلین برگزار شد که اهداف کمی را برای هر کشور یا منطقه از نظر انتشار گازهای گلخانه ای و کاهش های مربوطه تعیین کرد. این تعهد کمی ـ یعنی با میزان و مقدار مشخص ـ شامل یک سری اقدامات و تعهدات سیاسی می باشد. این کنفرانس ها بطور مرتب تشکیل می شد تا اینکه در پاریس انتظارات برای COP21 که در سال ۲۰۱۵ برگزار شد، بسیار بالا بود. در واقع، این کنفرانس امکان انعقاد یک توافق تاریخی را برای جایگزینی تمدید پروتکل کیوتو از سال ۲۰۲۰ فراهم کرد. COP21 برای بسیاری به لطف امضای توافقنامه پاریس یک “لحظه تاریخی” شد که در بیانیه خود تأیید کرد که جامعه بین المللی هر کاری که ممکن است انجام خواهد داد تا گرمایش زمین را به میزان زیر ٢+ درجه سانتیگراد مهار کند یا حتی آن را به ۱.۵ درجه سانتیگراد محدود نماید. برای دستیابی به این هدف بسیار بلند پروازانه، همه کشورها متعهد شدند که اهداف کاهش انتشار گازهای گلخانه ای خود را منتشر کنند.
در دبی، در متن نهایی این کنفرانس، ارزیابی جهانی توافقنامه پاریس که قرار بود اراده کشورها در مهار و محدود کردن استفاده از انرژی های فسیلی را قوی تر کند، شدیدا مورد بحث قرار گرفت. به مدت ده روز، به شکلی بی سابقه در طول یک COP، فشارها، حول ایده در نهایت کنار گذاشتن زغال سنگ، نفت و گاز افزایش یافت. کشورهای نفت خیز مخالف این بودند که خارج شدن از انرژی فسیلی در قطعنامه وارد شود.
با این حال، برای رسیدن به توافق، اصطلاح “خروج تدریجی” از سوخت های فسیلی، در نسخه آخر آمد. هر چند اشاره ای به خروج نهایی از نفت و گاز نیست، اما دستوری برای “کاهش” مصرف و تولید سوخت های فسیلی در تلاش برای دستیابی به بی طرفی کربن CARBON Neutrality در سال ۲۰۵۰ و در عین حال احترام به علم، یعنی ۱.۵+ درجه سانتی گراد گرمایش زمین چندین بار ذکر شده است. می توان گفت که آخرین نسخه از متن تصویب شده در دبی کاملاً “ابتکاری” است. هر کلمه مورد مذاکره قرار گرفته است و نسبت به نسخه های قبلی که در روزهای اخیر منتشر شده بود، گزینه ها و شرایط به طور قابل توجهی کمتر است. عبارت «سوخت های فسیلی» دو بار مطرح می شود اما دیگر بحث خروج کامل از آن تا سال ۲۰۵۰ نیست، بلکه جمله “انتقال از سوختهای فسیلی در سیستمهای انرژی، به شیوهای منصفانه، منظم و عادلانه، با تسریع اقدامات در این دهه حیاتی، به منظور دستیابی به بیطرفی کربن است” آمده است.
این قطعنامه به این معنی است که فشار کشورهای نفت خیز مانند عربستان برای جلوگیری کردن از هر گونه اشاره به پایان دادن به استفاده از انرژی های فسیلی کاملا موفق نشد و راه برای کنفرانسهای آینده در مشخص کردن “خروج تدریجی” نیز باز شده است.
اما غمگین ترین بخش این کنفرانس، مربوط به کشور ماست. ایران یکی از کشورهای بزرگ است که در آینده ای نزدیک در زمینه انرژی با بحرانی بزرگ روبرو خواهد شد. کشور ما برای بیش از ۱۲۰ سال ذخایر نفت و گاز دارد. اگر در کوتاه مدت بنابر این شود که استفاده از انرژیهای فسیلی بطور جدی محدود گردد، ایران در چه موقعیتی قرار خواهد گرفت؟ با ۱۲۰ سال ذخیره گاز و نفت چه باید کرد؟ از شاخصه های جمهوری اسلامی این است که هرگز بدنبال پیگیری این موضوع نبوده است و مانند بقیه امور، روز به روز زندگی می کند و سیاست راهبردی جدی در این زمینه تهیه ندیده است و به همین دلیل نیز در اینگونه کنفرانس ها حضوری مؤثر ندارد. هیچیک از مسئولان کشور در باره تصمیمات گرفته شد در دبی اظهارنظری نکردند انگاری که اصلا این موضوع به ایران ربطی ندارد. عدم برنامه ریزی در کشوری که در شدت مصرف انرژی رتبه بالایی دارد، برای چگونگی پاسخ به نیاز کم کردن دی اکسید کربن، وطن را در سال های آینده در خطر جدی قرار خواهد داد. ایران به عنوان کشور درحال توسعه و وابسته به نفت، نقش زیادی در افزایش دمای کره زمین ایفا کرده و جزء ۱۰ کشور اول جهان در تولید گازهای گلخانهای به شمار میرود. حاکمان بی کفایت و فرسوده که کارشان کنار گذاشتن متخصصان و نخبه های کشور است، ارثیه ای دهشتناک برای نسل آینده ایران خواهند گذاشت. تمام داده های علمی نشان می دهند که چشم انداز تغییرات اقلیمی ایران در دهه های آینده بسیار سیاه است. اما در کنار بحران بزرگ کمبود آب و حشکسالی که ایران را تهدید جدی می کند بحران اقتصادی انرژی فسیلی هم خواهیم داشت. اگر تا حدودی برخی از اندیشمندان و فعالان حقوق طبیعت در باره مسئله محیط زیست و تغییرات اقلیمی ایران هشدار می دهند اما مسئله نفت و گاز و موضوع انرژی و تصمیمات بین المللی که بعد سیاسی جدی دارند بسیار کمتر مطرح هستند. اگر در کوتاه مدت برای این امر فکری نشود و برنامه ای جدی تهیه نگردد، ایرانیان به نوع جدیدی از داشتن نفت و گاز هزینه بالایی خواهند پرداخت و “طلای سیاه” که به علل سیاسی بیشتر نقش بلای سیاه را تاکنون بازی کرده است زندگی ایرانیان را سیاه تر از اینکه هست خواهد ساخت. راه حلهای جدی در این زمینه وجود دارند. بسیاری از کشورهای نفت خیز بدنبال سرمایه گذاری های بزرگ در چهارچوب یک استراتژی جدی هستند اما جمهوری اسلامی در ۲۵ سال اخیر سرمایه های کشور را برای تهیه نیم درصد انرژی هسته ای به باد داده است. ما در ۴۰ سال اخیر می توانستیم با تکیه به راهبرد ملی در زمینه انرژی حداقل در زمینه های زیر سرمایه گذاری های جدی کنیم.
ـ استفاده از انرژی خورشیدی برای تولید برق و تولید پنل های فوتوولتایک در داخل کشور،
ـ ساختن راکتور با استفاده از تمرکز توان خورشیدی،
ـ استفاده از انرژی خورشیدی در ساختمانها برای تولید حرارت و برق،
ـ بهینه کردن استفاده از نفت و گاز و جلوگیری از هدر رفتن آنها،
ـ کم کردن جدی مصرف انرژی با توسل به بهینه کردن ساختمانها و دستگاههای صنعتی و تغییر الگوی مصرف،
ـ استفاده از انرژی باد،
ـ تمرکز تحقیقات و پژوهش بروی جذب گاز دی اکسید کربن و تبدیل آن به مواد شیمیایی دیگر،
ـ استفاده از گاز برای تولید هیدروژن و تبدیل دی اکسید کربن حاصله در محل به الکل و دیگر موارد شیمیایی،
ـ برقی کردن بخش مهمی از صنعت و وسایل رفت و آمد،
ـ تولید انرژی و فراورده های شیمیایی با استفاده از بایومس.
تمامی مواردی که در بالا آمده است در ایران قابل دسترسی و عملی هستند. در آینده به ارائه جزئیات این پیشنهادات خواهم پرداخت.