واپسین پیام خمینی از طریق دکتر یزدی به کارتر و توافق بر سر رژیم با ثباتی از راه اتحاد روحانیت و ارتش:
انقلاب اسلامی: چهار تاریخ مهم و گویا هستند: تاریخ اجتماع سران 8 کشور ثروتمند در گوادولوپ و واپسین پیام خمینی به کارتر پیش از بازگشت به ایران و تاریخ آمدن خاله زاده دکتر بختیار نزد بنی صدر و تاریخ توافق سلیوآن، واپسین سفیر امریکا در ایران، با آقایان بازرگآن و موسوی اردبیلی برسر ایجاد یک رژیم با ثبات، بر پایه اتحاد ارتش و روحانیت:
پیام 7 بهمن 57 (27 ژانویه 79) خمینی از طریق دکتر یزدی به کارتر که تسلیم ساندرز، نماینده حکومت کارتر بعنوان طرف گفتگو با نماینده خمینی، شده است:
“… من پیام آقای خمینی به دولت آمریکا را به شرح زیر برای او خواندم: «کارها و عملیات بختیار و سران کنونی ارتش نه تنها برای ملت ایران، بلکه برای دولت آمریکا هم به خصوص آینده خود آمریکا هم در ایران، سخت ضرر دارد. و من ممکن است مجبور شوم دستور جدیدی دربارۀ اوضاع ایران بدهم. بهتر است شما به ارتش توصیه کنید که از بختیار اطاعت نکند. دست از این حرکات بردارند. ادامۀ این عملیات توسط بختیار و سران ارتش ممکن است فاجعه ای بزرگ به بار آورد. اگر او و ارتش در امور دخالت نکنند و ما ملت را ساکت کنیم ضرری برای آمریکا ندارد. اینگونه حرکات و رفتار، ثبات و آرامش منطقه را باعث نخواهد شد. ملت از من حرف شنوی دارد و ثبات به دستور من و با اجرای برنامۀ من به وجود خواهد آمد. وقتی من دولت موقت را اعلام کنم خواهید دید که رفع بسیاری از ابهامات خواهد شد و خواهید دید که ما با مردم آمریکا دشمنی خاصی نداریم و خواهید دید که جمهوری اسلامی که بر مبنای فقه و احکام اسلامی استوار است چیزی نیست جز بشردوستی و به نفع صلح و آرامش همۀ بشریت است. بستن فرودگاه ها و جلوگیری از رفتن ما به ایران ثبات را بیش از پیش برهم میزند، نه آنکه اوضاع را تثبیت نماید. از جانب نیروهای طرفدار من خواسته شده است که اذن بدهم بروند فرودگاه را باز کنند با زور. اما من هنوز چنین اذنی نداده ام. همچنین نیروهای مسلح از نظامی و غیرنظامی، از جمله عشایر درخواست عمل برای پایان دادن به وضع کنونی کرده اند. اما من هنوز اذن نداده ام و ترجیح میدهم که کار با مسالمت تمام شود و سرنوشت مملکت به دست ملت سپرده شود.»”
انقلاب اسلامی: متنی که دکتر یزدی انتشار داده است، همان است که در امریکا انتشار یافته است. متن گویای این چند حقیقت و واقعیت است:
1 – تا تاریخ 7 بهمن، 5 روز پیش از بازگشت خمینی به تهران، گزینه امریکا، همچنان دکتر بختیار بوده است. اگر توافقی در گوادولوپ انجام گرفته بود برسر پذیرفتن انقلاب و تغییر رژیم، دیگر دلیلی برای ارسال این پیام نبود. به سخن دیگر، این قول که در گوادولوپ تصمیم گرفته شده است، بختیار هم برود خمینی بیاید نادرست است.
2 – لحن پیام هم تهدید است و هم تحبیب. در همانحال که خمینی کارتر را از صدور دستور خود و بسا جنگ داخلی در ایران و بی ثباتی ایران و منطقه می ترسآند، تحبیب نیز میکند. اطمینآن میدهد که رژیمی که او برقرار میکند، «بشردوستی و به نفع صلح و آرامش همه بشریت است». در پیام، خمینی رژیمی که خود می خواهد برپا کند را با حکومت بختیار مقایسه میکند. این حکومت را مضر برای امریکا «برای دولت امریکا هم بخصوص آینده خود امریکا هم در ایران» و رژیم خود را سودمند برای دولت امریکا، لاجرم، «هم در ایران» توصیف میکند.
با این حال، وقتی خمینی از دولت امریکا می خواهد از ارتش بخواهد از بختیار اطاعت نکند، اصل استقلال را نقض میکند با شناختن حق مداخله امریکا در امور داخلی ایران. خود محورگردانی که در این پیام با وضوح تمام، اظهار میشود، نیاز به شناختن امریکا بمثابه قدرت ذی نقش در امور داخلی ایران دارد. طرح گروگآنگیری و اجرای آن، با توجه به طرز فکر خمینی و لاقیدی او نسبت به استقلال و نیازش به محور امریکا در سیاست داخلی و خارجی، طراحی و اجرا شد. تجاوز به ایران و بحران اتمی نیز فرآورده «فقیه» محوری هستند:
برای خواندن بخش دوم مقاله؛ اینجا را کلیک کنید
برای خواندن بخش سوم مقاله؛ اینجا را کلیک کنید
برای خواندن بخش چهارم مقاله، اینجا را کلیک کنید