به روحانیون مبارز فشار شدید وارد میشود تا که از «سران فتنه»، یعنی هاشمی رفسنجانی و خاتمی و کروبی و موسوی خوئینیها تبری بجویند و سرسپردگی خود را به خامنهای اظهار کنند. تهدید شدهاند که در غیر این صورت، طرد میشوند و همه امتیازهای تعلق داشتن به رژیم را از دست میدهند. دستگاه خامنهای از روحانیون مبارز خواستهاست اصلاحات زیر را در خود بعمل بیاورد:
1 – از آنجا که مخالفت با ولایت فقیه و شخص رهبر، ارتکاب عمل براندازی است، اعضای مجمع روحانیون مبارز میباید اعتقاد قلبی و عملی خود را به ولایت فقیه و اطاعت خویش را از رهبر، اظهار کنند و براندازها را طرد کنند.
2 – مجمع باید از همراهی با «فتنه سال 88» توبه و ابراز پشیمانی کند. در پی تقلب بزرگ در انتخابات 88، مجمع کمیته صیانت از آرای مردم را تشکیل داد و محتشمی ریاست آن را برعهده گرفت. و در 23 خرداد 88، مجمع بیانیهای را انتشار و در آن، خواستار ابطال انتخابات تقلبی شد. و با آنکه، در 29 خرداد، خامنهای به مردم اعلان جنگ داد و گفت اجازه جمعیت کشی را نمیدهد، مجمع مردم را به تظاهرات 30 خرداد دعوت کرد. بدینتریب، رودرروی «ولیامر مسلمین جهان» قرارگرفت.
در پی به ریاست جمهوری رسیدن روحانی، روحانیون مبارز بیانیهای صادر و از تقلب بزرگ در انتخابات سال 88 چشم پوشیدند: «انتخابات اخیر ریاست جمهوری که به استقرار دولت محترم جناب آقای دکتر روحانی انجامید یکی از فرازهای بلندی بود که ملت ما آنرا طی کرد و در پناه این رویداد مبارک شایسته است که زنگار خاطره ها زدوده شود و همگان دلگیریهای خود را به تقویت دلبستگی به انقلاب و ایران و سر بلندی کشور و رفع مشکلات مردم مبدل سازند و بر آثار سوء ناروائیها که در جریان انتخابات پیشین و پس از آن روی داد خط پایان بکشند و این انتخابات را پایان آن دوره سخت و تلخ بدانند و با باز شدن فضای همدلی و رفع حصر و حبسها امید و روحیه مساعدی را که در اثر انتخابات ایجاد شده است تقویت کنند و همگی دست در دست هم به سوی آیندهای بهتر پیش برانند».
خامنهای نه تنها این بیانیه را کافی نمیبیند، بلکه آن را همبستگی با «سران فتنه» و گذشت از خطای خامنهای تلقی میکند. بنابراین، فشار میآورد که مجمع روحانیون مبارز میان طرد از رژیم و «اصلاح خود»، یکی را انتخاب کند.
3 – مجمع روحانیون مبارز متهم است به اینکه از دوره هاشمی رفسنجانی بدین سو، چرخش فکری و رفتاری 180 درجهای کردهاست. تا آن زمان، بستگی کامل به «رهبر» – که البته خمینی بود و نه خامنهای – داشت و از آن پس، در برابر «رهبر» قرارگرفته است. آن زمان، بلحاظ اقتصادی چپ بود و اینک لیبرال شده است. موضع ضد استکباری قاطع داشت، امروز موافق تعامل با امریکا است. آن زمان با «نهادهای انقلاب» همکاری کامل داشت و امروز در برابر آنها قرارگرفته است. هرگاه میخواهد جایگاه خود را در «نظام» بازیابد، باید به مواضع پیشین بازگردد.
4 – بعد از «انتخاب» روحانی به ریاست جمهوری، مجمع همچنان دست به اقداماتی زده است که سبب ماندنش در انزوا هستند: از آن جمله اند حمایت از خاتمی و تلاشش برای «نقش آفرینی» در انتخابات مجلس آینده و رفتن به مقبره خمینی همراه حسن خمینی و نامزد کردن او برای عضویت در مجلس خبرگان و رهبر شدن بعد از مرگ خامنهای. اینکار آخری نابخشودنی است مگر به تبرای کامل.
5 – اعتماد سازی: صرف نوشتن نامه به خامنهای و تقاضای عفو و یا تشریح اشتباهات «راهبردی» خود، کافی نیست. مجمع میباید رفتاری را درپیش بگیرد که سبب جلب اعتماد «مقام معظم رهبری» و «نهادهای انقلاب» بگردد.
انقلاب اسلامی: معنای عمل به این توقعات، تن دادن به انحلالی ذلت و فضاحت بار است.
شماره ۸۵۰ از ۴ تا ۱۷ فروردین ۱۳۹۳