٭ دلواپسان امروز خشونت گستران بخصوص از دوره خاتمی بدین سو هستند
● در دوران سید محمد خاتمی به فرمان شخص سید علی خامنهای، جنایتهای سبعانه سیاسی انجام شد (داریوش و پروانه فروهر و…) که رژیم به آنها «قتلهای زنجیرهای» نام داد زیرانمیخواست داغ اینجنایت بر پیشانی خامنهای تا ابد بماند اما ماند. قتل نویسندگان که از قبل آغاز شدهبود، ادامه یافت. پس از آنکه اتوبوس نویسندگان به دره سقوط نکرد، ربودن و کشتن سبعانه چند تن از آنان (مجید شریف و پوینده و مختاری و علائی و…) روش کار جنایتکاران شد. و
● به خوابگاه دانشگاه تهران حمله شبانه شد.
● در زندانها جنایات فراوانی روی داد که قتل زهرا کاظمی یکی از آنها بود.
● نمایندگان مجلس مورد حمله نیروهای چماقدار تحت حمایت نیروهای سپاه قرار گرفتند: سید هادی خامنهای و بهزاد نبوی و نماینده همدان و…
● حجاریان، عضو شورای شهر تهران، در مقابل شورا ترور شد .
● به بهانه بد حجابی زنان و دختران را مورد تعرض قرار دادند.
● نشریات به تعطیلی فله ای کشیده شدند.
● مدیران مسئول و سر دبیران برخی نشریات و برخی نویسندگان و مخالفان به زندانهای طولانی محکوم شدند .
● وب لاگ نویسان دستگیر و به زندان محکوم شدند .
● به مردم که مراسم چهارشنبه سوری را برگزار میکردند حمله بردند .
● توریست ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند .
● نمایندگان مجلس به دلیل فشارهای بیرونی دست به تحصن زدند .
● به بیت آیت الله منتظری حمله و خود او در خانهاش زندانی شد.
● و….
یک نمونه از عملیات دلاوران و دلواپسان دوران خاتمی حمله به مراسم نماز جمعه آیت الله طاهری به نقل از کیانوش مظفری از عوامل چماقداری و انصار حزب الله:
● مظفری: من که از این قضیه خود 11 اسفند مطلع شدم و آمدم.
٭ پرسشگر: از چه طریق؟
● مظفری: از طریق تلفن، به محل کار تلفن کردند.
٭ پرسشگر: دوستان دیگر جلسهای داشتند؟
● مظفری: فکر میکنم. به نظرم. اما دقیقاً نمیدانم کی بود و چه ساعتی، فکر میکنم شب قبلش. من همان روز 11 اسفند مطلع شدم.
٭ پرسشگر: آیا هیچوقت سؤال میکردید اشخاصی مانند آقای اللهکرم که در رأس شما هستند با چه کسانی ارتباط دارند یا خودشان طرح میکردند که با چه کسانی ارتباط دارند؟
● مظفری: خیر: این سؤال طرح نمیشد.
٭ پرسشگر: آقای مظفری فکر میکنم انصار حزبالله جلسات زیادی را بر هم ریخته. فکر نمیکنید، بازتاب این مسأله چه بوده؟ آیا از این مسئلهراضی بودید؟
● مظری: جلساتی که به هم میخورد، والله تا همین قضیهای که اخیر اتفاق افتاد و به آن اشاره میشود، پیش خودمان فکر میکردیم کار درستیانجام دادهایم و هیچ فکری هم روش نمیکردیم.
٭ پرسشگر: بازتابهای مردمیاش را نگاه نمیکردید؟ بازتابهای مردمیاش چطور بود؟
● مظفری:زیاد اهمیتی به این مسأله داده نمیشد، چون احساس میکردیم ادای تکلیف کردهایم.
٭ پرسشگر: آقای مظفری پس از جریان 11 اسفند جریان اصفهان است. یک گروه از باند مهدی هاشمی حرکاتی را در نجف آباد انجام دادند.ظاهراً جلسهای چیزی داشتید که توی آن توجیه شدید که بروید آنجا اقدام کنید؟ یک چنین چیزی صحت دارد برای بچههای انصارحزب الله؟
● مظفری: بله.
٭ پرسشگر: چطور شد قضیه؟
● مظفری: برای بازدید از غرفه شلمچه ما رفتیم نمایشگاه مطبوعات. رفتیم آنجا. با بچههای شلمچه رفتیم دفتر، آنجا آقای دهنمکی انگار منتظربودند. بعد شروع به صحبت کردند که باید برویم اصفهان. و این حرفها. بعد رفتیم دفتر دانشجویان حزبالله توی منزل حسین اللهکرم که فرشاد ابراهیمی داشت حرف میزد درباره این قضیه.
٭ پرسشگر: توی آن جلسه چه کسانی بودند؟
● مظفری: والله اکثر بچههای فعال بودند.
٭ پرسشگر: چند نفر؟
● مظفری: چیزی حدود 20 تا 30 نفر.
٭ پرسشگر:جلسه گذاشتید راجع به اصفهان؟
● مظفری: وقایعی که در اصفهان اتفاق افتادهبود، راجع به باند مهدی هاشمی بود. یک سری اختلالات در شهر ایجاد کرده بودند. بعد از چند سال و قضیه منتظری علم شدهبود و این حرفها. از این طرف هم صحبت آقای طاهری بود. امام جمعه شهر اصفهان و موضعگیریهای ایشان علیهولایت و نظام و این حرفها که آنهم اختلالی ایجاد کرده بود توی نجف آباد و داشت دامنهاش به سمت اصفهان گسترش پیدا میکرد.
٭ پرسشگر: خوب ببینید مملکت خودش نیروی اطلاعاتی دارد، بسیجی دارد، نیروی انتظامی دارد، چطور برای بچههای انصار حزب الله توجیهمیکردند که آقا ما سوای تمام قوای مملکتیم باید این تشخیص را بدهیم و عمل کنیم بهش؟ بعد سازماندهیتان به چه شکلی بود؟ آیا خود انصار حزب الله تصمیم گرفته بود برود؟ چقدر تعدادتان بود؟
● مظفری: چیزی که با اتوبوس رفتند، چیزی حدود 400 یا 500 نفر با اتوبوس رفتند.
٭ پرسشگر: شما هم با اتوبوس رفتید؟
● مظفری: نه؛ ما ماندیم برای کار تهران و بعد صبح حسین اللهکرم و دکتر تورانی و دو سه تا از بچههای دیگر، با هم رفتیم.
٭ پرسشگر: بچههایی که با اتوبوس رفتند شب قبلش کجا خوابیدهاند؟ داخل مسجد المهدی اصفهان.
● مظفری: اصلاً آن روز جمعه قضیه توی اصفهان بود. قضیه راهپیمایی بود، ما هدفمان شرکت در راهپیمایی بود. و اینکه اگر مسألهای باشد بتوانیم کاری انجام دهیم.
٭ پرسشگر: آقای مظفری لطفاً موضع انصار حزبالله، آقای اللهکرم و آقای تورانی و اعضای دیگر را راجع به شخص آیت الله طاهری بگوئید؟نسبت به ایشان چه دیدگاهی داشتید؟
● مظفری: والله ایشان را یک فرد مطرودو ملعون میدانستند.
٭ پرسشگر: به چه دلایلی؟
● مظفری: با صحبتهایی که میشد صحبتهایی که ایشان راجع به شورای نگهبان و مجلس خبرگان میکردند و قضایای سیاسی کشور.
٭ پرسشگر:انصار حزب الله همیشه مدعی است که ما نه راست هستیم و نه چپ و این تقسیمبندی را قبول نداریم.
● مظفری: بله ما در خط ولایت هستیم.
و…
در آن روزها، دلواپسان امروز و دلاوران آنچنان عرصه را بر حکومت خاتمی تنگ کردند که از دست وی هیچکاری بر نمیآمد. البته او میتوانست با تاکید بر دو لایحه ارسالی قدری نیروهای ضد مردمی را به عقب نشینی وادار نماید اما از آنجا که حامیان وی در نهادهای مختلف ضعیف و کم بودند به نتیجه نرسید.
آن دوران هشت ساله گذشت و شرایط برای بر سر کار آمدن حکومت هم نظر با خامنهای فراهم شد که از قبل برنامه ریزی شده بود. زیرا سید علی خامنهای به خوبی دریافته بود که در هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد میتواند از تمام سرمایه به دست آمده استفاده نماید و دست به گسترش توان خود و نیروهای تروریستی و جنگ طلب در کشورهای دیگر بزند و با صدور سلاح و دلار گروههایی مانند حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی و بکوحرام و جیشالمهدی وحزب الله ترکیه و حزب الله عراق و فاطمیون افغانستان و جهاد اسلامی افغانستان و… و نیروهای حاکم بر عراق و سوریه و سودان و نیجریه و سنگال و مالی وافریقای جنوبی و لبنان و…را قدرت ببخشد تا در روز مبادا از آن نیروها استفاده کند. مافیاهای نظامی مالی و حزب سیاسی مسلح نیز میخواستند دولت را به تصرف خود درآورند. اما ایراد کار خامنهای و نیروهای حامیاش این بود که میپنداشتند تا آخر بر همان خط خواهند رفت و کسی یارای مقابله با آنها را ندارد .
با تشکیل حکومت احمدی نژاد، چماقداران دلاور و دلواپس! که خود را در کنار وی به قدرت رسیده میدانستند با صدور اطلاعیهای غلاظ و شداد، برنامههای خود را علنی کردند. بخشهایی از اطلاعیه حزبالله بعد از بر سر کار آمدن حکومت محمود احمدی نژاد:
«…استقرار دولت جدید و تکمیل حلقهی مفقوده در زنجیرهی انقلاب اسلامی قطعا پدیدهای بسیار مبارک است و لااقل در تصحیح جهتگیری اصیل انقلاب گامی اساسی به شمار میرود. این تحول جدید که دست عنایت حق در فرآیند تحقق آن به روشنی نمودار است عرصهای جدید از مسوولیت و ایفای نقش را فراروی انقلابیون قرار میدهد و اهتمام جدی و تلاش و توان مضاعف میطلبد…این راهبرد در مقطع کنونی از تاریخ انقلاب، ساز و کارهای ویژهی تحقق خود را میطلبد.
…صرفنظر از کجپنداریهای کسانی که حاضر نبودند مبارزه با فقر و رفع تبعیض را در شعارهای صوری خود نیز رعایت کنند، در دولت عدالت، مبارزه مستمر با این دو پدیدهی زشت و عزتشکن، دو راهکار اساسی برای وصول به هدفی برتر است، که همانا تسهیل در اجرای دستورات دینی و حاکمیت قوانین الهی در جامعه میباشد. اصولا جامعه عزتمند همان جامعهای است که در آن، شرایط عبودیت و بندگی فراهم باشد و لاغیر.
…مبارزه با عوامل معاند و مزاحم و علفهای هرز در اجتماع، یگانه راه بقای عزت و شرافت جامعه است وگرنه هیچ دستاوردی، از دستبرد کفار بینشان و منافقان در امان نیست. هر چه جریان مومنان عزتمدار در جامعه پرصلابتتر ظاهر شود، توطئه و تقلای جریان نفاق پیچیدهتر میشود و اگر چه در جدال همیشگی حق و باطل، جبهه حق همیشه پیروز میدان است اما شرط آن بازشناسی دقیق نفاق و افشای چهرههای پر تزویر و رنگارنگ منافقان است تا مبادا در جبههی حق شکاف و رخنهای ایجاد کنند.
یکی از خیرات قهری دوران خاتمی فرصتی بود تا از رهگذر آن بازشناسی جریانهای نفاق بیپرده و نقاب ممکن شده و در فرصتهای پیشرو، پالایش زلال انقلاب از خس و خاشاک و آلودگیهای نفاق میسر شود. اینک همان زمان فرا رسیده است.
انصار حزبالله معتقدند: جریانی که به ویژه در شانزده سالهی اخیر به بهای بیاعتقادی، پشت پا زدن و بلکه مبارزه و ستیز با اعتقادات اصیل دینی مردم، دفاع از رای و خواست مردم را بهانه و دستاویز کرده بود، هم اینک بیآبرو شده است. اکنون تمامی خواستههای ملت بر اعتقادات آنان منطبق است و مجلس و دولتی برآمده از آرای اعتقادی مردم در مصدر امور است. حاشا که دیگر باره مومنان اجازه دهند تا تئوریهای بیرمق و نخنمای دموکراسی غربی و پنهان شده در پشت نقاب مردم مجددا مجال حمله و ترکتازی یابند. جریان نفاق از این پس با چه جراتی از مردم دم میزنند؟ کدام مردم؟ همان مردمی که آرای قاطع آنان افکار جریان مدعی دموکراسی دروغین و ارزشهای کاذب آن را یکسره به زبالهدانی تاریخ فرستاد؟ اینک وقت آن رسیده تا در پناه هوشیاری مردم و با دستان پر توان حزب الله، شرنگ تلخ ذلت و رسوایی به کام نفاق ریخته شود.
…ژورنالیسم منافق، این خنیاگر عصر مدرنیته، از این پس در میان مردم جایگاهی ندارد. گذشت آن دورانی که هر رانده و ماندهای بتواند به مدد ثروتی نامشروع و یا سرمایهای دزدیده شده از بیتالمال مردم فقیر و گرسنه و پروانهای فراهم آمده از رانتهای نامشروع قدرت و پنهان شدن در پشت نقاب فریبنده مردمگرایی ادعایی، بر علیه انقلاب «مسجد ضراری مدرن» ایجاد کند و از این سنگر غصبی با دسیسه و نفاق، بر علیه ارزشهای انقلاب و حامیان راستین آن بتازد. دستگاه قضایی در عمل به قوانین مصوب در برکندن این علفهای هرز چه حالت منتظرهای دارد؟ اگرچه تعلل هر یک از مبادی و دستگاههای ذیربط، رافع مسوولیت امت حزبالله در عمل به تکلیف نخواهد بود. جولان جریان گسترده و رنگارنگ نفاق و عناصر آن دیری است که در عرصهی فرهنگی فضا را غبارآلود کرده است. عرصههای کتاب و فیلم و سینما و تئاتر به شدت آلوده است. هنر برای هنر و یا همان هنر برای شیطان نیز مشغول ترکتازی و هجمه و تمسخر باورهای خونرنگ ملت است. حد توقف این جولانگریها کجاست؟ اگر فضای لیبرال دموکراسی حاکم، مجوز تسامح و تساهل تا قعر اسفل السافلین را صادر کرده بود، چارهاندیشی دولت جدید به عنوان نمایندهی خالصترین باورهای اعتقادی شهید دادگان و ولینعمتان انقلاب، چیست؟
… مشخصا طی هشت ساله گذشته تاکنون شبکه مخفی و مرموز نفاق با نابودی شاکله مدیریت انقلابی در وزارت اطلاعات عملا راه را بر اجرای توطئههای براندازی جریان نفاق جدید همواره ساخت وعلاوه بر انواع دسیسههای پنهانی، تجری مستقیم و بیپرده به ارکان نظام اسلامی و خطوط قرمز اسلام و امت حزب الله و قانون اساسی بدعتی فراگیر شد.حقیرترین سرکردگان مزدور و بیآبرو، میدان داری کردند و بلعیدن استفراغ مسموم سازیهای جاسوسی و رادیوهای بیگانه هنر روشنفکران شد. »
4 سال از ماه عسل خامنهای و احمدی نژاد گذشت و در بحبوحه انتخابات سال 88 خامنهای با مشاوره سید مجتبی دست به عمل زد و فرمان تقلب را صادر کرد. او میپنداشت که اگر اعتراضی صورت گیرد با گرفتن چند دانشجو و زدن چند تو گوشی به آنها مسئله حل خواهد شد ولی متوجه این قضیه نبود که با گذشت حدود سی سال از انقلاب دیگر مردم مانند گذشته برای او تره هم خورد نمیکنند. لذا مجبور شد نیروهای سرکوبگر سپاه و بسیج و نیروی انتظامی را وارد جنگ با مردم کند. هر چه از آغاز سرکوب میگذشت شرایط بدتر میشد و جنایت بیشتر به گونهای که دیگر هیچ دیگی برای خامنهای به جوش نمیآمد مگر از سوی همین دلواپسان دلاور! که مراسم خالی بندی 9 دی را یوم الله! خواندند و از همان سال به این سو شدیدترین شیوه سرکوبگرانه و امنیتی کردن جامعه را به وجود آوردند . و امروز، محمد علی جعفری، «فرمانده» سپاه میگوید ما بودیم که مانع درآمدن نام میر حسین موسوی از صندوق رأی شدیم و رئیس جمهور گرداندن احمدی نژاد را مهندسی کردیم!
دیری نگذشت که شکاف میان حاکمیت روز به روز بیشتر شد و اکثر قریب به اتفاق روحانیون نزدیک به خمینی از خامنهای دور شدند و او دلخوش به چند روحانی جوان و جنایتکاری شد که همگی تحت تربیت او و مصباح یزدی قرار داشتند. از جمله، علی سعیدی و برادران طائب وعلیرضا پناهیان و مصلحی و محسنی اژهای و روح الله حسینیان و ادیب یزدی و نبویان و زارعان و نواب و رییسی و…و برخی مفتیان جنایتکار و فاسد مانند مصباح یزدی و محمد یزدی و احمد جنتی وعزیز الله خوشوقت و مهدوی کنی و میر حجازی و محمدی گلپایگانی و نیز تعدادی مداح مانند منصور ارضی و سعید حدادیان و برادران سیب سرخی و…
او میپنداشت با وجود این افراد میتواند به حکومت یکپارچه ادامه دهد. اما بحران اتمی که خود یکی از سه سازنده آن بود، فشارهای داخلی و تحریمهای غرب را ببارآورد. ابتدا قطعنامهها و تحریمها را ورق پاره میخواندند. کار به جایی رسید که حاکمیت در افلاس مالی شدید قرار گرفت و واواک و دیگر دستگاههای اطلاعاتی به او گزارش کردند که عن قریب مسئله فقر و بیکاری ملت را به واکنش خواهد کشاند و ممکن است کار به جایی برسد که نتوان جلوی اعتراضات گسترده مردم را گرفت .
درآمد ارزی به دست آمده از فروش هشت سال نفت به دلیل غارتگری نیروهای وابسته به بیت و سرداران قاچاقچی و غارتگر سپاه و نیروهای وابسته به حکومت و چماقداران با سابقه از بین رفت و به دلیل تحریم فروش نفت روز به روز خزانه دولت خالیتر و درآمدهای بیت نیز کاهش یافت و خطر هر چه بیشتر خامنهای را تهدید کرد. نیروهای مفت خوار خارجی، حزبالله لبنان و سوریه و عراق و سودان و … هم منتظر دلارهای نفتی بودند که دیگر به دست نمیآمد . علاوه بر آن «اصولگرایان» نیز گرفتار تفرقه و حمله به یکدیگر شدند.نیروهای دلواپس و دلاور کنونی در سالهای بعد از 88 نیز، دست از چماقداری و خیانت بر نداشتند و این بار نیروهای وابسته به خود را نیز مورد حمله قرار دادند :
● حمله به سخنرانی رییس مجلس، علی لاریجانی در قم توسط شاگردان مصباح یزدی و نیروهای سپاه.
● حمله به سخنرانیهای خاتمی در حسینیه امام خمینی .
● حمله به سخنرانی سید حسن خمینی در گورستان خمینی .
● حمله به خانه مرجع تقلید یوسف صانعی .
● حمله به کلاسهای درس شبیری زنجانی و جوادی آملی .
● حمله و فحاشی به دختر هاشمی رفسنجانی و تظاهرات همراه با دشنامهای رکیک در مقابل خانه هاشمی رفسنجانی .
● ترور خواهر زاده میر حسین موسوی و حمله با چاقو به محمد سلامتی .
● حمله به تجمعات دانشجویی .
● دستگیری اعضای خانواده هاشمی رفسنجانی و موسوی تبریزی و بهشتی و کروبی و سرداران باکری و همت و…
● دستگیری نیروهای سپاه پاسداران و جانبازان بعد از کودتای سال 88.
● دستگیری برخی مقامات سابق حکومت بعد از کودتای سال 88. همان کسانی که از بانیان خشونت و ترور و خیانت و جنایت و… بودند بهزاد نبوی و محسن میردامادی و مصطفی تاجزاده و…
● غیر قانونی خواندن احزاب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و…
● و…
تا جایی که حتی به حکومت دست نشانده «امام زمان» هم رحم نکردند و در اواخر حکومت دوم احمدی نژاد، بر ضد وی و نیروهای همراه او دست به اقدام زدند:
● تظاهرات علیه حامیان رییس جمهور احمدی نژاد .
● حمله به مراکز وابسته به یاران احمدی نژاد .
● دستگیری برخی از نزدیکان و مشاوران احمدی نژاد .