کالبد شناسی جناحی و اختلافات درونی رژیم؟
پیشگفتار مهندسی انتخابات مجلس دهم!
ارگانهای تبلیغاتی علی خامنهای، هاشمی رفسنجانی و خاتمی و اصلاح طلبان از هم اکنون تبلیغات انتخاباتی خود را شروع کرده ویکدیگر را مورد سرزنش قرار می دهند که چرا از هم اکنون در کار تعیین نامزدها و «برنامه گذاری» (بخوانید مهندسی) انتخابات مجلس آینده فعال نیستند. اما گروه هاشمی، به صورت مخفی، حدود 500 نفر را برای انتخابات آینده مجلس و خبرگان رهبری نامزد کرده است. این گروه در حال رأی سازی برای نامزدهای فهرست شده که شماری از آنها از افراد شناخته شده نیستند می باشند. تعدادی از نامزدها هم زمان در فهرست نامزدهای مجلس خبرگان و هم در فهرست نامزدهای مجلس هستند. نامزدهائی برگزدیده شدهای که شورای نگهبان حتیالمقدور بهانهای برای رد صلاحیتشان نداشته باشد. (1)
تابناک می نویسد: روزنامه ابتکار تحلیل نقش هاشمی رفسنجانی در معادلات انتخاباتی مجلس دهم را در مطلبی با تیتر «تدبیر برای اعتدال در بهارستان» مورد توجه قرار داده و از جمله نوشته است: نگاه رسانهها و کارشناسان حوزه سیاسی کشور بیش از پیش به تحلیل و امیدِ حمایت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از نامزدهای احتمالی دوره دهم مجلس شورای اسلامی بسته است که سرانجام چه لیستی از میان توافقهای احتمالی گروههای سیاسی نزدیک به وی ارائه خواهد شد.(2)
جبهه پایداری نیز همراه با یکچند از فرماندهان سپاه، هر ماه یک جلسه مخفی برای مقابله با حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و … برپا میکنند و در آن، برای ایجاد شکاف میان اصلاح طلبان، برنامه ریزی میکنند که چگونه باید حسن روحانی را زمینگیر کرد و چگونه باید مجلس آینده را مجلس تحت اختیار مافیاهای نظامی- مالی نگاهداشت و تصمیمها را به نیروهای تحت امر برای اجرا، ابلاغ کرد.
در این میان، فایل ویدیویی شک آوری از یک سخنرانی محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شبکههای اجتماعی منتشر می شودکه می گوید : “دغدغه و نگرانی و خط قرمز نیروهای انقلاب روی کار آمدن نیروهای مخالف انقلاب و ارزش های انقلاب بوده است که در جریان دوم خرداد فرصت پیدا کرده، و در حاکمیت نفوذ کرده بودند“، او در آن فیلم از نقش سپاه در جلوگیری از به قدرت رسیدن اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٨٨ سخن گفته و برخورد با اعتراضات پس از انتخابات را افش میکند. (3)
و اخیرأ مجلس نیز طرح جدیدی را به تصویب می رساند که نحوه فعالیت احزاب و گروه های سیاسی پس از بررسی در کمیسیون شوراها، در نوبت بررسی در جلسات علنی مجلس شورای اسلامی قرار دارد، این طرح شامل سازوکار جدیدی برای صدور پروانه احزاب، شرایط انحلال گروه های سیاسی، شرایط کمک مالی دولت به احزاب، امتیازات ویژه دولت و صدا و سیما برای نامزدهای احزاب و از ساز و کار جدید شورای نگهبان برای تایید صلاحیت نامزدهای احزاب خبر می دهد.
اما قبل از کالبد شکافی جناحها و بررسی اخبار و تحلیل انتخابات، اگر بخواهیم شفاف تر به اوضاع سیاسی داخل حکومت ایران نگاه کنیم و زوایای مختلف را بررسی نماییم لازم است قبل از هر چیز به یکایک افراد یا مهره های بازی قدرت در درون رژیم نگاه کنیم.
بعضی از این مهره ها اکنون قدرتی ندارند اما همچنان حضور خود را حفظ کرده اند و مترصد فرصت هستند. مهمترین افراد و سر شاخه های جناح های قدرت که در زمین بازی حضور دارند عبارتند از :
1- خامنه ای
وی با وجود داشتن حدود 10 هزار نیروی رسمی و غیر رسمی در دفترش به همه آنها نزدیک نیست و اعتمادی به خیلی از آنها ندارد. افرادی که بیشتر برای وی قابل اطمینان هستند عبارتند از : مجتبی ( پسرش) ، اصغر حجازی ( مسئول اطلاعات دفتر) ، پاسدار وحید حقانیان ( محافظ اصلی ) ، گلپایگانی ( رییس دفتر) و آخوند حسین طائب که نفوذ زیادی در دفتر و در داخل سپاه دارد. افرادی مانند پاسدار رحیم صفوی ، فلاحیان و ولایتی و بقیه در رده دوم اعتماد قرار می گیرند زیرا تعدادی از مشاوران خامنه ای سابقه همکاری با رفسنجانی را داشته اند و هنوز هم حاضر نیستند به رفسنجانی بتازند. مثلا پاسدار علی شمخانی که اکنون نماینده خامنه ای و دبیر شورای عالی امنیت ملی است در رده دوم اطمینان وی دسته بندی می شود یا مهره ای مانند حسین شریعتمداری بیشتر از شمخانی که سمت رسمی نیز دارد به خامنه ای نزدیک است.
خطری که قبل از انتخابات سال 1392، سقوط علی خامنه ای را به وحشت انداخته بود و خاطره خوبی که از انتخاب محمد خاتمی در عقب انداختن این سقوط داشت ، خامنه ای را به فکر مهندسی انتخاب حسن روحانی رهنمود کرد تا با سر کار آوردن حسن روحانی بتواند فشارها را کاهش دهد و مانع از سقوط و خوردن جام زهر کشنده خود شود و تا با فراهم آوردن زمینه انتخاب او بتواند تمام کاسه کوزه ها را بر سر او بشکند و ولایت را از وضعیت وخیم سقوط نجات دهد، به همین دلیل، حسن روحانی که از قبل به نظر می رسید با علی خامنه ای و برخی دیگر از مسئولان صحبت هایی داشته، هنگامیکه او قرار بود از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شود به فرمان خامنه صلاحیتش تایید گردید تا در انتخابات بتواند برگزیده شود علی خامنه ای با ادامه مذاکرات محرمانه ای که انجام می داد حسن روحانی را به ادامه این کار بگمارد زیرا به نظر می رسید، به دلیل اینکه احمدی نژاد و جلیلی را در مذاکرات محرمانه گذشته شرکت نداده اند ممکن است که آنها با توجه به روحیه نا سنجیده مانع انجام کار شوند و اگر تحریم ها ادامه یابند، قطعا برای سید علی خامنه ای مشکلاتی به بار می آورد، ای چنین بود که تن به انتخاب حسن روحانی داد.
امروز دلواپس ها و در رأس آنان علی خامنه ای که بین دو سنگ آسیای واقعیتهای سیاسی سخت موجود در جمهوری اسلامی از یک سو و دلواپسهای رویاروی سقوط از سوی دیگر قرار گرفته به خوبی میدانند اگر مذاکرات هستهای به نتیجه نرسد با توجه به مشکلات اقتصادی موجود و تشدید فشار تحریمها، به شدت، حاکمیت وی را دچار فرسایش و آسیب می سازد. بنابراین دلواپس پیآمدهایی چون : حمله احتمالی به ایران توسط امریکا و کشورهای غربی، تشدید تحریم های کمر شکن و عواقب غیر قابل تحمل سختی های معیشتی مردم بجان آمده، افزایش گرانی و تورم و بیکاری که در نهایت منجر به بروز اعتراضات و خیزشها خواهد شد. از همه کشنده تر اما بروز شکاف های شکننده در رأس حاکمیت است که رژیم را در معرض فروپاشی قرار داده است.
2- هاشمی رفسنجانی
او بخشی از مقامات پیشین و فعلی حکومت را نمایندگی می کند و می داند که تا زمانی که خامنه ای زنده است او از صحنه جارو نخواهد شد. رفسنجانی نگران است که با حذف خامنه ای قدرت به دست امثال ” طائب و نقدی” بیفتد. او در یک نشست خصوصی، خود به این مساله اشاره کرده بود. علت حمایت ضمنی رفسنجانی از خامنه ای به همین دلیل است. رفسنجانی می داند که می تواند گاهی خامنه ای را کنترل کند اما نمی تواند همه مهره های رژیم را تحت اختیار خود داشته باشد. افرادی در مجمع تشخیص مصلحت به رفسنجانی وفادارند مانند محسن رضایی و ناطق نوری و ولایتی. رفسنجانی با حسن روحانی اختلافاتی دارد اما از آنجا که هر دو مصلحت گرا هستند در یک جبهه قرار گرفته اند و می دانند که اگر با هم متحد باشند بیشتر در امنیت قرار می گیرند، به ویژه فرزندان رفسنجانی که تقریبا تمام آنها پرونده قضایی دارند اما بنا بر شرایط در حاشیه امن قرار گرفته اند.
3- محمد خاتمی
در جریان انتخابات سال 1388 از تعرض مصون ماند اما ممنوع الخروج شد. مدتی سکوت کرد اما پس از پیروزی روحانی دوباره تحرک پیدا کرد. تمام عناصر اصلاح طلب تقریبا زیر چتر او ایستاده اند و مترصد فرصت هستند اما آنها ناامید شده اند زیرا دوران حسن روحانی هم نتوانست فرصت زیادی برای قدرت نمایی آنها فراهم کند. روحانی هم بنا بر منافع خودش اصراری ندارد که اجازه فعالیت به احزاب اصلاح طلب دهد و یا فشار بیشتری برای آزادی موسوی و کروبی بیاورد. خاتمی و اصلاح طلبان شانس زیادی برای آینده ندارند مگر آنکه رژیم بصورت اساسی دچار دگردیسی آرام با حفظ “جمهوری اسلامی” شوند، امری که هم ثابت شده و هم غیر ممکن است. البته خاتمی در صحنه می ماند زیرا کل رژیم برای نمایشات خود به او و تیمش نیاز دارند.
4- مهره های بازیگرِ سپاه پاسداران
قوی ترین بازوی حفظ رژیم، سپاه و در راس آن ” محمد علی جعفری” است که البته او حرف آخر را نمی زند و او بیش از پیش تحت امر علی سعیدی قرار دارد. حسین طائب و برادرش در سپاه نفوذ زیاد و افرادی مانند: یدالله جوانی و غلامعلی رشید و مسعود جزایری هم نقش مهمی در اجرای برنامه های سپاه دارند. نوعی هیستریک در فرماندهان سپاه وجود دارد که این ویژگی شرایط را بسوی آغاز جنگ سوق می دهد. تعدادی از همین فرماندهان خامنه ای را دچار توهم پیروزی کرده اند و مرتب القا می کنند که او رهبر مسلمانان جهان است و ما می توانیم جنگ را به داخل خاک آمریکا هم بکشانیم. البته تشتت و اختلاف در بدنه این نیرو هم وجود دارد و همین اختلافات باعث ریزش نیز در گذشته شده است با این حال “منافع اقتصادی” در سطح کلان برای سپاه در اولویت است. سپاه دولت روحانی را تحمل می کند زیرا در این دولت هم منافع اش حفظ شده است و اگر این منافع به خطر می افتاد تردید ی وجود نداشت که سپاه دولت را ساقط می کرد. آنها در تمام این سالها حافظ خامنه ای بوده اند زیرا خامنه ای بوده که به سپاه مجوز غارت و چپاول را داده است. بیشتر از بقیه شخص احمدی نژاد درهای رانت خواری کلان را برای سپاه گشود و خامنه ای که برای خودش نیرویی جز سپاه به مثابه ستون مدافع قدرتش متصور نیست دست فرماندهان ارشد و حتی لایه های پایین تر و بازنشسته سپاه را باز گذاشته است. می توان از سعیدی و طائب به عنوان چشم و گوش خامنه ای در سپاه یاد کرد.
5- حسن روحانی
او بارزترین مهره ای بود که رژیم می توانست برای تعدیل دوران احمدی نژاد مهندسی و وارد صحنه کند. هم جناح میانه رو به رهبری رفسنجانی وی را قبول داشت و هم خامنه ای او را به امثال خاتمی و دیگر اصلاح طلبان ترجیح می داد و از طرفی کارگزاران رژیم نیاز به مهره ای داشتند که با مشاورانش بتواند گشایشی در روابط یخ زده با غرب پیدا کنند و اوضاع اقتصادی را ترمیم نمایند. البته با روی کار آمدن روحانی تصورات اصلاح طلبان و تندروهای اطراف خامنه ای رنگ دیگری گرفت و هر دو جناح انتقاداتی را بر علیه وی مطرح نمودند اما روحانی فقط به حل مساله هسته ای توجه دارد و چون می داند که در این مقطع خامنه ای به وجود او نیازمند است اخیرا بی پروا به مخالفان تندرو می تازد. ناطق نوری از مدافعان سرسخت روحانی است و روحانی هم به وی اعتماد زیادی دارد.
6- محمود احمدی نژاد
فعلا شرایطی مانند خاتمی دارد و مترصد فرصتی مناسب است. قوه قضاییه دوستان او را در فشار گذاشته اما به سراغ خود وی نرفته است. شکایتها از وی نیز که در تابستان سال گذشته مطرح شده بود فقط جنبه صوری و فرمالیته داشت. فعلا محمد رضا رحیمی معاون وی را زیر تیغ قرار داده اند و بعید نیست مدتی بعد او را روانه زندان کنند. احمدی نژاد هنوز در دستگاه های دولتی عواملی دارد و روزانه تعدادی از مردم به خانه او مراجعه می کنند و برای حل مشکلات خود از او یادداشت می گیرند. او در سپاه نیز هوادارانی دارد اما پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش حکم مسئولیت نیروهایی که بنظر می رسید از عوامل وی بودند را لغو کردند و افراد دیگری را جایگزین نمودند.
7- مصباح یزدی
اعضای جبهه پایداری تماما عوامل مصباح یزدی هستند که در مجلس حضور فعالی دارند. تنها مهره مهم آنها برای ریاست جمهوری سعید جلیلی بود که نه محبوبیتی در جامعه دارد و نه می توانست در شرایط کنونی بار حکومت را سبک کند. مصباح یزدی مدتی پس از پیروزی روحانی سکوت کرد اما اخیرا به او حمله می کند. در سپاه و بسیج هم نفوذ دارد و می تواند در آینده باب تروریسم داخل رژیم را مقابل رقبای خود باز کند. ظاهرا خود را پایین تر از خامنه ای می داند اما جاه طلب است. اگر پس از حذف مهدوی کنی کرسی ریاست خبرگان را بگیرد می تواند موی دماغ رفسنجانی شود زیرا از او بشدت بیزار است. البته ملاهای ارشد قم او را قبول ندارند.
8- برادران لاریجانی
مهمترین آنها علی لاریجانی است زیرا صادق و جواد و بقیه نفوذ زیادی در بین مقامات بالای رژیم ندارند. صادق بازیچه خامنه ای است و جواد هم که مدتی منزوی بود نمی خواهد بیشتر از سمت فعلی اش عرض اندام کند. علی لاریجانی هدفش رسیدن به ریاست جمهوری است. ویژگی او این بوده که محتاط عمل می کند تا همه را داشته باشد. این روش را در مجلس پیاده کرد و جواب گرفت و همچنان در کرسی ریاست جولان داده است. او روابط نسبتا خوبی هم با رفسنجانی دارد تا جایی که تندروها تحلیل کرده اند که در مجلس آینده لاریجانی می تواند باند رفسنجانی را نمایندگی کند. حواسش هست که به روحانی هم بی دلیل نتازد و حمایت وی از روحانی باعث شده که فعلا هیچکدام از وزرای دولت رسما استیضاح نشده اند. مهمترین دشمن خود و برادرانش را احمدی نژاد می داند و نمی خواهد که او دوباره بقدرت برسد.
9- حزب موتلفه
بی نحرکی و فرسودگی در این حزب مشهود است اما نمایندگانی همواره در مجلس داشته و در انتخابات ریاست جمهوری در مقاطع مختلف یا کاندیدا معرفی کرده یا ائتلاف کرده است. با رفسنجانی روابط خوبی دارد اما در مقوله سیاست خارجی اکنون مدتی است که دولت را مورد حمله قرار می دهد. مسئولان موتلفه فاقد مقبولیت عمومی هستند و امثال حبیبی و بادامچیان پایگاهی در جامعه ندارند و بدنام شده اند همانگونه که عسگراولادی هم قبلا چنین بود. دوران قدرت اعضای موتلفه در دولتهای موسوی و رفسنجانی بود و پس از آن فقط توانستند افرادی را به مجلس بفرستند.
10- حوزه قم
صف بندی اندک ملاهای باقی مانده حوزه علمیه در طرف خامنه ای که بیشتر آنها در هر دولتی که سر کار می آید نقش حامی را ایفا می کنند و مراقب هستند که رانت و منافع آنها مورد تعرض قرار نگیرد. کار اصلی اینها ملاقات های پراکنده با وزیران یا رییس جمهوری است. البته اکنون مکارم شیرازی و نوری همدانی تقریبا منتقد دولت هستند اما احتیاط می کنند. امثال جوادی آملی و صافی گلپایگانی هم که در صف حامیان رژیم قرار دارند . اردبیلی و صانعی هم مدافع رژیم هستند و فقط از اصلاح طلبان حکومتی گاهی دفاع می کنند. اردبیلی چند سال قبل با خامنه ای برای آزادی موسوی و کروبی ملاقات کرد اما این ملاقات نتیجه ای در بر نداشت. می توان گفت که بیشتر شخص خامنه ای به این ملاها نیاز داشته آن هم برای تاییدیه گرفتن برای مجتبی که تاکنون در این کار هم ناکام مانده است.
ادامه دارد
پی نوشت ها :
(1) ایسنا 21 خرداد 1393
(2) روزنامه ابتکار 24 خرداد 1393
(3) بی بی سی 14 خرداد 1393