عصر جدید: مسئله سیاست افزایش جمعیت در ایران، سخنان آقای خامنه ای در اینباره و تصویبی که اخیرا مجلس کرده است را با شما به بحث بگذاریم. مسئله دوم در باره حوادث اخیر عراق و هموطنی نظری که شما دوسال پیش در باره خرد کردن کشورهای منطقه کرده بودید را یادآوری کرده است. اینطور بنظر می رسد که بررسی شما در باره خطر تجزیه کشورهای منطقه صحیح بوده است. خواننده می پرسد که اکنون وضعیت را با آن ارزیابی قبلی چگونه تحلیل می کنید؟

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

بنی صدر: سئوال دوم را به جمعه آینده ارجاع میدهم زیرا سیاستی جمعیتی مسئله روز مردم ایران است و ربط مستیفیم پیدا می کند با  منزلت زن در جامعه ایرانی و حقوق شهروندی و نقش خشونت. اول اینکه رژیم مطلقا حاضر نیست هرگز بپذیرد که جامعه 4 بعد دارد: بعد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. و هر کدام از آن ابعاد یک ویژگی همان واقعیت را بیان می کند و نمی توان این ابعاد را از هم جدا کرد واگر جدا کردیم دیگر نمی توان واقعیت را آنطور که هست شناخت.  در این قانونی که به مجلس برده اند که در آن از جمله پیشنهاد شده است که اگر کسی نظر دهد که افزایش جمعیت امر خوبی نیست 2 تا 5 سال جرم دارد. خوب معنای اینکار این است که رژیم حاضر نیست بپذیرد واقعیت 4 بعد دارد زیرا اگر این امر را بپذیرد باید راه حلهای مختلف را ارائه بدهد و این با ولایت مطلقه فقیه اصلا سازگاری ندارد. چون حاضر به قبول این امر نیست، از سوی دیگر خشونت را روش عمومی می داند و کرده است. چنانکه حتی در یک مسئله اجتماعی، کسی حق ندارد نظری را ارائه بدهد و یا تحقیقی انجام دهد و مثالا تحقیق به این نتیجه برسد که سیاست افزایش جمعیتی کار درستی نیست. اگر اینکار را کرد جرم مرتکب شده است. اینکه در ایران، اندیشه، اندیشیدن جرم هست و در واقع این چماق خشونت بالای سر هر مغزی قرار دارد که نبادا یک تراوشی از آن بشود، می گوید چرا جامعه ما گرفتار این نابسامانی ها است، گرفتار چنین خشونت گسترده ای است و اینکه چرا اسیر ولایت مطلقه فقیه مانده و دم نمی زند و حالا هم وضعیت طوری شده است که به اصطلاح روشنفکران هم می گویند دم نزنید مبادا که این مجرا، یعنی حکومت ” نازنین” آقای روحانی بسته گردد، چنانچه پنداری ،مجرایی باز شده است. حالا که، هر آدم واقع بینی میداند که از زمان تشکیل این حکومت تا امروز، خشونت، سرکوب در ایران بیشتر شده. در دروه آقای احمدی نژاد، به خصوص از زمانی که او از آقای رهبر قهر کرد بدین سو،امکان اظهارنظر بیشتر بود. حالا هم سانسور چماقی وجود دارد، هم سانسور روشنفکر مابانه وجود دارد. دم نزنید مبادا! ، خوب آقا اگر این مجرا است چرا تناقض می گوئید؟ اگر مجرا است پس باید ، دم بزنید، مگر به وجود نیامده برای اینکه دم بزنید، خب چرا دم فرو ببندید. اگر دم فرو ببندید که دیگر مجرا نیست. تناقض می گوید و طبیعتا نمی خواهد یک واقعیت مهم دیگر را بپذیرد که آقا، محور این رژیم، ولایت مطلقه فقیه است و تغییر مخالف با این محور را تحمل نمیکند، چنانچه در گذشته هم نکرده است و اگر مردمی تغییر بخواهند می باید این محور را تغییر بدهند.

 خب، حالا این سیاست جمعیتی را بررسی کنیم. آقای خامنه ای آمده و گفته است که باید جمعیت ایران افزایش پیدا کند، حالا فرض کنیم که رژیم یک سیاست جمعیتی را ، بر مبنای افزایش جمعیت اتخاذ کرده،خب هرگاه چنین سیاستی بخواهد درست به عمل در بیاید ، این می بابستی که سیاست اقتصادی متناسب با خود را داشته باشد، سیاست محیط زیستی، به معنای گسترش امکانات کشت و ذرع و به اصطلاح تولید مواد غذایی را داشته باشد، یعنی سیاست اقتصادی تولید محور می خواهد. نیازمند منزلت انسان و حقوقمند شناختن این انسان است ، از بعد سیاسی و هم فرهنگی محتاج کاستن از نقش خشونت، در رابطه ها و در فعالیت ها است تا این عمل بتواند نتیجه بدهد،فرض هم کنیم که ضرورت باشد. طبیعتا جوامع بشری می باید نگران پیر شدن جمعیت باشند و بخواهند که مانع از این پیر شدن بشوند و افزایش زاد و ولد این پیر شدن  را ناممکن کند. تا اینجا این کار و امر درستی است اما به اصطلاح برای دهان های جدید،  غذا لازم است ، بعد که شد جوان، کار لازم است، بعد منزلت و حقوق لازم است  که بتواند در امور زندگی خویش صاحب نظر و رای باشد، فرهنگ لازم است، علم ودانش لازم است ، همه این ها لازم است. خب، شما آقا که همچین لایحه را به مجلس برده اید، تا در مجلس به صورت طرح مطرح شده و موضوع بحث و تصویب شده ،آن سیاست اقتصادی، تدبیر اقتصادی لازم با آن کدام است؟ همین امروز عصری که روز گفتگوی ما با هم است، لطیفه ای را در باب این وضعیت فقر مردم ایران برای من ای میل کرده بودند و آن می گوید به اینکه، به دلیل سه برابر شدن قیمت آب و برق ، حوزه علمیه قم اعلام کرد: اول، نظافت ربطی به ایمان ندارد، یعنی میشود نظیف نبود و با ایمان هم بود، دوم، ماه رمضان که درپیش است به شش ماه افزایش یافت، مردم غذا ندارند، آب هم که کم است ، پس بهتر این است که کم بخورند و کم بیاشامند. سوم ، میهمان که  در فرهنگ ایرانی دوست خدا بود، حالا از این به بعد دشمن خدا است.چهارم، وضو، به هیچ وجه باطل نمی شود، یک دفعه که وضو گرفتی برای تا آخر عمر کفایت می کند. پنجم، آب ریختن پشت سر مسافر حرام است،همان تف کردن کافی است. فتوای جدید، چنانکه در سال جدید مومنی در اثر گرانی ،فقر و گرسنگی ناشی از اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها بمیرد،شهید اقتصادی محسوب شده و در بهشت ،در قسمت انبار منزل خواهد یافت .خب این لطیفه به طور دقیق وضعیت خشک شدن طبیعت ایران را ، فقر مردم ایران و خشونتی که مردم گرفتار آن هستند را با خیلی دقت بیان می کند. درست به این موارد نگاه کنید ،خود این ها هم خشونت است. یعنی از دید این مردم این حوزه های دینی ، در فتوا هایی که میدهند خشونت بن مایه آن است. حتی وقتی میخواهند از این نوع فتواها بدهند حتی وقتی که می خواهند بگویند باید بچه دار شد. بچه دار شدن تشویق می خواهد تهدید نمی خواهد. خب، این که اقتصاد کشور است. آن هم که وضعیت طبیعت کشور است . حالا این لطیفه ، و آن هم فرمایش آقای وزیر نیرو که دیروز آمده و می گوید این مسئله کمبود آب وضع بسیار خطرناکی است، خب شما در کشوری که دارد بیابان می شود، جمعیت را میخواهید بکنید صد و پنجاه میلیون؟ این چگونه تغذیه خواهد شد؟ همه این ها بانفت؟ آن هم که در تحریم هستی ، چه طور این، تغذیه خواهد شد . ،برای تغذیه همین جمعیتی که الآن هست کو آن تدبیر شما ؟ این لطیفه واقعیتی را که تغذیه ناقص مردم ایران است را باز گو می کند. آنها که خیلی پول دارند و یک اقلیت کوچکی هستند زیادی می خورند و از آن جهت سوء تغذیه دارند، ، یک اکثریت بزرگی هم ندارند بخورند و از این جهت سوء تغذیه و عوارض آنرا  دارند . خیلی خوب ، حالا مدرسه شما برای این بچه هایی که میخواهید افزایش پیدا کند کو؟ تا همین چندی پیش این وزیر آموزش و پرورش، رقمش یادم نیست، رقم بسیار بزرگی را  گفت که این مدارس در حال ویرانی است. آیا برای مدرسه سازی طرحی دارید؟ معلمان این مدارس کجا هستند؟ معلمانی که تا ادعای حق و حقوق خود را بکنند به زندان می روند! چه کسی در آن جامعه به دنبال معلم شدن می رود مگر از شدت نیاز!  سیاست اشتغال زائی شما که برای این جمعیت شغل ایجاد کند کجاست؟ این درحالیست که بیکاری هر روز رو به افزایش است. مگر اینکه همه اینها برای این باشد که آقای خامنه ای هوس کرده یک قشون بسیجی ایجاد کند. همانطور که می بینیم در سوریه بسج و سپاه درست کرده و به جان مردم انداخته است در عراق و افغانستان هم همین کار را انجام داده است، این برای این است که از افغانستان تا شمال آفریقا نیرو لازم دارد پس جمعیت باید افزایش یابد و همه اینها بسیجی شوند و بروند در این کشورها مشغول جنگ بشوند. وگرنه شغل دیگری وجود ندارد و در داخل کشور هم بسیج و دستگاه اداری که شغل ایجاد نمی کند بلکه با پول نفت اینها را به خدمت سرکوبگری در می آورد و به همین دلیل است که ما امکان سرمایه گذاری نداریم برای اینکه بودجه دولت همه صرف این قبیل کارها می شود وگرنه این جمعیت اضافی به چه کاری می خواهد مشغول شود؟ جمعیت بزرگ محتاج توحید اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی است به ترتیبی که جامعه به هم الفت پیدا کند و خشونت در آن کم شود. کجاست این فرهنگ خشونت زدائی؟ کجاست این قوانین خشونت زدائی؟ تازه شما می گوئید کسی اگر از این قوانین حرفی بزند باید زندان برود! زبان شما زبان خشونت است و زور و روشها هم همه روش زور است. در قلمرو اقتصاد این زور است که کاربرد دارد یا تولید است که کاربرد دارد؟ چه کسی این ثروت های عظیم را می برد؟ آن اکثریت بزرگی که باید جمعیت را افزایش دهد چقدر از این ثروت سهم دارد؟ کجاست این سیاست توزیع درآمد های شما؟ هیچکدام اینها حتی برای جمعیت امروز کشور کفایت نمی کند. حالا شما می خواهی این جمعیت را دو برابر کنی. این مردم چکار باید بکنند؟ در کشوری که دارد بیابان می شود از گرسنگی بمیرند؟ این توصیه هائی را که به شما ایرانیان عرض کردم امیدوارم شما را متوجه کند که فقط به یک وجه و بعد توجه شدوابعاد دیگر لحاظ نشد این می تواند تا چه حد مخرب باشد. افزایش جمعیت در کشوری که اقتصاد آن تولید محور نیست و رشد نکرده است ، سیاست آن ولایت مطلقه فقیه است ، فرهنگ آن ضد فرهنگ است و آموزش و پرورش آن زحمتی برای استعداد های آن مملکت نمی کشد و استعدادها هم که با زحمت خود به جائی می رسند فورا راه فرار از آن مملکت را در پیش می گیرند و اینکه در آن جامعه زن منزلت ندارد چون این سیاست افزایش جمعیت در چنین کشوری درست مثل این است که در آن کشور مرتب بمب منفجر کنی. چون دائما ایرانی بر ایرانی می افزاید. قشرهای مرفه که حرف های آقای خامنه ای را عمل نمی کنند آنها تا بتوانند فرزند زیاد به دنیا نمی آورند و مزاحم آسایش خود نمی شوند از سوی دیگر به این معتقدند که بچه باید تربیت شود و تربیت امکانات می خواهد و با اینکه توانائی مالی دارند می دانند که این همه امکانات نیست پس بهتر است که تعداد فرزندان کم اما با تربیت خوب داشته باشند این دید آنها است که من هم خوشبینانه به آن نگریستم. اما این اکثریت بزرگ که می بایست جمعیت ایران را دوبرابر کنند مثلا قشر متوسط رو به پائین را بررسی کنیم: اولین چیزی که می خواهند تامین بودجه خانواده است آیا این قانون این را تضمین می کند. زنی را در نظر بگیرید که می بایست تعداد بچه هایش را دو برابر کند حال این زن باید این بچه ها را تربیت کند این کار ار لحاظ وقت و بهداشت امکانات می خواهد از لحاظ مالی و آموزش و پرورش امکانات می خواهد از لحاظ اینکه در جامعه منزلت معین و مشخصی داشته باشد امکان می خواهد. فرض کنیم شوهر او معتاد بود و اصلا حاضر نشد نفقه بدهد این زن چه باید بکند؟ از طرف دیگر بیائید وضعیت پدر خانواده را که حالا تعداد فرزندانش به دستور آقای خامنه ای دو برابر شده یررسی کنیم. آیا او کار ثابت و منزلت اقتصادی دارد؟  اگر تعداد فرزندان دو برابر شود زن او به کار دیگری جز کار منزل نمی رسد.   

طور دیگر هم اگر بخواهد انجام دهد در بچه داری, احتمال آسیب های اجتماعی هم هست. زن تنها وظیفه اش نگهداری بچه نیست او یک شهروند است با حقوق برابر و باید برای رسیدن به تمام حقوقش؛ دولت اسبابش را فراهم کند. اما حاکمیت می خواهد او را از تمام این حقوق محروم کرده و فقط او را برای بچه بار آوردن می خواهد. اما حتی امکان این را هم فراهم نکرده است! آیا در همان ساختار تبعیضی, شوهر کار ثابت دارد؟ تضمین دارد که کارش را از دست ندهد؟ همه می دانیم که اینطور نیست و حتی حقوق مرتب هم نمی گیرد! وقتی مشاهده می شود که تا شش ماه اعتصاب می کنند تا بلکه بخشی ار حقوق آنها داده شود, چگونه می شود انتظار داشت که با دوبرابر کردن جمعیت, آن شوهر بتواند زندگی خانواده اش را تضمین کند؟ بدون اینکه هیچکدام از ابعاد این شرایط فراهم باشد, آقای خامنه ای این طرح را برای جامعه در نظر گرفته است. باید پرسید که عقلش به کجا رفته است؟ او فقط خودش می داند که چرا و بر روی چه حسابی این حرف را زده است. زیرا در دنیای واقعی, امکان آن نیست. تنها کاری که می شود با این جمعیت کرد, تبدیل کردن آدم های بیکار به مزدور و فرستادن آنها به تمام این منطقه است. هم برای سرکوب در داخل کشور و هم در کشورهای دیگر. زیرا بحران اتمی تمام شده است و بحران دیگری برای جایگزینی لازم است زیرا این رژیم برای ادامه حیات به بحران نیاز دارد. هم اکنون بحران داعش در عراق و خطر تجزیه موجود است و می شود مردم بیچاره ایران را باز گرفتار آن کرد. آقای خامنه ای در مهار کردن همین جمعیت هم ناکام مانده است و چه رسد به جمعیتی دو برابر حتی اگر نیمی از آن هم مزدور به بار آید و برای سرکوب نیم دیگر به کار گرفته شود, توپ و تانک و اسلحه و آب و غذا و خانه و زندگی را برای آن نیم باید فراهم سازد که نمی تواند. در صورتی که تمامی بودجه الان در کسر است و حتی اگر تمام تحریم ها هم برداشته شوند, اقتصاد ایران مشکلات فراوان دارد. چنانچه زمانی که تحریم ها نبودند, وضعیت مردم بهتر نبود. حتی امکان  این هست که آنوقت وضع مردم بدتر هم بشود زیرا با بزرگ کردن بودجه, تورم هم بالا می رود. این رژیم, رژیمی نیست که بتواند درآمد نفت را به سرمایه تبدیل کند. حتی دوره دولت سازندگی هم که آقای هاشمی مدعی شد که سعی کرده است که این کار را بکند, مشاهده شروع اقتصاد مصرف محور بودیم که باعث کسر بودجه و بیشتر بودن دائمی واردات از صادرات و فقر مردم و چند برابر شدن سود مافیاهای مالی شد. هر اقتصاد دانی که کارگذار این نظام نباشد این را به آسانی می تواند به مردم توضیح بدهد. اما می دانیم که این ممنوع است. آقای زیبا کلام مدام فرمایشات نادرست گفته است و من به آن حرفهای نادرست انتقاد کرده ام. اما در مورد موضوع اتمی ایشان یک حرف درست زدند و گفتند که ما نیروی اتمی نمی خواستیم و نمی خواهیم و از اول هم اشتباه بود. برای این حرف به او یک سال و نیم زندان داده اند.

مردم ایران, شما نباید به این خشونت تن بدهید! حکم زور را نپذیرید. حق را بگوئید. آیا همه شما را می برند زندان؟ آیا می توانند؟ بگوئید که این بحران هائی که مدام می سازند, را نمی خواهید! بگوئید زندگی و یک جامعه سالم می خواهید. جامعه ای که در ان خشونت زدائی می شود و در سلامتی سپری می کنید. بگوئید که ما جامعه ای با فرهنگ هستیم و این ضد فرهنگ را نمی خواهید!

شاد و پیروز باشید

برگرفته از مصاحبه رادیو عصر جدید با اقای بنی صدر  جمعه : ۶تیر ٩٣ برابر2014 -6-27