گفتگوهای دور ششم از دوم ژوئیه در وین آغاز شدهاند. ظریف میگوید: نه توافق بد و نه توافق خوب، بلکه توافق قابل قبول و قابل عمل و پایدار. و در امریکا، میگویند: اوباما نمیتواند 10 هزار سانتریفوژ ایران را به کنگره بقبولاند. بدینقرار، هر دو طرف، کاری به کار حقوق ملی و مردم ندارند. بلکه توافقی را میخواهند که بتوانند آن را به طرفهای خود بقبولانند. این طرفها در ایران، سپاه و مافیاهای نظامی – مالی هستند و، در امریکا، محافظهکاران و آن بخش از کنگره که تحت نفوذ لابیهای اسرائیل و در بیرون امریکا، اتحاد اسرائیل و عربستان هستند. اما آیا میتوان به توافقی دست یافت که قابل قبول برای «طرفهای سخت سر» باشد؟ نخست ببینیم گارت پورتر که کتابی در باره «برنامه اتمی» ایران نوشته و هویت بحران سازان را از پرده بیرون انداخته، در این باره چه نوشته است. نوشته او در 1 ژوئیه 2014 انتشار یافتهاست:
٭ گارت پورتر: زمان تصمیم در باره پیشنهاد ایران فرارسیدهاست:
● به 20 ژوئیه چند هفتهای بیش نماندهاست. حکومت اوباما به ایران هشدار دادهاست که باید از شمار سانتریفوژهای خود سخت بکاهد تا که ثابت کند برنامه اتمی او هدف نظامی ندارد. مسئولان امریکا مرتب میگویند کاستن از شمار سانتریفوژها بدانخاطر ضرور است که زمان لازم برای تولید بمب اتمی، در صورتی که ایران در صدد آن شود، دراز گردد و فرصت لازم برای جلوگیری از آن وجود داشته باشد. نخست سخن از 2 و 3 ماه بمیان بود و اینک از یک سال صحبت میشود.
● تهران روشن گفته و فهماندهاست که چنین تقاضائی را نمیپذیرد. هزینه سیاسی پیاده کردن شمار بزرگی از سانتریفوژها که ایران نصب کردهاست، بسیار سنگین خواهد بود. اما بررسی عمیقتر مسائل موضوع گفتگو، برما معلوم میکند که فشار به ایران، بخشی از یک استراتژی به قصد ستاندن امتیازها از ایران در باره ظرفیت و قابلیت غنی سازی اورانیوم در دراز مدت است.
حکومت اوباما، از آغاز گفتگوها، در جریان بود که مدت «گریز» از توافق برای ساختن بمب اتمی، میتواند تا یک سال طولانی شود، بدون اینکه از ایران خواسته شود شماری از 10 هزار سانتریفوژی که در طول دو سال و نیم اخیر، کار میکردهاند، پیاده کند. مسئولان امریکا نیک آگاه بودند که کاستن از مقدار اورانیوم غنی شده به میزان پائین و تبدیل آن به سوخت، به ترتیبی که ذخیره چنین اورانیومی صفر باشد، همان نتیجه را دارد و ایران این راهکار را پذیرفته است.
داوید آلبرایت، عضو مؤسسه دانش و امنیت بینالمللی و اولی هینونن، مقام ارشد پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در مقالهای به تاریخ 3 ژوئن 2014، نسبت به توافقی که به ایران امکان دهد بیشتر از 4000 سانتریفوژداشته باشد، هشدار دادهاند. بنظر آنها، هم ایران باید اورانیومی را که غنی میکند به سوخت بدل کند و هم بیشتر از این تعداد سانتریفوژ نداشته باشد. اما این دو پذیرفتهاند که اگر ذخیره اورانیوم 5 درجه ایران از 8475 کیلو کنونی به 1000 کیلو کاهش یابد، زمان لازم برای اینکه اورانیوم را 10000 هزار سانتریفوژ تا حد لازم برای تولید بمب اتمی غنی کنند، 6 ماه خواهد بود. و اگر ذخیره صفر شود، زمان لازم یک سال خواهد شد.
● بنابر قول استو فتر، که معاون رئیس اداره دانش و تکنولوژی کاخ سفید از 2009 تا 2012 بودهاست، کارشناسان وزارت نیرو و نیز کارشناسان جامعه اطلاعاتی امریکا، بدون تردید، تصمیم گیرندگان را آگاه کردهاند که زمان لازم، 6 ماه تا 1 سال، که «زمان فرار» میخوانند، هم با به صفر رساندن ذخیره اورانیوم بدست میآید و هم با کاستن از شمار سانتریفوژها.
حذف ذخیره اورانیوم موجود و جلوگیری از ایجاد ذخیره در آینده، پیشنهادی است که ایران میکند. در ماه گذشته، در استانبول، ظریف، وزیر خارجه ایران، این پیشنهاد خود را به کاترین آشتون، مسئول سیاست خارجی اروپا دادهاست. ظریف خود، در مصاحبه تلویزونی، در تاریخ 3 ژوئن، علنی کرد که ایران آمادهاست هرمقدار اورانیوم غنی میکند درجا به سوخت برای نیروگاه بوشهر تبدیل کند بطوری که ذخیره اورانیوم 5 درجه همواره صفر باشد.
ایران تمایل خود را برای ساخت پلاکهای سوخت برای نیروگاه بوشهر اظهار میکند اما هنوز به تکنولوژی آن دست نیافتهاست. بنابراین، باید اورانیوم 3.5 درجه را به روسیه بفرستد تا تبدیل به پلاک سوخت بگردد. توافق ایران با روسیه در سال 2021 پایان مییابد. از آن پس، ایران خود باید سوخت نیروگاه را تأمین کند.
انقلاب اسلامی: یادآور میشود که سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران میگوید: تأمین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر نیاز به 50 هزار سانتریفوژ دارد. اما بنابر قول اهل دانش و فن، هرگاه سانتریفوژها از نسل جدید باشند، 10 هزار سانتریفوژ کافی خواهد بود. الا اینکه ایران ذخایر اورانیوم لازم برای تأمین سوخت نیروگاه بوشهر را ندارد.
● در ماه آوریل، وقتی جون کری، وزیر خارجه امریکا، گفت که او خواستار افزودن بر «زمان گریز» بمقدار زیاد خواهد شد، یعنی 6 تا 1 سال، پس نیک میدانست بدون کاستن از شمار سانتریفوژهای ایران، میتوان به این هدف رسید.
توافقی برای نگاه داشتن سانتریفوژهای ایران در حد 10 هزار و رساندن ذخیره اورانیوم غنی شده ایران به صفر و انبارکردن 9000 سانتریفوژی که هیچگاه کارنکردهاند و قفل کردن درب و مهر و موم کردن قفل توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی، مشکل را حل میکند.
از سانتریفوژهائی که کار میکنند، یک هزارشان پیشرفته و از نوع IR-2 هستند که از سانتریفوژهای مدل IR-1، 3 تا 5 برابر کارآترند. سیاست ایران از نصب چند هزار سانتریفوژ در نطنز و نصب تأسیسات غنی سازی در فردو که هیچگاه مورد استفاده قرار نگرفتهاند، این بودهاست که در مذاکرات برگها بیشتری در دست داشته باشد.
در پایان اوت 2012، یک مقام ارشد امریکا به نیویورک تایمز گفت: عمل ایران در ایجاد ظرفیت بزرگ غنی سازی، بیآنکه بکارش اندازد، «سخت استراتژیک» است. با اینکار، ایران «اهرمی» برای استفاده از آن در گفتگوهای آینده بر سر اتم بدست آوردهاست.
● در گفتگوهای ماه ژوئن در وین، در طرحی که کشورهای 5+1 پیشنهاد کردند، خواهان کاستن از شمار سانتریفوژها بیش از آنکه قابل قبول برای ایران باشد، شدند. مقامات امریکائی میدانستند که کاستن این شمار از سانتریفوژها را ایران نمیپذیرد. مقامات امریکائی به نیویورک تایمز گفتند هدف این است که «زمان گریز» را طولانی تر کنند. بیشتر از یک سال کنند. یعنی بیشتر از زمانی که کری در ماه آوریل تعیین کرده بود.
طرح، از قرار، تقاضای بازهم افراطیتر فرانسه را دربر میگیرد. وزیر خارجه فرانسه، لوران فابوس، در اواسط ژوئن گفت: غرب میخواهد شمار سانتریفوژهای ایران را تا کمتر از چند صد سانتریفوژ تقلیل دهد. بعد از پایان دوره پنجم گفتگوها در ماه ژوئن، ظریف طرح پیشنهادی را «باری که سنگینش اندازه نمیشناسد و ایران نمیپذیرتش» توصیف کرد.
از قرار، این خواستها، فوت و فنی است که امریکا در گفتگو بکار میبرد: چشم پوشیدن از کاسته شدن شمار سانتریفوژها در کوتاه مدت، در ازای امتیازها که ایران در باره ظرفیت غنی سازی در مراحل بعدی توافق میدهد.
بنابر توافق ژنو، مشروط به این است که برنامه غنی سازی ایران درآینده تابع «ضرورت عملی» باشد. ایران این اصطلاح را اینطور معنی میکند که ضرورت دارد که در تأمین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر مستقل باشد. حال اینکه حکومت اوباما برایناست که ایران میتواند و باید سوخت را از روسیه و یا فروشندگان دیگر بخرد.
باتوجه به سوابق امر و مداخله سیاست در توافقها برسر سوخت اتمی، با فرانسه و آلمان در سال های 1980 و با روسیه در سال 2005، امریکا نیک میداند که مشکل میتواند به ایران بقبولاند که برای تأمین سوخت به فروشندگان خارجی مراجعه کند. اصطلاح «ضرورت عملی» میگوید که ایران باید دلایل بر ضرورت غنی کردن اورانیوم و توانائیش به تبدیل کردن اورانیوم غنی شده به سوخت اقامه کند. این ضرورت، در سال 2021 که موافقتامه ایران و روسیه به پایان میرسد، پیدا میشود. بنابراین، چندین سال فرصت برای گفتگو بر سر کنسرسیومی که برای تأمین سوخت اتمی که برای دو طرف قابل قبول باشد هست . این همان پیشنهادی است که شماری از محققان دانشگاه پرینستون ارائه کردهاند. مهمتر اینکه به بعد واگذاشتن گفتگو در این باره، فرصتی ایجاد میکند برای اعتماد سازی از راه اجرای توافق نهائی.
در هفته پیش، در توضیح پیشنهاد محققان دانشگاه پرینستون، فرانک ان. فون هیپل، دانشمند اتمی، که معاون مدیر امنیت ملی در کاخ سفید در حکومت کلینتون بود، گفت: «ما برای گشودن این بن بست 5سال وقت داریم ».
انقلاب اسلامی: اینکه 5 سال وقت هست برای گشودن بنبست یک سخن است، ضرورت مراجعه به فروشندگان خارجی برای خرید اورانیوم، سخن دیگری است. هرگاه رژیم بنارا بر این بگذارد که به فروشندگان خارجی اعتماد ندارد، باید توضیح بدهد چگونهاست که به فروشندگان خارجی برای سوخت اتمی اعتماد نمیکند اما برای اورانیوم خام اعتماد میکند؟ آیا نباید به مردم ایران سر راست و شفاف سخن بگوید تامگر خود را از قید «سیاستی» (حفظ نطام اوجب واجبات است) برهد که زمینگیرش کردهاست؟ برفرض که انرژی اتمی غیر قابل چشم پوشی باشد که نیست، چرا در توافق، شرط فروش سوخت اتمی به ایران نشود؟ این شرط دست را برای اجرا نکردن توافقنامه، در صورت خودداری از فروش سوخت اتمی به قیمت بینالمللی، بازتر میگذارد.
٭امکان به نتیجه رسیدن گفتگوها از حالا تا پایان دوره 6 ماه توافق ژنو، سخت اندک است:
☚ در 2 ژوئیه 2014، خبرگزاریهای غرب گزارش کردند که احتمال رسیدن به توافق نهائی، از حالا تا 20 ژوئیه اندک است. زیرا مسئولان امریکائی و ایرانی برسر مواضع خویش ایستادهاند و کوتاه نمیآیند. از اینرو، تقریباً اطمینان حاصل است که گفتگوها به نتیجه نمیانجامند، مسئلهها که حل نمیشوند تا توافق نهائی بعمل آید، عبارتند از
1 – غنی سازی اورانیوم و شمار سانتریفوژها. ایران اصرار دارد که اجازه بیابد برنامه اتمی خود را بسط دهد تا بتواند سوخت لازم برای نیروگاه اتمی کنونی و نیروگاههای اتمی که قصد دارد بسازد، تولید کند. در برابر، امریکا اصرار دارد که ایران نه تنها برنامه خود را بسط ندهد، بلکه تأسیسات کنونی را هم سخت تقلیل دهد. هریک از دو طرف نیز نظر دیگری را غیر عقلانی میخواند.
2 – مسئله لغو تحریمها: ایران اصرار دارد که یکجا لغو شوند و امریکا اصرار دارد که به تدریج و متناسب با اجرای توافق نهائی از سوی ایران لغو شوند.
٭ نفت و عراق دو حربه که در گفتگوهای برسر توافق نهائی کاربرد پیدا کردهاند:
☚ در 3 ژوئیه 2014، وضعیت در لیبی و وضعیت در عراق خطر کاهش عرضه نفت را جدی کرد. پس صدور نفت ایران برای جلوگیری از بحران در بازار نفت، موضوع بحث کارشناسان شد. اما صدور نفت ایران گرفتار تحریم است. گفتگوهای دور ششم کشورهای 5+1 با ایران در موقعیتی دارد انجام میگیرد که امریکا و ایران در عراق همکاری میکنند و بحران بازار نفت باید فروخوابانده گردد. غرب باید ببیند آیا همچنان باید صدور نفت ایران را در مرز 1.1 میلیون بشکه نگاه دارد و یا باید توافق نهائی با ایران را به انجام رساند و صدور نفت ایران را آزاد کند تا که ایران بتواند روزانه 2.5 میلیون بشکه نفت صادر کند.
● روبن میلس، تحلیلگر اقتصاد نفت، در 30 ژوئن، گفتهاست: اگر نفت بیشتری از ایران به بازارها صادر شود، بحران را در بازار نفت بسیار کاهش میدهد.
برقول او باید افزود که توافق نهائی یعنی اینکه بخش مهمی از تنش در منطقه فرو خوابیدهاست و بخشهای دیگر هم میتوانند فرو بخوابند. نفس فروکش کردن تنشها سبب کاهش بحران در بازار نفت میشود. ورود 1.4 میلیون بشکه نفت ایران به بازار، هم بازار را آرام میکند. و هم همکاری امریکا و رژیم ولایت فقیه در عراق ، اعتماد ایجاد میکند نسبت به جریان نفت عراق به بازارها.
● بزرگترین تهدید: قیمت یک بشکه نفت برنت در 2 ژوئیه 2014، حدود 112 دلار بود. در 3 ژوئیه، زمانی که گفتگوهای ایران با کشورهای 5+1 انجام میشد، بهای آن اندکی کاهش یافت و 111.24 دلار شد. حال آنکه در 19 ژوئن به 115.71 دلار افزایش پیدا کرده بود. علت آن جنگ در عراق بود. آن روزها، داعش شهرهای شمال عراق را تصرف کرده و به بزرگترین پالایشگاه نفت عراق حمله ور شده بود. نباید از یاد برد که کشورهای عضو اوپک 40 درصد نفت مصرفی جهان را تأمین میکنند.
بر جنگ عراق، پایان بینتیجه دور پنجم گفتگوهای ایران با کشورهای 5+1 را نیز باید افزود. آیا گفتگوهای دور ششم به نتیجه میانجامند؟ پاسخ بیشتر کارشناسان به این پرسش نه است. کارشناسان نفت پیش بینی میکنند که نفت ایران در نیمه دوم سال جاری مسیحی، به همین میزان 1.1 میلیون بشکه در روز صادر شود. به سخن دیگر، توافق ژنو بمدت 6 ماه تمدید شود. دو مقام امریکائی که اجازه ندادند نامشان برده شود میگویند: صدور نفت ایران در همان حد که توافق ژنو معین کرده، باقی میماند. ایران روزانه 1 میلیون و 400 هزار بشکه نفت صادر میکند.
● ایران و عراق اعضای اوپک هستند که در طول 6 ماه آینده، میباید نفت استخراج و صادر کنند تا که تقاضای نفت برآورده شود. در سه ماه پایانی سال جاری مسیحی، این تقاضا، روزانه 94 میلیون بشکه است. بنابر برآورد آژانس بینالمللی انرژی، اوپک روزانه باید یک میلیون بشکه بیشتر نفت صادر کند تا نیاز بازار به نفت تأمین شود. در حال حاضر، اوپک روزانه 30 میلیون بشکه نفت صادر میکند. بنابراین، نیاز به نفت بیشتر از آناست که در آغاز سال برآورد شده بود.
● کارشناسان نفت بر این نظرند که در حال حاضر خطر کمبود شدید نفت وجود ندارد. زیرا نفت جنوب عراق صادر میشود و عصیانگران لیبی که شرق لیبی را در اختیار دارند، امروز گفتند که لولههای نفت را باز میکنند و اجازه میدهند نفت صادر شود.
باوجود این، مسائل سیاسی امنیتی برجا هستند. باتوجه به وضعیت نیجریه و سوریه و عراق و لیبی و یمن و سودان جنوبی، خطر آن وجود دارد که صدور نفت دچار کاهش شود. در گزارش 17 ژوئن 2014، آژانس بینالمللی انرژی آمدهاست که باید خطر کاهش تولید و عرضه نفت را بسیار جدی گرفت. گاری سیک که اینک در دانشگاه کلمبیا محقق است میگوید: احتمالاً در گفتگوهای وین، عامل بازار نفت، مداخله داده نمیشود. باوجود این، نمیتوان در باره مسئلهای از مسائل خاورمیانه گفتگو کرد و بنمایه آن نفت نباشد.
● جنگ در شمال عراق به صدور نفت این کشور لطمه وارد کرد. عراق روزانه 2.8 میلیون بشکه نفت صادر میکرد. خطر توسعه جنگ در این کشور، سبب شدهاست که کارشناسان به این برآورد برسند که دولت عراق نمیتواند به هدفی که تعیین کردهاست دست یابد: بنای عراق براین است که تولید نفت خود را در 2018 به روزانه 8 میلیون بشکه برساند. اما امروز، نمیتواند از تمام ظرفیت خود برای صدور نفت استفاده کند.
ایران، در حال حاضر، بیشتر از آنچه تولید میکند، نمیتواند تولید کند. تولید روزانه نفت در ایران، 2.6 میلیون بشکه است که از سال 1989، بدینسو، پائین ترین سطح تولید است. آبیشک دشپاند، تحلیلگر بازار نفت میگوید: هر بشکه نفت بیشتری که ایرانیها بفروشند، خبر خوبی برای آنها است. در این ماه، برما معلوم میشود که گفتگوها کدام سمت و سو را پیدا میکنند. درنتیجه بهتر میتوانیم وضعیت بازار نفت را در ماههای آینده بسنجیم.
٭ «همکاری» رژیم با امریکا در عراق:
☚ بنابر خبر واصل از کشور: گفته میشود نیروهای ایرانی دخیل در عملیات سوریه بیش از 110 هزار نفر میباشند البته با احتساب نیروهای حزب الله. ولی نیروی اعزامی نیروی کمی نیستتند و شایع شده که از ایران نیروهایی جهت کمک به عراق فرستاده شدهاند. این نیروها کنترل و حفاظت از مراکز مهم مذهبی را بر عهده گرفتهاند تا نیروهای مأمور حراست از این مراکز بتوانند به نیروهای جنگنده در برابر داعش بپیودند.
☚ در 3 ژوئن، فرستنده تلویزیونی فرانس24 هواپیماهای را نشان داد که متعلق به ایران هستند. رنگ قسمتی از آن را تغییر دادهاند اما بقیه علائم سر جای خود هستند. گوینده خبر میگفت: به این ترتیب، در آسمان عراق، هواپیماهای با خلبان ایران با هواپیماهای بدون خلبان امریکا برضد «دشمن مشترک» میجنگند.
☚ و گاردین، روزنامه انگلیسی، در 21 ژوئن 2014 گزارش کردهاست که اسرائیل در کردستان عراق و سوریه و ایران مشغول ایجاد پایگاه است. نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل خبر از تشکیل دولت کردستان در آینده نزدیک میدهد. اسرائیل مشغول تربیت نیروهای کماندو و ایجاد پایگاههای جاسوسی است به قصد استفاده از آنها در بیثبات کردن منطقه.
● سیمور هرش در مجله نیویورکر مینویسد: هدف اسرائی در ایجاد نیروی نظامی کرد است برای اینکه از پس میلیشای مسلح شیعه برآیند و در کردستان ایران پایگاهی برای جاسوسی در باره فعالیتهای اتمی ایران ایجاد کند. یک مقام پیشین سازمان اطلاعاتی اسرائیل به سیمور هرش گفتهاست: اسرائیل همواره، به روش ماکیاولی، از کردها حمایت میکرد. برای ایجاد تعادل قوا در برابر رژیم صدام، از کردها استفاده میکرد. «رئلپلیتیک» همین است. اینک با استفاده از کردها، چشم و گوش اسرائیل ایران و عراق و سوریه را تحت نظر و شنود دارد. واکنش ایران نسبت به کردستان مستقل و متحد اسرائیل در مرزهای خود، چه خواهد بود؟ روشن است که ایران «ناو هواپیمابر زمینی» اسرائیل را در مرزهای خود نمیخواهد.
● اما اسرائیل با حمایت از کردها خود را با خطر رویاروئی با ترکیه و عامل بیثبات کردن عراق بشمار رفتن نیز روبرو میکند. عراق تجزیه شده یعنی تبدیل شدن خاورمیانه به سرزمین خون و آتش و درد و اشگ. در اول ماه ژوئن، رئیس پیشین سیا بولتن اطلاعاتی تهیه کرد که میگوید: روابط اسرائیل با ترکیه که در حال حاضر خوب نیستند، با خطر وخامتبار شدن روبرو است. زیرا ترکیه بیش از پیش نگران فعالیتهای اسرائیل در کردستان عراق و تشویق کردها به تشکیل دولت مستقل است.
● هرش اطلاع میدهد که اسرائیل در تابستان گذشته تصمیم گرفت به فعالیتهای خود در کردستان عراق وسعت ببخشد. زیرا به این نتیجه رسید که حمله عراق به امریکا شکست خوردهاست و نفوذ ایران است که دارد در عراق دامن میگستراند. در ژوئیه سال پیش، اسرائیل «نقشه ب» خود را به اجرا گذاشت: حضور در کردستان عراق
☚ رژیم ایران با اعلان استقلال کردستان عراقب مخالف است. در 3 ژوئیه 2014 نیز امریکا اعلان کرد با رفراندوم بقصد جدا کردن کردستان از عراق و اعلان استقلال مخالف است.
حاصل سخن:
1 – از 9 مشکلی که در تحلیل پیشین برشمردیم، 7 مشکل حل شدهاند. دو مشکل یکی تعداد سانتریفوژها و نوع آنها برجا است. صفر نگاه داشتن ذخیره اورانیوم 5 درجه نیز حل شدهاست. اما ، مشکل دیگر یعنی لغو تحریمها و زمان بندی آن نیز برجا است. این دو مشکل برجا هستند زیرا دو طرف گفتگو باید توافق نهائی را برای «سخت سران» خود قابل قبول کنند. بدیهی است یک طرف، غرب، کار به کار منافع خود دارد و طرف دیگر، رژیم حاکم بر ایران، حفظ نظام را اوجب واجبات میداند و حقوق مردم ایران را قربانی میکند.
در 4 ژوئیه 2014، رویتر از قول یک دیپلمات غربی گزارش کرد که ایران حاضر است محدود شدن شمار سانتریفوژها را بپذیرد. پیش از آن، عباس عراقچی، معاون ظریف، گفته بود: هرگونه محدودیتی که ایران بپذیرد، موقتی خواهد بود. الا اینکه، در رژیم ولایت فقیه هر تأسیسی صفت موقتی دارد اما دائمی میشود. با اینحال، هنوز معلوم نیست که آیا رژیم حاضر است با تعدادی سانتریفوز موافقت کند که امریکا میگوید یا خیر؟ و یا بنابر رویه، چنین موافقتی را برای زمانی گذاشته است که زیانها بازهم بزرگ تر و جام زهری که باید سربکشد، مرگبارتر شود.
2 – امریکا و رژیم ناگزیر از همکاری با یکدیگر در عراق هستند. برغم «همکاری با امریکا هرگز» گفتنها، در عمل این همکاری انجام میشود. و
3 – مسئله نفت بدانحد از شدت نرسیدهاست که امریکا و اروپا حاضر به تعدیل نظر خود در گفتگوها بر سر اتم ایران بگردند. و
4 – امریکا با یکه تاز شدن اتحادیه عربستان و اسرائیل در منطقه موافق نیست. بنابراین، همکاری رژیم با امریکا هم در عراق و هم در افغانستان ادامه مییابد. هرگاه این همکاری به از میان برداشتن داعش بیانجامد، مسئله سوریه نیز راه حل دیگری مییابد.
باوجود این، همکاری نه علنی میشود و نه همگانی مگر وقتی رژیم محور کردن امریکا در سیاست داخلی و خارجی را از دست فرو گذارد. تا آن زمان، همچنان بنابر ستیز در علن و سازش در پنهان است.