back to top
خانهنویسندگانمقاله ای از ایران: وقتی فیروزآبادی ناخواسته سه ویرانگری بزرگ خامنه‌ای...

مقاله ای از ایران: وقتی فیروزآبادی ناخواسته سه ویرانگری بزرگ خامنه‌ای را بر زبان می‌آورد

firouzabadi hassan   حسن فیروزابادی یکی از نزدیکترین افراد به سید علی خامنه‌ای است و به همین دلیل مقام ریاست ستاد کل نیروهای مسلح را در اختیار دارد. اما بعد از انتخاب احمدی نژاد در جریان کودتای سال 88 تا حدی از برخی از سرداران سپاه از جمله محمد رضا نقدی و مقدم‌فر و یدالله جوانی و جزایری و… دور شد. تا جایی که سایه او را با تیر می‌زنند و معتقدند او آدمی فرصت طلب و مسئله‌دار است. وضعیت او در حال حاضر به گونه‌ای است که برخی از سرداران تلاش می‌کنند او را پایین بکشند. اما موفق نشده‌اند. نگرانی او از سرداران دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد نه ازخوبی او بلکه از سالوسی او می‌باشد .

    او اخیرا در  سخنانی به دفاع از حسن روحانی در برابر برخی نشریات وابسته به نیروهای نظامی که عموما متعلق به سپاه پاسداران و بسیج هستند، پرداخته است. مانند نشریه صبح صادق و جوان و… و معتقد است که این نشریات نباید به دلیل عدم اگاهی رییس جمهور را تحت فشار قرار دهند. زیرا سید علی خامنه‌ای او را انتخاب نموده‌است. در زیر برخی از سخنان او و کلید‌های روشنگری او را خواهیم آورد که چرا سید علی خامنه‌ای حسن روحانی را انتخاب کرد و در نابودی کشور چه نقشی داشته‌است و دارد:

 

٭سردار فیروز آبادی می گوید:

● … رهبری فرمودند که از دولت حمایت کنید، به پیشرفت کشور کمک کنید هرکس هر جا هست همان‌جا را بسازد، انتقاد مخرب نکنید، هو و جنجال نکنید، آرامش جامعه را به هم نزنید. خب اینها اصولی است که سیاسیون و رسانه‌ها باید به آن عمل کنند.

●… وزیر یعنی کسی که بار سنگینی بر دوش اوست. حالا بار سنگین را بر دوش وزیر بگذاریم و بعد هم دائما در روحش و در وزارتخانه‌اش تلاطم ایجاد کنیم؟ آیا کار پیش می‌رود؟ معلوم است کار پیش نمی‌رود. البته وزراء و دولت هم باید مراعات همه اصول را بکنند و بنای آقای دکتر روحانی به عنوان رئیس‌جمهور همین است، به وزراء هم توصیه کردند.

● … سیاسیون و رسانه‌ها هم باید مراعات کنند تا کشور بتواند این کاروان جهادی که با هدایت رهبری دارد به سوی هدف‌های عالی و چشم‌انداز حرکت می‌کند، به مقصد برسد و موفق باشد و اگر کار را کند و متوقف کنیم، خدای نکرده سنگ‌اندازی کنیم، چوب لای چرخ بگذاریم، خب معلوم است که کار پیش نمی‌رود و به چشم‌انداز هم نمی‌رسیم، دشمن هم خوشحال می‌شود. دشمنان ما هم همین را می‌خواهند،

● … کار راهبردی در دستگاه جمهوری اسلامی منشأش را از امامت می‌گیرد. اینکه سیاست‌های کلی را امروز در نظام، رهبری ابلاغ می‌کنند. سیاست کلی یعنی منشا همه کارهای دیگر.

سیاست کلی آموزش و پرورش، آموزش عالی ، سیاست دفاعی، مخابرات و الکترونیک، سیاست کلی اینها همین است، منشا از امامت است. امام مشورت هم می‌کند و سیاست کلی می‌دهد.

 ● … باید مدیر راهبردی در هر سازمانی اول چشم‌انداز سازمانش را مشخص کند، بعد سیاست‌های کلی‌اش را ببینی. کار اجرایی کار سختی است و ریاست‌جمهوری، وزارتخانه‌ها، اینها مدیریت‌های راهبردی است و حرکت‌های راهبردی، کار عمیق، پرحوصله و با آرامش را می‌طلبد.

رهبر عزیز ما حضرت امام خامنه‌ای عزیز از این دولت، اقتصاد مقاومتی، پیشرفت کشور، استحکام ساخت درونی کشور را مطالبه می‌کنند.

● …: از نگاه راهبردی و مدیریت راهبردی این اصول مهم است. رعایت کردن آن در یک سازمان، در کشور و در جمع مسلمانان، در کشورهای متحد هم مهم است،

   یعنی هر جا بنای وحدتی است برای کار کردن، بایستی که روی یک اصولی تفاهم بشود. کسی نباید کاسه داغ‌تر از آش بشود. امروز میزان را در میان جامعه، امام تعیین می‌کند ما خدا را شکر می‌کنیم که در تاریخ‌مان ما را به داشتن امام مفتخر کرده است.

●  … ما امام داریم، امام یعنی میزان جامعه، روی همین میزان همه ما باید حرکت کنیم دیگر جنجال درست کردن و تحلیل از خودشان درآوردن که ببینید این بخش حکومت ولایت فقیه را تضعیف می‌کند، این یعنی چه؟ اینکه اصلا با نگاه راهبردی و مدیریت راهبردی نمی‌خواند

 

٭نکات کلیدی در سخنان سردار سرلشگر! فیروزآبادی:

    به نظر می‌‌‌رسد دکتر! فیروزآبادی به این دلیل به سخن در آمده‌است که شرایط را سخت می‌بیند و می‌پندارد اگر برخی‌ها همانگونه که می‌گوید کاسه داغ‌تر از آش شوند مشکل ایجاد خواهندکرد چرا وقتی که آقا نرمش قهرمانانه نشان می‌دهد برخی‌ها در مراکز مختلف ادعای مبارزه و تسلیم نشدن  دارند و دولت را متهم به تسلیم شدن می‌کنند؟

 

●نکته اول در سخنان سردار دکتر!

1 – «کار راهبردی در دستگاه جمهوری اسلامی منشأش را از امامت می‌گیرد. اینکه سیاست‌های کلی را امروز در نظام، رهبری ابلاغ می‌کنند. سیاست کلی یعنی منشاء همه کارهای دیگر. سیاست کلی آموزش و پرورش، آموزش عالی، سیاست دفاعی، مخابرات و الکترونیک…»

    بنابراین دخالت‌های رهبری در آموزش و پرورش و اموزش عالی و مخابرات و الکترونیک و دفاع، سر راست و شفاف تصدیق می‌شودو دیگر کسی نمی‌تواند بگوید که دولت آزاد است وزیر انتخاب کند و بر اساس روش خود به اداره آنها بپردازد .

   به همین دلیل است که با گذشت بیش از سی سال از انقلاب، اکثر جوانانی که از آموزش و پرورش خارج می‌‌شوند، با ولایت فقیه و باورهای دینی مخالف می‌شوند. البته به جز برخی بسیجی‌های ساخته شده . این جوانانی که امروز مشاهده می‌‌شود که در دانشگاهها دست به مخالفت با بنیانهای دینی می‌زنند همان دانش آموزان آموزش و پرورشی بوده‌اند که کار مخالفت با حاکمیت دینی را از آنجا اغاز کرده و به دانشگاهها رسانده‌اند. لذا دیده می‌‌شود که نظام با تمام قدرت با استفاده از نیروهای سازماندهی شده بسیجی در مدارس و دانشگاهها تلاش می‌کند جلوی حرکت رو به رشد مخالفت با ولایت فقیه در میان جوانان را بگیرد. به همین دلیل است که سیاست‌های رهبری در آموزش و پرورش و آموزش عالی به گل نشسته است .

   در امور دفاعی هم که وضع معلوم است: رفتن به سوی ساخت مراکز هسته‌ای برای به دست آوردن بمب هسته‌ای و همچنین ساخت موشکهای بالستیک و انواع و اقسام موشکها و دیگر سلاح‌ها، هدفی جز تثبیت «نظام» از راه سرکوب داخلی و ایجاد تعادل با قدرتهای منطقه‌ای و جهانی ندارد. ارسال اسلحه برای نیروهای تروریستی و مداخله گر در کشورهای خارجی و سازماندهی نیروهای سرکوب از بسیج گرفته تا سپاه های مختلف و نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کاملا در اختیار و تحت راهبرد سید علی خامنه‌ای می‌باشد. بنابراین هر عملی که از سوی این نهادهای نظامی و انتظامی و امنیتی و اطلاعاتی انجام می‌گیرد کاملا تحت نظر او بوده و سر نخ همه سرکوب ها وکشتار و ترور و تجاوز و جنایت و خیانت در دست او است. مسئول قرارگرفتن کشور در حلقه آتش و ایجاد پایگاه‌های اطلاعاتی و نظامی در دورادور ایران نیز او است. مسئول قرارگرفتن کشور در خطر تجزیه نیز او است.

   نکته مهم در این بخش، دخالت خامنه‌ای در مخابرات و الکترونیک است. از آنجاکه مخابرات و الکترونیک از امور تخصصی و امنیتی کامل به شمار می‌آیند تنها می‌توان گفت که دلیل کنترل و نظارت خامنه‌ای بر این بخش، امنیتی و اطلاعاتی است. او می‌خواهد بتواند از این طریق هر حرکتی را کنترل کند. مگر در سخنان سردار جعفری و سردار مشفق بر همین مسئله کنترل اینترنت و موبایل و تلفن و اس ام اس(پیام کوتاه ) و… تاکید نشده بود؟ اگر مخابرات آزاد بود مگر کسی می‌توانست برای اجرا و انجام کودتا و بعد از آن کنترل نیروهای مخالف از این تکنولوژی استفاده نماید؟ تنها دلیل برتری کودتاچیان سرکوبگر و جنایتکار بعد از کودتای انتخاباتی سال 88 همین دخالت و نظارت خامنه‌ای بر امور دفاعی و مخابراتی بود که توانست با کنترل و ردیابی مکالمات و تخریب و قطع ارتباطات، کودتا را انجام داده و مخالفان را دستگیر نماید.

   گفته می‌شود بسیاری از مدارکی که از دستگیر شدگان در دادگاه مطرح می‌شد اسنادی بود که از مکالمات آنها جمع آوری شده و به عنوان سند از آن استفاده شد و عده‌ای از دستگیر شدگان از طریق ردگیری موبایل و تلفن و کنترل غیر قانونی مکالمات  دستگیر شدند که همه اینها تحت نظارت و مدیریت خامنه‌ای می‌باشد.

    پرسیدنی است که باوجود داشتن ولایت مطلقه و در اختیار گرفتن این قلمرو وسیع و قلمروهای دیگر که در زیر به آنها می‌پردازیم، کدام میدان عملی برای سه قوه می‌ماند و کدام اصلاحی ممکن است؟

 

● نکته دوم سخنرانی سردار دکتر در مورد رعایت اصول است:

2 – او می‌گوید:« از نگاه راهبردی و مدیریت راهبردی این اصول مهم است و رعایت کردن آن در یک سازمان، در کشور و در جمع مسلمانان، در کشورهای متحد هم مهم است. یعنی هر جا بنای وحدتی است برای کار کردن، بایستی که روی یک اصولی تفاهم بشود. کسی نباید کاسه داغ‌تر از آش بشود. امروز میزان را در میان جامعه امام تعیین می‌کند ما خدا را شکر می‌کنیم که در تاریخ‌مان ما را به داشتن امام مفتخر کرده است.»

    سردار دکتر! در واقع می‌گوید: هر جا بنای وحدتی است برای کارکردن، بایستی که روی یک اصولی تفاهم بشود. اما در مورد وحدت میان خامنه‌ای و دولت چه  تفاهمی صورت گرفته و بر چه اصولی استوار است؟ خوانندگان عزیز می‌دانند که شخص خامنه‌ای بسیار لجوج و یک دنده و دشمن تراش است. لذا باید پرسید: چرا خامنه‌ای حاضر شده با حسن روحانی به تفاهم برسد با وجود اینکه می‌داند با بر سر کار آمدن حسن روحانی برخی اصلاح طلبان عضو حکومت خاتمی نیز مقام خواهند جست. در حالیکه بنا بر اعتراف سردار سرلشکر دیگر یعنی جعفری حضور این افراد در حکومت خط قرمز می‌باشد.

     از قرار، خامنه‌ای آن‌چنان در ضعف قرار گرفته که فکر می‌کند حسن روحانی ناجی او و ولایتش می‌شود. اما آیا اینگونه خواهد شد؟ به نظر نگارنده، کار سید علی خامنه‌ای و یارانش از حد بازگشت به گذشته عبور کرده و هیچ کس، از جمله حسن روحانی نمی‌تواند آبرو و اعتبار و حیثیت از دست رفته سید علی خامنه‌ای و سپاه پاسداران و حاکمیت ولایت فقیه مطلقه را بازگرداند. در واقع، او به این قانع است که بحران اتمی که خود ساخته‌است حل شود و دست «نظام» از زیر سنگ تحریمها رها شود و معارضانش در «نظام»، طرد شوند. صحبتهای او با علی مطهری درباره حصر میر حسین موسوی و کروبی و نیز چهار شرطی که او برای این دو معین کرده‌است، جا برای تردید نمی‌گذارد که از نظر او، این دو و خاتمی و نزدیکانشان حذف شدگانند. و می‌دانیم که او به حذف شدن هاشمی رفسنجانی و دستیارانش نیز اصرار دارد.

 

 ● نکته سوم که سردار در رابطه خامنه‌ای با حسن روحانی مطرح می‌کند:

3- او می‌گوید: «باید مدیر راهبردی در هر سازمانی اول چشم‌انداز سازمانش را مشخص کند، بعد سیاست‌های کلی‌اش را ببینی. کار اجرایی کار سختی است و ریاست‌جمهوری، وزارتخانه‌ها، اینها مدیریت‌های راهبردی است و حرکت‌های راهبردی، کار عمیق، پرحوصله و با آرامش را می‌طلبد. رهبر عزیز ما حضرت امام خامنه‌ای عزیز از این دولت، اقتصاد مقاومتی، پیشرفت کشور ، استحکام ساخت درونی کشور را مطالبه می‌کنند.»

    سردار دکتر! مطالبات خامنه‌ای از دولت را در سه مورد بیان می‌کند و خواسته و یا ناخواسته از پرده بیرون می‌اندازد که از قبل از انتخاب حسن روحانی گفتگوهایی صورت گرفته و بر سر این موارد توافق شده‌است. بخاطر داریم که محبیان، تحلیل‌گر اصول گرا نوشت: انتخاب حسن روحانی مهندسی شده بود و مأموریت او حل مسئله اتمی است. علاوه بر این مشکل، طی هشت سال حکومت محبوب خامنه‌ای، ویرانی بر ویرانی افزوده شده‌است:

3.1.  کشور در سه مورد  بیان شده به ویرانه‌ای تبدیل گشته است. و

3.2.  قلمرو عمل حکومت همین سه مورد است. اما عمل در این قلمرو، مانع از انجام امور دیگر می‌‌شود. و  

3.3. سخن فیروزآبادی معلوم می‌کند خامنه‌ای می‌داند حکومت احمدی نژاد که طرز فکرش به طرز فکر او نزدیک بود (بنابر قول خود خامنه ای) در سه مورد زیر ویرانی را از حد گذرانده است:

الف – اقتصاد مقاومتی: یعنی اینکه ازاقتصاد چیزی باقی نمانده و به ویرانه‌ای تبدیل شده و از عوامل اصلی ویران شدن اقتصاد، اول از همه، خود خامنه‌ای و سپس حکومت دست نشانده او هستند. چراکه حکومت احمدی نژاد سیاست اقتصادیی را اجرا کرده که خامنه‌ای تجویز کرده‌است. بحران اتمی را نیز او ایجاد و به این حد از شدت رسانده‌است. بر اثر همین دشمن تراشی و لجاجت خامنه‌ای و رییس جمهور بی اطلاع و نابخرد او، کشور دچار تحریم‌های کمر شکن گشته‌است. از اقتصاد چیزی باقی نمانده‌است. حکومت حتی از توان پرداخت حقوق کارمندان و کارگران در تیر ماه سال قبل عاجز بود و مجبور به استقراض از بانک مرکزی گشت. خامنه‌ای که متوجه وخامت  اوضاع داخلی و  خارجی شد، تن به ریاست جمهوری حسن روحانی داد تا شاید وی بتواند بحران اتمی را حل و اقتصاد را از افلاس خارج کند. اما هنوز اقتصاد در رکود است. روحانی می‌گوید تورم پائین آمده و راست نمی‌گوید. زیرا رکود تشدید شده‌است. به سخن دیگر بیماری اقتصاد مهلک‌تر شده‌است.  روشن است که اگر  مشکل حل شود، خامنه‌ای و تبلیغاتچی‌های او خواهند گفت نتیجه اقتصاد مقاومتی است.

ب – پیشرفت کشور: مسئله دومی که سردار می‌گوید خامنه‌ای از ر وحانی می‌خواهد پیشرفت کشور است. به راستی مگر همین خامنه‌ای نمی‌گفت در سی‌سال گذشته 100 برابر پیشرفت داشته‌ایم؟ پس چه نیازی به پیشرفت آن‌هم با دستیاری حسن روحانی دارد؟ مگر این‌که بگوئیم منظور پیشرفت در مذاکرات هسته‌ای و رفع مشکلات بین‌المللی باشد نه امور دفاعی و مخابرات و الکترونیکی و…

ج- استحکام ساخت درونی کشور: اما خواست سوم خامنه‌ای از همه جالب‌تر به نظر می‌‌‌رسد. راستی مگر درکشور بمب هسته‌ای  منفجر شده یا مورد حمله بیگانگان قرار گرفته که همه چیز از هم پاشیده شده‌است؟

   به نظر نمی‌آید در ایران جنگی و یا انفجاری رخ داده باشد. اما چرا، درهشت سال گذشته، کشور به تصرف کامل سپاه درآمد و هر چه داشت از بین‌رفت. ملت گرفتار فقر و فلاکت شد. چنان‌که امروز، ایران، به لحاظ ضریب فلاکت، در شمار کشورهائی است که مقام اول را در جهان یافته‌اند. همه سازمانها، ادارات، کارخانجات، تولیدی‌ها، کشاورزی، آب، برق، دریاچه‌ها،چاه های زیر زمینی، نفت، گاز، اتوموبیل سازی، خطوط راه آهن، خطوط هوایی، منابع نفت و گاز کشور در خلیج فارس و سهم ایران در دریای مازندران، همه و همه، از بین رفت.  حکومت دست نشانده سپاه دلار را به سه هزار تومان و بنزین را به 700 تومان و همه مایحتاج کشور را سه برابر کرد. در حالیکه حقوق و در آمد را بسیار کم‌تر از میزان تورم افزایش داد. حدود 48 درصد از مردم را به زیر خط فقر برد. البته «نماینده» کنونی مجلس و «وزیر» رفاه در حکومت احمدی نژاد (عبدالرضا مصری ) می‌گفت: ما خط فقر را قبول نداریم و کسی که بتواند نان خود را بخورد فقیر نیست و افرادی که بیش از 25 هزار تومان درآمد دارند فقیر نیستند!

    حال با چنین وضعیتی که اقوام ناراضی هستند و اقلیت‌های دینی ناراضی‌تر و بسیاری از مردم در حال مهاجرت از کشور هستند و اکثر نوابغ و متخصصان و برجستگان المپیادهای علمی از کشور خارج شده‌اند و ساختار حاکمیت فاقد اعتبار و حیثیت شده و دروغ و فساد و فریب و اختلاس و رشوه و ربا و … حرف اول در کشور را می‌زند، حسن روحانی چه کاری از دستش بر می‌آید؟ آن‌هم وقتی همه چیز در اختیار خامنه‌ای صاحب اختیار مطلق می باشد و در کشور تنها یک صدا باید شنیده شود و او هم صدای او است؟ سیاست‌های راه‌بردی در قلمروهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را خامنه‌ای معین می‌کند. با وجود این وضعیت، چگونه می‌توان «ساخت درونی کشور» را استحکام بخشید؟ اگر شدنی بود، خامنه‌ای و سپاه پاسداران با زور و شلاق انجامش می‌دادند و کار را به حسن روحانی نمی‌سپاردند.

    همین نکته سوم جا برای تردید نمی‌گذارد که نظام ولایت مطلقه فقیه به مرحله بی‌بازگشتی رسیده و از دست هیچ کس کاری بر نمی‌آید

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید