1. خرد کردن شخصیت زندانیان/مردم با تحقیر؛ ارعاب؛ توهین؛ پیدا کردن نقاط ضعف و فشار بر آنها…..
2. محدودیت در دسترسی به اطلاعات و اخبار. در این شرایط تلقینپذیری زندانیان/مردم آسانتر میگردد…
3. اطلاعات و اخبار فقط به صورت یکجانبه و مغرضانه به زندانیان/مردم داده میشود.
4. بازجو/رژیم مکررا زندانیان/مردم را از سرنوشت بدتری که منتظر آنها است میترساند و به تدریج زندانی/مردم را به جائی میرساند که خودشان این وظیفه را به عهده میگیرند و به خود و سایرین این ترس را القا میکنند که هرچند وضع موجود فوقالعاده بد است ولی آینده بسیار بدتر خواهد بود، مگر اینکه آنها دستورات بازجو را اطاعت کنند و با آنها همکاری نمایند.
5. بازجو/رژیم با روشهای مختلف و متفاوت به زندانیان/مردم فشار میآورد تا هرچه بیشتر آنها را از انجام عملی در حال یا آینده منصرف کند.
6. بازجو/رژیم با روشهای مختلف و متفاوت به زندانیان/مردم فشار میآورد تا تنبیه سرپیچی درس عبرتی برای دیگران باشد. شکنجهها،… و اعدامها در داخل زندانها، و اعدامها در اماکن عمومی،…. فشارهای اقتصادی… اجتماعی… تحصیلی… در خارج زندانها
7. با منزلتزدائی، شأنزدائی و کرامتزدائی و توهینهای مکرر و همراه با ارعاب و آزارهای جسمی، کمکم به بعضی از زندانیان/مردم احساس واخوردگی و سرخوردگی دست میدهد و شروع به سرزنش خود میکنند. کمکم به آرمانهای خود و نظام ارزشی خود مشکوک میشوند و به تدریج از سر مواضع خود، به عقب گام برمیدارند
8. بازجو/رژیم تلاش دارد که به زندانیان/مردم زندانبانان/بازجویان/دولتمردان در مقامی رفیعتر و والاتر از زندانیان/مردم قرار گرفتهاند. این بخصوص در مورد زندانبانی که در مقام “بازجوی خوب” و یا “قدرت خوب” و یا “دیکتاتوری صالح” قرار میگیرد صدق میکند. هر چه زندانیان/مردم بیشتر متقاعد شود که همه و یا بعضی از زندانیان/مردم در مقام رفیعتری قرار گرفتهاند ، میزان فرمانبرداری و همکاری زندانیان/مردم با زندانبان/بازجو/رژیم بیشتر میشود.
برای شنیدن مصاحبه، اینجا را کلیک کنید.
خلاصهای از قسمت اول:
پندار، کردار و گفتار هر انسانی از شرایط روحی روانی آن انسان متاثر است.
جامعه و ملت از مجموعۀ این انسانها تشکیل میشود و به این ترتیب حالات روحی/روانی/عصبی اعضای جامعه، در رفتارشناسی آن جامعه/ملت تاثیرگذار است.
سرنوشتی که جامعه ایرانی دچار آن است و رفتاری که با ملت میشود، بسیار مشابه آنی است که در زندانها برای زندانیان سیاسی اتفاق می افتد، منتها در زندانها با شدتی بیشتر. در خود زندانهای سیاسی هم، برخورد با همۀ زندانیان یکسان نیست و سرنوشت آنها هم متفاوت است.
میزان خشونت در درون و در بیرون زندانها که از هم تاثیرپذیر و برهم تاثیرگذار هستند، با تمرینهای مستمر و عملی در روشهای تشخیصی و درمانی ارائه شده در این مطالعه، میزان خشونت در جامعه (چه در داخل و چه در خارج زندانها) کاسته میشود، و اسلحه در دست سرکوبگر بیاثر میگردد. با این مطالعه میتوان علت و ریشۀ رفتار جامعۀ استبدادزده را تشخیص داد و به درمان آن پرداخت. در عین حال، نتیجۀ این مطالعه و این روش بکار زندانیان سیاسی میآید که از این راه نیز بتوانند توان استقامت خود را در مقابل سختیها بالا ببرند. به این ترتیب است که با بیاثر کردن اسلحه در دست سرکوبگر (برای همۀ ما زندانیان سیاسی ایرانی، در داخل و در خارج زندانها) به زدودن خشونت میتوان پرداخت. برای استقرار و استمرار مردمسالاری، ابتکار و تدبیر برای خشونتزدائی، بسیار بیشتر موثرتر است از خشونتگریزی و یا حتی خشونتپرهیزی.
هرگونه تلاش هر کدام از ما و همۀ ما مردم در خشونتزدائی (هر چقدر هم که آن تلاش در ظاهر کوچک به نظر بیاید) در داخل و یا در خارج کشور و در درون و یا در بیرون زندانهای سیاسی، و در هر کجا که قرار گرفته باشیم، به امنیت جانی و روانی هموطنان (چه در داخل و چه در خارج زندانها) کمک خواهد کرد.
(علی صدارت : تحلیل روانشناختی بخشی از جامعه ایرانیان. قسمت اول مصاحبه با آقای حسین جوادزاده، رادیو عصر جدید-پنجشنبه 22 خرداد 1393 برابر با 12 ماه جون 2014)