back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: جنگ در منطقه، مسئله نفت و دشمن دشمن کردن خامنه...

بنی صدر: جنگ در منطقه، مسئله نفت و دشمن دشمن کردن خامنه ای

banisadrParchamIranعصر جدید: بحث مذاکرات اتمی هنوز ادامه دارد و از سوی دیگر منطقه نیز در آتش است. تحلیل شما در باره حوادث اخیر چیست و مذاکرات بکجا رسیده است؟

 برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

 بنی صدر: ما قبل در باره بحران اتمی و وضعیت منطفقه صحبت کردیم که اتحادی وجود دارد که نمی گذارد منطقه آرام باشد و بحران بخوابد از یکسوی رژیم ولایت مطلقه فقیه و از سوی دیگر اسرائیل و عربستان سعودی و محافظه کاران امریکا. الان رویدادهای منطقه آن ارزیابی و تحلیل را تصدیق می کند و یا نه؟ اگر تصدیق می کند معنی اش این فقط نیست که وضعیت را درست سنجیده بودیم بلکه گویای وضعیتی است که دیده شده بود و هشدار هم  نسبت به آن داده شده بود اما رژیمهایی مانند آقای خامنه ای نمی خواهند واقعیتها را ببیند. چشم و گوششان بسته است. حالا ایشان بخود زحمت داده در پاسخ به صحبتی که در رادیو شما کردیم و گفتیم اقای خامنه ای دهان باز می کند کلمه دشمن دشمن از آن بیرون می اید. گفته است که “می گویند که من چرا اینقدر دشمن دشمن می کنم قرآن هم در باره دشمن و مفسدان صحبت می کند”. من به ایشان می گویم معلوم می شود شما آنطور کر هم نیستید. از من بشنوید که شما قرآن را برای عمل کردن نمی خوانی. نمی دانم اصلا فرصت می کنید قرآن را بخوانید یا نه؟ اگر فرصت می کنید و آن را باز می کنید برای فهمیدن نمی کنید. در قرآن گفته شده است که باید بر حق ایستد توالصو بالحق و توالصو به الصبر. اگر چنان کردید دشمن یعنی کسانی که به حق شما تجاوز کرده اند بی اثر می شود این آموزش قرآن است. شما وارونه اینرا می کنید. شما دشمن را بهانه کرده اید برای تجاوز به حق، تجاوز به حقوق انسان، حقوق ملی و حقوق شهروندی ایرانیان و بدینجهت دشمن دشمن می کنید. چون می خواهید دشمن را در سیاست داخلی و خارجی محور کنید و از آن بعنوان وسیله توجیه سرکوب همه روزه مردم ایران در ابعاد مختلف سیاسی فرهنگ اجتماعی و اقتصادی استفاده کنید. دشمن دشمن می کنید برای اینکه مافیاهای نظامی ـ سیاسی را بر سرنوشت ایران حاکم کنید حزب مسلح سیاسی را صاحب امتیاز ایران بکنید.

شما بحق باز گردید این عنوان سبک و مسخره ولی مطلقه مسلمین جهان را کنار بگذارید. کمی فکر کنید.

 قاعدتا اختلافات باید به حدی کاهش یافته باشد تا حضور وزیران خارجه را ایجاب بکند . به هر حال، آنچه که معلوم است، چون آقای خامنه ای یک واقعیت هایی را لو داد که ما قبلا  در گفتگوی با شما توضیح داده بودیم که بر سر تعداد سانتریفوژ ها ، میزان غنی سازی اورانیوم  و تحریم ها و مدت مهار ایران ، اختلاف وجود دارد. ایشان این را لو داد و گفت بله همین است . حالا ایشان اصطلاح “سو” هم بکار برد که واحد اندازه گیری است در اتم . حالا امروز یا دیروز یک خبر انتشار یافت که می گوید، یک روزنامه نگار ژاپنی از یک دیپلمات ایرانی شنیده که ایران پیشنهاد داده ، در هشت سال بعد 8 هزار از نوع جدیدترین سانتریفیوژ ها را داشته باشد و این معنایش این است که اگر بخواهند اینها که دارند را با نوع جدید جایگزین کنند هشت سال طول می کشد و معنای دیگرش این است که ، آقای خامنه ای همانوقت که لو میداد اختلافات بر سر این دو چیز است،یک به اصطلاح راهی هم گشود که، آن وقتی ایران احتیاج پیدا کند این مقدار 190 هزار سو نیاز است. خوب این یعنی اینکه بر سر این مسئله حالا میتوانند توافق بکنند به اینکه در آینده  هر گاه ایران نیازپیدا کرد بتواند سانتریفیوژ داشته باشد ، خوب این یک راه حلی میشود . با توجه به وضعیتی که در منطقه به وجود آمده مسئله تحریم ها هم میتواند راه حلی از این نوع که الآن می گویم پیدا کند. یعنی ، من اطلاع دارم که احتمال می رود این راه حل را پیدا کند، نه اینکه خودم پیشنهاد می کنم ، اطلاعی است که دارم  و می گویم. که وقتی طرف ایرانی آن تضمینهایی را که آنها می خواهند بدهد و آن مدتی که آنها میخواهند کنترل را بپذیرد، این طرف غربی هم زمان لغو تحریم ها را کوتاه کند. حالا آیا در روز یکشنبه ، این توافق ، با توضیحی که دادم بر سر این دو مسئله حاصل می شود یانمی شود، قدر مسلم این است که در روز یکشنبه ،توافق نهایی امضا نمی شود. چون اگر امضا می شد اولا آن دو وزیر خارجه این فرصت را از دست نمی دادند و بگویند ما نمی آئیم، می آمدند و ثانیا وزیر خارجه آلمان نمی گفت چند ساعت بیشتر نخواهد ماند. ولی میتواند برای اینکه در زمان بعدی این توافق به عمل بیاید ، جاده را صاف کند میتواند هم نه. حالا من میگویم  هم میتواند  و هم  نمیتواند ، یک گزارش تحلیلی را لوموند انتشار داده است که بسیار مهم است. آن گزارش میگوید، چون در گذشته و  سابق بر این مقامات اسرائیلی مثل موساد، رئیس ستاد ارتش که باز نشسته میشدند ، از آنجا که دیگر شاغل نبودند و دیگر مجبور نبودند که رعایت سیاست حکومت را بکنند زبانشان باز میشد ،آنها زبانشان باز شده بود گفته بودند که این حمله به ایران، بیهوده است ، ابلهانه است، اینها را می گفتند حالا مقام های شاغل هم می گویند. چرا این گونه شده، این مقاله این را توضیح می دهد ، می گوید به اینکه ، اولا خود اینکه ایران بمب اتمی می سازد، این دروغ بوده و اسرائیل میدانسته که این دروغ است ، میگوید ایهود باراک که وزیر دفاع اسرائیل بود، یک استرانژی تدبیر کرد برای اینکه اسرائیل را در وضعیت قرمز اعلان خطر نگه داردو ارتش را در آماده باش قرار بدهد . گزارش می گوید برای اینکه القا کند ایران در حال ساختن بمب اتمی است و به زودی صاحب بمب اتمی می شود  و اسرائیل چاره ای جز جنگ با ایران ندارد پول هنگفتی را خرج کرد. هدف او و آقای نتانیاهو که همان سیاست را دنبال می کرد این بود که به یک رشته هدفها در سیاست داخلی و خارجی برسند، در سیاست داخلی ترس را به مردم اسرائیل القا کنند، برای اینکه خودشان بر آن مردم حکومت کنند که این نتیجه حاصل شد. در رابطه با امریکا که آهای ما داریم به ایران حمله می کنیم اثر بخشید و نتیجه این شد که آمریکا حاضر شد بخشی از بودجه نظامی اسرائیل را بدهد. برای اینکه مردم اسرائیل خاطرشان جمع باشد و حکومت اسرائیل هم فکر به اصطلاح جنگ با ایران را نکند اما در اصل هرگز قصدی برای جنگ با ایران نبوده است . برای اینکه حکومت اسرائیل میدانست اصلا، ساختن بمب اتمی در کار نیست و حمله به آن تاسیسات هم ،چون پراکنده است و زیر زمین تاثیری ندارد. و حالا اسرائیل متوجه شده است به اینکه این داعش و این گروه های مسلح در سوریه، در عراق و در جاهای دیگر خطر بزرگی هستند. یک ژنرال اسرائیلی که رئیس فعلی موساد است می گوید که  این حماس فلسطینی را وقتی با داعش مقایسه کنید یک سازمان ساده  و بی توانی است و خطری که موجودیت اسرائیل را تهدید می کند ، نه اتم ایران بلکه این مسئله فلسطین و این گروه های مسلح در منطقه است .من عرض کرده بودم سیاست آقای اوباما بر این نیست که ایران در برابر اتحاد اسرئیل و عربستان و محافظه کاران جدید در امریکا ، منزوی بشود .بر عکس میخواهد که توافقی با ایران انجام بگیرد و به این ترتیب منطقه به طرف ثبات برود.حالا این نوشته میگوید که دیگر کلمه از زبان بیرون آمده ،حالا دیگر میدانیم که اوباما می خواهد  در صورت امکان برای اینکه با این گروه ها مسلح در منطقه مقابله  بشود  یک اتحادی از ایران و مصر و اسرائیل بوجود بیاورد . حالا اینکه این رژیم با اسرائیل و مصر  و آقای اوباما متحد بشود حرف است. این حرفی است که این نویسنده بیان کرده است. ولی خوب اینکه آقای اوباما این سیاست را دارد امر واقع است براین اینکه آدمی که بخواهد واقعیت ها و جهت ها را ببیند و بسنجد در می یابد که سیاست حکومت اوباما چگونه میتواند باشد. این شخص میگوید که مقامات نظامی شاغل وقتی صحبت از این امر می کنند که حمله به ایران بی معنی است و ایران بمب اتم نمی سازد به لحاظ این است که باید ضمینه این کار آماده بشود تا به افکار عمومی آرام آرام الغاء بشود که سیاست اسرائیل نسبت به ایران چرا دارد تغیییر می کند، چون ایران دیگر خطری نیست. خوب پس آنچه از تحلیل ها در گذشته با شما هموطنان در میان گذاشته شد، واقع بینانه بود. الا اینکه ما زودتر از اینکه این مسائل در غرب مطرح بشود با شما مطرح کرده ایم که هشیار باشید.

 خوب حالا وضعیت چگونه است؟ وضعیت در منطقه را ببینید: از افغانستان تا لیبی بحران است. در لیبی هر گروه قسمتی از کشور را گرفته است و میگویند که یک توافق نانوشته در بینشان وجود دارد که هر کس در منطقه مورد نظر خود حکومت می کند، گاهی هم که لازم میشود به یکدیگر تیر اندازی هم می کنند. این وضعیت لیبی است. در مصر هم که ارتش حاکم شده ولی کماکان زد و خورد وجود دارد و دستگاه قضائی آنها هم به ماشین صدور حکم اعدام تبدیل شده است. در افغانستان هم که بحران سر انتخابات ریاست جمهوری است. امروز آقای جان کری به آنجا رفته تا میانجی گری کند چرا که یک تقلب آشکارا وجود دارد و هیات نمایندگی اروپا می گوید که در 6000 حوزه تقلب شده است. حالا از این 6000 حوزه متقلب بگذریم و آقای عبداله عبداله را هم من به خوبی نمی شناسم که آدم خوبی است یا نه، نفر دوم را هم نمی شناسم ولی رقم ها گویای این است که این آقا در دور اول 45درصد رای آورده است. یک نفر دیگر هم که 11 درصد رای داشته با او متعهد شده حتی اگر کسان دیگر هم به او نپیوندند 56 درصد آرا را دارد.حالا نتایج دور دوم را که اعلام کرده اند نتیجه او شده 43 درصد و رقیب او شده 46 درصد و نتیجه وارونه شده است. تقلب را باید جوری کرد که توی ذوق نزند! یعنی ایشان همان 45 درصد خود را هم در دور دوم نیاورده است!؟ این یک بحران است. او گفته بود که حکومت موازی تشکیل می دهد بعد گفت چون آقای اوباما و آقای جان کری  گفته اند که دست نگه دار تا آقای جان کری بیاید او دست نگه داشته است تا شاید از راه گفتگو سازشی بین آنها پیدا شود ولی بحران هنوز هست. خبرهای عراق هم می گوید که داعش یک سازمان خیلی جدی است و ماندگار است و اینطور نیست که آقای مالکی تصور کرده آنجا قوا می فرستند. شخص مطلعی از وضعیت عراق می گفت در دوران آقای صدام راهروهای زیر زمینی ساخته شده  و داعش با استفاده از این راههای زیر زمینی ناگهان در موصل بیرون آمده و شهر را تصرف کرده است. البته من نمیدانم آیا این راههای زیر زمینی وجود دارد یا خیر. در گزارش دیگری خواندم که می گفت بین 95 تا 100 هزار نفر نیرو دارند پس یک گروه کوچک نیست و در عراق بحران جدی است. مخصوصا که با کردها هم دعوا وجود دارد و وزرای کرد هم استعفا دادند و آقای مالکی هم صحبت کرد و گفت که دست حکومت آقای بارزانی در کردستان در دست داعش است. آقای صدر هم که گفته اقای مالکی را بعنوان نخست وزیر تحمل نمی کند. پس یک دعوای مغلوبه است میان شیعه ها باهم ، میان آنها با سنی ها و میان آنها با کردها. این هم از وضعیت عراق.

وضعیت سوریه هم که مانند گذشته جنگ است. در ترکیه دیروز یا امروز انفجار رخ داده و اینطور نیست که ایران و ترکیه مصون باشند از عملیاتی به این نوع و ممکن است به این دو کشور هم سرایت کند اگرچه خطر کمتر است و نمی توان گفت که این دو کشور در معرض این هستند که مانند عراق یا سوریه شوند.  این وضعیت منطقه است. چه کسی منطقه را به این وضعیت درآورده و نقش اول را چه کسی داشته است؟ استبدادهای حاکم بر منطقه بعلاوه حکومت آقای بوش قبل از آقای اوباما. اینها این وضعیت را درست کردند و همان وقت هم از طریق مقاله و مصاحبه هشدار داده شد که شما میروید در منطقه با عنوان جنگ با تروریست ولی این تروریست را فراگیر و همه گیرمی کنید. ولی نخواستند بشنوند. حتی امروز هم محافظه کاران جدید فکر می کنند این وضعیت مطلوب است و نباید گذاشت منطقه خاور میانه که ثروت عظیم نفت و گاز را دارد حکومت های مستقل و توانمند پیدا کنند. بقول یک نفر که می گفت تعجبی نیست که از لیبی تا افغانستان جنگ است ولی این مسئله اصلا کاری به کار نفت و گاز دنیا ندارد! 

 

داعش نفت سوریه را بشکه ای 12 دلار می فروشد. ترکیه به قیمت بسیار ارزان نفت را از آنها می گیرد. اما یک تغییر در اسرائیل دارد انجام می گیرد و در این مورد با نویسنده آن مقاله موافق نیستم که می گوید باید دولت آقای نتانیاهو عوض شود. امیدوارم که این تغییر باشد و نشانه های آن هم خود را نشان می دهند. مردم اسرائیل مشاهده می کنند که حکومت را دست گروهی دادند که حرفی برای گفتن ندارد، برنامه ای برای آینده ندارد و تنها با بحران سازی و جنگ می خواهد وضعیت موجود را حفظ کند. مردم آرام آرام می خواهند خود را از این وضعیت آزاد کنند. بنا براین، اگر این تغییر در اسرائیل رخ بدهد, خیلی چیزها به هم می خورد. یک وضعیت کاملا جدید به دست می آید. البته, به خاطر اینکه مشکلات با هم مرتبط است, یک تغییر در ایران هم باید رخ بدهد. و یک تغییر هم باید در آمریکا رخ دهد. در آمریکا محافظه کاران جدید دیگر به قدرت نباید بازگردند. در اسرائیل حکومت باید عوض شود یا ناگزیر شود که سیاستش را تغییر دهد, در ایران هم حرف آقای روحانی هم درست از آب درآید که دوران آقای احمدی نژاد دیگر باز نخواهد گشت. اگر اینطور شود، دینامیک دولت ایران چگونه خواهد شد؟ این سوال کلیدی جامعه ایرانیست. حکومت ولایت مطلقه فقیه توانائی همکاری با آمریکا و اسرائیل و مصر را دارد؟ نظر من اینست که حداقل پشت پرده این آمادگی را دارد. البته 35 سال این سیاست را پیاده کردند. سازش در زیر و ستیز در رو. اما این نظام آمادگی پذیرفتن حقوق مردم ایران را ندارد. ساختار آن نمی تواند به او این اجازه را بدهد و چشم پوشی از قدرت برایش ممکن نیست. یعنی به سپاه نمی شود گفت که دست از اقتصاد کشور بردار و سرکوب نکن. زیرا این ستون فقرات ولایت فقیه است و اگر اینرا بردارد, فرو می ریزد. اما شما مردم ایران می توانید. می توانید تغییر را بخواهید! شرایط دنیا آماده است برای ایرانی جدید که فرق دارد با شرایط دنیا در زمانی که جواب خواست تغییر در ایران را با کودتای خرداد 60 و جنگ 8 ساله و گروگانگیری بدهد. امیدوارم آنچه که لازم بود را با شما در میان گذاشته باشم و امیدوارم که شما تصمیم می گیرید و برمی خیزید. شاد و پیروز باشید.

 

بر گرفته از مصاحبه با رادیو عصر جدید 11 ژوئیه 2014 ـ 21 تیر 1393

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید