back to top
خانهدیدگاه هاخواهم بود، آخرین شعر بانوی غزل شادروان سیمین بهبهانی

خواهم بود، آخرین شعر بانوی غزل شادروان سیمین بهبهانی

Behbahani-Simin2-1 ۱۳۹۳/۰۵/۲۸- سیمین بهبهانی:
خواهی نباشم و خواهم بود، دور از دیار نخواهم شد
تا “گود” هست، میان دارم، اهل کنار نخواهم شد
 
یک دشت شعر و سخن دارم، حال از هوای وطن دارم
چابک غزال غزل هستم، آسان شکار نخواهم شد
 
من زنده ام به سخن گفتن، جوش و خروش و برآشفتن
از سنگ و صخره نیاندیشم، سیلم، مهار نخواهم شد
 
گیسو به حیله چرا پوشم؟ گردآفرید چرا باشم؟
من آن زنم که به نامردی، سوی حصار نخواهم شد
 
برقم که بعد درخشیدن، از من سکوت نمی زیبد
غوغای رعد ز پی دارم، فارغ ز کار نخواهم شد
 
تیری که چشم مرا خسته ست، بر کشتنم به خطا جسته ست
“بر پشت زین” ننهادم سر، اسفندیار نخواهم شد
 
گفتم از آنچه که باداباد، گر اعتراض و اگر فریاد
“تنها صداست که می ماند”، من ماندگار نخواهم شد
 
در عین پیری و بیماری، دستی به یال سمندم هست
مشتاق تاختنم؛ گیرم، دیگر سوار نخواهم شد
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید