پیش گفتار
هر چند «علم گرایی» خصوص در یک قرن اخیر، جهت اندیشه و عمل را تغییر داد و علم را به خدمت تمرکز قدرت و حل تضاد ا نسان و قدرت (تمرکز و تکاثرجوی) بسود دومی در آورد. هر چند این علم گرایی سبب شد که دست آوردهای اندیشه به ابزار تخریب انسان تبدیل گردند. هر چند علم گرایی موجب شد که قدرت ِ تمرکز و تکاثرجوی، با تخریب شتاب گیر انسان، به تمرکز و تکاثر خود سرعت بخشد، هر چند … و هر چند با «علم گرایی» مخالفیم و آنرا نمود اسطوره پرستی این دوران می دانیم، اما حساب علم از حساب اسطوره علم جدا است و در محدوده علم است که دست آوردهای اندیشه ها می توانند با یکدیگر سنجیده گردند. اگر وعده قرآنی را راست شماریم – و راست است – که دانش سرانجام راه به راه و روش و دانش قرآن می برد، لاجرم باید این دانش را بازگوییم و همگان را به مباحثه علمی و مبادله «معلومات» (و نه ناسزا و «مبارزه قلمی») فراخوانیم تا مگر به توحید برسیم. ظاهرا و باطناً، جز این راه، راهی نباشد.