back to top
خانهنویسندگانعلی شفیعی: چرا پلیس آلمان مانع برگزاری « کنگره فلسطین » در...

علی شفیعی: چرا پلیس آلمان مانع برگزاری « کنگره فلسطین » در برلین گشت؟

این سئوالی بسیار مهم و اساسی است که چرا دولت فدرال آلمان که خود را صاحب نظامی مردمسالار میخواند، همان شیوه های حاکمیت نازیها در دهه سی قرن بیستم را  بتازگی بکار برد و صدای مخالفین خود را با رواش پلیسی سانسور و مهر سکوت بر دهان دگر اندیشان زد؟

ابوالحسن بنی صدر در بیشمار کارهای فرهنگی ـ سیاسی خویش جواب این سئوال را به بهترین نحو در اختیار ما میگذارد. او مدلل میکند که:

« پایه و بنیان مردمسالاریهای لیبرال حاکم بر جوامع غربی، نه بر مبنای حقوق انسان که جهان شمول است، بلکه بر اساس نابرابری میان انسانها، ملتها، اقوام و … قرار گرفته است. »

برای مثال بخاطر دارم، زمانیکه یورگن موله من Jürgen Möllemann عضو حزب لیبرال آلمان، در ابتدای دهه نود میلادی ( ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳ ) وزیر اقتصاد آلمان فدرال بود، جهت بستن قراردادهای اقتصادی به  ایران رفت. آن زمان هاشمی رفسنجانی، « رئیس جمهور » و خامنه ای، » ولی مطلقه فقیه و رهبر انقلاب » بود.

موله من، وزیر اقتصاد آلمان در سفر خود به ایران چنان معاملات پر سود به نفع آلمان وپر ضرر را به ملت ایران تحمیل کرد که بنی صدر در مقاله ای اقتصادی در نشریه « انقلاب اسلامی در هجرت » آن زمان اینطور نوشت:

« هر زمان لیبرالهای غربی به کشورهای زیر سلطه خویش، ازجمله ایران، که استبداد بر آن حاکم است، میروند، به یکباره مرام شان توتالیتر میشود و به رسم این مرام با ملتهای ما رفتار میکنند. »

در آن دوره ترور مخالفین سیاسی رژیم مطلقه، خاصه در خارج از ایران، جزء مهمترین برنامه سیاسی این رژیم بود. در ضمن حجم معاملات آلمان با ایران در زمان ترور در رستوران میکونوس، معروف به « ترور میکونوس »، بالغ بر ۹ میلیارد دلار سالانه بود.

بهنگام برملاء شدن این ترور، حکومت وقت آلمان بسیار تلاش کرد، قاضیان دادگاه میکونوس حکم محکومیت رژیم، از جمله رهبران آن، خامنه ای و رفسنجانی را صادر نکنند. این رهبران سیاسی از طریق سوء استفاده از بیش از ۱۲ وزارتخانه و مؤسسه دولتی ایرانی، ترور را برنامه ریزی و به اجرا گذارده بودند.

ولی بنابر گفته یک روزنامه نگار آلمانی، « هنوز در آلمان قاضیان با شرف وجود دارند. » و رهبران دولت حاکم بر ایران را محکوم، و دولت تحت حاکمیت آنان را دولتی تروریستی خواندند.

بهر حال چون مردمسالاریهای حاکم بر غرب بر مبنی نابرابری، و نه حقوق انسان، استقرار یافته است، سلطه گری، یعنی  حاکم گشتن بر مال و جان و ناموس ملتهای دیگر، تحت عنوان « منافع ملی » مجاز و مشروع توجیه میشود.

برای مثال رفتار دولتهای « مردمسالار »غربی با ملت فلسطین، آنهم نزدیک به هشتاد سال، خاصه در زمان کنونی، در هفت ماه گذشته، در حمایت و کمکهای تسلیحاتی به ارتش اشغالگر، متجاوز و جنایت پیشه اسرائیل جهت کشتار مردم فلسطین در نوار غزه، بارز ترین علامت رفتار اینگونه مردمسالاریها با ملتهای زیر سلطه است.

در واقع دولتمردان این نوع مردمسالاری بهنگام مواجه شدن با ملتهای زیر سلطه خود، چون فلسطین و ایران و …، بیکباره پندار و کردار و گفتارشان رنگ فاشیسم توتالیتر را به خود میگیرد. طوریکه حتی در درون جامعه « مردمسالار » خودشان نیز مخالفین و دگراندیشان را بشدت سانسور میکنند.

حال بپردازیم به موضوع اصلی این نوشته، یعنی این سئوال که:

چرا و چگونه پلیس آلمان مانع برگزاری « کنگره فلسطین » در برلین گشت؟

در اقدامی تکان دهنده، ولی قابل پیش بینی، پلیس برلین به محل « کنگره فلسطین » که قرار بود از روز جمعه دوازدهم ماه آپریل آغاز بکار کند، هجوم آورده، ابتدا همه سالن را جستجو و سپس برگزاری آنرا ممنون اعلام کرد.

در واقع فراخوان کنگره این بود که سه روز، از جمعه دوازدهم تا یکشنبه چهاردهم آپریل برگزار گردد. بهمین مناسبت از همه نقاط جهان سخنرانان متعددی برای شرکت و ایراد سخنرانی در این کنگره دعوت شده بودند.

برنامه کنگره اینطور تنظیم شده بود که در مورد نسل کشی مردم فلسطین بدست ارتش اسرائیل با حمایت و پشتیبانی دولتهای غربی، از جمله آمریکا و انگلستان، و بیش از همه آلمان، بحث و گفتگو و تبادل نظر صورت گیرد.

کنگره فلسطین توسط گروههای فسطینی، یهودی و دیگر سازمانهای بین المللی فراخوانده و برنامه ریزی شده بود. یکی از سرشناس ترین سخنرانان این کنگره، یانیس واروفاکیس yanis Varoufakis ، اقتصاددان، فعال سیاسی، نویسنده کتابهای متعدد تخصصی، و وزیر اسبق دارایی کشور یونان بود.

در اثر قدغن کردن کنگره توسط پلیس آلمان، نگذاشتند واروفاکیس سخنرانی خود را بطور حضوری در کنگره فلسطین ایراد کند. بهمین خاطر او سخنان خود را به زبان انگلیسی و با زیرنویس آلمانی در ویدئویی ضبط و آنرا پخش کرد.

در این سخنرانی وارو فاکیس در درجه اوّل ضد انسانی و پوشالی بودن « مردمسالاریهای » غربی را با زدن مثال از رفتار دولتمردان آن در مشارکت در کشتار نوارغزه در جلو چشم مردم جهان پرده برمیدارد.

در ذیل ترجمه قسمتهایی از سخنان او را خواهید خواند:

« چون پلیس آلمان قبل از آنکه من سخنان خودم را ایراد کنم، به محل برگزاری کنگره ما در برلین هجوم آورد و مانع برگزاری کنگره فلسطین ( به شیوه سالهای دهه سی قرن بیستم { تحت حاکمیت نازی ها }) سخنانی را که من نتوانستم ایراد کنم، در این نوار ویدئویی خواهید شنید. شما خود قضاوت کنید، وقتی پلیس کشور آلمان سخنان ذیل مرا سانسور میکند، جامعه آلمانی را به چه نوع جهتی دارند پیش می برند: ( برجسته کردن جملات و کلمه ها همه جا از من است. )

دوستان،

با سپاس و تبریک قلبی من از شماها که در اینجا گرد آمده اید، با وجود تهدید ها، با وجود استقرار آهنین پلیس در مقابل محل برگزاری کنگره، با وجود فراخوانی رسانه های آلمانی علیه ما، با وجود دولت آلمان و نظام سیاسی آن که دارد شما را بخاطر اینکه اینجا آمده اید و اینجا هستید، لعن و نفرین میکند.

بتازگی یک خبرنگار آلمانی از من سئوال کرد: « آقای واروفاکیس، چرا کنگره ای فلسطینی؟ » ( من جواب دادم ) زیرا همانطور که یکبار خانم حنان عشراوی ( وزیر اسبق فرهنگ و پژوهش فلسطین در دولت خود گردان فلسطین و عضو حزب « راه سوّم » در آن کشور: مترجم ) گفته است:

« ما نباید از انسانهایی که تحت فشار خفقان و سانسور وادار به سکوت و خاموشی میشوند، انتظار داشته باشیم، از درد و زجری که میکشند، بما خبر دهند. »

امروز حقیقت این گفته خانم عشراوی بصورتی بسیار دردناک در برابر چشمان ما نمایان گردید:

زیرا ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم، انسانهایی را که وادار به سکوت و خاموشی کرده اند و علاوه بر آن، آنها را کشتار میکنند و گرسنگی میدهند، از کشتار و گرسنگی کشیدن دسته جمعی خودشان، بما  اطلاع دهند.

اما حقیقت دیگری نیز وجود دارد:و آن اینکه ملت آلمان، ملتی با غرور و محترم را دارند به راهی بس خطرناک، به جامعه ای فاقد قلب و احساس انسانی، می کشانند. بدین صورت که بنام و همدستی و مقصر بودن او،  نسل کشی دیگری را به این ملت آلمان ربط داده و تحمیل میکنند.

من نه یهودی هستم و نه فلسطینی. ولی بسیار مفتخرم که در کنار یهودیان و فلسطینی ها هستم. و رأی و صدای من برای صلح و حقوق جهانشمول انسان، با رأی و صدای یهودیان برای صلح و حقوق جهانشمول انسان، همراه با رأی و صدای فلسطینی ها برای صلح و حقوق جهانشمول انسان، در اینجا یکی و متحد گشته است.

اینکه ما امروز همراه و متحد با یکدیگر در اینجا هستیم، بهترین نشانه و دلیل برای همجواری انسانها در کنار هم در صلح و صفا و دوستی زیستن، نه تنها امکان پذیر است، بلکه در حال حاضر در همین جا و همین حالا وجود دارد.

همان روزنامه نگار آلمانی، که خیال میکرد، بسیار باهوش و با ذکاوت است، باز از من پرسید: « آقای واروفاکیس، چرا کنگره ای یهودی، نه؟ »

من از سئوال او استقبال کردم و آنرا قدر دانستم. زیرا اگر حتی یک یهودی هر کجای این جهان به این دلیل که او یهودی است، مورد تهدید و تجاوز و آزار قرار گیرد،. من بلافاصله ستاره داوود را بر سینه خودم میزنم و همبستگی خودم را نسبت به او ابراز میکنم ـ مهم نیست برای اینکارچه هزینه ای را بایستی بپردازم.

برای آنکه مسئله را روشن و شفاف بیان کنم: اگر در هر کجای این دنیا یک یهودی مورد آزار و تعرض قرار گیرد، به این دلیل که او یهودی است، من اولین کسی خواهم بود، که برای برگزاری کنگره یهودیان اقدام خواهم کرد، تا همبستگی خودمان را با یهودیان مورد ستم قرار گرفته، بیان و ابراز و آشکار کنیم.

عین همین امر در مورد فلسطینی ها نیز صدق  میکند. وقتی فلسطینی ها کشتار میشوند، چون فلسطینی هستند، من چفیه فلسطینی بر گردن می اندازم و همبستگی خودم را با آنان اعلام میکنم ـ مهم نیست چه هزینه ای را برای اینکار بایستی بپردازم.

چرا که حقوق انسان یا جهانشمول است و یا حرفی پوشالی و بی معنی است.

بر این مبنی من جواب سئوال خبرنگار آلمانی را با طرح چند سئوال از طرف خودم، اینگونه جواب دادم:

  • آیا ۲ ملیون یهودی اسرائیلی که ۸۰ سال پیش از خانه و کاشانه هایشان رانده شده اند و با زور و خشونت در زندانی سرباز نگاهداری میشوند، بدون دسترسی به جهان بیرون، با کمترین مواد خوراکی و آب آشامیدنی، بدون داشتن شانس جهت یک زندگی عادی، بدون داشتن این امکان که بجای دیگری مسافرت کنند، با این وجود که در این مدت ۸۰ سال بطور مکرر بر سر آنان بمب و آتش فرو ریخته میشود؟ حتماً نه
  • آیا یهودیان اسرائیلی توسط یک ارتش اشغالگر به قصد گرسنگی میکشند، بچه هایشان بر روی زمین غلط میزنند و از زور گرسنگی جیغ و و داد و فریاد میکشند؟ حتماً نه
  • آیا هزاران کودک زخمی و علیل یهودی بدون والدین از دست داده خود، در میان آوارهای خانه های ویران گشته خویش، بر روی زمین می خزند؟ حتماً نه
  • آیا اینروزها یهودیان اسرائیلی توسط مجهزترین هواپیماهای بمب افکن، و مدرنترین بمب های جهان، بر سرشان بمب میریزند و آنان را کشتار دسته جمعی میکنند؟ حتماً نه
  • ایا یهودیان اسرائیلی هم اکنون این تجربه تلخ را میکنند که در مزارع بسیار کمی که تابحال داشتند و می توانستند آنها را از آن خود بخوانند، حتی دیگر یک درخت وجود دارد که در سایه آن بنشینند و یا میوه های آنرا بخورند؟ حتماً نه
  • آیا این روزها کودکان یهودی اسرائیلی به دستور دولتهای عضو سازمان ملل متحد توسط تیراندازان ماهر و دقیق کشتار میشوند؟ حتماً نه
  • آیا این روزها یهودیان اسرائیلی توسط باندهای مسلح از خانه های خود بیرون ریخته و متواری میشوند؟ حتماً نه
  • آیا این روزها اسرائیل برسر هستی خود، و هست و نیست خود، مبارزه میکند؟ حتماً نه

اگرجواب این سئوالها بله میبودند، من امروز حتماً در یک کنگره همبستگی با یهودیان شرکت میکردم.

دوستان،

ما امروز با علاقه و شادمانی میتوانستیم بحث و تبادل نظری دموکراتیک، همراه با احترام متقابل، باهم در این مورد بکنیم که چگونه همراه با انسانهای دگر اندیش به صلح و حقوق جهانشمول برای همه انسانها، یهودی و فلسطینی، بادیه نشینان و مسیحیان، از اردن گرفته تا دریای مدیترانه، میتوانیم دسترسی پیدا کنیم.

ولی متأسفانه تمامی نظام سیاسی آلمان تصمیم گرفت، اینکار انجام نشود.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید