۱۳۹۳/۰۶/۰۹- ابراهیم شیری (ا. م. شیری= ا. م. شیزلی): نوشتار حاضر بیش از هفت سال قبل تنظیم شده، اما با توجه به تکرار چرخۀ تولید نسل کشی فلسطینیان در خانۀ خود و کشتارهای جنون آمیز مردم منطقۀ خاورمیانه و سایر کشورها بدست نیروهای امپریالیسم جهانی و صهیونیسم بین الملل، موضوعیت خود را حفظ کرده، مجدداً منتشر می شود:
آیا افسانۀ «سرزمین بزرگ قوم یهود» در اراضی حد فاصل رود نیل تا فرات، در پی اجرای مفاد معاهدۀ بالفور، گام به گام تحقق می یابد؟
معاهدۀ ١٩١۷ بالفور، متعاقب جنگ اول جهانی، حاصل ایدۀ خبیثانۀ سیاستگزاران امپریالیسم انگلیس، یعنی تغییر تاکتیک استعمار انگلیس و حفظ پایگاه های خود در مستعمرات بمنظور مقابله با رشد فزایندۀ مبارزات ملی در بلند مدت، طرح و اجراء شد. بر اساس این معاهدۀ منفور، یهودیان کشورهای مختلف جهان را به سرزمین های اعراب فلسطین کوچاندند. تجهیز و تسلیح کردند و بدین سان، دومین فاجعۀ بزرگ بشری، بعد از اشغال سرزمین های آمریکای شمالی، قتل عام مردم آن و تشکیل دولت مهاجرین امریکا را مرتکب شدند.
مهاجرین صهیونیست، در سال ١۹٢٨، در اولین تهاجم مسلحانۀ خود، ٣٨۵ فلسطینی را به قتل رساندند. در پی تشکیل دولت صهیونیست در سال ١٩۴٨، موج کشتار و بیرون راندن اعراب، به اوج خود رسید. صدها هزار نفر فلسطینی یا کشته شدند و یا از خاک خویش رانده شدند. به اعتراف کمیسون امور پناهندگان سازمان ملل متحد، این بزرگترین فاجعۀ تاریخ بشری بود. البته، این ادعای کمیسون امور پناهندگان سازمان ملل متحد دروغی بیش نیست. زیرا، بزرگترین فاجعۀ تاریخ بشری تا نسل کشی فلسطینیان بدست صهیونیست ها و بعد از آن، تشکیل تجمعگاه جنایتکاران سازمان یافتۀ بین المللی، کشور جعلی آمریکا بود و هست.
در جنگ ژوئن سال ١٩۶٧، دولت صهیونیستی اسرائیل، با حمایت پدرانش، با اشغال شبه جزیرۀ سینا، بلندی های جولان و ساحل غربی رود اردن، وسعت اراضی تحت اشغال خود را تا سه برابر افزایش داد. کشور اسرائیل به عنوان بخش مشترک خاک آمریکا و انگلیس، تاکنون فاقد مرزهای مشخص بین المللی است.
بدنبال تغییر توازن قوای بین المللی به سود ارتجاع و امپریالیسم در آخرین دهۀ قرن گذشته، تهاجمات برتری طلبانه و جهان گشایانۀ نئوفاشیسم و نئولیبرالیسم، با شدت به اجرا در آمد. بویژه، طی سال های اخیر، با مشاهدۀ گرایشات ضد استعماری ترقیخواهانه در آمریکای لاتین، بیداری ملل آفریقا، آسیا و حتی اروپا، این تهاجمات در خاورمیانه، حدت و شدت بی سابقه ای بخود گرفت.
امپریالیسم در ادامۀ شکست نظامی- سیاسی در افغانستان، عراق و دیگر مناطق جنگی و رسوایی طرح خاور میانه ای خود، به رذیل ترین و منفور ترین شیوه ها و تاکتیک ها متوسل شد. تحلیلگران بسیاری، انفجارات انتحاری در مراکز و اماکن تشیع و تسنن را از منفور ترین تاکتیک های استعمارگران برای ایجاد درگیری های مذهبی بمنظور تقسیم کامل عراق ارزیابی می کنند که بوسیلۀ انتحاریون ارتش مزدور آمریکا به اجرا درمی آید و امروز عملاً، عراق، به سه کشور تقسیم شده است.
ترور رفیق حریری، هیاهوی پیرامون آن و متهم ساختن سوریه در این قتل، استقرار نیروهای حافظ صلح در جنوب لبنان بدنبال شکست تهاجم گستردۀ اسرائیل (آمریکا و انگلیس) به این کشور، بمباران های سنگین اردوگاه های آوارگان فلسطینی بعد از چهل سال بوسیلۀ ارتش لبنان و ارسال کمک های نظامی سریع آمریکا به این ارتش، ارتشی که در حملات سال گذشتۀ اسرائیل، حتی یک تیر هوائی شلیک نکرد و در نهایت، روند حوادث امروزی فلسطین، همه و همه نشان از اجرای سیاست «خاورمیانۀ بزرگ» امپریالسم دارد.
استعمارگران امپریالیسم، بعد از به قدرت رسیدن جنبش حماس در انتخابات، در حالیکه، با محاصره و قطع کمک ها، به مردم فلسطین گرسنگی می دهند، برای تسلیح جنبش فتح، مبالغ هنگفتی اختصاص دادند. تنها دولت صهیونیست اسرائیل، دشمن دیرین فلسطینیان، یک صد میلیون دلار برای تجهیز و تسلیح نیروهای امنیتی جنبش فتح، در اختیار محمود عباس گذاشت و در سایۀ همین کمک ها، حوادث امروزی فلسطین روی داد، که به جرأت می توان بمثابۀ مرحلۀ تکاملی در ادامۀ همان جنایات بیش از ۹٠ ساله بر علیه اعراب این سرزمین ارزیابی کرد. بدین ترتیب، سرزمین های خود گردان فلسطین نیز، در واقع به دو بخش کاملاً مجزا و متخاصم تحت کـنترل فتح و حماس تقسیم شده است. و همۀ این حوادث، تقسیم و تجزیۀ عراق، فلسطین، حوادث لبنان، زمینه سازی برای دخالت نظامی در سوریه و ایران، نمی تواند مفهومی جز اجرای سیاست کهنۀ «تفرقه بیانداز و حکومت کن» امپریالیسم، برای واقعیت بخشیدن به رؤیای صهیونیستی «از نیل تا فرات» باشد.
روند حوادث و رویدادهای امروز منطقه، بویژه در داخل فلسطین، بویژه مقاومت مردمی در مقابل تجاوزات و جنایات جنون آمیز رژیم های غربی- صهیونیستی، نشان از آن دارد که افسانۀ «سرزمین بزرگ قوم یهود»، همچنان افسانه باقی خواهد ماند.
منبع: تارنمای ابراهیم شیری