برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
بنی صدر: چند نوبت دو موضوع را گفتگوهای قبلی توضیح داده ام. این موضوعها امروز از سوی آقایان خامنه ای و روحانی تصدیق شده است. یکی مسئله حذف کسانی است که آقای خامنه ای خواستار حذف آنها بوده است. گفته بودم که آقای خامنه ای خواستار حذف آقایان رفسنجانی، کروبی، موسوی و خاتمی است. ایشان امروز می گوید اینها خط قرمز هستند یعنی باید حذف شوند. این یک امر است. دوم اینکه در زمان حکومت آقای احمدی بارها هشدار داده شد که روشهای پیش گرفته توان و مقاومت اقتصاد ایران را از بین خواهد برد. حال آقای روحانی بستهء اقتصادی پیشنهاد کرده است و می گوید زمان احمدی نژاد اقتصاد ایران از رمق افتاده است. بسته اقتصادی پیشنهادی ایشان برای بیرون امدن از رکود و تورم است. این دو مسئله را بارها گفته ام و حال تکرار می کنم. اما بسیاری می گویند چه فایده دارد که شما تکرار می کنید. رگ حساسیت مردم دیگر نمی زند و بمن می گویند که شما بارها این هشدارها را می دهید و اتفاقی نمی افتد، پس فایده این گفتگوها چیست؟ برخی نیز می گویند باید فکر عمل کرد این حرفها را مردم می دانند و اکنون نوبت عمل است. از دید من تکرار و هشدار فایده دارد. فایده اش چیست؟ زیرا مهم است جامعه به یک وجدان جمعی برسد. جامعه باید بداند که آیا در این رژیم راه حل وجود دارد یا نه؟ اگر ندارد آیا تغییر این رژیم شدنی است و مطلوب است یا نه می تواند وضعیت را بدتر کند؟ اگر تغییر ممکن است عاملی که باید این تغییر را بوجود اورد کدام است. بدیل چیست و چگونه می تواند عمل کند. پس تکرار اینها فایده دارد ولو فرض بر این باشد که رگ حساسیت مردم نمی زند. با توجه به این مقدمه بازمیگردیم به موضوع خص قرمز اقای خامنه ای و برنامه اقتصادی آقای روحانی.
آقای روحانی بسته ای پیشنهاد داده است که در اصل ادعانامه ای علیه دولت آقای احمدی نژاد. داده است که تعیین سیاستهای اقتصادی در اختیار خامنه ای ست و او اصرار داشته که اقتصاد ایران ویران شود. از قول آقای احمدی نژاد شنیده شد که گفته است، آقای خامنه ای گفته که اگر کسی نمیتواند این سیاست را اجرا کند برود و جایش را به فردی بسپارد که میتواند. خوب پس این، که آقای روحانی می گوید اقتصاد از دست رفته و مقصر هم آقایان خامنه ای و احمدی نژاد هستند و حل مشکل هم در گرو حل بحران اتمی است. این حرف این آقا است. طرف مقابل، یعنی آقای خامنه ای آمده و می گوید که اهل فتنه خط قرمزند و وزیران همانطور که در مجلس از این ها تبری جستند، می باید که این ها را به کاری راه ندهند، این ها خط قرمزند. خوب، این معلوم می کند به اینکه، اگر در مجلس به آقای وزیر علوم و آموزش عالی رای ندادند، به دستور آقای خامنه ای بوده و این آقا به اصطلاح جزء خط قرمزی ها بوده است. و این که ایشان برنامه حذف را رها نکرده است و با جدیت تمام می خواهد ک این برنامه تا نتیجه ادامه پیدا کند. حالا همزمان با صحبت ایشان، ما یک رویدادها واطلاع هایی را هم می بینیم و می شنویم. مثلا، می بینیم که دارند فرزند آقای هاشمی رفسنجانی را محاکمه می کنند و در مطبوعات، چیز هایی بر ضد او منتشر می شود، که قاعدتا اگر محاکمه علنی نیست، چرا این ها باید منتشر بشوند، ولی خوب میشوند. آقای تاجزاده به آقای هاشمی رفسنجانی نامه می نویسد که مرا شکنجه می کردند که بگویم،شما، آقای هاشمی رفسنجانی در تدارک انقلاب مخملی بوده اید و این محاکمه فرزند شما هم در واقع محاکمه خود شما است. و وزیر، آقای فرجی دانا هم بر کنار می شود و صحبت تشکیل یک حزبی است که قبلا آئین نامه و مرامنامه و تشکیل دهندگان به تصویب آقای رهبر رسیده، که این ها اصلاح طلبند. خوب معنای این ها این است که آنهایی که ایشان تصویب می کنند حق عمل و فعالیت دارند و آنهایی که ایشان می گوید خط قرمزند حق حیات هم ندارند. حق حیات به دلیل اینکه شما یک آدمهایی را در خانه هایشان محبوس بکنید به این معنا است که این ها از حقوق ذاتی خود محرومند،حق ندارند از آن حقوق استفاده کنند.پس ما در همچین وضعیتی هستیم. آن وضعیت اقتصاد، این هم وضعیت سیاسی. و آن هم بحران اتمی که قرار است در فرصت تشکیل مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سطح وزیران، در نیویورک گفتگو بشود. خوب حالا در مورد گفتگو ها هم ،آقای خامنه ای قبلا گفته بود که مذاکرات هیچ سودی نداشته و ضرر هم داشته است. خوب اگر ضرر داشته چرا باید این ادامه پیدا بکند؟ دارد تناقض می گوید ،هم می گوید ضرر داشته و هم می گوید ادامه بدهید. یک بن بست اقتصادی، یک بن بست سیاسی بعلاوه یک بن بست در گفتگو های بین المللی مربوط به بحران اتمی که تا حالا بن بست است که آن دوتای داخلی در گرو این بن بست خارجی است و مردمی که به نظر نمی رسد نسبت به این بن بست ها حساسیتی دارند، هنوز مثل اینکه حالت امید را از دست نداده اند که گویا آن بن بست خارجی حل می شود و این داخلی ها هم حل می شوند و اقتصاد هم روبرا می شود و برو بیا و وضعیت دلخواه میشود.نه، این طور وضعیت دلخواه نمی شود. وقتی یک کشوری از لحاظ سیاسی یک محور دارد و همه چیز باید موافق آن محور باشد، در قلمرو سیاست خط قرمز وجود دارد هرکس با آن محور نخواند این خارج از آن خط است و باید طرد بشود. از لحاظ اقتصادی باز محور آن است، نه تنها بنا بر این قانون اساسی قلابی،به این لحاظ قلابی می گویم که بعدا کمیسیون درست کردند و اصلاحیه ای را در یک شرایطی که همه از آن اطلاع دارید به رفراندوم گذاشتند و ولایت مطلقه آقای رهبر را آوردند در قانون اساسی و تازه می گوید آن هم کافی نیست،ایشان بیش از آن اختیار دارند. خب،پس این سیاست اقتصادی را هم او معین می کند و نتیجه این سیاست اقتصادی هم وضعیت کنونی است. رکود است بعلاوه تورم،منشاء رکود هم نفت است و نفت هم تحریم است.یا فروش نمی رود و یا اگر هم بفروشند پول آن را نمیتوانند خرج کنند،خیلی روشن است.خب،پس اقتصاد هم که این طور است.
مسئله اتم هم نه به لحاظ اینکه تکنولوژی و این ها مانع است و واقعا چون رژیم می خواهد ایران از تکنولوژی اتمی برخوردار بشود مسئله حل نمی شود، نه در آنجا هم آقای رهبر یک خط عملی را رفته و رسیده به این وضعیت. وضعیت یک تحریم هایی که اقتصاد ایران که خود این رژیم مقاومتش را در برابر تحریم ها از بین برده و در نتیجه نفس این اقتصاد را بند آورده است و همین آدم با دستیاری که به نام آقای جلیلی داشته این بحران اتمی را رسانده به وضعیتی که الآن هست. و حالا در این وضعیت بن بست می تواند ادامه پیدا بکند، دست آن طرف برای تشدید تحریم ها باز است و این طرف برای تحمل همین تحریم ها وسیله ای ندارد چه برسد به اینکه تشدید هم بشوند. حالا بر این این گرفتاری، گرفتاری در شرق و غرب کشور هم اضافه می شود. درشرق کشور شما وضعیت افغانستان و پاکستان را دارید که در افغانستان به لحاظ تقلب در انتخابات تکلیف ریاست جمهوری معین نیست و در پاکستان هم هر روز تظاهرات است برای اینکه آقای نخست وزیر برود. این طرف در غرب ایران ، داعشی است که سر بر آورده، در سوریه که آقایان فکر می کردند پیروز شده اند،حالا داعش دارد یکه تازی می کند. در عراق هم همینطور. و هر چقدر ادامه پیدا کند، بدتر نیز خواهد شد و این وضعیت بهتری ندارد. یکجا باید گره این مشکل باز شود. هر کسی که این نشریه کیهان ایران را میخواند مثل این است که تمام این دنیا را این آقای رهبر فتح الفتوح کرده است : در غزه غالب شده است ، نفس داعش را هم در عراق بند آورده است، در کجا چه کرده است و … ولی واقعیت چیز دیگری است. در غزه اگر منظور این است که حماس را آقای نتانیاهو میخواسته از بین ببرد و نتوانسته است؟ این یعنی پیروزی! خوب بله موفق نشده است. اما اگر معنای این است که طرف مقابل دست آوردهای مهمی بدست آورده است؟ خیر دروغ است و به مانند داستان جام زهر نوشیدن است و جار زدن که ما پیروز شدیم، تازه در همان قضیه غزه نیز آن اتحاد باز هم عمل کرد، اتحاد مصر و عربستان و اسرائیل و امارت عربی عمل کرد. من خواندم که بعد از هر ویرانگری و جنایت در غزه ، آقای ناتانیاهو به آقای السیسی متوسل میشده که زیاده روی نشده است؟ متوقف بشویم یا میشود باز هم زد؟ اینها میگفتند که باز بزن و طرف اسرائیلی نیز عمل کرده است.
خوب حالا یکجا باید این بن بست باز بشود و اگر باز نشود مصیبت مردم تشدید خواهد شد. کجا میشود این بن بست باز بشود؟ اگر در ایران این بن بست باز بشود، بنا بر نقشی که ایران در حوزه بزرگ تمدن اسلامی دارد، و به مانند الگو عمل کند و تقریبا میتواند در همه جا انجام شود. بلحاظ اینکه تمام این چیز ها بر میگردد به طرز فکرها یی که جز خشونت راه حلی برای مسائلی که انسان امروز دارد نمیشناسند. خوب توجه کنید که این مسئله تنها مال این نیست که داعش ،اسم اسلام را گذاشته است و به قول آقای اوباما به هیج دینی پایبند نیست ولی خوب آقای اوباما، شما که به دینی پایبند هستید، شما در ساختن داعش هیچ نقشی نداشتید؟! مقاله مستندی هست که در روزهای آینده به فارسی در خواهد آمد، هموطنان ما توجه بکنند که داعش دست پخت ایالات متحده امریکا، عربستان سعودی و قطر است. مثل خود امریکا که به لحاظ اسلام هراسی و اسلام گریزی اف-بی-ای افراد را می گرفته و تعلیم میداده است برای خرابکاری تا گفته شود که این ها مسلمان هستند که این کارها را می کنند تا به ضرر اسلام تمام شود،. این داستان از این سو درست ولی ازآن سو نیز یک خشونت گرائی با مارک اسلام ولایت فقیه، این رژیم بانی این خشونت بوده است و نمیشود گفت که نبوده است! اگر این خشونت نبود، غرب نمیتوانست این داستان را دست مایه اسلام هراسی و اسلام ستیزی کند. پس بن بست در ایران است که باید باز شود و این در حالی است که خود رژیم از لحاظ سیاسی و اقتصادی در بن بست است، از لحاظ مسلئه اتمی در بن بست است و در منطقه نیز در همه جا دست بند دارد. به این دلیل است که این بن بست باید در ایران باز شود، خصوصا از لحاظ خشونت گرائی در سطح جهان، چه لائیک، چه سکولار، چه مسیحی، چه بنیادگرا،چه انتگریست، چه مسلمان ، اینها در جمع جهان را در خشونت فرو برده اند. آن اکراین ،این خاور میانه، آن افریقا. خوب شما مسیحی ها در افریقا مسلمان کشی نمی کنید؟ آن برمه، به قول فانون: دیگر هیچ کوچه پس کوچه ای در دنیا نمانده است که شما در آن خون نریخته باشید. خوب بس کنید و با بس کردن نیز قضیه تمام نمیشود. هر ملت با فرهنگی، می باید توجه کند که زور راه حل نیست، خشونت راه حل نیست، مسئله ساز است. این را آقای خامنه ای نمیتواند بفهمد. کسی که مسئله را نمیتواند در سطح همان رژیم بطور مسالمت آمیز حل کند و میگوید که خط قرمز ما حفظ بشود، شما مردم میخواهید که او در سطح جامعه اینکار را بکند؟! خیلی خوش باور هستید. نگاه کنید از انقلاب تا به امروز، کدام خشونتی بوده است که آقای خامنه ای در آن دست نداشته است؟ گروگان گیری؟! سازش پنهانی بابت گروگان ها؟ جنگ هشت ساله؟ کودتای خردادشصت؟ کشتار زندانیان؟ و تازه بعد از رهبر شدن هم شعار النصر برالرعب که دقیقا آقای البغدادی نیز همین شعار را از ایشان یاد گرفته اند. تکفیری مگر غیر این است؟ آن سربازهای سوریه ای را هم که گرفته و تصاویر کشتن را منتشر کرده غیر از النصر برالرعب است؟ شما آقای خامنه ای این را شعار درست کرده اید و شما مردم انتظار دارید چنین آدمی که تمام عمر در خشونت بوده و حتی نامه ای که آقای قابل در آغاز انقلاب برای او نوشت و دو قتل را به او نسبت داد حتی او نتوانست جوابی به این نامه بدهد و بگوید دروغ بوده یا نبوده چنین بوده یا نبوده است. آقای آشوری را به جرم کتاب توحید اعدام کردند چرا که این آقا مدعی شده بود که کتاب توحید را او نوشته و آقای آشوری از او دزدیده است. نویسنده کتاب رهبر جمهوری اسلامی است و اقای آشوری را اعدام کردند…..
پخش مستقیم مصاحبه با آقای بنی صدراز رادیوعصر جدید
جمعه ها از ساعت 30/9 شب بوقت ایران