یکی از مادران دادخواه به «ایرانوایر» میگوید: «شماری از خانوادههای دادخواه به طور جدی در فشار مالی هستند و نیاز جدی به کمک دارند.»
به گفته او، فشار نیروهای امنیتی روز به روز بر خانوادهها، بویژه مادران دادخواه افزایش پیدا میکند.
«ایران وایر» با تعدادی از اعضای خانوادههای دادخواه، مادران، همسران و یکی از بستگان درجه اول شماری از خانوادهها صحبت کرده است. برای حفظ امنیت این افراد، از ذکر اسامی خودداری میکنیم تا هیچگونه تشابه اسمی موجب اذیت و آزار خانوادهها نیز نشود.
آنها میگویند: «نیروهای امنیتی دنبال بهانه هستند تا تک تک دادخواهان را زندانی کنند. به هیچ عنوان حق گفتگو با رسانهها را نداریم. تلاش میکنند هیچ درآمدی نداشته باشیم؛ یا از کار اخراج میشویم یا از استخدام اعضای خانواده جلوگیری میکنند.»
برخی از آنها در شبکههای اجتماعی نیز روایتهای خود و دیگر خانوادههای دادخواه را از اخراج از محیط کار و یا عدم استخدام به خاطر نسبت داشتن با خانوادههای کشته شدگان اعتراضات نوشته اند.
کار کردن دادخواهان عقوبت دارد ولی کشتن عزیزانشان نه:
«کاملیا سجادیان»، مادر «محمد حسن ترکمان»، از کشتهشدگان اعتراضات سراسری، همزمان با «روز جهانی مادر» در ۱۲ می، در یک پست اینستاگرام با اشاره به مشکلات معیشتی برای یکی از مادران دادخواه نوشت: «یکی از مادران دادخواه نیاز به کمک مالی دارند. عزیزانی که مایل به همکاری و مشارکت و همدلی و کمک هستند، به دایرکت من پیام بدید لطفاً تا هماهنگیهای لازم را انجام داده و خودم بابت مبالغ واریزی نظارت مستقیم داشته باشم. ممنونم از لطف و محبت و عشق و همراهی شما عزیزان. درد مشترک یکدیگر باشیم.»
کاملیا سجادیان از روز کشته شدن فرزند جوان خود به دست نیروهای امنیتی با وجود تهدیدات فراوانی که شده اما همواره صدای مادران دادخواه بوده است. او یکی از چهرههای مؤثر جنبش مادران دادخواه شناخته میشود.
محمدحسن ترکمان یکی از معترضان خیزش ۱۴۰۱ ایران بود که در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در ۲۶ سالگی در بابُل با تیراندازی نیروهای امنیتی از فاصله نزدیک کشته شد.
چند روز پیش، «فاطمه حیدری»، خواهر دادخواه «جواد حیدری»، از معترضان کشته شده اعتراضات زن، زندگی، آزادی، در حساب کاربری اینستاگرام خود با انتشار ویدیویی از «زهرا سعیدیان جو»، خواهر «میلاد سعیدیانجو»، از کشته شدگان اعتراضات سراسری نوشت: «زهرا، خواهر میلاد سعیدیانجو در روزهای گذشته رفته برای درخواست کار؛ تمام مراحل پذیرش و مصاحبه طی ساعتهای طولانی با رضایت بالای کارفرما انجام میشه؛ در مرحله آخر، مسئول مجموعه میاد میگه: شما همونی هستید که یکی از اعضای خونوادهاش سال ١۴٠١ کشته شده؟ (زهرا) خیلی متعجب در جواب می گه: بله! مسئول این مجموعه می گه: ببینید ما خودمون همراه شماییم؛ ولی بههرحال مشغول بکار شدن شما اینجا برای من مسئولیت داره! من تا الان سفید بودم؛ اگه شما بیایید اینجا مشغول باشید ممکنه برای ما مشکلی پیش بیاد و اینجا رو پلمپ کنن.»
فاطمه در ادامه نوشته است: «و من همهاش دارم به معنای سفید فکر میکنم.»
در ویدیوی منتشر شده، زهرا با چشمانی گریان میگوید: «خیلی حس بدی است وقتی میبینی این همه درس خواندهای ولی هیچ جا نمیتوانی سرکار بروی. مردم این همه میترسند، بچههای ما اینقدر شجاع بودند که رفتند تظاهرات، اعتراض کردند و کشته شدند. حتی وقتی به این موضوع فکر میکنم که خودم چه قدر در زندان و بازداشت اذیت شدم، وقتی میبینم اینها (جمهوری اسلامی) چه قدر حرام زاده هستند که به خاطر موقعیت خودشان حاضر نیستند به تو (خانواده های دادخواه) کار بدهند، میترسند، خیلی حس بدی است. خیلی دیگه بدم میاد از اینجا.»
«لیلا مهدوی»، مادر «سیاوش محمودی» در پاسخ به زهرا سعیدیانجو نوشته است: «وقتی دنبال کار هستی، میگن شما واسه ما خطرناک هستید، ما دنبال دردسر نیستیم؛ ما دچار دردسر میشیم. چرا، چون بچههامون بیگناه کف خیابون برای حق خودشون کشته شدن. نه نمیشه، نمیتونیم، شرایط پذیرش شما رو نداریم.»
«امید سعیدیان جو»، برادر میلاد در واکنش به ویدیوی خواهر خود نوشته است: «مردم ما وقتی حاضر نیستن هیچ هزینهای بدن، انتظار پیروزی و رهایی از این اتفاقات دارن؟ فقط میشد تاسف خورد. حیف جوونایی که پرپر شدن واسه این مردم بیلیاقت.»
زهرا، خواهر میلاد، جوان ۲۶سالهای است که روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی در ایذه به ضرب گلوله ماموران امنیتی کشته شد.
امید سعیدیان جو، برادر زهرا ۱۹ تیرماه ۱۴۰۲اعلام کرد: «خواهرم روز یکشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۲ در محل کارش در تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.»
امید و زهرا روز ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ نیز در حال برگزاری جشن تولد بر سر مزار میلاد سعیدیانجو در ایذه توسط نیروهای حکومتی بازداشت ولی پس از مدتی آزاد شدند.
من درد مشترکم:
فاطمه حیدری، خواهر دادخواه جواد حیدری با عنوان این که گلهمندی زهرا سعیدیانجو حرف دل خانوادههای دادخواه بسیاری است، در استوریهای حساب اینستاگرام خود واکنش شماری از دادخواهان را منتشر کرده است.
«فرزانه برزهکار»، مادر «عرفان رضایی» نوشته است: «بچههای ما یه بار مردن، این بزدلها روزی چندبار میمیرن و زنده میشن. مطمئن باش اینا اگه یه ذره فهم و شعور داشتن، ترس براشون مفهومی نداشت.»
عرفان در اعتراضات ۱۴۰۱ ایران در آمل کشته شد. نیروهای امنیتی با شلیک دو گلوله از فاصله نزدیک به کتف و سینه او را به قتل رسانند.
در یکی از استوریهای فاطمه حیدری، یکی از اعضای خانوادههای دادخواه نوشته شده است :«فقط خودمونیم که درد همدیگه رو میفهمیم.»
دیگری گفته است: «دقیقا همین برای من پیش اومد فاطمه جان. رفتم سرکار، قبولم کردن و گفتن شما از خانواده کشتهشدگان هستی، دیگه بهم زنگ نزدن. انگاری که ایدزی، چیزی داریم.»
دادخواه دیگری نوشته است: «این منم، چقدر آشنا است این حرفا!»
یه وقتی سرنگ، آنژیوکت و فشارسنج دستم بود، حالا میل قلاببافی:
زهرا سعیدیانجو به تازگی در صفحه مجازی کاری در اینستاگرام تولیدات دستباف خود را برای فروش عرضه کرده است. او در معرفی این صفحه نوشته است: «یه وقتی سرنگ، آنژیوکت و فشارسنج دستم بود، حالا میل قلاببافی…اینجا میبافم.»
در روزهای اخیر صفحات مجازی شماری از خانوادههای دادخواه که برای درآمدزایی ایجاد شدهاند، در اینستاگرام دست به دست میشوند تا مردم با خرید محصولات یا کالاهای تولیدی این افراد، از آنها حمایت کنند.
یکی از دادخواهان با عنوان «قاصدک»، انگشتر، گوشواره، دستبند و گردنبند میفروشد. «نیلوفر داوودی» با نام «مجموعه نیلی»، پوشاک زنانه و دخترانه عرضه میکند. نیلوفر همسر «علیرضا خوشکار بیانی» است.
علیرضا در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران در تجمعات اعتراضی ۱۶ آذر در بلوار «مرزداران» تهران هدف گلوله مستقیم مأموران جمهوری اسلامی قرار گرفت. گلوله جنگی از فاصله بسیار کم به دست راستش اصابت کرد و از ریه و قلب او رد شد. مأموران امنیتی این معترض را به جای بیمارستان، به کلانتری بردند و پس از چند ساعت خونریزی جان سپرد.
محدودیتهای اجتماعی برای دادخواهان:
به گفته یکی از بستگان درجه یک دادخواهان، حتی شهروندان عادی هم از دادن کار به بازماندگان اعتراضات اعلام هراس میکنند و میگویند: «اگر شما را استخدام کنیم یا به کار بگماریم، برای ما هزینه در پی خواهد داشت.»
روز شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲، فاطمه حیدری، خواهر دادخواه جواد حیدری، از معترضان کشته شده اعتراضات زن، زندگی، آزادی اعلام کرد «روحالله»، دیگر برادرش، از کار اخراج شده است.
این خواهر دادخواه با عنوان کردن این که پیشتر خود او، برادرش «محمد» و همسر برادرش «فرانک» از محل کار اخراج شدهاند، در شبکه اجتماعی «ایکس» (توییتر سابق) نوشت: «به روحالله گفتهاند باید از جواد و خانوادهات اعلام برائت کنی!»
فاطمه حیدری خواهر جواد حیدری، معترض کشته شده در قزوین، اسفند سال ۱۴۰۱ از سازمان نقشهبرداری کشور اخراج شده بود.
شماری از خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات به دلیل دادخواهی، از فعالیت اجتماعی و اقتصادی محروم شدهاند.
«فائزه رهنورد»، خواهر «مجیدرضا رهنورد»، معترض اعدام شده در مشهد، اسفند سال ۱۴۰۱ از دانشگاه اخراج شد.
با صحبتهای اخیر زهرا سعیدیانجو، محرز شده است که فارغ از نهادهای دولتی، شهروندان عادی هم از استخدام دادخواهان در هراس هستند.
«ماه منیر مولایی راد»، مادر «کیان پیرفلک»، کودک ۹ ساله اهل ایذه که ۲۵ آبان در جریان اعتراضات این شهر به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد، اول بهمن ۱۴۰۱ از شغل معلمی تعلیق و از ورود به هنرستان محل کار خود در شهر ایذه منع شد. همسر او، «میثم» با گذشت حدود دو سال از اعتراضات، همچنان تحت مداوا قرار دارد.
اعمال فشار، تهدید، اخراج از کار، بازداشت و زندانی کردن اعضای خانواده معترضان کشته و اعدام شده در جمهوری اسلامی سابقهای بیش از ۴۰ ساله دارد.
طی سالهای گذشته، پدر، مادر، برادر و خواهر و حتی برخی بستگان درجه دوم معترضان یا فعالان سیاسی کشته یا اعدام شده، چندینبار از شغل یا دانشگاه محل تحصیل خود اخراج شدهاند. کودکان برخی از زندانیان سیاسی را هم از مدرسه محل تحصیل خود اخراج کردهاند.
«امید مراد بهروزی»، فرزند دو زندانی، «سوری بابایی چگینی» و «محمدرضا مرادبهروزی» با زندانی شدن والدین خود از دبیرستان محل تحصیل خود اخراج شد.