ساعت 24 – تازهترین انتخابات برگزار شده در پایتخت ایران که برای فرستادن 16 نفر از تهران برای حضور در دوره دوازدهم مجلس قانونگذاری بود با مشارکت 7 درصد از واجدان شرایط رای دادن روبهرو شد. به این ترتیب به نظر میرسد حتی بخشی از آرای ثابت رای که به اصولگرایان داده میشد نیز در انتخابات تهران حاضر به رای دادن نشدهاند.
از سوی دیگر درحالی که انتظار میرفت نامه سرگشاده و تند حسن روحانی به شورای نگهبان که در نوع خود و در عرف سیاست داخلی ماهیت تهاجمی به یکی از سنگرهای مستحکم حاکمیت را داشت نیز با بیتفاوتی شهروندان و حتی سیاستمداران از هر دو جناح سیاسی حاکم روبهرو شد. بیتفاوتی شورای نگهبان به این نامه و سکوت نسبی درباره آن از سوی این نهاد و نیز طیفهای تندروی اصولگرا به محتوای نامه حسن روحانی و نیز بیتفاوتی گسترده نیروهای سیاسی در میان اصلاح طلبان نشان از بی تفاوتی گسترده است.
دو نمونه بالا درباره واکنش به سیاست رسمی در ایران نشان میدهد شهروندان ایرانی به طور کامل از سیاست رسمی در ایران عبور کرد و زد و خوردهای جناحهای سیاسی و طیفهای گوناگون آنها برایشان بیاهمیت است.
در این روزها ایرانیان تنها به خبرهایی واکنش نشان میدهند که در آنها خبری درباره مزد و حقوق و نیز افزایش نرخ تورم ویا افزایش یارانه وجود داشته باشد. ایرانیان به ویژه کارگران، بازنشستگان کارگری و نیز کارمندان دولت در چاه معیشت افتاده و نمیتوانند دخل و خرج خود را جور کنند و دایم نگران رخ دادن شوک تازهای هستند. تولید کنندگان ایرانی نیز باور دارند رشد نرخ تورم تولیدکننده با وجودی که روند کاهنده دارد اما هنوز نرخ بالایی است. کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان دغده اصلی آنها است. از سوی دیگر تولید کنندگان به سختگیری بانک مرکزی برای تخصیص ارز واردات مواد اولیه اعتراض دارند و باور دارند راهی جز افزایش قیمت برایشان وجود ندارد. بسیاری از مدیران واحدهای تولیدی میگویند شاید ناگزیر به تعطیل شوند و میگویند سختگیری دولت برای قیمتگذاری، آنها را در موقعیت سخت قرارداده است.
بخش خصوصی ایران نیز همراه شهروندان از سیاست رسمی عبور کرده و برایشان اهمیتی ندارد که اعضای مجلس با چند رای به مجلس راه یافتهاند و نیز برایشان بی اهمیت است که رییس دولت درباره مسایل سیاست خارجی چه میگوید. پیامدهای بیتفاوتی به سیاستهای رسمی در آینده بسیار سرنوشت ساز است و میتواند به مشروعیت نهادهای رسمی انتخاباتی و نیز قدرتنمایی این نهادها در داخل نسبت به دیگر نهادها را سست کرده و همین میزان قدرت در بخش انتخابی نظام سیاسی را نیز کاهش دهد. مجلسی که اعضای آن با رای 3 یا 4 درصدی انتخاب شده است نزد ایرانیان فاقد ارزش است. این بی تفاوتی به سیاست رسمی در همین جا راکد نمیماند و به مسایل اساسی تر نیز سرایت خواهد کرد.