نمی شود داعش را سرزنش نکرد. نمی شود سر بریدن و به صلیب کشیدن آنهایی را که مثل داعش نمی اندیشند با استناد به آیات و روایات و احادیث، توجیه کرد. نمی شود جنایات داعش را به اسلام و اهل سنت نسبت داد و این همانی با صدر اسلام و صحابه را در قرن بیست و یکم میلادی، زمینه ساز آن دانست و ده ها عامل را ناگفته گذاشت و گذشت. اما می شود وارد عرصه ی جست و جو شد و پاره هایی از داعش را در قوانین کشورهایی که داعش را سرزنش می کنند، بازیافت. فزون بر آن می شود تجویز اعدام و قتل بی محاکمه ی مردم را در اظهارنظرها و گاهی فتاوی آقایان پیدا کرد. منظورم آقایانی است که بر ما حکومت می کنند و این روزها به روی خودشان نمی آورند که داعش بوده و هستند و در پوشاک روزآمد تجددگرایی چنان در صفوف انقلابی خودنمایی کردند که یادمان رفت زیر نقاب شان را ببینیم. به درستی آنها را ندیدیم. نقاب آن داعشی که نهادهای قضایی ما را تسخیر کرد، از جنس پارچه ی سیاهی نبود که نقاب جانیان داعش امروز است. نقاب آنها مدرن بود و پر جاذبه و فرنگی. رفته بودند توی لاک دادگستری نوین ایران که یادگار داور و دیگر همفکران اوست. جمعی که دادگستری نوین ایران را بر پا داشتند، خصم قوانین داعشی بودند. نقاب را پس نزدیم تا زیر آن، داعش را ببینیم و قوانین داعش را ببینیم که خنجری است روی شریان هر آن کس که از آنها نیست. وقتی به این غفلت پی بردیم که دیگر شاهرگ مان زیر تیغ شان بود.
داعش خصم آئین دادرسی است. آئین دادرسی هم پلی است که عصر سیاهچال و مجازات های بی محاکمه را از عصری که در آن “حقوق متهم” در مراحل تحقیقات و رسیدگی تضمین شده است، جدا می کند. داعش های ایران بلافاصله پس از 22 بهمن 1357 خصومت با آئین دادرسی و پیش شرط های محاکمات منصفانه را در مصوبات شورای انقلاب که در جای پارلمان دولت موقت کار می کرد، به صورت آئین نامه و مصوبه گنجاندند . مقرر شد دادگاه هایی به نام دادگاه های انقلاب فورا ایجاد بشود تا بگیرد و ببندد و شکنجه و تعزیر و مصادره کند و دغدغه خاطر نداشته باشد از قیود و مقررات آئین دادرسی کیفری که تحقیقات و حق دفاع در تمام مراحل و تاکید بر اصل برائت و محاکمات علنی و منصفانه را دستور می دهد. دادگاه های انقلاب تا سالها حتی از لحاظ شکل ظاهری، بی رودربایستی داعشی بودند. می گرفتند و می کشتند و مصادره می کردند و گوشی بدهکار حقوق متهم و زندانی نداشتند. تازه از سال 1373 شدند پاره ی تن قوه قضائیه و آئین دادرسی را کشف کردند برای کسب وجاهت در محافل حقوق بشر جهانی که به آنها فشار می آوردند تا تکلیف این دادگاه های بی در و پیکر را روشن کنند. اما آنها در ماهیت داعشی ماندند و مانده اند و نزدیک چهار دهه پس از انقلاب به رفتارهای داعشی خود افتخار می کنند. گاهی متهم را به تمسخر می گیرند و می گویند درست است که ما آئین دادرسی داریم، ولی چه کنیم که به آن عادت نداریم. وقتی بند ناف ما را بریدند، از آئین دادرسی کیفری اثری نبود. همان طوری بزرگ شدیم و نظام مقدس را حفظ کردیم. با آئین دادرسی که نمی شود نظام به
این مقدسی را حفظ کرد.
چرخ روزگار بدجوری به کام داعش های جهان می چرخد. اگر نمی چرخید که داعش های ما نمی توانستند مدت 35 سال از قانون ابزاری بسازند و تیغ خود را زیر پوشش دادگستری نوین ایران، پنهان کنند. نزدیک به هشتاد سال از تولد آن دادگستری و قانونگذاری به شیوه مدرن می گذرد. شگفتا که جمعی از حامیان دادگستری نوین ایران پشت سر داعش نماز خواندند و پس از آن دیگر نتوانستند بیعت خود را باز پس بگیرند. اگر پس می گرفتند، خوارج می شدند. جمعی که دل به دریا زدند و خوارج شدند، صلیب خود را تا بالای تپه بر شانه کشیدند. هنوز هم گروه گروه در این راه افت و خیز کنان صلیب بر دوش دارند.
باری، داعش های ما فقط نمی زنند. فقط نمی کشند، غنیمت هم بسیار گرفته اند و می گیرند. وزیر نفت به راحتی می گوید میلیارد ها دلار گم شده. رقم ها در حافظه ی ریاضی ما دیگر جا نمی گیرد. وزیر دادگستری که در هدم و حذف شهره است می گوید بابک زنجانی همکاری نمی کند تا بفهمیم پولها را کجا قایم کرده است. مانده ایم حیران، این وزیر که اگر رستم دستان هم به تورش می خورد، از او اقرار می گرفت، هشت ماهی هست که با بابک زنجانی سروکار دارد و هنوز دست خالی است. راستی چرا؟ خودش با بابک سر و سری دارد یا به راستی بابک پهلوان پهلوانان است. اگر بابک تا این اندازه مقاوم است، دم اش گرم و به درد ملتی می خورد که از بس اقاریر زورکی در آرشیو امنیتی ها تلنبار شده، اعتماد به نفس از کف داده و نمی خواهد با داعش مثلا متمدن شده و تثبیت شده در بیافتد. ایکاش حوصله ای باقی بود و از داعش 35 ساله خودمان که زبل است و خوش شانس و شرایط جهانی هم در تمام سالها کمک به حالش بوده است، بیشتر می گفتیم.
ایکاش سخنان داعش های متمدن شده ی خودمان را گاهی مرور می کردیم و نمی گذاشتیم حافظه ی تاریخی فرسوده بشود. 35 سال با داعش های خودی همزیستی داشته ایم. اندکی به راهشان آورده ایم و تازه از ترس فرو افتادن در دام داعش های بیگانه، به هر زبان می گوئیم “زنده باد داعش خودمان”. هرچه باشد مصاحبه های مطبوعاتی ترتیب می دهند. یک گام پیش رفته اند و از ترجیع بند “ضد انقلاب” به “فتنه” رسیده اند. کم پیشرفتی نیست. سخنگو دارند تا سر بریدن و شلاق و قطع عضو و فساد را توجیه کند. کم پیشرفتی نیست. زن ها را سریع به غنیمت نمی گیرند. ذره ذره کار را پیش می برند. زنان مجلس شان دارند ترتیب کار را می دهند تا قانونگذاری کنند به گونه ای که زنان در خانه ها به غنیمت گرفته بشوند. کم پیشرفتی نیست.
ریاست قوه قضائیه به ریاست قوه مجریه که همان دولت تدبیر و امید است، توصیه می کند سکولارها را از خود دور کند. رهبر به ریاست دولت تدبیر و امید دستور می دهد یکی دو خط قرمز را مراعات کنند و حامیان فتنه را دور بیاندازند.
تازگی ها عموما شیک و پیک شده اند. قاره امریکا را هم که دارند دوباره کشف می کنند. فرزندانشان در بهترین دانشگاه های جهان بدون صنار وام دانشگاهی درس می خوانند. اخیرا مثل بلبل انگلیسی حرف می زنند. در محافل جهانی از ضرورت برخورد با داعش می گویند. اصلا به روی مبارک نمی آورند که با جان و مال و شرافت و کرامت انسانی این مردم چه اندازه داعشی برخورد کرده اند. سرزمینی را به مالکیت خود در آورده اند که فرد فرد ایرانیان نسبت به آن مالکیت مشاع دارند. به این مالکیت مشاع بی اعتنا بوده و هستند. از پشت بام مردم بالا می روند تا دیش ها را جمع آوری کنند. در پاسخ به یک پرسش حقوقی که چرا وارد حریم مالکانه مردم می شوید، با وقاحت می گویند این بخش های ساختمان مشاع است. نمی فهمند مفهوم مشاع این است که مثلا پله ها و آسانسور و پشت بام برای مالکان همان ملک حکم مشاع را دارد، نه برای دیگران و دزدان و راهزنان و متجاوزان. داعشی که در بستر تاریخی ایران معاصر سر بر کشید، غریبه نیست، از کشور دیگری نیامده. حکومت شام را در همین سرزمین که زاده شده بنا نهاده است. این همه لشگریان داعش خودی که جهاندیده و درس خوانده هم شده اند، نسبت به قوانین داعش داخلی نقدی ندارند و اساسا نمی پرسند “قانون مجازات اسلامی” که همان قوانین داعش است و مثل تیغ داعش روی شریان روزنامه نویس است. چرا زیر و زبر نمی شود؟ به خیال شان هم نمی گذرد که عقل و منطق حکم می کند تا پیش از ورود به جنگ با داعش که در سوریه فربه شده، سر وقت قانونگذاران داعش مسلک خودمان برویم. به نظر می رسد، حساب سود و زیان را کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که جنگ با داعش خودمان، تلفاتش بیشتر از تلفات جنگ با داعش بیگانه است.
شاید همین روزها بیرق هوا کنیم و شعار سر دهیم: زنده باد داعش خودمان، مرگ بر داعش بیگانه!
چرخ روزگار عجب ناجوانمردانه می چرخد.
نقل از ایران وایر