back to top
خانهتاریخسند چراغ سبز امريكا و عربستان به صدام برای حمله به...

سند چراغ سبز امریکا و عربستان به صدام برای حمله به ایران – گزارش الکساندر هیگ به ریگان (عکس)

HAIGAlexandre۱۳۹۳/۰۶/۲۵سایت انقلاب اسلامی: در سالگرد آغاز جنگ خانمانسوز ایران و عراق، سند گواهی چراغ سبز امریکا به صدام برای حمله به ایران را مجددآ منتشر می کنیم. روبرت پاری این سند را در مقاله ای در  31ژانویه 1996 برابر 11 بهمن 1374 منتشر کرد و ترجمه آن در نشریه انقلاب اسلامی در 7 تا 20 مهر 1382 – شماره نشریه 577  منتشر شد. این سند گزارش وزیر خارجه، آلکساندر هیگ، به رئیس جمهورى، ریگان، است: امریکا به صدام « چراغ سبز » براى حمله به ایران داده‏ بود!

 

 

مقاله روبرت پاری

 

در تابستان 1980، رئیس جمهورى حیله گر عراق، صدام حسین، شاهد فرصتهائى بود که درهم برهمى دامن گستر بر حوزه خلیج فارس، فراهم مى‏آورد. انقلاب اسلامى ایران شاه و شاهزاده‏هاى عربستان و دیگر رژیمهاى سلطنتى عرب را به وحشت افکنده بود. آنها از آن مى‏ترسیدند که مردم بر ضد شیوه فاسد زندگیشان قیام کنند. کمک صدام و نیز ایرانیان تبعیدى که تحت حمایت سیا با رژیم بنیادگراى آیه الله روح الله خمینى مبارزه مى‏کردند، بایسته بود. و چون همیشه، قدرتهاى غربى نگران حوزه‏هاى نفتى خاورمیانه بودند، صدام، ناگهان، رفیق محبوبى شد.

 

توضیح سایت انقلاب اسلامی: آن زمان ترس از بنیادگرائى خمینى نبود. ترس از موفق شدن تجربه مردم سالارى بود. به قول صدام (در گفتگو با سفیر امریکا) طوفان انقلاب ایران بود که پیش مى‏تاخت و رژیمهای دست نشانده و فاسد را تهدید مى‏کرد. آنها خوب مى‏دانستند جنگ موجب تقویت بنیادگراها مى‏شود و نیک مى‏دانستند چرا خمینى و ملاتاریا جنگ را «نعمت» مى‏خواندند. چنانکه بعد از جنگ نیز رژیمهاى منطقه با رژیم کودتا که « بنیادگرائى»  ناب شده بود، « روابط دوستانه » بر قرار کرده‏اند و دارند.

 

علت آن مجهز کردن ارتش عراق بصورت عالى توسط ارتش روسیه و موقعیت جغرافیائى عراق بود.

در 5 اوت 1980، سران دولت سعودى، میزبان صدام در ریاض شدند. دیدار او از عربستان، نخستین دیدار رسمى رئیس جمهورى عراق از عربستان بود. بدیهى است سعودیها از آن دیدار و پذیرائى در کاخهاى سخت آراسته، انتظارى داشتند و مى‏خواستند برآورده شود. سعودیها عراق را به حمله به ایران تشویق مى‏کردند. سعودیها همچنین مى‏گفتند پیامى گویاى مقاصد ژئوپلیتیک کارتر، رئیس جمهورى امریکا، از او خطاب به صدام دارند. از او به ریاض دعوت کرده‏اند تا این پیام را به شخص او بدهند.

در طول تابستان 1980، پرزیدنت کارتر با بحرانهاى خاص خود روبرو بود. ناکامى او در آزاد کردن 52 گروگان حیات سیاسى او را تهدید مى‏کرد. همانطور که در خاطرات خود، «وفاى به عهد»، نوشته است، «نتیجه انتخابات نیز بستگى به آزادى آنها پیدا کرده بود». همانطور که او خود، نزدیک به 10 سال دیرتر، در نامه‏اى به روزنامه نگارى، باز گفته است، رئیس جمهورى (کارتر) اعلان خطرى دریافت کرد حاکى از آن که جمهوریخواهها مجارى تماس با ایران، بر سر گروگانها، بوجود آورده‏اند.

بدینسان، این تحریکها که از چند سو بعمل مى‏آمدند تاریخ را از 1980 تا امروز، شکل داده‏اند، نا روشن هستند. هجوم به ایران در سپتامبر 1980، که جنگ خونین 8 ساله‏اى را به دنبال آورد، بنا بر معتبرترین برآوردها، یک میلیون کشته بر جاى گذاشت. جنگ میلیاردها دلار سود عاید تاجران اسلحه و یک رشته افتضاحها ببار آورد.

در 1986 – 1987، افتضاح ایران – کنترا پرده از کار برخى از مقامات دروغ زن برگرفت. اما تحقیقاتى که توسط کمیته‏هاى تحقیق، مرکب از اعضاى دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بعمل آمدند، بار تقصیرها را عمده بر دوش سرهنگ الیویه نورث و چند صاحب مقامهاى مادون و »خودسر« گذاشتند. تحقیقات بعدى پیرامون عراق گیت و حمایت محرمانه امریکا از صدام حسین نیز بى نتیجه پایان یافتند. میلیاردها دلار پول از طریق بانک اعتبار و بازرگانى بین المللى (BCCI)، برده و خورده شدند بى آنکه حسابها از مه غلیظ بیرون آیند. و نیز مسلم شد که سیا و کنتراها به قاچاق مواد مخدر آلوده‏اند.

ماجراى اکتبر سورپرایز و ظن پرزیدنت کارتر به مداخله جمهوریخواهها در بحران گروگانگیرى، در 1980، نیز سرنوشت مشابهى یافت. یک کمیته ویژه، در 1993، به این نتیجه رسید »مدرک معتبرى« مؤید وقوع اکتبر سورپرایز، بدست نیامد.

 

 «نکات در خور گزارش» از آلکساندر هیگ:

 

اما، من به مدارک آن تحقیق دسترسى پیدا کردم. از جمله گزارشهائى که مهر «سرى» و «فوق سرى» داشتند. این مدارک از قرار، بطور اتفاقى، در اطاقى بر جا مانده بودند که مدارک در آن نگاهدارى مى‏شدند. این گزارشها بیشتر از آنچه  کارتر در 1980 شنیده بود، و بیشتر از آنچه کمیته در گزارش خود آورده‏بود، در برداشتند.

اما غیر از آنچه کمتیه تحقیق درباره اکتر سورپرایز مخفى کرد و نگفت، گزارشها پرده از استراتژى دیپلماسى پنهان پرزیدنت ریگان، پنهان از کنگره و مردم امریکا، بر مى‏دارند. یکى از این مدارک، دو صفحه است. عنوان آن «نکات درخور گفتگو» است و آلکساندر هیگ، وزیر امور خارجه امریکا، آن را براى توجیه ریگان، رئیس جمهورى، تهیه کرده‏است. مهر «فوق سرى / حساس» را دارد. سند سفر اول هیگ به خاورمیانه را در آوریل 1981، حکایت مى‏کند.

در گزارش، هیگ مى‏نویسد او تحت تأثیر «مجموعه اطلاعات» (پیرامون نقش امریکا و اسرائیل در فروش اسلحه)  قرار گرفته است. «هر دو، انورالسادات، رئیس جمهورى مصر و ملک فهد، پادشاه عربستان توضیح مى‏دادند که ایران قطعات یدکى تجهیزات نظامى ساخت امریکا را از راه اسرائیل دریافت مى‏کند». این امر بسا براى پرزیدنت ریگان کمتر مایه تعجب بوده‏است. چرا که واسطه‏هاى او، با همکارى اسرائیل، در قفاى پرزیدنت کارتر، قرار تحویل اسلحه به ایران، (در ازاى به تأخیر انداختن آزادى گروگانها)  را داده بودند.

اما آلسکاندر هیگ  در پى تصدیق بالا، تصدیق بهت آور دیگرى را مى‏آورد: «ونیز بجاست تأیید کنم که پرزیدنت کارتر، از طریق شاهزاده فهد، به عراقیها براى جنگ با ایران، چراغ سبز داده بود». به سخن دیگر، بنا بر اطلاعى که هیگ یافته بود، پادشاه سعودى، فهد (اینک پادشاه عربستان)، پرزیدنت کارتر، از قرار، به امید دست قوى پیدا کردن امریکا در خاورمیانه و بر اثر یأس از فشار به ایران و آزاد کردن گروگانها از راه گفتگو، چاره را در برانگیختن صدام به حمله به ایران دیده‏است. اگر راست باشد، جیمى کارتر صلح طلب جنگ برانگیخته‏است.

گزارشى که هیگ نوشته است حاوى جزئیاتى در باره « چراغ سبز »است. هیگ تقاضاى مرا براى مصاحبه در باره گزارش خود، نپذیرفت. با وجود این، گزارش نخستین سند تأیید کننده باور دیرگاه ایران است. بنا بر این باور، امریکا پشتیبان عراق در حمله به ایران بوده‏است.

در 1980، پرزیدنت کارتر، اتهاماتى را که ایران به امریکا وارد مى‏کرد، «آشکارا دروغ» خواند. در خاطراتش، در ضمن گزارش ابتکار صادق طباطبائى، منسوب خمینى، در اواسط سپتامبر، گفتگو در باب گروگانها، او اشاره‏اى کوتاه به هجوم عراق به ایران کرده‏است: «گفتگوها (در آلمان) بسیار تشویق‏آمیز بودند. از قضا، عراق تاریخ ورود (طباطبائى) به ایران، 22 سپتامبر، را براى هجوم به ایران و بمباران فرودگاه تهران، انتخاب کرد. ایرانیها مرا متهم کردند که نقشه ریز و پشتیبان حمله به ایران بوده‏ام ».

حمله عراق به ایران ،ایران را سخت نیازمند قطعات یدکى براى هواپیماهاى نظامى و نیز تجهیزات نیروى زمینى خود کرد. اما حکومت کارتر همچنان خواستار آزاد شدن گروگانها پیش از تحویل تجهیزات نظامى به ایران بود. اما بنا بر مدارک کمیسیون نیروهاى مسلح کنگره که من در اطاق مدارک یافت، جمهوریخواهها با تحویل اسلحه به ایران موافق‏تر بوده‏اند.

نوارها که اف بى آى، محرمانه، مکالمه‏ها را بر آنها ضبط کرده‏است، فاش مى‏سازند که بانکدار ایرانى، همان سیروس هاشمى، که فرض بر این بود به پرزیدنت کارتر در گفتگوها بر سر گروگانها کمک مى‏کند، دستیار جمهوریخواهها در فروشهاى اسلحه و نقل و انتقال قیمتهاى آنها، در اواخر 1980 بوده‏است. برادر ارشد سیروس، جمشید هاشمى شهادت داد که فروشهاى اسلحه به ایران، از راه اسرائیل، حاصل دیدارهاى محرمانه در مادرید، میان مدیر تبلیغات انتخاباتى ریگان و بوش، ویلیام ج. کیسى با روحانى ایرانى رادیکال، مهدى کروبى بوده‏است.

بهر دلیل، تا روز انتخابات ریاست جمهورى 1980، کارتر نتوانست گروگانها را آزاد کند و بر اثر آن، رونالد ریگان برنده انتخابات شد.

 

 مجراى خصوصى:

 

دقایقى بعد از انجام مراسم سوگند توسط ریگان، در 20 ژانویه 1981، سرانجام، گروگانها آزاد شدند. در هفته‏هاى پس از آن، همزمان با سفر آلکساندر هیگ به خاورمیانه براى دیدار با دیدار و شور با مقامات عالى کشورهاى منطقه، حکومت امریکا جدید مجارى محرمانه را براى ارتباط با قدرتهاى خاورمیانه برقرار کرد. ژنرال چهار ستاره سفید موى با سران دولتهاى متحد عراق، مصر و عربستان، و نیز اسرائیل، دیدار کرد. اسرائیل همچنان به حمایت ایران، بمثابه قوه تعدیل کننده عراق و عربستان، ادامه مى‏داد.

در 8 آوریل 1981، هیگ دیدار خویش را از خاورمیانه، با دیدار از عربستان، به پایان برد. اظهاریه‏اى صادر کرد و در آن، از «کوششهاى براى ساختن دنیاى بهتر و خردمندى رهبران سعودى» ستایش کرد. او اعلام کرد که «در این سفر، بنیادى نهاده شد براى تقویت روابط عربستان و امریکا ».

پس از مراجعت هیگ به واشنگتن، او گزارش فوق سرى خود را زیر عنوان «نکات در خور توجه و گفتگو » براى پرزیدنت ریگان نوشت و او را از موافقتهاى که در دیدارهاى خصوصى، در عربستان و مصر و اسرائیل، بعمل آورده بود، آگاه کرد.

هیگ به پرزیدنت ریگان توضیح داد: «همانطور که پیش از سفرم به خاورمیانه، گفتگو کردیم، من به پرزیدنت سادات و نخست وزیر (اسرائیل )، مناخیم بگین و فهد، ولیعهد عربستان، پیشنهاد کردم که ما مجراى خصوصى براى گفتگو و تصمیم در باره امورى بوجود آوریم که نسبت به آنها حساس هستیم. هر سه آنها از پیشنهادم استقبال کردند و خواستار ملاقاتهاى زود هنگام شدند ».

بمحض مراجعت، هیگ گزارش را نوشت و مشاور خود، روبرت « بود » مک فارلین Robert “Bud” McFarline را روانه قاهره و ریاض کرد تا مجارى خصوصى را بوجود آورد. هیگ نوشته‏است: «او دیدارهاى بسیار سودمندى با سادات و فهد بعمل آورده‏است. در واقع، سادات، اد موسکى، (وزیر امور خارجه کارتر) را یک ساعت و نیم منتظر گذاشت تا او را بحضور پذیرد حال آنکه سادات مدت دیدار با مک فارلین را طولانى کرد » .

این دیدارها با فهد و سادات و بگین، سه کشور را سه سنگ پایه سیاست محرمانه حکومت ریگان در منطقه، گرداند: سعودیها بمثابه خزانه دار و اسرائیلیها بمثابه واسطه و مصریها بمثابه منبع تسلیحات ساخت روسیه.

و نیز، پرزیدنت کارتر واسطه صلحى تاریخى میان مصر و اسرائیل شد. سادات و بگین و فهد، هر سه، علائم ضعف امریکا، بخصوص ناتوانیش در حمایت از شاه ایران از سقوط در 1979، اعلان خطر تلقى کردند. گزارش هیگ بر اینست که رفتن کارتر از ریاست جمهورى اعتماد به قدرت امریکا را باز گردانده است:

«روشن است که سیاستهاى محکم شما در قبال شورویها، اعتماد سعودیها را باز ساخته و اعتماد مصریها به رهبرى امریکا را جلب کرده‏ است. هر دو، (فهد و سادات) در حمایت از سیاست خارجى امریکا، بیشتر از هر زمان دیگر، آمادگى ابراز کردند » .

هیگ گفت: « پیشنهاد کرد ستادهاى نیروى مداخله سریع، از جمله حضور تمام وقت افراد نظامى امریکا، در مصر باشند». سادات استراتژى خود را مبنى بر حمله به لیبى بقصد پایان بخشیدن به مداخله قذافى در چاد، ابراز کرد. صادقانه، من بر این باورم که سادات به آسانى در هر زمینه، آماده‏است پا از اندازه بیرون گذارد و من باید سعى کنم بلند پروازیهاى او را تعدیل کنم ».

 

 منزلت ویژه، پول و اسلحه:

 

هیگ گزارش کرده‏است که شاهزاده فهد (ولیعهد آن روز) «هیجان بسیار نسبت به سیاست خارجى پرزیدنت ریگان بروز مى‏داد». هیگ نوشته‏است : « فهد پذیرفته است على الاصل، بهاى فروش اسلحه به پاکستان و دیگر دولتهاى منطقه را بپردازد. و نیز، رهبر عربستان وعده داده است  در کمک به اقتصاد امریکا کشور او که ثروت نفتى عظیم دارد، نگذارد تولید نفت کاهش بپذیرد » .

توضیح انقلاب اسلامی: یکبار دیگر، این دولت زیر سلطه است که نیاز بیشتر به قدرت مسلط دارد و بیشتر از آنچه سلطه گر مى‏خواهد، در اختیارش مى‏گذارد. بدین سان، نه تنها اطلاعى که بنى‏صدر، خواه در مقام ریاست جمهورى و چه بعد از کودتا، به استمرار باز مى‏گفت، واقعیت داشته‏است: جنگ به تشویق امریکا + گرایش ملاتاریا به استبداد و خیانت و جنایت و فساد را روش کردن، رژیمهاى نفتى را از آمریت انقلاب ایران بدر برد و آنها، « براى کمک به اقتصاد امریکا » تولید نفت را بالا بردند و ضد ضربه نفتى یا سقوط قیمت نفت را ممکن ساختند.

     گزارش دو صفحه‏اى آلکساندر هیگ، نخستین وزیر خارجه ریگان درسى مى‏آموزد که بسیار کتابها چون این گزارش نمى‏توانند آموخت. اگر ایرانیها این درس را بیاموزند و نگذارند استبداد بر آنها حاکم شود و قدرت خارجى را محور سیاست داخلى و خارجى کشور بگرداند.

 

هیگ ادامه داده‏است: «این مجراها که در همآهنگ کردن سیاستهاى عربستان و مصر بسا سخت مفید مى‏شوند. هر دو مرد (سادات و فهد)  «منزلت ویژه‏اى »  را که شما (ریگان) براى آنها قدئل شده‏اید، قدر مى‏شناسند و هر دو محرمانه بودن را ارج مى‏نهند. من قصد دارم، باتفاق کاپ واینبرگر، (وزیر دفاع)، و بیل کیسى (رئیس سیا) کار را پى بگیرم… پیام بزرگ‏تر این مبادله آراء و توافقها اینست که سیاستهاى شما صحیح هستند و حمایت گرم رهبران خارجى مهم را بر انگیخته‏اند » .

در سالهاى بعد از آن، حکومت ریگان از «منزلت ویژه» اى که براى دولتهاى سه کشور (اسرائیل و مصر و عربستان) قائل شده بود، در گریختن از قیدهاى که قانون اساسى براى قوه مجریه و مقامهائى مقرر کرده‏است که مى‏توانستند جنگ براه اندازند، استفاده مى‏کرد. محرمانه، حکومت ریگان، با جنگ ایران و عراق، بازى مى‏کرد. گاه این و گاه آن را حمایت مى‏کرد: کمک به ایرانیها با دادن موشکها و قطعات یدکى و حمایت از عراقیها با دادن اطلاعات و فروشهاى غیر مستقیم اسلحه.

وقتى در 18 ژوئیه 1981، شورویها هواپیماى آرژانتینى را ساقط کردند که از اسرائیل به ایران تجهیزات نظامى مى‏برد، وزارت خارجه امریکا آن را دید و رازدارى را ارج نهاد. در آن تاریخ، وزارتخارجه منکر اطلاع از فروش اسلحه توسط اسرائیل به ایران شد. اما دیرتر، در مصاحبه‏اى، نیکلاولیوتس Nicholas Veliotes، معاون وزارتخارجه، گفت: «بعد از گفتگوها با صاحبان مقامهاى بالا، براى من روشن بود که در حقیقت، ما موافقت کرده بودیم که اسرائیل برخى از تجهیزات ساخت امریکا را به ایران بفروشد » .

بنا بر قول هوارد تیچر Teicher، عضو سوگند خورده شوراى امنیت ملى، حکومت ریگان فهرست محرمانه‏اى از قطعات یدکى اسلحه روسى و نیز اسلحه را به حکومت سادات داد تا که آن حکومت این قطعات را در اختیار امریکا بگذارد. حکومت ریگان برخى از این اسلحه و قطعات یدکى را به عراق داد و نیز بمبهاى ویرانگرى را به عراق فروخت که نیروى هوائى صدام بر سر قواى ایران فرو مى‏ریخت.

در 1984 که کنگره از دادن اجازه به سیا براى ادامه کمک رسانى به کنتراهاى شورشى نیکاراگوا، خوددارى کرد، پرزیدنت ریگان باردیگر «منزلت ویژه» را وسیله کار کرد. او از سعودیها خواست براى تأمین هزینه‏هاى جنگى، به کنتراهاى نیکاراگوا، پول بدهد. در پى معامله بر سر گروگانهاى (امریکائى در لبنان)، اجازه فروش محرمانه اسلحه به ایران را داد. منافع حاصل از این فروش، از طریق عملیات اطلاعاتى بیرون از مهار کنگره، در اختیار کنتراها قرار مى‏گرفت. این کار محاسبه شده را، مثل کارهاى دیگر، دیوارهائى از «انکار» و دروغها مى‏پوشاند.

در افتضاح ایران کنترا، برخى از این دروغها بر ملاء شدند. اما حکومت ریگان دیوارهاى سنگى جدیدى از دروغ ساخت که هیچگاه شکافته نشدند. جمهوریخواهها ، با غرور، دم از « اسناد سرى‏» که  نباید فاش شوند زدند و  مانع از دسترسى به اسناد محرمانه شدند و دموکراتها رگ ایستادگى و مبارزه براى آنکه حقیقت از پرده بیرون افتد را نیافتند.

   

 

ماکیاول را بخوانید!:

 

 

 

چند سال پیش، وقتى من با هیگ مصاحبه کردم، از او پرسیدم: آیا او از اینکه دروغ و فریب روش کار بازیگران صحنه سیاست بین المللى شده بود، آشفته خاطر نبود؟ او در حالى که دستش را تکان مى‏داد، پاسخ داد: «اوه، اوه اوه، اوه، نه. بخاطر اینگونه چیزها؟ نه. بیا. مسیح! خدا! مى‏دانید شما بهتر است بروید ماکیاول و یا کس دیگرى چون او را بخوانید. زیرا من فکر مى‏کنم شما در دنیاى رویائى زندگى مى‏کنید ». اشخاص کارهائى را مى‏کنند که منافع ملى آنها به آنها تکلیف مى‏کند انجام دهند. و اگر این تکلیف ایجاب کرد به ملتى دروغ بگوئى که دوست است، از خلال دندان دروغ مى‏گوئی » .

 

اما بعضى اوقات، بازى پى‌آمدهاى غیر منتظره مى‏یابد. در 1990، یک دهه بعد از هجوم عراق به ایران، صدام حسینى دلخور و خشمگین از شیخهائى که او را به جنگ با ایران برانگیخته بودند، انتظار جبران داشت. صدام بخصوص نسبت به شیخ کویت خشمگین بود. مایه خشم هم ندادن اعتبار بیشتر و هم انجام عملیات حفارى نفت در زمینهاى نفتى عراق، بود. یکبار دیگر، صدام چشم به علامتى دوخت که امریکا مى‏باید مى‏داد. حالا، بوش رئیس جمهورى بود.

 

وقتى صدام رویاروئى که با کویت پیدا کرده‏است را براى سفیر امریکا در عراق، آپریل گلاسپى April Glaspie، توضیح داد، پاسخى مبهم شنید. واکنشى را شنید که «چراغ سبز» دیگرى از سوى امریکا تلقى کرد. 8 روز بعد، قواى خود را به تصرف کویت گمارد. تصرفى که براى پایان دادن به آن، امریکا مى‏باید قشونى 500 هزار نفرى را روانه جنگ مى‏کرد و هزاران تن مى‏باید کشته مى‏شدند.

 

 

 

توضیح انقلاب اسلامی : بدین قرار، 1 – جنگ نعمت بوده‏است براى حکومتهاى امریکا و انگلیس و اسرائیل و مصر و عربستان و شیوخ نفتى. و 2 – هدفهائى که این حکومتها از رهگذر طولانى کردن جنگ تعقیب مى‏کرده‏اند، همانها هستند که در هشدار 22 خرداد 1360 و در خیانت به امید، شمارش شده‏اند و 3 – مجارى محرمانه و سازشهاى پنهانى که افتضاحهاى اکتبر سورپرایز و ایران گیت را ببار آوردند، حافظ « منافع »  حاکمان و موجد « زیانهاى »  مردم کشورهائى هستند که حکومتها، با استفاده از اینگونه مجارى، سازشهاى پنهانى مى‏کنند. از این رو، از مجارى علنى ممکن نیست، سیاستى موافق روشى که ماکیاول مى‏آموزد،  را در پیش گرفت. و 4 – سندى که پارى آن را انتشار داده‏است، همان واقعیت را باز مى‏گوید که سندهاى دیگر مى‏گفتند: جنگ پى آمد مستقیم گروگانگیرى بود. آنها که وسیله گروگانگیرى شدند و امروز، بجاى اعتراف به خطا و پوزش، بهاى آن را قابل قبول تبلیغ مى‏کنند، مى‏باید بدانند که فرصت پوزش را از دست مى‏دهند و بار مسئولیتى چنین سنگین را بردوش نگاه مى‏دارند. و 5 -در خور یادآورى است که بنا بر اعتراف شخص آلکساندر هیگ، از همین نوع مجارى محرمانه، با خامنه‏اى و هاشمى رفسنجانى داشته است. واسطه با هاشمى رفسنجانى محسن رفیق دوست و واسطه با خامنه‏اى، برادر او، هادى خامنه‏اى بوده‏اند. و…

 

و سندى که پارى انتشار داده‏است، به روشنى تمام، امر مهم‏ترى را بر خواننده آشکار مى‏کند: در رابطه سلطه گر – زیر سلطه، زیر سلطه نقش بازیچه را پیدا مى‏کنند. این نقش را روابط قدرت به آنها مى‏دهد و آنها، داوطلبانه و مشتاقانه، این نقش را برعهده مى‏گیرند.

 

    

 

 

 

Hآaigdoc1

 

  

Haigdoc2

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید