همه میدانند که دروغ و تحریف ابزار زوری است که مستبدین بکار میبرند تا حقایق را بپوشانند و جای آنها را با نیرنگ و دروغ و تحریف پر کنند. پوشاندن حقایق، خاصه حقایقی که در طول زمان گذشته وقوع یافته اند، و استبداد تلاش میکند با کمک سانسور آنها را از دید نسل جوان ایرانی دور نگاه دارد، در زمان کنونی دستاویز هر دو استبداد قدیم و کنونی، یعنی شاهی و ولایی گشته است.
از آنجا که یکی از مهمترین ارکان مردمسالاری مبارزه با سانسور بوسیله گفتن و شنیدن و دانستن حقایق امور کشور و مردم است، شناخت فرهنگ یادآوری نقش اساسی در مبارزه با هر دو استبداد شاهی و ولایی ایفا میکند. بهمین دلیل بهترین راهکار جهت افشاء تحریفات و دروغهای مستبدین تقویت فرهنگ یادآوری است.
حال ببینیم فرهنگ یاد آوری چیست و چگونه تقویت میشود؟
فرهنگ یادآوری و تقویت آن:
برداشت، دقت و کاوش و تحقیق هر فرد از گذشته خود و هر جامعه از تاریخ جدید و قدیم خویش را فرهنگ یادآوری ( انگلیسیculturt of remembrance و آلمانی Erinnerungskultur ) مینامند. فرهنگ یادآوری چه از جنبه تاریخی و خواه فرهنگی تأثیرات عمیقی بر رشد و توانائی حافظه جمعی مردم جامعه میگذارد.
مورخ سرشناس آلمانی، کریستف کورنلیسن Christoph Cornelissen فرهنگ یادآوری را « بمثابه واژه ای عمومی برای همه اشکال خودآگاه یادآوری های قابل تأمل از وقایع تاریخی، و شخصیتهای مؤثر در ایجاد این وقایع، که منشأ سیاسی و آموزشی دارند،» میداند. او معتقد است:
« فرهنگ یادآوری به تمامی اشکال حافظه جمعی، چه بحثها و گفتمانهای علمی و تاریخی و خواه خاطره های شخصی و خصوصی افراد، مربوط میشود. افراد، گروههای متشکل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، و قاعدتاً آحاد ملت فعالان فرهنگ یادآوری را تشکیل میدهند. » ( ۱ )
در حقیقت فرهنگ یادآوری میدان اصلی و اساسی مبارزه آزادیخواهان جانبدار مردمسالاری علیه مستبدین، بر سر بیان و ابراز حقایق تاریخی و فرهنگی از دوران دور تا نزدیک است.
حال جای طرح این سئوال است که نقش فرهنگ یادآوری در زمان کنونی در ایران امروز چیست؟ و چگونه میتوان این فرهنگ را برای حال و آینده ایران تقویت کرد. طوریکه نسلهای آینده ایرانی پندار و کردار و گفتاری مناسب با میراثهای تاریخی مبارزات مردمسالاری در وطن خویش را فراگیرند و در زندگی فردی و اجتماعی خویش این میراث را بهینه و بکار برند.
در حقیقت فرهنگ یادآوری همیشه نتیجه مبارزات خستگی نا پذیر نسلهای گذشته و حال برای روشن و شفاف کردن حقایق تاریخی و فرهنگی بوده و هست. خاصه در زمان کنونی که استبداد ولایی حاکم بشدت فرسوده و در حال درهم فروپاشی است و استبداد قدیم شاهی با بیان بی شمار دروغها و تحریفات تاریخی و فرهنگی، بار دیگر سودای برگشتن و حاکم گشتن بر میهن ما ایران را در سر می پروراند.
البته ما میدانیم که وقایع تاریخی که استبداد مسبب ایجاد آنها، چه در قدیم و خواه در زمان کنونی است، از جمله جنایات، خیانتها و فساد های ویرانگر، بخصوص وقتیکه آثار آنها را در زمان حال در زندگی روزمره فردی و اجتماعی خویش مشاهده و لمس میکند، کار سهل و آسانی نیست.
ولی باید بر این امر واقف گشت که همه اشکال تخصیص یادآوریهای گذشته سیاسی و فرهنگی ایران، مثل نوشته ها، چه نثرها و خواه اشعار، تصاویر، بناهای تاریخی، جشنهای باستانی، مناسک مذهبی و غیر مذهبی، همگی اینها، اجزاء سازنده فرهنگ یادآوری را تشکیل میدهند. این اجزا و عناصر بطور برابر و هم ارج فرهنگ یادآوری در ایران امروز را میسازند و آنرا پایدار نگاه میدارند.
کریستف کورنلیسن در این زمینه اینطور مینویسد:
« فرهنگ یادآوری هم ردیف و هم وزن با فرهنگ تاریخی است. ولی بهنگام بکار گیری و استفاده از یادآوریهای سیاسی و فرهنگی گذشته بقصد شکل دادن به هویت ملی و دینی بر اساس دلایل تاریخی، فرهنگ یادآوری برای مقاصد زمان حال کاربردی بسیار قوی را بدست میآورد. « ( ۲ )
در نتیجه فرهنگ یادآوری تأثیر بسیار قوی بر انسجام، استحکام و بسیج اجتماعی دارد. این امور زمانی امکان پذیر میشوند که بتوان گذشته تاریخی و فرهنگی را با شواهد و دلائل حقیقی بسیار قوی به جامعه، خاصه نسل جوان ایرانی ارائه داد. بخصوص در اموری که تفاوت اساسی با زمان حال و با حاکمیت استبداد تحریف کننده قدیم و جدید را نشان میدهد.
در حقیقت کار اصلی فرهنگ یادآوری برای فرد و جامعه، طرح این سئوال و دادن جوابی قانع کننده به آن است که « چه چیزها را ما اجازه نداریم، و نباید فراموش کنیم؟
در این رابطه برای فعالان فرهنگ یادآوری طرح این سئوال اهمیت زیادی دارد که ایرانیان شیفته آزادی و استقلال بطور مشخص چه کارها میتوانند و باید بکنند تا فرهنگ یادآوری از اضمحلال، بی پایه و مایه بودن و انکار حقایق تاریخی و فرهنگی بدست کارگزاران حاکمیت سلسله پهلوی و هم اکنون، عصر حاکمیت ولایت مطلقه فقیه، رها گردد.
علاوه بر این نباید فراموش کرد که فرهنگ یادآوری مساوی و برابر با « سنت » نیست. چرا که سنت شکاف و بریدگی گذشته با زمان حال را می پوشاند و به آن بیشتر یک حالت مداومت و پیوستگی میدهد. خاصه زمانی که مستبدین با دروغ و تحریف محتوای « سنتها » را پر از زور و خشونت میکنند.
در حقیقت محتوی سنتهای تاریخی و فرهنگی، چه ملی و خواه دینی، همیشه بر اساس حق، و حقوق انسان ساخته و پرداخته و نگهداری میشود. با در نظر گرفتن این امر مهم که حق در همه زمانها و مکانهای جهان بسود و در خدمت همه انسانها است. و شناخت این امر که پذیرفتن کمترین و کوچکترین تبعیض ها میان انسانها، معنایش دیگر حق نیست.
در واقع دروغهای شبانه روزی و فراگیر جانبداران هر دو استبداد شاهی و ولایی، چه در زمینه های تاریخی و خواه فرهنگی، ضربه های مهلکی هستند که پی در پی بر پیکر فرهنگ ایرانیان فرو می آیند. در حال حاضر، بخصوص در رسانه های مجازی، دروغها و تحریفات این هر دو دسته مستبد نه تنها بشدت وقیح و مشمئز کننده است، بلکه ادعاهای « گذشته طلایی » جانبداران برگرداندن استبداد شاهی به ایران، خطری جدی برای فریب نسل جوان کشور و بوجود آوردن اغتشاش در هویت ملی و دینی این نسل را سبب میگردد.
در نوشته بعدی به نقش فرهنگ یادآوری در هویت فردی و اجتماعی خواهم پرداخت.
منابع و مأخذ ها:
( ۱ )
Christoph Cornelissen: Erinnerungskulturen; Deutschland, Italien und Japan seit 1945, hg. von Chris toph Cornelißen, Lutz Klinkhammer und Wolfgang Schwentker; Frankfurt Fischer Verlag 2003 S. 214
( ۲ ) همانجا صفحه ۳۱۲