عقایدی که از طفولیت به شخصی تلقین شده ، زمینه اندیشه های او قرار می گیرد و آن وقت می خواهد همه حقایق را با آن اعتقادات تلقینی که میراثی است از گذشته و هیچ مصدر عقلانی ندارد منطبق سازد. حتی دانشمندان نیز به جزعده ای انگشت شمار به این درد دچارند و نمی توانند قوه ادراک خود را به کار گیرند واگر هم بتوانند از آن استفاده کنند باز هم برای تایید عقاید تلقینی ومیراثی است.گاهی فرد آنقدر درتعصبات دینی خود فرو می رود و از دید واقعیت باز می ماند که دچار هذیان مذهبی میشود . گاهی در این نوع هذیان، فرد به باورهایی میرسد که هیچگونه مصدر عقلانی ندارد. ومدعی می شود که خدا با او صحبت میکند ومدعی هاله نور می شود و یا اینکه از طرف نیروی مقدس هدایت میشود ، یا با موجودات کتب مقدس در ارتباط است. وجه امتیاز بشر قوه ادراک اوست و با این قوه ادراک توانسته است مسائل علمی و ریاضی وطبیعی را به خوبی حل نماید، ولی در امور عقیدتی خواه سیاسی ودینی، پا روی عقل وشعورات خود می گذارد. سینوهه درمقدمه کتاب خود می گوید: دراین جهان هیچ چیزتازه ای به وجود نمی آید وهمه چیز تجدید می شود وآنچه درگذشته وجود داشته باز به ظهورمی رسد.انسان در زیر خورشید به طورکلی تغییر پذیر نیست وصدهزارسال دیگر انسانی که به وجود می آید همان انسان امروزه می باشد .شاید نوع لباس وآرایش موی سر و ریش وکلمات اوتغییر کند . فقط یک چیزانسان هرگز تغییر نخواهد کرد وآن حماقت اوست وصدهزارسال دیگر انسانی که به وجود می آید مانند انسانهایی که قبل ما دردوره اهرام می زیستند احمق خواهند بود و او را هم می توان با دروغ و وعده های بی اساس فریفت .برای اینکه انسان جهت ادامه حیات محتاج دروغ و وعده های بی اساس است وفطرت اوایجاب می کند که همواره به دروغ بیش از راست و به وعده های بی اساس که هرگز جامعه عمل نخواهد پوشید بیش از واقعیت ایمان داشته باشد.
تا جهان باقی است نوع بشر احمق خواهد بود وفریب دروغ و وعده های بی بنیان را خواهد خورد .منتها درهردوره ای به مقتضای زمان یک نوع دروغ به او خواهند گفت وبا عنوان جدید وعده های بی اساس به او خواهند داد واو هم با شعف وامیدواری دروغ ومواعید موهوم را خواهد پذیرفت .واگر کسی درصدد برآید که اورا ازاشتباه بیرون بیاورد وبگوید اینکه به تو می گویند دروغ است وقصد دارند که تورا فریب بدهند وبیا تا من حقیقت را به تو ارائه کنم ، انسان به خشم می آید وآن شخص را به اتهام اینکه خائن وتبهکار است به قتل می رساند. اگرژرف بنگریم متوجه خواهیم شد که یک خدا هست و هزاران نماینده متوهمی که خود را ظل الله ومتولی دین ونماینده تام الاختیار و کلید دار وقسیم النار و الجنه پنداشته ،وصلح وآرامش را ازجهانیان سلب ومردم را به حزن وغم واندوه مبتلا کردند. روزگاری انسانهای بی گناه رابرای خشنودی خدایان واهی ، زمانی برای تامین آخرت مردم و روزی نیز به اصطلاح به منظور حفظ بیضه وکیان مذهب ودین و امروزه بنام مبارزه با تروریسم ، استقلال وامنیت ودفاع از حقوق بشر جهان را به آشوب وجنگ کشانده وهرروز از ملت بی گناه قربانی گرفته ومی گیرند . دوزخی ساخته اند که به مراتب سوزنده ترازدوزخی است که درجهان آخرت برای آنها ترسیم کرده اند.وهمواره جهان درسیطره یک مشت انسانهای گرگ صفت متوهم گرفتاربوده که حاضرند برای ماندگاری خود درقدرت میلیون ها انسان را بدرند. برناردشا طنزگوی ایرلندی گفته است : زمین تیمارستان بزرگ دیگر کرات است. وبشربیش از هرچیز دیگر درفکر نابودی همنوع خود کوشیده است ، از قلماسنگ آدمیان نخست گرفته تاساخت سلاحهای اتمی. امروز بشر همواره درپی آن بوده است که افزار های جنگی نیرومندتری برای ازبین بردن همنوعان خویش اختراع کند وبیش از نیمی از درآمد سرانه خود را برای نابودی همنوعان خود هزینه می نماید .انسان به واقع که «ظلوم» و «جهول» است. خوشبختانه درطول تاریخ مردان خردمند وانسان دوست نیزپیدا شده اند که خویشتن راوقف سلامت تن وجان و مغزهای بیمار انسانهای دیگر کرده اند.این طبیبان از خودگذشته انبیاءحکما وفیلسوفان وشعراء وبلغاء وخطبای سبحان منش تمامی سعی وتوان خود را بکار گرفته تا بذر مهربانی شفقت ومحبت دردلها بکارندوبشررا از ظلم وستم برحذر داشته ونسبت به عاقبت آن هشدار بدهند.
دیدی آن قهقههٔ کبکِ خرامان حافظ
که ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود
یکی از این فجایع همین جنایاتی است که دراوکراین و درباریکه نوار غزه می گذرد،که بیش ازپنجاه هزار نفر را به کام مرگ کشانده وهزاران نفر را مجروح ومیلیونهانفر را ازخانه وکاشانه خود آواره نموده که لعنت ونفرین خدا وخلق خدا بر آغاز کنندگان وادامه دهندگان وحمایت کنندگانی که در این فتنه هیزم بیاراین معرکه شده اند باد.
هرکه با اهریمنان دمسازشد
درهمه کردارشان انباز شد
وسلام ودرود خدا وخلق خدا برکسانی که درجهت صلح وآرامش ودوستی بین ملتها می کوشند.
ابراهیم ملکی