عصام یونس، مدیر نهاد حقوق بشری “المیزان”، موانع و فرصتهای پیش روی فلسطینیها را، به یُمن مداخلات مهم دادگاههای جهان توضیح میدهد.
غصون بشارت * نویسنده: ترجمۀ: حماد شیبانی
در یک هفتۀ طوفانی در زمینۀ تحولات حقوقی جهانی، دو نهاد از دادگاههای برجستۀ جهان گامهای مهمی برای رسیدگی به جنگ غزه که از حملات 7 اکتبر تا امروز ادامه دارد، برداشتند.
روز 20 ماه می 2024، کریم خان، دادستان دیوان کیفری بین المللی (ICC) اعلام کرد که درخواستی برای صدور حکم بازداشت چندین رهبر ارشد اسرائیل و حماس به اتهام ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت را به دادگاه ارائه داده است: نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاع این کشور یوآو گالانت، که دادستان آنها را به اِعمال گرسنگی عمدی و هدایت حملات جنگی علیه غیرنظامیان فلسطینی در غزه متهم کرد. او همچنین یحیی سینوار، محمد دیف و اسماعیل هنیه را نیز به عنوان مسئولان برنامه ریزی کشتار و ربودن غیرنظامیان اسرائیلی در 7 اکتبر متهم کرد.
در رویدادی دیگر، در تاریخ 24 می، در پی تعقیب شکایت آفریقای جنوبی، که اسرائیل را به نسل کشی متهم می کند، دادگاه بین المللی دادگستری (ICJ) به اسرائیل دستور داد که فوراً تهاجم زمینی خود به رفح را متوقف کند. همچنین از این کشور خواست گذرگاه رفح با مصر را بازگشایی کند تا کمک های بشردوستانه و مأموران و بازرسان رسمی سازمان ملل امکان ورود و حضور به آنجا داشته باشند. دادگاه، بار دیگر خواستار آزادی فوری همۀ گروگانهای اسرائیلی، از حماس، شد که ظاهراً همچنان در غزه نگهداری میشوند.
برای روشن شدن اهمیت این تحولات، نشریۀ “+972” با عصام یونس، مدیر مرکز حقوق بشر غزه به نام المیزان گفتگو کرد. شایان ذکر است که آقای یونس، کمیسر سابق کمیسیون مستقل حقوق بشر فلسطین هم بوده است. آقای یونس و خانواده اش که در آغاز جنگ آواره شدند و در حال حاضر در قاهره سکونت دارند.
یونس در مصاحبۀ مفصلی که خلاصۀ آن در اینجا میآید، از درخواست خان در رابطه با صدور احکام بازداشت استقبال کرد و بر لزوم استفاده از تمام ابزار قانونی در خدمت پاسخگو کردن اسرائیل تأکید کرد. او به همچنین دستورات و احکام دادگاه بین المللی دادگستری را گامی مهم در جهت تامین آتش بس دائمی در غزه می داند. با این حال، یونس هشدار می دهد که نظام جهانی حقوق بین الملل آشکارا در نقطۀ شکست قرار دارد. او توضیح داد که فلسطینیها احساس میکنند که “تناقصی مزمن” بین عدالتخواهی آنها و جهانی که در آن قواعد حقوق بینالملل فقط به صورت گزینشی و در رابطه با برخی بازیگران اعمال میشود، وجود دارد. بنابراین غزه، از نظر یونس، آزمونی برای نظم قانونی است. می گوید کشورهای جنوب جهان برای تحقق معیارها و اعتقادات اخلاقی بیان شده و امضاء شده توسط شمال جهان تقریباً از هشت دهه پیش بیوقفه مبارزه می کنند و همچنان در انتظارند. یونس همچنین استدلال می کند که هدف گرفتن نتانیاهو و گالانت “کار ساده ای” است، زیرا آنها چهره های عمومی نامطلوب کمپین نظامی اسرائیل هستند. وی تاکید می کند که دیوان کیفری بینالمللی باید به دنبال تعداد دیگری از مقاماتی باشد که این جنایات را انجام دادهاند، از جمله آنهایی که در نتیجۀ تحقیقات وسیعتر دادگاه در سرزمین های اشغالی، از جمله در مورد توسعۀ شهرکسازی در کرانۀ باختری شناخته شده اند. یونس محتاطانه خوشبین است که: “عدالت با ناک اوت حاصل نمی شود، بلکه با مجموع امتیازات به دست می آید.”
سؤال: بسیاری از فلسطینیها مدتهاست که احساس میکنند قوانین بینالمللی در حمایت از آنها یا پیشبرد مبارزاتشان شکست خورده است، و آنطور که امروز در غزه میبینیم این ناکامی به اوج خود رسیده است. به عنوان فردی که زندگی خود را وقف این عرصه کردهاید، در مورد نحوۀ نگاه کردن به تحولات حقوقی کنونی، خطاب به فلسطینیان چه میگویید؟
جواب: در رابطه با درخواست خان برای صدور حکم بازداشت دو پاسخ وجود دارد. اول این که ما در بلندمدت و در سطح استراتژیک خوشبین هستیم. البته ساده لوح نیستیم و می دانیم که حقوق بین الملل را دولتها برای منافع خود ایجاد کرده و به کار می گیرند. با این حال ما سعی می کنیم تا حد امکان از این ابزارهای موجود استفاده کنیم. همانطور که شاعر طغرایی می گوید: “زندگی بدون فضای امید چقدر تنگ است” پس باید امید را زنده نگه داریم.
پاسخ دوم مستلزم درک نظام حقوقی بین المللی است. سازمان ملل متحد، کنوانسیونهای ژنو و سایر سازمانها و نهادهای پس از جنگ توسط پیروزمندان تأسیس شدند، ظاهراً، برای محافظت از صلح و امنیت بین کشورها و حفظ نظم جهانی و تسهیل همکاریهای بینالمللی. این قواعد برای رسیدگی به بی عدالتی های موجود در جهان عملاً بسیار محدود شده است، تا جایی که این روزها، قوانین بین المللی به وضوح فقط در مورد برخی کشورها و برخی از انسانها اعمال می شود، نه برای همه. این بی اخلاقی [در واکنش کشورهای غربی به غزه] چگونه قابل توضیح است؟
وضع جاری [به کارگیری گزینشی حقوق بین الملل] خطرناک است. این امر وجود یک بحران در کل سیستم را آشکار می کند. تداوم نسل کشی در غزه نشان می دهد که این نظم بین المللی به دوران فرسودگی و پیری خود رسیده است. قوانین سال 1945 نمی تواند در روزگار کنونی عمل کند. اما در فقدان یک جایگزین، همچنان بخشی از نظام مورد اتکای ما فلسطینی هاست. اگر بتوانیم از طریق این تحولات اخیر به عدالت برسیم، خوب است. اگر نتوانیم، فرصتی است تا تعامل سیاسی و حقوقی خود را به حداکثر برسانیم و فقدان عدالت را نشان دهیم.
فلسطینی ها در همه جا؛ در کرانۀ باختری، غزه، بیت المقدس، دیاسپورا، یا داخل اسرائیل، احساس می کنند که تضادی مزمن بین عدالت و واقعیت موجود جهان وجود دارد. حمله به غزه به عنوان وحشیانهترین و جنایتکارانهترین نمونۀ تنزل ارزشهای اخلاقی و قانونی، توجه به موضوع [فقدان عدالت] را به اجبار، و زیر فشار افکار عمومی در رأس دستور کار مباحثات جهانی قرار داده است.
با توجه به این شرایط خطاب به فلسطینی ها می گویم: وضعیت هر چقدر هم وحشیانه و جنایتکارانه باشد، عدالت پیروز خواهد شد. زیرا هر چقدر هم که مردم دنیا به دیدن خون و صحنه های مرگ عادت کنند، این وضعیت غیرطبیعی است، عادلانه نیست و یک روز همه چیز تغییر خواهد کرد. عدالت با ناک اوت به دست نمی آید، بلکه با مجموع امتیازات متحقق می شود و قربانی باید همیشه از ابزارهای موجود به خوبی استفاده کند.
هم اکنون در سراسر جهان یک جنبش وسیع و چشمگیر جریان دارد: اعتراضات گسترده در خیابانها و دانشگاه ها را شاهدیم . جنگ غزه نه تنها بنیان نظم تحمیلی جهانی را بر هم می زند، بلکه نشان می دهد که رابطه جدید بین شمال و جنوب ممکن است. این واقعیت که آفریقای جنوبی پروندۀ نسل کشی را در دیوان بین المللی دادگستری رهبری کرد، صرفا یک موضوع نمادین نبود. ایستادن کشورهای جنوب در پشت آن، چه اعلام شده و چه اعلام نشده، بسیار مهم است. جهان دیگر، اروپاییان سفیدپوست شمال، باید بدانند که مسائل و جریان امور دیگر به سیاق گذشته نخواهد بود.
نظم بین المللی نیاز به بازنگری دارد و غزه نیز بخشی از این روند است. ما فکر میکردیم که علیرغم شکاف بین جنوب و شمال، برخی ارزشها میان کل جامعۀ بینالمللی یکسان است، اما متوجه شدیم که حتی [اصلیترین] مفاهیم مورد توافق قرار نمیگیرد. دلیل این بی اخلاقی آن است که جنگ غزه پس از هشت ماه همچنان ادامه دارد و کشتن [بیش از 15000] کودک به موضوعی قابل بحث تبدیل شده است. تا زمانی که جهان مداخله نکند و به ارسال محموله های اسلحه و حمایت سیاسی از اسرائیل ادامه دهد، به این معنی است که جهان کشتار کودکان غزه را می پذیرد زیرا این کودکان از نژاد سفید نیستند و این جهان معتقد است که یک فلسطینی یا سپر انسانی است، یا مانعی تروریستی در مسیر پروژۀ خاورمیانه جدید آنهاست.
س: نظر شما دربارۀ تصمیم امروز ICJ چیست؟
ج: این یک تحول بسیار چشمگیر است – یک گام مهم [نه تنها] برای پایان دادن به نسل کشی در غزه، بلکه برای هموار کردن راه جهت اجبار اسرائیل به پاسخگویی به جرم نسل کشی. ICJ دستور داد که اسرائیل فوراً حملۀ نظامی و هرگونه اقدام دیگری در استان رفح را، که ممکن است وخامت شرایط زندگی مردم را در غزه به همراه داشته باشد و یا به طور کلی یا جزئی منجر به تخریب فیزیکی آن بشود، متوقف کند. من این متن را فراخوانی برای آتشبس میدانم: دیوان بینالمللی دادگستری به اسرائیل دستور میدهد تا عملیات نظامی خود را در کل نوار غزه متوقف کند، و تأکید بسیار مهم دیگری نیز بر آن اضافه میکند: “هر اقدام دیگری در استان رفح”.
به نظر من، دیوان بینالمللی دادگستری به اسرائیل دستور میدهد تا به کل جنگ خود پایان دهد، هرچند که انتظار داشتم دادگاه [در صورتبندیاش] شفافتر باشد.
س: فلسطینیهای غزه در مورد این تحولات در دیوان بینالمللی کیفری و دیوان بینالمللی دادگستری چه احساسی دارند؟
ج: مردم غزه از نظم جهانی و نهادهای دادگستری موجود به شدت عصبانی هستند. گذر زمان به بهای جنازه های بیشتری از آنان تمام می شود و بقیه مردم فقط بطور تصادفی زنده هستند. آنها احساس می کنند که رها شده اند و دنیا در وقوع اتفاقاتی که برایشان می افتد شریک است. پیامشان به دنیا این است که، تا وقتی این جنگ را متوقف نکنید، شما نیز بخشی از آن هستید.
س: سازمانهای غیردولتی فلسطینی مانند المیزان با دیوان بینالمللی کیفری برای تحقیق در مورد پروندههایی که به جنگ 2014 بازمیگردد، درگیر شدهاند. شما از سرعت آهسته این تحقیقات، و اینکه هنوز هیچ لایحۀ اتهامی برمبنای آن صادر نشده، در مقایسه با تحقیقات سریعی که به خاطر جنگ فعلی انجام شده است، چه می دانید و چه فکرمی کنید؟
ج: ریشۀ داستان به جنگ غزه 2008-2009 برمی گردد. آن موقع ما به دادستان دیوان بین المللی کیفری وقت، آقای لوئیس مورنو اوکامپو، متوسل شدیم و درخواست کردیم که [رفتار اسرائیل در جنگ] به عنوان نقض اساسنامۀ رُم بررسی شود. سه سال بعد، تازه اوکامپو پاسخ داد و مدعی شد که وضعیت حقوقی کشور فلسطین برای سه طرف اصلی – مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشورهای عضو اساسنامۀ رم – روشن نیست، بنابراین او نمیتواند تحقیقاتی انجام دهد. هنگامی که فلسطین در نوامبر 2012 به یک کشور ناظر غیرعضو در مجمع عمومی سازمان ملل تبدیل شد، گشایش جدیدی داشتیم: فلسطین اکنون “شخصیت” کشوری را داشت که می توانست با امضا کردن اساسنامه رم، یکی از 124 طرف ICC باشد. هشت سال بعد، فاتو بنسودا، دادستان دیوان کیفری بینالمللی، به این رسید که برای تحقیق در این مورد اکنون مبنا و پایۀ لازم وجود دارد، و دادگاه مقدماتی [پس از تایید وضعیت فلسطین به عنوان یک کشور] مجاز به آغاز تحقیقات در سال 2021 است. از آن زمان تاکنون، با وجود چندین تهاجم انجام شده در غزه، ادامۀ محاصره و جنایات دیگر، تحقیقات حتی یک میلیمتر هم پیشرفت نکرده است. (دلایل این امر دخالتهای غیرقانونی است که این روزها به همت نشریۀ گاردین و چند نهاد فعال در زمینۀ حقوق بشر اسرائیلی ـ فلسطینی افشا شده و معلوم شد خانم دادستان توسط موساد تهدید، ارعاب و نهایتاً وادار به رها کردن پرونده و استعفا از مقام خود شده است [مطالب مربوط به این مسئله در سایت عصر نو موجود است.]
بنابراین فکر می کنم تصمیم اخیر خان نشان می دهد که او نمی تواند در برابر این وحشیگری سکوت کند. همچنین این تأخیر میزان فشار وارد شده به دادگاه در این زمینه را نشان می دهد. درخواست خان برای صدور حکم دستگیری نتانیاهو و گالانت – که هر دو از چهره های سیاسی نامردمی و نامطلوب برای بسیاری از جمله ایالات متحده هستند، کار آسانی بود. جهان، هر چند با تأخیر، متوجه شد که نتانیاهو یک مانع صلح است. و در مورد گالانت، او صاحب بیانات روشنی است. می گوید: “ما با حیوانات میجنگیم” و “من دستور محاصرۀ کامل نوار غزه را صادر کردهام. نه برق، نه غذا، نه سوخت وجود نخواهد داشت”. و دادستان نتوانست بیطرف بماند.
انتخاب آسانترین روند، به نوبۀ خود توضیح می دهد که چرا برای کسانی که این جنایات را انجام داده یا برای انجامش دستور داده اند، مثل افسران امنیتی و نظامی و سایر اعضای کابینۀ جنگ اسرائیل، احکام بازداشت وجود ندارد. بر اساس اساسنامۀ رم، جنایتکار کسی است که دستور داده، اجرا کرده، کمک کرده و حتی از آشکار شدن جنایت چشمپوشی کرده است. بنابراین غیرقابل تصور و نیز غیرعادلانه است که احکام جلب برای دیگر مسئولان مستقیم جنایت صادر نکنیم.
س: چرا دادستان از 16 مهر فقط در رابطه با جرایم ارتکابی از مبداء 7 اکتبر خواستار صدور دستور بازداشت شده است؟
ج: امیدوارم این مرحله، دور اول باشد. وظیفۀ دادستان این است که تمام جنایاتی را که صلح و امنیت بین المللی را تهدید می کند بررسی و به کل پرونده نگاه کند، نه گزینشی و جزئی. اما به نظر می رسد که او تحت فشار است و نمی تواند از 7 اکتبر فراتر رود وگرنه باید پروندۀ شهرک سازیهای غیرقانونی و رفتار شهرک نشینها در حومۀ بیت المقدس و کرانۀ غربی را هم باز می کرد. برای فلسطینی ها شهرک سازی غیرقانونی و مستعمره ها کمتر از جنگ جاری خطرناک نیست، زیرا به معنای از بین بردن هر گونه امکان برای تداوم موجودیت مردم فلسطین است. انتقال مستعمراتی جمعیت به سرزمینهای اشغالی و جابجائی داخل آن بصورت قهری، طبق منشور و اساسنامۀ رم و کنوانسیون ژنو جرمی جدی است. من منتظر بودم تا همین موضوع بخشی از پروندۀ فعلی ICC باشد، اما به نظر می رسد آنچه صادر شد حداکثر کاری است که در لحظه فعلی، خان می توانست انجام دهد. وجود فشار زیاد بر او همچنین از آنجا روشن می شود که او تصمیم گرفت برای سه عضو حماس و فقط دو اسرائیلی حکم صادر کند. جالب است که، فلسطینی ها به هشت جرم، اسرائیلی ها به هفت مورد متهم شده اند و رهبران فلسطینی ها صرفاً متهم به شکنجه، بدرفتاری و غیره هستند، در حالی که جنایات آدم ربایی، ناپدید شدنهای قهری و شرایط جلب و نگهداری و… نیز بازداشت فلسطینی ها در زندانهای نظامی اسرائیل حتی ذکر هم نشده است. من 35 سال است که در این زمینه کار می کنم و هرگز چنین خشونتی [در حق زندانیان] ندیده بودم: تنها درفاصلۀ زمانی یاد شده، در زندانهای اسرائیل 27 فلسطینی کشته شدند [این رقم هنگام ترجمه به بیش از 40 مورد باعتراف اسرائیلی ها منجر شده و ادعا می شود قرار است برخی از بازداشتگاهها تعطیل شوند]، کشته شدگان نه آنطور که اسرائیل می نامد “مبارزان غیرقانونی”، بلکه کارگرانی بودند که در زمان حملۀ حماس در محل کار خود بودند، همگی از تأیید امنیتی عبور کرده و مجوز کار در داخل اسرائیل را گرفته بودند. دادستان همچنین ترجیح داد به جنایت نسل کشی اشاره ای نکند. با این حال آنچه اکنون اتفاق می افتد یک نسل کشی به تمام معنا است و شواهد قابل اعتماد [در این مورد] توسط تیم حقوقی آفریقای جنوبی به دیوان بین المللی دادگستری ارائه شده است.
س: یک سوال کلیدی در رابطه با مداخلۀ دیوان بینالمللی کیفری، قضایای جانبی و مکمل است (یعنی اسرائیل در حال تحقیق از خود است). تجربۀ المیزان از سیستم قضایی اسرائیل در پیگیری و پاسخگویی چگونه بوده است؟
ج: ما به عنوان یک نهاد حقوق بشری تا زمانی با مقام مربوط سر و کار داریم که به حقوق شهروندان احترام بگذارد. از جمله طرفهایی که ما با آنها در ارتباط کاری بودیم، مثلاً نهاد موسوم به مدعی العموم یا دادستان کل نظامی اسرائیل (MAG) در جنگ 2014 و قبل از آن. ما صدها درخواست در مورد جدیترین جنایات انجام شده ارائه کردیم. اکثریت قریب به اتفاق پرونده ها به جز موارد مربوط به نظم و انضباط نظامی، مورد بررسی قرار نگرفت، مانند موردی که سربازی یک کارت اعتباری را دزدید. برای نمونه هیچ تحقیقی در مورد قتل عام تمام خانواده هایی که یکجا نامشان در مرگ دسته جمعی از دفاتر ثبت احوال پاک شده بود و یا تخریب یک بیمارستان، انجام نشد. با همۀ این توصیفات ما ناچاریم و باید تمام ابزارهای دادخواهی در سطح ملی را در مقابله با قدرت اشغالگر، مورد استفاده قرار دهیم و ثبت کنیم.
اسرائیل تقریبا تنها کشوری در جهان است که قوۀ قضاییه اش، فرد قربانی را تحریم می کند. این واقعیت در مصوبۀ مخصوص شرح داده شده است: مصوبۀ1391 اصلاحیه قانون مسئولیت دولت [شماره. 8]. در بسیاری از کشورها، قربانیان قوۀ قضاییه را تحریم میکنند، زیرا آن را مستقل و بیطرف نمیدانند.
رویکرد ما این بود که: ما اهل غزۀ (اشغالی و تحت محاصره) هستیم و قضات اسرائیلی باید عدالت را در حق ما اجرا کنند”، اما آنها همیشه پوشش سیاسی و قانونی [برای دولت] فراهم یا پیدا میکنند. یکی از قربانیان [که ما نمایندۀ او بودیم] خانۀ خود را در سال 2008 از دست داد و آن را بازسازی کرد. در سال 2012، یکی از اعضای خانواده اش کشته شد. و در سال 2014 ارتش دوباره خانۀ او را ویران کرد. هیچ دادگاه اسرائیلی به او پاسخ عادلانه نداد. پس کجا می رود؟ اصل مکملیت طبق قانون یک مبنای اساسی است، اما در مورد اسرائیل، قوۀ قضاییه آن نمی تواند (و یا نمی خواهد) عدالت را برای فلسطینیان تامین کند.
س: واکنش ایالات متحده به اخبار ICC را چگونه می بینید؟
ج: در رابطه با این دادگاه و نهادهای مشابه، ایالات متحده خود بخشی از مشکل است، نه بخشی از راه حل. ایالات متحده دادگاه را تحت فشار قرار داد و زمانی که دادستان قبلی فاتو بنسودا تحقیقاتی را آغاز کرد، آشکارا مجازات شد: دولت ترامپ علاوه بر همۀ اقدامات تلافی جویانه، ویزای بنسودا و سایر دستیارانش را لغو کرد. در طول دولت بوش، ایالات متحده همچنین با اکثر کشورهای عضو اساسنامه رم موافقتنامه هایی را برای عدم استرداد یا بازداشت شهروند آمریکایی متهم به جنایات جنگی امضا کرد و در نتیجه به سربازان آن مصونیت قضائی اعطاء کرده اند. این هفته، سناتورهای آمریکایی بیانیههای تهدیدآمیزی علیه دادگاه صادر کردند. این بیسابقه و حیرت آور است.
از کشوری که اینگونه فکر و عمل می کند چه انتظاری دارید؟ اگر ایالات متحده می خواست به جنگ پایان دهد، با یک تماس تلفنی بایدن، جنگ را در پنج دقیقه پایان می داد. برای ایالات متحده، دادگاه تا زمانی که تصمیم به دستگیری پوتین صادر کند عالی است، اما زمانی که به سایر پرونده های متحدان نزدیک خود رسیدگی می کند، مشکل ساز می شود. ایالات متحده جهان را به سمت موقعیتهای خطرناک و حتی فاجعه آمیز می کشاند.
س: ضمانتنامهها برای تعهدات فلسطین بهعنوان امضاکنندۀ اساسنامۀ رم چه معنایی دارد؟ از جمله این واقعیت که سنوار و دیف در خاک فلسطین هستند؟
ج: توجه کنیم که دولت فلسطین در شرایطی گرفتار است که هیچ نوع حاکمیتی نمی تواند اعمال کند، یک کشور تحت اشغال است. یعنی دارای یک حالت مجازی است. اگر خود رئیس دولت بخواهد از جایی به جای دیگر در کرانۀ باختری یا خارج از آن نقل مکان کند، نیاز به اجازۀ مخصوص و تأیید اسرائیلی ها دارد. جهان آگاه است که تشکیلات خودگردان فلسطین هیچ اختیاری برای دستگیری کسی جز تبعۀ خودش آنهم درجائی که زیر نفوذش است، ندارد. این دولت می خواهد وظایف قانونی خود را به عنوان یک کشور مستقل انجام دهد، اما بخاطر سلطۀ اشغالگر نمی تواند.
[در مورد حماس]، ما نیستیم که قوانین بین المللی را تعیین می کنیم، اما قوانینی وجود دارد که برای همه اعمال می شود و همه باید به آن احترام بگذارند. مقاومت و مبارزه بخشی از طبیعت انسان است که به دنبال تأکید بر اخلاق و قوانین بشردوستانه ای جاری شده است که جهان متمدن برای خود پذیرفته است. همیشه نیاز به تأمل در مورد ابزارهای مقاومت و چگونگی دستیابی به بهترین نتایج ممکن وجود دارد. مقاومت همیشه نیاز به تجدیدنظر و بازنگری دارد، اما این امر نفی نمیکند که چیزی به نام اشغال وجود دارد و باید در برابر آن مقاومت کرد. مهمترین سوال این است که چگونه مردم فلسطین می توانند در حالی که در معرض این وحشیگری و تجاوز قرار دارند، این مقاومت را بصورت اخلاقی و با معیارهای قانونی انجام دهند. در نهایت درخت زندگی برگهایش همیشه سبز است و تئوری خاکستری است.
باید به این درگیری پایان داده شود و همۀ امکانات اخلاقی، حقوقی و بشردوستانه برای فلسطینیان فراهم شود تا بتوانند از حق تعیین سرنوشت خود استفاده کنند. به هر حال، این فقط در مورد حق دولت خود نیست. من مخالف این ایده هستم که مشکل فلسطینی ها تنها این است که کشوری ندارند. در واقع مردم فلسطین به دنبال کسب حق تعیین سرنوشت هستند تا ما هم بتوانیم در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیریم. نکند ما دولت نمی خواهیم؟
س: این اولین بار است که رهبران فلسطینی رسماً به جنایات جنگی، در سطح بین المللی، متهم می شوند. این برای مبارزه و مقاومت فلسطین چه معنایی دارد؟ آیا حرکت ICC به معنای وجود خطوط قرمز برای مقاومت نیز هست؟
ج: به عنوان یک نهاد حقوق بشر، ما معتقدیم که هرکسی که اساسنامۀ رم را نقض کند، صرف نظر از ملیت خود، باید محاکمه شود و مسئولیت اعمال خود را بپذیرد.
من بر این باورم که حتی اگر این تصمیم برای درخواست حکم دستگیری سنوار، دیف و هنیه برای برخی فلسطینی ها غیرقابل قبول باشد، فرصتی است برای هر متهمی که در مقابل دادگاه بایستد، از روایت خود دفاع کند، مسائل را در چارچوب و سر جای خودش قرار دهد و شواهد عملی را بیان کند. در نهایت، حتی اگر حکمی صادر شود، متهمان تا زمانی که خلاف آن ثابت نشود، همچنان بیگناه هستند.
این ما نیستیم که تصمیم می گیریم جنایت جنگی چیست: در نهایت دادگاه تصمیم خواهد گرفت. اما خود دادگاه باید از اعتبار بالایی برخوردار باشد و موضوع را سیاسی نکند، زیرا اکنون این نظام بین الملل است که در مقابل دیدگان تمام مردم جهان در حال پس دادن یک آزمایش است. و ما هنوز با صدای بلند می پرسیم: “چه کسی نسل کشی می کند؟”
در مورد انتخاب بین مقاومت و مذاکره [با اسرائیل]، به نظر من، تا زمانی که این انتخابها با اجماع مردم نباشد، هر دو مشکل دارند. ما برای هر یک از گزینه ها بهایی خواهیم پرداخت، و این گزینه ای است که ما آمادۀ پرداختن هزینه های آن هستیم. مسئلۀ مهم این است که دلیل عادلانه ای وجود دارد و ما می خواهیم به اشغال پایان دهیم، اما باید بدانیم که در مقابل، تلاش سازمان یافته ای هم وجود دارد که هر اقدام ما را غیراخلاقی قلمداد کنند.
س: آیا مطمئن هستید که جهان به حکم بازداشت پایبند است؟
ج: ما همچنان معتقدیم که حفظ امنیت، ثبات و صلح بین المللی وظیفۀ همۀ جهانیان است. جالب است که کشوری مانند آلمان هم، که نسل کشی کنونی را سرپوش می گذارد، می گوید که باید به تصمیمات دادگاه احترام گذاشت. عدم اجرای این تصمیمات به این معنی است که جهان حاکمیت قانون را فراموش کرده و در حال گذار به حاکمیت قانون جنگل است.
س: پیگیری حکم بازداشت دیوان بین المللی کیفری چگونه می تواند بر پروندۀ ICJ(دیوان عدالت بین المللی) تأثیر بگذارد؟
ج: آنها دو فضای متفاوت هستند و هر دادگاه دارای استقلال کامل است، هیچ رابطۀ رسمی بین آنها وجود ندارد. اما از آنجایی که ICJ در مورد پرونده نسل کشی بحث می کند، این می تواند به دادستان دیوان کیفری بین المللی کمک کند تا مقصرهای اسرائیلی را متهم کند. بدون شک، پرونده ICJ به ایجاد محیط مناسب [برای اقدامات ICC] کمک می کند. دیوان بینالمللی دادگستری درخواست آفریقای جنوبی را، به این معنی که مبنایی برای این ادعا وجود دارد، پذیرفت. این به دادگاه بستگی دارد که در مورد ماهیت آن تصمیم بگیرد، اما از نقطه نظر روش، دادستان دیوان کیفری بین المللی نباید از طرح اتهامات نسل کشی علیه اشخاص اسرائیلی هراس داشته باشد.
س: شما و خانواده تان در ماه دسامبر غزه را ترک کردید و اکنون در قاهره هستید. چه احساسی دارید؟
ج: ما به طور تصادفی زنده ایم و هنوز بین مرگ و زندگی، از نظر احساسی، شناوریم. مهمترین چیز برای من این است که قوی باشم و از همسر و فرزندانم حمایت کنم. من در قاهره هستم اما قلب و ذهنم با فامیل، همسایگان، همکاران و دوستانم در غزه است.
ما خانه و اموال خود را از دست داده ایم. من در 13 اکتبر مجبور شدم خانۀ خود را در محلۀ الرمال در شهر غزه ترک کنم. خانه و دفترم به شدت آسیب دید و ساختمان مسکونی پسرم در اثر اصابت موشک بکلی ویران شد. برخلاف بسیاری از افراد دیگر که در هنگام هدف قرار گرفتن خانه هایشان کشته شدند، ما برای چند ماه در رفح آواره بودیم، و غزه را در 3 دسامبر ترک کردیم.
آنچه ما در غزه تجربه کردیم باور کردنی نیست. من هرگز ترس از آنرا فراموش نمی کنم، ترس از بمباران کمربند آتش نشانی. صدای شلیک گلوله از یک تفنگ خودکار را تصور کنید. حالا همین را از هواپیما تصور کنید. با همان سرعت، چند ثانیه بین بمبهائی که در یک منطقۀ مسکونی پر از کودکان و زنان منفجر می شود. وضعیتی وحشتناک و غیرقابل توصیف است. بسیاری از اعضای فامیل و دوستانم را از دست دادم. من سعی می کنم به اخبار گوش ندهم، زیرا اخبار همیشه نام افراد آشنائی را که کشته شده اند برای آدم می آورد.
س: آیا به غزه برمی گردید؟
ج: بله، حتما. وقتی جنگ تمام شد، می خواهم برگردم و در بازسازی غزه مشارکت کنم. هیچ کرامتی جز در وطن برای تو متصور نیست. من می خواهم برگردم، اما خانواده ام ممکن است برنگردند زیرا خانه، بیمارستان، مدرسه یا دانشگاهی وجود ندارد.
من کسانی را که می گویند نمی توانند برگردند، درک می کنم، زیرا همۀ لوازم و مایحتاج زندگی کاملاً از بین رفته است. من جوانانی را درک می کنم که توانستند بیرون بیایند و نمی خواهند برگردند. اما من برای بازسازی غزه برای نسل جوان، برای فرزندان و نوه هایم باز خواهم گشت.
24 مه 2024
*غصون بشارت سردبیر مجله 972+ است.