اما به باور نگارنده (مصطفی بوشهری، پژوهشگر امور بینالملل در دانشگاه کلمبیا)، حتی با کاهش اهمیت مناطق و کشورهای تولیدکننده نفت و گاز، گذار به انرژیهای سبز نهتنها باعث پایان ژئوپلیتیک انرژی نمیشود، بلکه به تغییر شکل آن و آغاز فصل جدیدی تحت عنوان «ژئوپلیتیک نوین انرژی» منجر خواهد شد.
تغییرات آبوهوایی و گذار به انرژیهای تجدیدپذیر
بحث تغییرات آبوهوایی که از آن به عنوان یک تهدید یاد میشود، از حدود یکدهه گذشته به یکی از موضوعات داغ جهان تبدیل شده است. سازمان ملل از سال ۱۹۹۵ تاکنون هر ساله کنفرانسی بینالمللی تحت عنوان «کاپ» را در کشورهای مختلف جهان برگزار کرده است تا این تهدید را به آگاهی عموم و دولتها برساند و تدابیری برای مقابله با آن اندیشیده شود. یکی از اهداف اصلی برای مقابله با تغییرات آبوهوایی، رسیدن به «خالص صفر» تا سال ۲۰۵۰ در انتشار دیاکسید کربن است. به همین دلیل، روند جدیدی به نام گذار به انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای مربوطه آغاز شده است تا جایگزین سوختهای فسیلی و آلاینده شود.
تولید گازهای گلخانهای مانند دیاکسید کربن و متان در چند قرن اخیر بسیار شدت گرفته است. وجود بیشازحد این گازها باعث تغییرات چشمگیری در الگوی آبوهوایی کره زمین شده است. از پیامدهای این پدیده میتوان به افزایش دمای کرهزمین، آب شدن یخهای قطبی و بالارفتن سطح آب دریاها اشاره کرد. بسیاری از دانشمندان، اشباع این گازها را علت اصلی تغییرات آبوهوایی میدانند و کاهش آنها را توصیه میکنند. این توصیه که به یک هدف جهانی تبدیل شده است، به استراتژی خالص صفر شناخته میشود.
استراتژی خالص صفر به دنبال برقراری تعادل بین گازهای ورودی و خروجی به جو زمین است. به بیان سادهتر، هرچقدر گاز گلخانهای وارد جو شود، به همان میزان نیز باید از جو خارج شود. برای رسیدن به این هدف، دو راهکار اصلی وجود دارد:
کاهش ورود گازهای گلخانهای به جو: این راهکار عمدتا با کاهش مصرف سوختهای فسیلی مانند نفت و زغالسنگ و جایگزینی آنها با انرژیهای سبز مانند انرژی خورشیدی، بادی و آبی محقق میشود.
افزایش خروج گازهای گلخانهای از جو: این راهکار به فناوریهایی نیاز دارد که توانایی جذب و ذخیرهسازی گازهای گلخانهای را داشته باشند.
ژئوپلیتیک نوین انرژی و چالشهای آن
در نگاه نخست شاید اینطور به نظر برسد که با گذار به انرژیهای سبز، اهمیت سوختهای فسیلی بهکلی از بین میرود و با کاهش وابستگی به این سوختها میتوان از کشورها و مناطق تولیدکننده آنها که معمولا کانون رقابتهای ژئوپلیتیک هستند، فاصله گرفت و نفس راحتی کشید. اما به باور نگارنده، حتی با کاهش اهمیت مناطق و کشورهای تولیدکننده نفت و گاز، گذار به انرژیهای سبز نهتنها باعث پایان ژئوپلیتیک انرژی نمیشود، بلکه سبب تغییر شکل آن و آغاز فصل جدیدی تحت عنوان «ژئوپلیتیک نوین انرژی» خواهد شد.
اهمیت حیاتی سوختهای فسیلی به دلیل بهینه و مقرونبهصرفه بودن آنها برای کشورها و صنایع، دولتها را وادار به کنشورزی در این حوزه برای تامین امنیت ملی خود کرده است. با گذار به انرژیهای سبز، کشورها باید در کنار یافتن منابع جدید بهینه و مقرونبهصرفه، به فکر پایداری زیستمحیطی نیز باشند. از همینرو، جهان برای گذار به انرژیهای سبز با یک سهراهی پیچیده مواجه خواهد بود: امنیت، مقرونبهصرفه بودن و پایداری. این سهضلعی باعث میشود که کشورها برای تامین امنیت و بیشینهسازی منافع خود به رقابت بر سر این منابع جدید بپردازند. اگر در گذشته خاورمیانه کانون توجه جهان برای امنیت انرژی بوده است، در ژئوپلیتیک نوین انرژی، کشورها و مناطقی که از مواد لازم برای ساخت فناوریهای مربوطه برخوردارند، کانون توجه خواهند بود.
فناوریهای انرژیهای سبز مانند باتریها، پنلهای خورشیدی و توربینهای بادی به میزان قابلتوجهی به لیتیوم، کبالت، مس، نیکل و عناصر خاکی کمیاب نیاز دارند. با توجه به توزیع نامتوازن این مواد در جهان، کشورهایی که این منابع را در اختیار دارند، میتوانند به «عربستانهای جدید» ژئوپلیتیک نوین انرژی تبدیل شوند. برای مثال، کشورهایی مانند کنگو و استرالیا نصف منابع کبالت و لیتیوم جهان را به ترتیب، در اختیار دارند.
به گزارش آژانس بینالمللی انرژی، حدود ۶۰درصد و نیمی از لیتیوم و مس جهان، به ترتیب، در چین فرآوری و پالایش میشود، در حالی که سهم آمریکا در فرآوری مس حدود ۴درصد است. این توزیع نابرابر در تولید و فرآوری، درست مانند شرایط امروز، به حساسیت و نگرانی کشورها و قدرتهای بزرگ دامن زده و نوید رقابتی جدید در حوزه انرژیهای سبز را میدهد.
گذار به انرژیهای سبز فرآیندی اجتنابناپذیر، اما پرهزینه، غیرخطی و تدریجی است که با فراز و نشیبها و ریسکهای فراوانی همراه خواهد بود. از جمله این ریسکها میتوان به افزایش هزینههای تامین انرژی، نبود انرژی کافی، نوسانات در قیمت سوختهای فسیلی، ورشکستگی شرکتهایی که قادر به گذار به این انرژیها نیستند و کاهش شدید درآمد کشورهای وابسته به سوختهای فسیلی اشاره کرد.
لازم به یادآوری است که جهان نمیتواند بهسادگی دست از چاههای نفت بردارد و آنها را تعطیل کند. شاید این نکته جالب باشد که تا دهه ۱۹۶۰ زغالسنگ سوخت اصلی جهان بود و با گذار به نفت از اهمیت آن کاسته شد؛ با این حال، در حال حاضر میزان مصرف زغالسنگ بسیار بیشتر از دوره اوج آن است.
برندگان ژئوپلیتیک نوین انرژی
در صورت گذار به انرژیهای سبز، اصل مناسبات قدرت و منفعت در حوزه انرژی همچنان برقرار خواهد بود. اگر در شرایط کنونی کشورهای دارای منابع نفت و گاز دست بالا را در ژئوپلیتیک انرژی دارند، در گذار به انرژیهای نوین، کشورهایی که فناوری و منابع لازم برای این نوع انرژیها را در اختیار دارند، برنده خواهند بود. بهطور کلی کشورها میتوانند از چهار روش در ژئوپلیتیک نوین انرژی به ایفای نقش بپردازند.
قدرت اعمال استاندارد و مقررات: کشورهایی که بتوانند مقررات و استانداردهای لازم در بهرهبرداری از منابع جدید انرژی را وضع کنند، جزو بازیگران مهم این فرآیند خواهند بود. این قوانین میتواند از طریق اعمال مالیات کربن برای کشورهای مصرفکننده برقرار شود. هماکنون شیلی، عربستان، ژاپن و استرالیا جزو اولین کشورهایی هستند که به دنبال استفاده تجاری از سوختهای کمکربن مانند هیدروژن و آمونیاک بوده و سعی دارند خود را بهعنوان پیشتازان و هنجارسازان انرژیهای نوین و سبز معرفی کنند. همچنین کشورهایی مانند روسیه، چین، آمریکا و اروپا با وزنهای که در آژانس انرژی اتمی دارند، میتوانند مقررات لازم برای استفاده از انرژی هستهای به عنوان یک منبع انرژی پاک را وضع کنند.
کنترل زنجیره تامین: برقیسازی و رشد مصرف مواد معدنی و فلزات مربوطه از پیامدهای این گذار نوین به شمار میرود. تولید و توزیع برق به میزان قابلتوجهی به فلزات و منابع طبیعی نیاز خواهد داشت. مواد معدنی و فلزاتی مانند کبالت، نیکل، مس، لیتیوم و فلزهای خاکی کمیاب جزو مواد حیاتی در ساخت فناوریهای سبز به شمار میروند. برای مثال، برای ساخت توربین و باتری از کبالت و لیتیوم استفاده میشود که اکنون کشورهایی مانند کنگو و استرالیا به ترتیب نصف منابع کبالت و لیتیوم جهان را در اختیار دارند.
تولید ارزان: کشورهای دارای مزیت نسبی و منابع مالی کافی احتمالا به سمت سرمایهگذاری، خرید و صادرات فناوری نوین خواهند رفت. هماکنون چین با سرمایهگذاری عظیم در این حوزه، بیش از ۸۰درصد پنلهای خورشیدی جهان را تولید میکند.
صادرات خدمات: کشورها و کسبوکارها میتوانند از نیروی انسانی و تکنسینهای خود در راستای ارائه خدمات مربوط به این فناوریها استفاده کنند. این خدمات شامل نصب و نگهداری فناوریهای نوین و سبز خواهد بود.
دنیای انرژی در حال گذار است و عوامل اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی از پیشرانهای آن به شمار میروند. این گذار با تمام چالشهای پیشرو اجتنابناپذیر است و تنها با شناخت دقیق این فرآیند تدریجی اما ناگهانی میتوان فرصتهای آن را بیشینه و تهدیدهایش را کمینه کرد. در این مسیر، کشورهایی که توانایی انطباق و بهرهبرداری از منابع جدید انرژی را دارند، در ژئوپلیتیک نوین انرژی برنده خواهند بود.
نقل از دنیای اقتصاد