«بار داریوش خوابیده» برای کارشناسی میآیید؟
حفاران غیرمجاز به پدیده هنجارشکن حفاری غیرمجاز و قاچاق اشیاء تاریخی بهعنوان یک شغل تمام وقت و نان و آب دار نگاه میکنند. آنها بهراحتی از باستانشناسان درخواست میکنند که محمولههای آنها را کارشناسی کنند. آنها هفتهای نیست که به باستانشناسان این پیامک را ارسال نکنند «بار داریوش خوابیده» بیایید کارشناسی و راهنمایی کنید!
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها حفاری غیرمجاز و قاچاق اشیای تاریخی شکل افسارگسیختهای پیدا کرده اگر قدیمتر حفاران غیرمجاز در تاریکی شبانه با بیل و کلنگ زیرزمین خانههای خود یا سینه کوه و کمر را میشکافتند، حالا کار به جایی رسیده است که با دستیابی به تکنولوژیهای پیشرفته، راهانداختن کاروانهای گنجیابی، بدون کوچکترین هراسی از مجازات قانون، محوطههای تاریخی را تکه تکه میکنند. قاچاقچیان و حفاران غیرمجاز حالا که از فعالیتهای پنهان و زیرزمینی خارج شدهاند، آشکارا از باستانشناسان نیز درخواست همکاری دارند!
درخواست همکاری قاچاقچیان از باستانشناسان!
یکی از باستانشناسان میگوید، ماهی نیست که حفاران غیرمجاز تماس نگیرند یا این پیامک را ارسال نکنند «بار داریوش خوابیده» برای کارشناسی میآیید؟
«رضا مهرآفرین» باستانشناس و مدرس دانشگاه است. او نیز معتقد است که حفارهای غیرمجاز در سالهای اخیر شتاب بیشتری گرفته و محوطههای تاریخی ایران در معرض تخریب گستردهای قرار گرفتهاند. به گفته مهرآفرین، سودجویی و رویای رسیدن به ثروت کلان و بادآورده سبب شده که برخی از افراد راحتترین راه را انتخاب کنند و آن هم حفاری غیرمجاز و قاچاق اشیاء تاریخی است.
این باستانشناس که محوطههای سیستان و بلوچستان را شناسایی و ثبت کرده است به ایلنا میگوید: وضعیت اقتصادی و نیروی بیکار و طیف گستردهای از نیروهای فعال فیزیکی جوان که این قدرت را دارند که ساعتها در بیابان و کوه و کمر در جست و جوی گنج باشند، سبب شده بخش بزرگی از محوطههای تاریخی که به لحاظ معماری برای باستانشناسان بسیار ارزشمند هستند دچار آسیبهای جدی شوند.
او میگوید: فاکتورها و عوامل مختلفی برای گسترش قاچاق اشیاء تاریخی وجود دارد، از یکسو فقر اقتصادی جامعه ناشی از تورم و از سوی دیگر فقر فرهنگی و نبود هیچگونه آموزشی در این سالها سبب شده حفاری غیرمجاز شکل افسارگسیختهای پیدا کند. هماکنون در شبکههای مجازی بهراحتی صفحات خرید و فروش دستگاههای فلزیاب و مغناطیسسنج و مشاورهها و آموزشهای گنجیابی میبینیم که در دسترس همگان است و ادارهکنندگان این صفحات بدون هیچگونه ترس و هراسی از ضابطین قانونی به فعالیت خود ادامه میدهند.
او میگوید: کار حفاران غیرمجاز به جایی رسیده است که اگر هفتهای یکبار نباشد قطعا ماهی یکبار با تماس و ارسال پیامک به باستانشناسان درخواست همکاری میدهند. هر چند که باستانشناسان متعهد هرگز با این افراد همکاری نمیکنند اما اینکه هیچ نظارت بر شیوه فعالیت این افراد نمیشود بسیار اسفناک است.
مهرآفرین ادامه میدهد: چندی پیش یک فردی تماس گرفته بود که بار داریوش پیدا کردهام بیایید بار مرا کارشناسی کنید و راهنمایی کنید وقتی به آنها میگویم که من باستانشناس هستم و باستانشناس کسی است که زندگی مردمان گذشته با شواهد مختلف را مورد مطالعه و بازسازی قرار میدهد و شما باید بروید سراغ میراثفرهنگی، میگویند میراثفرهنگی با ما همکاری نمیکند و اگر بفهمند بار ما را برای خودشان ثبت و ضبط میکنند و به ما چیزی نمیدهند.
مهرآفرین میگوید: نبود ضوابط محکم قانونی، نبود آگاهی بخشی و بیاعتمادی در سطح جامعه سبب شده جامعه از این خودآگاهی که میراثفرهنگی شناسنامه و رگ و ریشه ماست دور شوند. متاسفانه حتی یک فیلم و مستندی که با هدف تقویت هویت و اتحاد ملی ساخته شده باشد به ندرت میبینید و همین عوامل سبب شده افراد منافع خود را به منافع جامعه ترجیح دهند.
این مدرس دانشگاه که محوطههای بسیاری را در سیستان و بلوچستان شناسایی کرده است ادامه میدهد: در تمام دنیا بیشترین حجم گردش اقتصادی در حوزه گردشگری است و ما از میراث غنی برخورداریم. تعداد زیادی محوطه تاریخی در سیستان وجود دارد به طوریکه این استان دارای تعداد زیادی محوطه پیش از تاریخ، تاریخی و دوره اسلامی است اما درصد کاوشهای باستانشناسان به یک درصد هم نمیرسد و هر از گاهی دکتر سجادی یک فصل در گورستان شهر سوخته کار کند درحالی که سیستان کلی محوطههای ارزشمند دارد که با ایجاد سایت موزه میتوانست از این وضعیت نابسامان نجات پیدا کند.
یک گورستان سالم نداریم!
«عبدالرضا مهاجرینژاد» باستانشناس و متخصص دوره تاریخی ایران است او نیز در این خصوص به ایلنا میگوید: درحالحاضر یک میلیون و اندی اثر، محوطه و بنای تاریخی در ایران وجود دارد اما متاسفانه یک محوطه یا یک گورستان سالم وجود ندارد که بهدرستی حفاظت شده باشد. با اینکه ایران تمدنی کهن محسوب میشود اما بسیاری از محوطههای تاریخی بهوسیله عوامل انسانی یا طبیعی از بین رفتهاند.
او میگوید: فرهنگسازی و آموزش دو عنصر کلیدی برای رفع این مشکل ریشهای است. ما باید تا میتوانیم در حوزه میراثفرهنگی با آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم به مردم و مسئولان تمام نهادها و ارگانهای کشور آگاهیبخشی کنیم و نسلهای آینده را بهگونهای تربیت کنیم که به میراثفرهنگی نگاه درست و سازندهای داشته باشد.
این باستانشناس همچنین بیتوجهی مسئولان نسبت به قاچاق و تخریب محوطهها و بناهای تاریخی را یکی از مشکلات این حوزه دانسته و میافزاید: درحالی یک تپه و محوطه باستانی تخریب نشده در کشور نداریم، یک رویه قضایی مشخص نیز در برخورد با قاچاقچیان و حفاران غیرمجاز مشاهده نمیشود. بارها تخریبهایی از سوی حفاران غیرمجاز صورت گرفته اما از آنجا که بنا ثبتی نبوده مجازاتی نیز به همراه نداشته درحالی که در کل ایران شاید ۲۰ درصد بررسی باستانشناختی روی محوطهها و تپههای تاریخی انجام شده و به دلیل نبود اعتبارات و دیگر مشکلات موجود بسیاری از بناها ثبت نشده است.
او همچنین به عملکرد یگان حفاظت در حفاظت از آثار تاریخی کشور اشاره کرده و میافزاید: وزارت میراثفرهنگی دو هزار نیروی یگان حفاظت جذب کرده است که بیشتر این نیروها بهدلیل نداشتن امکانات و بهره نبردن از آموزش به ماموریت نمیروند و بدتر اینکه این نیروها نه آموزش کافی دیدهاند، نه ابزار دارند و ۹۰ درصد آنها ضابط قضایی هم نیستند. بنابراین عملا کارایی ندارند.
مهاجرینژاد حضور نیروهای مردمی و انجمنها را بهعنوان مهمترین ظرفیت این حوزه بسیار کمرنگ عنوان میکند. او معتقد است: متاسفانه مسئولان بهدلیل بیتوجهی به تخریبگرایی دامن میزنند بسیاری از بناهای تاریخی کشور به دلیل نبود اعتبارات از بین میرود درحالی که حمایت از انجمنها و نیروهای مردمی نیاز به بودجه ندارد و با استفاده از این نیروها میتوان بسیاری از بناهای تاریخی را حفاظت کرد.
این درحالی است که بافتها و بناهای تاریخی ایران به دلیل توسعه ساخت و سازها تخریب میشوند و دولت هیچ واکنشی نشان نمیدهد درحالی اگر به عنوان متولی دلمان به حال آثار تاریخی نسوزد و حساسیتی نشان داده نشود از مردم نیز نمیتوان انتظار حمایت داشت.