back to top
خانهدیدگاه هاچرا آقای خاتمی وارد میدان شده است؟، نویسنده محمد جعفری

چرا آقای خاتمی وارد میدان شده است؟، نویسنده محمد جعفری

در جلسۀ هفتۀ قبلِ کانال روشنگری، مهمترین نکات در مورد اینکه حق است که در انتصاب انتخاب نما برای تحقق آزادی و حقوق خدادادی خود شرکت نکنید، گفته شدند. این هفته نیز، چون دو روز مانده به این خیمه شب بازی ولایت مطلقه، به بعضی از دلایل کسانی که می گویند شرکت کنید و چرا، پاسخ داده می شود. از جلسۀ بعد، روشنگری در مورد مسائل تاریخی ادامه پیدا خواهد کرد.

۱- همچنانکه ملاحظه می کنید سران اصلاح طلب تمام قد، به زعم خود، که در حقیقت حفظ نظام است، به بسیج مردم برای انتصاب انتخاب نما پرداخته اند.

اصلاح طلبان به مردمی که به درستی درک کرده اند و می گویند این رأی برای مشروعیت نظام است، در پاسخ خود را به تجاهل زده و می گویند که این رأی برای مشروعیت نظام نیست. خوب بفرمائید اگر برای مشروعیت نظام نیست، پس برای چیست؟ آیا تا این حد نمی دانید که در تمامی جهان وقتی مردم در انتخابات شرکت می کنند، چه موافق این نامزد باشند، چه مخالف، چه به این فرد رأی بدهند، و چه به دیگری، بدین معنا است که کل سیستم و نظام مورد قبول آن هاست. و سیستم و نظام مشروعیت دارد که در آن شرکت می کنند.

خود را به تجاهل و حماقت نزنید، نیک می دانید که شما اصلاح طلبان در ذهن خود از شرکت در این انتصاب انتخاب نما چه دارید، مهم نیست! مهم آن است که آقای خامنه ای این رأی را برای مشروعیت نظام از دست رفته، به جهانیان می فروشد. وقتی جهانیان ببینند که مثلاً بیش از ۵۰- ۶۰ در صد واجدین شرایط در آن شرکت کردند، خیلی طبیعی است که آن را دادنِ مشروعیت به سیستم و نظام تلقی کنند، دیگر آنها به این تخیلات تجاهل زده اصلاح طلبان فکر نمی کنند که آنها در دلشان به چه منظور شرکت کرده اند.

۲- به مردم می گویند برای بهتر شدن اثر کوچکی در زندگی تان در این انتصابات انتخابات نما شرکت کنید. این یعنی اینکه اگر شرکت کنید، شاید مثل بردگان در نان و آب شما کمی ملاحظه بکنند، این حرف های بی پایه و فرومایه چرا؟ مردم حقوق، آزادی و داشتن اختیار سرنوشت خود را طلب می کنند، برای اثر کوچکی در زندگی داشتن یعنی چی؟ شما تمام قد برای نجات نظام از فروپاشی ایستاده اید و نه برای بهبودی زندگی مردم. اگر شما به دنبال داشتن حقوق و آزادی و داشتن اختیار سرنوشت مردم بودید، قطعاً کار دیگری می کردید. و اینکه هر وقت رژیم را در خطر جدی دیدید، به حمایت و پشتیبانی آن بر آمدید.

۳- تنها سرمایه ای که از ملت مانده است، همین رأی خود است. حتماً ملت آگاه و هشیار این تنها سرمایه را تقدیم به کسانی نمی کنند که خود مسبب این وضعیت و چپاول و فساد هستند. چه کسانی حاضرند رأی خود را به کسانی بدهند که خود این فقر و فلاکت و خیانت را برای مردم بوجود آورده اند؟ و در استقرار این رژیم مطلقه غارتگر، حداقل در ۲۴ سال اول نقش اساسی داشتند.

این نظام همه چیز ملت ایران را غارت کرده است: عزت و شرف مردم، به بردگی کشیدن مردم، فرهنگ و دین مردم، خاک، آب، جنگل ، معادن، تأسیسات، جایی نمانده است که اینها غارت نکرده باشند. تنها این رأی برای شما مردم مانده است. آن را مفت و مجانی و با امید واهی در اختیار این غارتگران، قرار ندهید، که حتماً نمی دهید.

البته اگر شمشیر را بالای سر شما قرار دادند که باید رأی بدهید، آنوقت برای سلامت جان خود بر شما حرجی نیست که رأی دهید.

نقل است که امام فخر رازی در مخالفت فرقه اسماعیلیه بر فراز منبر گفت: که یکی از معایب فرقه اسماعیلیه این است که این فرقه برهان ندارد. شب هنگام، یکی از فدائیان با خنجر بر بستر او رفت و او را تهدید به مرگ نمود. اما فخر رازی فصتی خواست تا عقیده خود را اصلاح کند. این فرصت به او داده شد. روز بعد امام فخر رزای به منبر رفت و گفت که شب گذشته من به تحقیق، به این نتیجه رسیدم که اسماعیلیه برهان دارد و برهان آن چنان قاطع است که حق با آنهاست. بدین نحو، برهان قاطع ضرب المثل شد.

حال مردم! اگر شما هم با یک چنین وضعی روبرو شدید، رأی دهید و اگر نه، چرا این آخرین سرمایه خود را در اختیار این نظام سراسر جنایت و فاسد قرار دهید.

و بدانید که فردای رأی دادن، جز با حرمان و یأس و نا امیدی روبرو نخواهید شد.

توجه نکنید که دیگران چه گفته اند، مثلاً فلان و فلان و و بهمان مردم را به رأی دادن تشویق کرده اند، همچنانکه در جلسه قبل گفتم، درست است که شما اصلاح طلبان از مقامات عالی در سیاست ظاهراً کنار هستید، اما در امور اقتصادی، فرهنگی، دینی، رسانه ای، و حمایت از حاکمیت ولایت مطلقه فقیه، بخشی از حاکمیت هستند، و لذا نه برای مردم، بلکه، برای نجات نظام که آن را در خطر می بینید، دست بکار شده اند.

آقای خاتمی هم که ظاهراً ممنوع التصویر است، ولی در هر فرصتی و تنگنایی به کمک رژیم می آید، دست به کار شده و پیام داده که آقای پزشکیان چنین و چنان آدم درستکار و عادل و آزادیخواه و آدمی، توانا در اجرای مسئولیت است، آقای خاتمی، این همه اغراق و گنده گویی چرا؟ آقای خاتمی، آدم عادل و مسئولیت پذیر کسی است که وقتی توانائی انجام مسئولیتی را ندارد، خود را برای آن نامزد نمی کند. در موقع همه گیری کرونا، آقای خامنه ممنوع کرد که واکسن های غربی و آمریکائی را بگیرند و بخرند. در حالیکه دسته دسته مردم در کشور قتل عام می شدند، این آقایی که پزشک بود و مسولین داشت، چه کرد و شما خود چه کردید؟ جز حمایت از حماقت آقای خامنه ای! آقای خاتمی، حال به فرض که همه این ها که شما در وصف آقای پزشکیان فرموده اید درست باشد، این چنین آدم ضعیفی که از پیش تصریح کرده است که وزیر خارجه و اطلاعات و کشور، مال رهبر است و من فقط برنامه های رهبر را اجرایی می کنم، چگونه می تواند از حقوق مردم دفاع کند. آقای خاتمی، حیف از این همه نادرستی! و من صریح می گویم، حیف از این همه دروغ گویی!

شما که خود از خاندان عالم بزرگ دینی بودید، سید هم بودید، وصل به خاندان سلطنتی فقیه آقای خمینی هم بودید، فراموش کردید که در جریان قتل های زنجیره ای، با قتل فروهر ها روبرو شدید و پرونده را تعقیب کردید. وقتی به سر نخ رسیدید که فرمان اصلی از آقای خامنه ای سرچشمه گرفته بود، برای حفظ نظام و آقای خامنه ای، پرونده را رها کردید! و یا بعد از هشت سال ریاست جمهوری، فرمودید من تدارکاتچی بودم. حال این بابا، آقای پزشکیان، از اول تکلیف را روشن کرده و گفته است، من مجری برنامه پیشرفته آقای خامنه ای هستم و خودم برنامۀ تازه و جدیدی ندارم. او چگونه می تواند از حقوق مردم دفاع کند و زندگی آنان را بهتر کند؟ تازه اگر هم بتواند، که نمی تواند، در بیشتر بردگی مردم عمل خواهد کرد.

ای مردم با درایت و آگاه ایران! آقای خاتمی در ویدئویی که در حمایت و تشویق مردم به انتصاب انتخاب نما کرده است، جامعه را می ترساند و می گوید:

«براندازی، نه ممکن است، و نه مطلوب». این یک تقلب بزرگ است، برای ترساندن مردم، چرا؟ چون از لفظ و لغت براندازی، هم بوی مبارزه مسلحانه، و هم بوی حمله نظامی کشورهای غربی، بویژه آمریکا، می آید و اشتشمام می شود. مردم هم مبارزه مسلحانه در کشور را دیده اند، و هم براندازی غربی ها در عراق و لیبی و افغانستان و سوریه و عراق را به چشم مشاهده کرده اند که چه بلای خانمان سوزی بر سر این کشورها آورده شده است. بدین لحاظ، آقای خاتمی مردم را از براندازی می ترساند.

آقای خاتمی برای تغییر اساسی سیستمی و رژیمی، راه های متعددی وجود دارد، چرا شما فقط مردم را می ترسانید و می گوئید «براندازی، نه ممکن است، و نه مطلوب»؟ چرا راه های دیگر را نمی گوئید و فقط یک چشمی عمل می کنید.

آقای خاتمی، صرفنظر از بعضی افراد مفلوک و نا امید که قبله گاهشان فقط آمریکا است که بیاید و شر جمهوری اسلامی مطلقه فقیه را از سر آنها کوتاه کند و آن ها را به قدرت برساند. توده مردم کجا به دنبال براندازی هستند؟ اما مردم به دنبال احقاق حقوق خدا دادی و آزادی و داشتن اختیار سرنوشت خویش هستند، در جنبش زن زندگی آزادی، مردم با عدم خشونت و نافرمانی مدنی دست به چه خشونتی زدند، جز اینکه به دست عوامل مختلف آقای خامنه ای و این رژیم، قتل عام شدند؟ بچه ها کشته شدند، چشم ها کور شدند، بچه های مدارس مسموم و کشته شدند. زندان ها پر شدند از مردم کوچه و بازار. و شما و سایر اصلاح طلبان و همین آقای پزشکیان، جز حمایت از جنایات مستقیم و غیر مستیم، برای مردم بی گناه، چه کردید؟

آقای خاتمی، من در جلسه قبل گفتم که «من برانداز نیستم و از براندازی هم حمایت نمی کنم، زیرا بکار بردن لفظ و لغت براندازی، مبارزه مسلحانه را تداعی می کند. به تجربه، معلوم شده است که مبارزه مسلحانه، به دموکراسی و حقوقمداری و عدالت نمی انجامد. پس باید چه کرد؟ بارها گفته و نوشته ام که بهترین راه، برای بدست آوری و استیفای حقوق و آزادی خویش، نافرمانی مدنی خشونت پرهیز است. و اگر نافرمانی خشونت پرهیز تداوم پیدا کرد، از دو حال خارج نیست، یا اینکه قدم به قدم به خواسته خود نزدیک می شوید، و رژیم به خواسته به حق شما گردن می گذارد. اگر چنین شد، که چه بهتر. و اگر رژیم بر سر عقل نیامد که تجربه نشان داده است که نمی آید، شما با اعمال نافرمانی مدنی ضد خشونت و دفاع از حقوق و آزادی و داشتن اختیار سرنوشت خود، او را در گوشه و چنان تنگنایی قرار می دهید که سرانجام رژیم خود متلاشی خواهد شد و خواهد پاشید. البته و صد البته این روش و هر روش دیگر، ساز و کار متناسب خود را لازم دارد. و هم اینکه چیزی بی بها، به دست نمی آید. بله آقای خاتمی، برای استحاله رژیم مستید و غاصبِ حقوق و آزادی و عدالت مردم، راه های مختلفی وجود دارد و تنها را براندازی نیست که شما مردم را از آن می ترسانید، تا که این تنها سرمایه خود را تقدیم جنایت و فساد کنند.

و شما مردم آگاه و با درایت، می دانید که اصلاح طلبان، مستقیم و غیر مستقیم بخشی از سیستم و نظام هستند، و برای نجات نظام، و نه مردم، به میدان آمده اند. با وجودی که خود در جنایات شرکت ندارید و حقوقتان هم غصب شده است، اما با رأی خود با نظام تجدید بیعت می کنید. و لذا غیر مستقیم، به ستمگر و ظالم کمک می کنید. من فقط بعضی از نکات را یادآور شدم. امر، امرِ شما است. اما بدانید و می دانید، فردایِ رأی دادن، جز با حرمان و یأس و نا امیدی روبرو نخواهید شد.

محمد جعفری،
mbarzavand@yahoo.com

اخبار مرتبط

1 دیدگاه

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید