«اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا!»
روز ۸ تیر روز مبارکی بود و نشان داد مردم ایران بر شعار خود “جمهوری اسلامی نابود باید گردد” و پیمان خود برای عبور از جمهوری اسلامی ایستاده اند. مردم ایران روز به روز بر تصمیم خود برای عبور از جمهوری اسلامی مصممتر و ایستاده تر می شوند. زمانی ابزار انتخابات و بیان اصلاح طلبی برای مردم تازگی داشت و فریبنده بود. امروز دیگر ابزار انتخابات و بیان اصلاح طلبی بین مردم اعتبار خود را از دست داده اند. بخصوص بعد از ضربه ای که آنان بعد از انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۶ خوردند. مردم از هر نظر به جلو رفته اند و از هر نظر دارند در مقابل رژیم ایستادگی می کنند و قرار می گیرند. اما اصلاح طلبان و اصولگرایان هنوز در وادی گذشته به سر می برند و حرف تازه ای و نویی برای مردمی که کمرشان زیر بار مشکلات زندگی چون مشکلات معیشتی و اقتصادی و سلامتی خم شده است بخصوص نسل جوان ندارند. زمانی مردم به حکومت فرصت دادند شاید برایشان کاری کند.
سه بار به حکومت شانس دادند. یکی دوران خاتمی و رای دادن بالا به او بود.
دوم سال ۸۸ و رای دادن بالا به میرحسین موسوی بود
و سومین و آخرین بار رای دادن نه بالا ولی متناسب به روحانی بود.
اما حکومت بخاطر ماهیت تمامیت خواه ش به خواست آنان پاسخ نداد و هرگز نخواهد داد.
فراموش نشود که نرخ مشارکت رسمی این انتخابات حتی از نرخ مشارکت رسمی انتخابات رئیسی که همه آنرا بایکوت کرده بودند کمتر است.
عدم مشارکت مردم ادامه مبارزه دی ماه ۹۶ می باشد مبارزه ای که با شعار
“اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا “
شروع شد و مطمئنا تا تغییر جمهوری اسلامی ادامه خواهد داشت.
شکست مفتضحانه رژیم اسلامی در بازی انتخابات بیانگر اینست که دیگر این بازی هم برای رژیم کارساز نیست و اثر خود را از دست داده است. مدت هاست دیگر از مشارکت میلیونی و از خروش امت حزب الله در صحنه خبری نیست و نخواهد بود. عدم مشارکت اکثریت مطلق مردم در بازی انتخاباتی علیرغم ورود هنگ اصلاح طلبان با عبا و عمامه و سلاح تبلیغاتی به رهبری خاتمی و ظریف و ناطق نوری و دیگر عناصر خدمتگذار نظام توتالیتر اسلامی برای چندمین بار نشان داد که جمهوری اسلامی بین مردم مشروعیتی و مقبولیتی ندارد و با همه امکانات تبلیغاتی و رسانه ای و مادی و ساندویچی و ساندیسی که در اختیار دارد قادر به کشاندن مردم به پای صندوق های رای نیست. علاوه بر خلوتی حوزه های رای، خیابانهای شهرها هم خلوت و تهی از مردم بود.
شکست فاجعه بار انتخاباتی در ۸ تیر ۱۴۰۳ بطور ملموسی ناتوانی و در حال جان کندن و دم مرگ بودن رژیم را برای خاص و عام آشکار و آشکارتر ساخت. اگر تا بحال کسی دچار کوچکترین تردیدی نسبت به حال نزار و احتضار جمهوری اسلامی را داشت با دیدن نتیجه انتخابات دیگر برایش علنی شد که بیماری رژیم غیر قابل علاج و رژیم رفتنی می باشد. بله رفتنی است اگر ملت ایران تصمیم نهایی خود را برای ارسالش به گورستان تاریخی عملی سازد. چون عدم مشارکت مردم در انتخابات چیزی را برای حکومت اسلامی و شخص علی خامنهای عوض نمی کند. درست است در ظاهر علی خامنهای از حضور مردم در انتخابات سخن می گوید و بخاطر نمایش قدرت در سطح بین المللی می گوید حضور مردم آبروی نظام اسلامی است و آنان را مکرر اندر مکرر دعوت به مشارکت می نماید اما در امر واقع مشارکت و عدم مشارکت ضرر جانی به جمهوری اسلامی و سیاست های راهبردی علی خامنهای بعنوان نماد قدرت نمی زند.
پس فکر نکنیم بخودی خود عدم مشارکت مردم در انتخابات باعث سرنگونی و رفتن حکومت اسلامی می شود. رژیم زمانی رفتنی میشود که مردم تصمیم نهایی خود را برای عبور کامل از جمهوری اسلامی بگیرد.
اما در مورد نرخ مشارکت
حمله همه جانبه رژیم به مال و جان و ناموس و معیشت ملت موجب شد تا بخش بزرگی از مردم ایران انتخابات را بایکوت نمایند. آنان بخوبی پی بردند و بر اثر تجارب گذشته اموخته بودند که با برگزاری انتخابات و با کاندیداهای دست چین شده و با نداشتن سیاست و برنامه و راهکار مشخص از طرف نامزدها انتخاباتی به خواست ها و مطالبات بر حق شان هرگز نخواهند رسید. آنان با گذشته ای زندگی می کنند که هنوز برایشان نگذشته است. گذشته ای که توسط نظام توتالیتر اسلامی گذشته و حال و آینده شان را به تباهی کشانده است.
نرخ مشارکت در انتخابات بسیار پائین بوده و از قرائن و شواهد بر می آید که در بهترین حالت نرخ مشارکت چیزی حدود ۲۰ درصد است نه نرخ حدود ۴۰ درصدی که رسانه های حکومتی بیان می کنند.
طبق اخبار موثق رای اقای پزشکیان بسیار بالا بوده است. ولی رژیم بخاطر کشاندن بیشتر مردم به میدان رای دهی انتخابات را به دور دوم کشانده است.
قصد پیشگویی ندارم ولی به احتمال زیاد در دور دوم آقای پزشکیان به پاستور میرود و بر صندلی ریاست جمهوری تکیه خواهد زد.
هر چند که برای خامنه ای هیچ فرقی بین جلیلی و پزشکیان نیست.
بر خلاف تبلیغات تندروان که پزشکیان دولت سوم روحانی است در واقع او دولت دوم رییسی و جانشین او می شود. زیرا او نه ید و بیضا و مکاری و سیاست بازی رفسنجانی را، نه پایگاه مردمی و استفاده از جملات مد روز خاتمی را و نه سخنوری و حیله بازی و حاضر جوابی شیخ حسن روحانی را دارا می باشد.
آقای پزشکیان فردی سر به زیر و بنده خدا مانند یک شیر بی یال و کوپالی است که بخوبی می تواند نقش رئیسی را بازی کند و روی حرف رهبر حرفی نزند و به پاستور می رود تا منویات و اوامر و سیاست های داخلی و خارجی آقای علی خامنهای را مجری باشد.
رئیس قوه مجریه در نظام های توتالیتر معنایی بجز مجری برنامه های رهبر معظم انقلاب شدن ندارد.
باری مردم ایران با عدم حضورشان در ۵۱ هزار حوزه انتخاباتی بار دیگر فریاد برآورند.
اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا!