گرامی هموطنان عزیز
در پس پیروزی انقلاب ، و چشاندن مزه تلخ عذاب مذهبی ؟ ، بجای شیرینی رافت دین رحمانی ، به ملت تشنهِ رحمت ایران و جهان ، توسط رژیم ضد خدا و خلق آخوندیسِمِ تشنه قدرت ، در ۳۵ سال گذشته ، این سوآل مکررا پیش روی باورمندان به دین رشد و رافت گذاشته میشود که ؛
اگر خدائی بر جهان هستی حاکم هست ، و او خود را قادر متعال نامیده و شما ها نیز چنین تبلیغ آن دین میکنید ، پس چرا دستی از آستین مبارک برای
۱- پیشگیری این همه جنایت ، ۲- عذاب جنایت کاران ، بیرون نمی آورد ؟؟!!.
این قلم بارها و به تکرار از جنایاتی که در ۳۵ سال گذشته بهر عنوانی و تحت هر شرایطی ، از طرف فرومایه گان ضد خدا و خلق بر هر انسانی بخصوص هموطنان گرامی ما روا گردیده ، به سهم خود اظهار تاسف و همیشه رسما پوزش خواسته است .
حائز اهمیت است که ، از آن دسته از فرزانه گانی که در این ۳۵ سال بهر عنوان ، جاناً ، مالاً ، زباناً ، و قلمًا از هر حقی بخصوص حق آزادی انسان در ایران عزیز دفاع کرده اند و میکنند سپاسگزاری و قدر دانی کرد .
گرامی هموطنان منصف من از سختی بر تحمل این دشواری ها آگاهند ، آگاهند که ، برای دفاع از کرامت انسانی چه وارسته عزیزانی حتی از تقدیم جان مبارکشان نیز دریغ نکردند ، که ، رحمت خداوند بر روح و جسم آنها باد . ما هر گز کسانی را که، بهترین ایام عمر پر برکت و سازنده خودشان را در مخوف ترین سیاه چالهای این ددمنشان در یک تنگنای جسمی و روحی گذراندند و میگذرانند را فراموش نمیکنیم ، حق بزرگ آنها بر ملت ما حلال باد . بیاد داشته باشیم که ، در این ۳۵ سال تاریک تاریخ کشور ما ، مهاجرینی به نا خواسته مجبور به ترک وطن عزیزشان شده اند و بالاجبار تن به تحمل مشاغل طاقت فرسائی داده اند که ، در بسیاری از مواقع درد کشنده این هجرت مستمر و فزاینده از یک اعدام چند لحظه ئی با تمام ارج و قربش کمتر نبوده و نیست ؟!.هستند کسانی که در این هجرت تحمیلی روزی چند با ر سنگینی طناب اعدام را بر گردن روح و جسم خود لمس میکنند !!. لعنت خدا و خلق خداوند بر آنانی که چنین ستمها را بر موجودات خداوند روا میدارند .
اجازه فرمائید با تشرف به حضور قرآن کریم ، به دو سوآل فوق پاسخ در خور را بیابیم .
همیشه معروض داشته ام که، در نهایت او عالم و دانای مطلق بر هر شئی در جهان هستی ست .
ابتدا ، آیا خداوند ، از هر خوب و بدی که بر انسان در زمین روا داشته میشود آگاه هست ؟ و اگر هست پس چرا ………….؟ آن مسلم که ، از ابتدای آفرینش انسان تا به امروز و شاید تا فرداهای بسیار دور ، هزاران انسان عالم ، عارف ، خدا پرست و حتی کافر ، برای پاسخ به این سوآل همیشگی بشر که ، خداوند کیست ؟ و کجاست ( مخصوصا در پس بروز هر ظلم و ناروائی ) گفتنی های فراوان بر لبان بسیاریشان جاری و نوشتنی های مبسوطی را به رشته تحریر درآورده اند .
اما همیشه جای این پاسخ خالی است که ، آن وجود عظیم الشانی که میفرماید فرمانروائی من ( بر ) هر شئی در جهان هستی حاکم است ( انک (علی ) کل شئ القدیر ) در این هنگام نا به هنگام چگونه عمل میفرماید ؟ و یا امر به عمل فرموده ؟ .
با توجه به عدم توان این قلم به پاسخگوئی به سوآل کجائی خداوند به هنگام وقوع این همه نارواها بر بشر ، بدو موضوع اشاره مختصری خواهم داشت .
اول این که ، ذات مبارک خداوند ، از گنجانیده شدن در هستی مبرا میباشد . دوم اینکه با توجه به آن مختصری را که در ذیل بیان خواهم داشت ، امر پرداختن به نتیجه اعمال انسان در این دنیا ، از نظر قرآن به آخرت واگذار شده و در این رهگذر این شخص شخیص جناب انسان هست که ، موظف به اجرای قوانین محوله از سوی خداوند در این جهان شده . پس جواب این بنده این است که ، بله خداوند ، خالق ، مالک ، و رب جهان هستی است و حتمی عالم بر نهان و عیان هر امری از هر شئی در کل جهان هستی میباشد . اما خلاف قوانینی را که امر به اجرا فرموده عمل نمیکند . آنچه در نفس من است تو میدانی ، آنچه در ذات تست من نمیدانم .
اکنون ، اجازه فرمائید برویم به سراغ موجود انسان ، آفرینش ، قوانین ، اختیارات و مسئولیت های او در برابر هر کدام از آنها .
بنا بر فرموده های قرآن ، خداوند برای و در پس آفرینش جهان هستی و این دنیا و انسان قوانینی را امر به ایجاد و لازم الاجرا فرموده که ، این قوانین با توجه بر ضرورت آن تا زمانی معین غیر قابل تغییر میباشند . آگاهی از آن زمان نیز نزد اوست .
۱- قوانین فیزیکی که ، در پس آفرینش مثلا منظومه خورشیدی ما وضع گردیده غیر قابل تغییر هستند . برای مثال در این منظومه ، خورشید در مرکز و زمین و ماه بدور آن و یکدیگر و خود در چرخش و گردش اند . انتظار ما از تغییر جهت غروب و طلوع آفتاب ،غیر علمی و غیر عقلی است .
بنا بر داده های علمی قرآن ، آفرینش زمین ، آخرین پدیده آفرینشی این منظومه میباشد . که این هدیه از طرف خداوند به ودیعه به انسان اهدا گردیده .
بنا بر همین داده ، انسان تنها موجود عاقل ( دارای خرد ) در این زمین و شاید این منظومه میباشد .
در حالی که دیگر موجودات در زمین بر غریزه آفریده شده اند ، اما انسان تنها موجودیست که؛
۱- بر فطرت خداوندی خلق شده . فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهْا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَاکِنَّ أَکْثرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ(30روم ) این آفرینش بنام فطرت نیز خود یک قانون هست و این قانون غیر قابل تغییر میباشد ، خواه ما آنرا بپذیریم و خواه تکذیب کنیم ، قانون ، قانون هست .
۲- هر آنچه در زمین آفریده شده برای انسان خلق شده .هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَکُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِیعًا ( بقره ) . این نیز یک قانون غیر قابل تغییر میباشد .قدرش را بدانی از مواهب آن بهره مند میشوی ، به تخریب آن بپردازی ، تو نیز نابود خواهی شد !!.
۳- انسان تنها موجویست که ، ابلاغ جانیشینی خداوند در زمین را از پیشگاه مبارک او اخذ کرده . وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَهِ إِنىِّ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِیفَه ( بقره ) این تفاوت در روش زندگی و اداره زندگی در زمین و پذیرش این مسئولیت نیز یک قانون غیر قابل تغییر هست . ما چه بخواهیم و چه با آن مخالفت کنیم از اصل قانون خلافت چیزی را کم نمیکند ، گرچه بزرگوارانی هستند که می گویند : این خلافت تدریجیست و نه یک جا ؟؟!! . بهر صورت یک قانون هست . بهر صورت که بخواهیم بپذیریم و یا رد کنیم در قانون بودن آن تغییری نمیکند!.
۴- انسان تنها موجودیست که ،مجموعه استعدادها و اسماء را از خداوند فراگرفته . وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسمْاءَ کلُّهَا ( بقره ) . حال چه ما بر این باور باشیم که در ابتدای آفرینش هر ا نسانی این مجموعه استعداد ها به او تعلیم داده شده ؟ و یا اینکه در طول زمان به او تعلیم داده میشود ؟ بهر صورت این نیز یک قانون نوشته شده است ،عدم پذیرش آن به اصل بر حق بودن آن خدشه ئی وارد نمی کند .
۵- انسان تنها موجودیست که ، تمامی نیروهای جهان در تسخیر او قرار گرفته اند . وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئکَهِ اسْجُدُواْ لاَدَمَ فَسَجَدُو ( بقره ) . در پس فرادادن آن و یا این مجموعه استعدادها و یا اسماء ، ما نیازمند به ابزاری بودیم و یا هستیم تا آن استعداد ها را به فعل تبدیل کنیم و آن ابزار ها همان مسخر کردن زمین و زمینی ها برای موجودی به نام انسان میباشد. این نیز یک قانون هست .
۶- انسان تنها موجودیست که ، در تمامی لحظات زندگیش ، نفس او در برابر دو الهام قرار میگیرد . وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا(7) فَأَلهْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَئهَا(8 شمس ) . زایندگی هستی یک قانون است ، جهان به پویائی خود ادامه میدهد ، در این رهگذر ایجاد روابط بین تمامی موجودات در کل هستی ، یک باید قانونی است . همه موجودات در رابطه با یکدیگر به نسبت وظیفه ئی را که در ابتدای آفرینش شان امر شده به نوعی در مسیر این الهام و یا وحی قرار میگیرند ، نفس انسان به عنوان گیرنده این الهامات چه از طرف خداوند ( بی واسطه ) و چه از طریق نیروهای فرمانبر در هستی از این قاعده مستثنی نیست ، این قانون نیز در حال اجرا است ، برای این همانی جستن و در رابطه با این الهامات هستی قرار گرفتن تنها نفس انسان هست که باید ، از دیده بصیر و گوش سمیع استفاده کند .تقوی سازنده گیست و فجور تخریب ، انتخاب با ماست .تقوی آزاده گیست و فجور برده گی . باز هم انتخاب با ماست .
گرامی همنوعان عزیز من ، این ها گوشه ئی از قوانین مربوط به آفرینش انسان میباشد . اکنون سوآلی که پیش روی ما قرار میگیرد این هست که ، اگر ما برای ، رانندگی یک اتوموبیل که دست ساز خودمان هست این همه قوانین ، تحت عنوان قوانین راهنمائی برای رانندگی را نوشته و آن را لازم الاجرا قرار داده ایم ، و متخلفین این قوانین را جریمه ( عذاب ) میکنیم . اگر ما برای به حرکت در آوردن یک دوچرخه ، قانون نوشته ایم . و اسم آن را گذاشته ایم راهنمائی !!!!.
آیا این خردی را که، ما این همه به داشتن آن مینازیم ، اجازه میدهد که ما از آفریده گار جهان هستی انتظار آفرینشی بی قانون را داشته باشیم ؟؟!!و یا از او بخواهیم خود قانون شکن قوانین خود باشد ؟؟!!.از یک عقل سالم چنین انتظاری را میتوان داشت ؟.
هموطن ، تفاوت جابجائی جانشینی خداوند در جهان تا پذیرش خفت تقلید از یک جنازه به اندازه طول و عرض آسمانها و زمین هست ، بندگی ،بندگان خداوند عین جهالت و بی خردیست . این بی خردی را بگردن خداوند آفریننده هستی قانون مدار انداختن ،خود یک قانون شکنی است .
هموطن گرامی ، آزادی و آزاد زیستن و آزاد فکر کردن و این همانی جستن با نظم آفرینش و آزادانه عمل کردن نیز یک حق هست ، این حقوق جزء قوانین آفرینش هستند حق دادنی نیست ! هستی بر حق آفریده شده ( هدفدار هست ) . اندیشه ، عقل ، خرد ، رشد ، ساختن ، خوب زیستن ، پیشرفت ، و پرواز جزئی از حقوق ذاتی انسان هست . این ها همه قوانین آفرینش هستند . اما آیا این قوانین قابل تغییرند ؟ .
۱- خداوند به صراحت میفرماید :که ، سُنَّهَ اللَّهِ الَّتىِ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَ لَن تجَدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا(23 فتح ) او قبل از ابتدا نمودن به آفرینش ، این قوانین را وضع فرموده و این قوانین غیر قابل تغییر هستند . جالبه ، تنها یک قانون غیر قابل تغییر هست که ، فقط انسان میتواند و باید آنرا تغییر دهد ؟! غیر قابل تغییر از این جهت که خداوند امر به ایجاد فرموده ، قابل تغییر به این دلیل که همین خداوند فرموده تا شما تغییر نکنید هیچ چیز تغییر نخواهد کرد ! این نیز بهترین قانون بعنوان دست مایه برای کسانی است که همه چیزشان را در راه آزادی انسان و تمامی موجودات زمین هزینه میکنند ، اما یک دست صدا ندارد !!. آن قانون آزاد سازی انسان این هست ….
۲- إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیرِّ مَا بِقَوْمٍ حَتىَ یُغَیرِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ ( سوره رعد ) ، از این قانون بهتر در کدامین مکتبی سراغ دارید ؟؟ . مسیحییت ۱۰۰۰ سال تحمل خفت بر گردن انداختن زنجیر ظلم کلیسا را پذیرفت . تنها زمانی از زیر یوغ کلیسای ظالم آزاد شد که تصمیم به تغییر گرفت . آنها به دینشان پشت نکردند !! خودشان را از بردگی روحانیت ظالم نجات دادند ، در این رهگذر هم دین ماند و هم آزادی حاصل ؟
همباور و هم نوع گرامی من ، سپردن هر گونه تغییر در زندگی ما انسان ها بدست خودمان نیز یک قانون هست و خداوند خلاف قوانینی که وضع فرموده عمل نخواهد کرد ، به همان سادگی که ما نباید انتظار داشته باشیم که قانون طلوع و غروب آفتاب هر روز تغییر کند به همان محکمی باید اتخاذ تصمیم کنیم ، یا باید خفت ظلم روحانی بی دین را بپذیریم و یا تغییر کنیم و تغییر دهیم ….
عزیزان جان ، از بین ۷۰ میلیون ایرانی چند نفر در ۳۵ سال گذشته ، تمامی لذت های خود و خانواده شان را فدای آزادی نه تنها انسان ایرانی ، بل، هر انسانی در هر کجای این زمین خاکی کرده اند ؟؟!!. از این ۷۰ میلیون گله مند از خدا و خلق !! چند صد هزار نفرشان در یک اعتراض بسیار مسالمت آمیز و بدون خشونت حاضر به متحصن شدن در خیابانها شدند ، و تا به پای احقاق حق خود ایستادند ؟!. آخر نمیشود تنها گله کرد و نشست و خدا و دیگر خلق خدا را مقصر شمرد ؟؟!!
تصور میکنید آن معدود ایستادگان بر حق ، آرزوی بر خورداری از یک زندگی توام با آرامش همراه با خانواده و زیستن در وطن از جان عزیزترشان را ندارند ؟؟!!.
از این آیات مبین تر ؟ من بر این باور هستم که نشسته گان و دم فرو بستگان ما با تمام احترامی که برای آنها به عنوان یک انسان قائل هستم ، خود قانون شکنان ، قوانین آفرینش هستند ، و گله مندیشان از خدا و خلق خدا محلی از اعراب ندارد ……………
ما ایرانی ها ، یا باید بپذیریم که ، رها کردن درس تجربه در نیمه راه یکی از بزرگترین و نا بخشوده ترین گناهانمان هست !!. و برای رفع این نقیصه امروز اقدام ، یا با عدم تغییر خود و تغییر وضع موجود میپذیریم که، تا ۹۶۵ سال آینده دم فرو می بندیم و هیچگونه گله ئی هم از خدا و خلق خدا نخواهیم داشت ؟! .
بگذار تا آن معدود آزادگانی همانند علی اصغرغروی وغنچه قوامی و دیگر راد زنان و راد مردان این کشور که ، در زندانهای این رژیم بخاطر آزادی ما زیر انواع شکنجه های روحی و جسمی جان میدهند ، بمانند تا بپوسند ،؟؟!! و ما حتی یک روز را هم برای ملاقات از( دیوار) زندان نیز قرار ندهیم ؟! . از خداوند گله میکنیم ؟ .او همین جاست ، این مائیم که خفته ایم !!.
به امید درک و احترام و اجرای قوانین تضمین کننده خوشبختی انسان . بپا خواستن و تلاش کردن تا حصول آزادی .
شما میتوانید این مقاله را در سنگر آزادی انقلاب اسلامی در هجرت و سایت
Entezam.com مطالعه فرمائید . حتمی بیاد دارید که پیک naderentezam@gmail.com نیز آماده فرمانبری شما عزیزان میباشد .
۲۱ اکتبر ۲۰۱۴ ، آمریکا . نادر انتظام .